پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
شهید خسرو دوازه‌بان

حوزه/ ۲۱ تیرماه ۱۳۳۷ در خانواده‌ای مذهبی صدای گریه‌ی نوزادی طنین انداز شد و لبخند شادی را میهمان لب‌ها کرد. نامش را «خسرو» گذاشتند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از بوشهر، استان بوشهر در حماسه دفاع مقدس نقش به‌سزایی داشت و در این راه شهدای بسیاری را تقدیم کرده است، بزرگترین پایگاه‌های نظامی کشور در استان بوشهر قرار دارد و طی هشت سال دفاع مقدس این استان در جبهه‌های زمینی، هوایی و دریایی نقش ویژه و مهمی ایفا کرده، هرچند که شهدایش آنچنان که باید و شاید به نسل امروز همچون دهه هشتادی‌ها و نودی‌ها معرفی نشده‌اند.

در این راستا خبرگزاری حوزه قصد دارد در قالب پرونده‌ای ویژه و نگاه به تاریخ مجاهدت شهدای این استان در دوران دفاع مقدس، به معرفی آنان بپردازد.

شهید خسرو دوازه‌بان

در تاریخ ۲۱ تیرماه ۱۳۳۷ در خانواده‌ای مذهبی، صدای گریه‌ی نوزادی طنین انداز شد و لبخند شادی را میهمان لب‌ها کرد. نامش را «خسرو» گذاشتند؛ او پادشاه دل‌ها شد و با شیرین زبانی و رفتار نیکو، همه را شیفته‌ خود کرد. دوران کودکی خود را پشت سر گذاشت و الفبای دانش را در دبستان «فخرداعی» آغاز کرد. دوران راهنمایی را در آموزشگاه «مهران» و دبیرستان را در «جابربن حیان» با موفقیت پشت سر گذاشت.

شهید «خسرو دروازه بان» با قرآن و نماز مأنوس بود؛ با آوای ملکوتی اذان صبح، چشم می‌گشود و به مسجد می‌رفت تا روزش را با عشق و اظهار عبودیت خدا آغاز کند. در ماه‌های رمضان و محرم و صفر، حسینیه و تکیه و هیأت، مأوای جان او بود.

با طلیعه‌ انقلاب اسلامی، بی تاب و مشغول خدمت بود، اما فرمان امام (ره)، راه را روشن کرد و او از ژاندارمری گریخت تا به آغوش مردم انقلابی پناه ببرد و به صف مبارزان بپیوندد.

جسورانه اعلامیه‌های امام را میان مردم پخش می‌کرد و قطار مبارزه را به پیش می‌برد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وارد تربیت معلم شد و با مدرک فوق دیپلم به خدمت آموزش و پرورش درآمد تا یار و هدایتگر دانش پژوهان این مرز و بوم باشد.

جنگ آغاز شد و دشمن بعثی پای تجاوز به خاک مقدسی گذاشت که به خون شهدای انقلاب تطهیر شده بود؛ در آن زمان، شهید دروازه بان به حوزه‌ علمیه رفته بود تا دانش دینی خود را بیفزاید. به جبهه اعزام شد و در گروه جنگ‌های نامنظم به دفاع از دین و وطن پرداخت و دلیرانه جنگید و دفاع کرد و در یکی از روزهای گرم و تفتیده‌ی جنوب، در ۷ مرداد ماه ۱۳۶۱ «عملیات رمضان» در پاسگاه زید، در محاصره‌ دشمن قرار گرفت و از آن روز، چشم‌ها در انتظار دیدنش و گوش‌ها در انتظار خبری از او، به در ماند.

او مفقودالاثر شد و مادرش هرگز برایش مجلس ختمی نگرفت و در انتظار بازگشتنش چشم به در دوخته، و یاد و خاطره‌ مهربانی هایش التیام بخش دل بی تاب او و خانواده است. هرکجاهست خاکش، دشتی از شقایق به ارمغان آورده و یادش از یادها نخواهد رفت.

انتهای پیام/

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha