چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۶
آیا با انتقاد از ولی فقیه، ضد ولایت فقیه می‌شویم؟

حوزه/ صرف انتقاد از ولی فقیه موجب ضدیت و مخالفت با ولایت فقیه نبوده و فتنه گری محسوب نمی شود، زیرا بر اساس اعتقادات دینی ما فقط پیامبران، حضرت زهرا و ائمه اطهار علیهم السلام معصومند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، پاسخ به سؤالات و شبهات موجود پیرامون موضوع ولایت فقیه از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از پرسش ها و شبهات و پاسخ های آن، برگرفته از «مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم» می پردازد.

سؤال

آیا کسی که نسبت به ولی فقیه انتقاد کند، ضد ولایت فقیه و یا فتنه‌گر محسوب می شود؟

پاسخ

صِرف انتقاد از ولی فقیه موجب ضدیت و مخالفت با ولایت فقیه نبوده و فتنه گری محسوب نمی شود، زیرا بر اساس اعتقادات دینی ما فقط پیامبران، حضرت زهرا و ائمه اطهار علیهم السلام معصومند.

از این رو هیچ کس ادعا نمی کند، احتمال اشتباهی در رفتار و نظرات ولی فقیه نیست از این رو می توان از ولی فقیه انتقاد کرد و در نگرش دینی نه تنها انتقاد از ولی فقیه با شرایط آن جایز است؛ بلکه یکی از حقوق رهبر بر مردم، لزوم دلسوزی و خیرخواهی برای او است.

این حق تحت عنوان «النصیحة لائمة المسلمین» و امر به معروف و نهی از منکر تبیین شده است.

نصیحت به معنای خیرخواهی برای رهبران اسلامی است که یکی از ساز و کارهای تحقق آن اندرزدهی است؛ بنابراین نه تنها انتقاد از ولی فقیه جایز است؛ بلکه در جای خود واجب شرعی است و منافع و مصالح شخصی یا گروهی نباید مانع انجام دادن آن شود. البته در انتقاد از ولی فقیه رعایت نکاتی لازم است تا این انتقاد از انتقاد سازنده و خیر خواهی به مخالفت وضدیت تبدیل نگردد .

این نکات عبارتند از :

۱. اخلاق اسلامی در هنگام انتقاد رعایت شود. در این مسأله رهبر با دیگر مؤمنان مشترک است. شرایط انتقاد شامل موارد ذیل است:

الف) پیش از انتقاد باید اصل موضوع محرز و عیب و اشکال قطعی باشد، نه آن که بر اساس شایعات و اخبار غیر قابل اعتماد یا حدس و گمان و بدون تحقیق، مطلب نادرستی به کسی نسبت داده شود و موجب اعتراض و انتقاد گردد.

ب) به منظور اصلاح و سازندگی انتقاد شود نه برای عیب جویی و رسوایی اشخاص.

ج) انتقاد بر اثر دلسوزی، خیر خواهی و صمیمت باشد نه برای برتری طلبی.

د) بدون هیچ توهین و جسارت، مؤدبانه و با رعایت شؤون وی بیان شود و در حقیقت انتقاد باید بسان هدیه ای تقدیم شود. امام صادق (ع) فرمود: «احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی»[۱].

۲. افزون بر موارد فوق برای شخصیت محترم و قداست خاص رهبری در نظام اسلامی،مسائل دیگری نیز باید در نظر گرفته شود. به یقین میان انتقاد کردن فرد از دوست خود، زن از شوهر، فرزند از پدر یا شاگرد از استاد تفاوتی روشن وجود دارد. فرزند و شاگرد برای پدر و استاد خود احترام خاصی قائلند؛ اما فوق آنها قداستی است که برای امام و جانشین او وجود دارد.

قداست و محبتی که با احترام و تواضع همراه است؛ چون ولی فقیه در مقام نیابت معصوم قرار دارد، از قداست والایی برخوردار است و رعایت کمال احترام و ادب در برابرش ضرورت داشته، حفظ حرمت و شأن او بر همه لازم است. پس انتقاد باید به گونه ای بیان شود که هیچگونه تأثیر سویی بر قداست و جلالت جایگاه ولی فقیه نداشته باشد.

