به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم سعید تشکری نویسنده این کتاب در واقع روایتهایی در ۱۲بخش از ساخت این بارگاه معنوی را از دورههای نوغانیان، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، چنگیزی ها، ایلخانان، تیموریان، صفویان، افشاریان و قاجار را در جلد نخست این مجموعه و ادامه قاجار، پهلوی اول و دوم تا انقلاب اسلامی را بیان می دارد.
این اثر خواندنی به همت انتشارات به نشر(آستان قدس رضوی) به زیور طبع آراسته شده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم: "اینجایم؛ به تماشا، به وداع با دیارم، دیار پدرم و پدرانش. و مادری که خواست کسی نداند مدفنش کجاست؛ زهرای مرضیه، بانوی دو عالم. حرم جدم و مسجد النبی را دیگر نخواهم دید و بقیع را.
بیرضایت، رضا را به سفر میبرند. مردمم را دوست دارم، همان گونه که آنها مرا. برایم مهربانند. نه در این دیار که در همه بلاد مسلمین، مردم به من مهربانند. اما آنان که مرا به مرو خواسته، نه به مهر، که به جبر مرا میبرد، به ولایت.
و من از شهرم، کوچه هایش، یادگارانی که در این خاک خفتهاند و از دلبستگیهایم جدا میشوم. پیکی برای بردن من به خراسان آمده است. مدینه! شهر پیامبر خدا، وداع..."
در جای دیگر نیز می خوانیم: "نشسته بر کجاوه، با دلی که جا مانده، دیار به دیار میآیم. از مدینه تا بصره، تا اهواز و بهبهان و فارس... تا خراسان، به سوی مرو، به سوی تو.
من مهاجرم؛ همان گونه که جدم، رسول خدا هجرت کرد، از مکه به مدینه و این هجرت سرآغازی شد برای همه مسلمین. و حالا نوبت من است. آغاز سفر، آغاز همدلی است. آواز همدلی است؛ با مردم روزها و سالها و قرنهای بعد. خورشید سوزان صحرا، ستارههای آغوش کویر، دیاران و یاران هردیار، شاهدان این سفرند.
و خداوند با آنان که برای رضای او هجرت میکنند، هزار وعده دارد. دل خوشم که سفرم، منشاء خیر باشد، که هست. به غریبی مرا میبری؛ اما غریب نخواهم ماند. باشد که دنیا برای دیدار من سفر کند. شهر من، مشهد الرضا، منتظر است..."
گفتنی است"غریب قریب" یک رمان اپیزودیک است که به جای شخصیت محوری به سراغ مکان محوری رفته و در واقع مکان، قهرمان داستان است که همان مضجع شریف و آرامگاه سلطان سریر ارتضا آقا امام رضا(ع) می باشد.
نظر شما