۳. انتقاد از رهبر باید هوشمندانه طراحی گردد تا موجب سوءاستفاده دشمنان نشود. از آن رو که رعایت این موارد در انتقاد از ولی فقیه لازم است، مجلس خبرگان کمیسیونی برای نظارت بر فعالیت های رهبری دارد که عملکرد ایشان را مورد بررسی قرار می دهد و در موارد لازم نتیجه آن را به اطلاع وی می رساند.

به نظر می رسد برای رعایت همه اصول مزبور بهترین شیوه انتقاد، نوشتن نامه به دبیرخانه مجلس خبرگان و بیان موارد لازم است.

انتقاد از دیگر مسؤولان نظام (مجلس، قوه مجریه و قوه قضائیه) در اصل ۹۰ قانون اساسی مطرح شده است: «یعنی هر کسی شکایتی از طرز کار مجلس یا قوه مجریه و یا قوه قضائیه داشته باشد، می تواند شکایت خود را کتباً به مجلس شورای اسلامی عرضه کند و مجلس موظف است به این شکایات رسیدگی کند و پاسخ دهد...»

عمل به این قانون موجب حفظ حرمت نهادهای مذکور خواهد بود. طبق اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی، رهبر، عالی ترین مقام رسمی کشور محسوب می شود، از این رو رعایت این نکات درباره او اولویت دارد.

البته نباید انتظار داشته باشیم به همه مباحث و انتقاداتی که مطرح می شود، پاسخ مختصر یا تفصیلی داده شود؛ زیرا به دلیل پیچیدگی مسائل سیاسی و تصمیم گیری های کلان اجتماعی و نیز امکان سوءاستفاده دشمن از آنچه افشا خواهد شد، همیشه بیان انگیزه های مختلف عملکردها و تدابیر سیاسی در سطح عمومی میسر نیست؛ ولی قطعاً به نظرها، انتقادات و پیشنهادهای مفید توجه خواهد شد و موارد لازم به اطلاع ولی فقیه خواهد رسید[۲].

بنابر این، انتقاد از رهبری، با رعایت شرایط و ضوابط انتقاد، هیچگاه به معنای ضدیت و مخالفت با ایشان و یا فتنه گری محسوب نمی گردد و تفاوت بنیادین با این دو مقوله دارد .انتقاد کردن کاری مثبت و برای اصلاح امور انجام می گیرد و با نیت خیر خواهی و از روی دلسوزی صورت می گیرد در صورتی که با مخالفت و ضدیت و فتنه گری تفاوت دارد و مخالفت عملی است منفی و برای شکست و از بین بردن طرف مقابل به کار می رود .

ضدیت نیز مترادف مخالفت است و به معنای دشمنی و ناسازگاری به کار می رود و هدف از آن تخریب طرف مقابل است و دلسوزی و خیرخواهی در کار نیست .

فتنه گری نیز عملی است که برای برهم زدن آرامش امور و اوضاع جامعه به کار می رود و هدف از آن ایجاد آشوب و هرج و مرج در جامعه است .

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

مصباح یزدی، محمد تقی، پرسش ها و پاسخ ها، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۰، ج ۱

شاکرین، حمید رضا، و محمدی علیرضا، دین و سیاست، ولایت فقیه، جمهوری اسلامی، قم، معارف، ۱۳۸۵.

پی نوشت ها:

[۱]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق،ج۲، ص ۶۳۹

[۲]. مصباح یزدی، محمد تقی، پرسش ها و پاسخ ها، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۰، ج۱، ۶۹-۷۱

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۲
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۴
  • دال IR ۲۱:۵۲ - ۱۴۰۲/۰۹/۲۳
    به قول مولوی:. هیچ نکشد نفس را جز ظِلّ پیر دامن آن نفس‌کُش را سخت گیر؛به نظرمن که کسی که اعتقادبه ولایت فقیه داره ولی باز ولایت فقیه رانقدمیکنه اعتقادش الکی هست مگراینکه درظاهرطرفدارولایت فقیه باشه و باطنا اعتقادی نداشته باشه وداره تقیه می کنه
  • جعفرپور IR ۱۸:۵۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۲۲
    الان این را نوشتید زمینه را برای نقد ائمه جمعه فراهم می کنین