به گزارش خبرگزاری حوزه، حجتالاسلام سید مهدی موسوی طی سخنانی در سومین جلسه کارگاه "آشنایی با روششناسی در علوم انسانی" که در مؤسسه علوم انسانی و اسلامی "فکرت" برگزار شد، با اشاره به تاریخچهی شکلگیری چارچوبهای روشی در تمدن اسلامی ابراز داشت: ما اگر میخواهیم رسانه ای به منظور سخنگویی علوم انسانی و اسلامی باشیم باید قبل از هر چیز نگاه تاریخی صحیحی به تمدن اسلامی داشته باشیم.
وی همچنین در خصوص روایتهای غیر علمی و غیر ارزشمندانه در این زمینه افزود: بعضاً در حوزه و دانشگاه، جوان های بیسواد و نیمه سواد متصدی علوم دینی شدهاند بدون اینکه پیوندهای تاریخی خود را درست بشناسند و یک قرائت معیوب و ایدههای خام و نسنجیدهای را به اسم علم دینی، فلسفههای جدید و تمدن اسلامی به جامعه القاء میکنند؛ در حالی که لازمهی آن، شناخت عمیق تاریخی از معارف، منابع، تاریخ و تمدن اسلام و علومی است که در تمدن اسلامی شکل گرفته است.
پژوهشگر علوم انسانی بیان داشت: سخن از تحول و تولید علوم اسلامی انسانی محصول عقبه فکری، فلسفی، فرهنگی، تاریخی، فقهی و اصولی است و ما بر اساس عقلانیتی که در تمدن اسلامی وجود داشته وارد یک مبارزه و جهاد علمی شدهایم و در امتداد این عقلانیت است که سخن از تحول به میان می آید و اتصال تاریخی، پیوستگی فرهنگی(روح واحد)، اصالت هویتی سه قاعده ورود ما به عرصه تحول علوم انسانی و سه اصل پایهای رسانههای علوم انسانی است.
وی با تأکید بر این که باید بر اساس این سهگانه کار را پیش بُرد، ابراز داشت: در این راستا باید روح حاکم بر تمدن اسلامی شناخته شود و نکته اول این است که علوم انسانی در هر تمدنی محصول یک عقلانیت است که بتدریج و بصورت فرایندی در بستر تاریخ ایجاد شده است و این عقلانیت، سازنده کنشها و پدیدههای انسانی است و هر تمدنی متناسب با نوع خاصی از عقلانیت و چارچوب ذهنی که به جامعه میدهد؛ کنشها را سامان و پدیدهها را ایجاد میکند.
حجت الاسلام موسوی ادامه داد: دومین نکته این است که شناخت علوم و روشها در هر تمدنی متوقف بر عقلانیت پشتیبان است که مجموعه آگاهی و نظام محاسباتی را در برگرفته و در تمدن غرب شامل جامعه شناسی، روانشناسی، فیزیک و شیمی و ... و در تمدن اسلامی نیز این عقلانیت در فقه، اصول، فلسفه، کلام و... وجود دارد و نقطه مشترکی که به واسطه آن تمدن واحد شکل میگیرد محصول عقلانیت مشترکی است که در همه اینها حاکم است و باید عقلانیت پشتیبان که روح این دانشها و تمدن است مورد شناخت قرار گیرد.
وی پایه و بنیان علوم انسانی را شناخت عقلانیتهای حاکم بر روابط اجتماعی خواند و افزود: به تبع اینکه قوام علوم انسانی به عقلانیت است؛ در طول تاریخ با توجه به هر عقلانیت اجتماعی، علوم انسانی متناسب با همان جامعه شکل میگیرد؛ مثلا در یک جامعه، وحی یک دستگاه عقلانی میسازد و در جامعه دیگر، عقل دادهها را از علوم طبیعی میگیرد و چون منبع دادهها و اطلاعات به عقل متفاوت است؛ نظام محاسباتی متفاوتی طراحی میشود و نکته سوم این است که بر اساس منبع دادهها و امکانهای تولید معرفت در جامعه صورتی از عقلانیت شکل میگیرد.
پژوهشگر علوم انسانی به نکته چهارم پرداخت و افزود: بر اساس ظهورات تاریخی عقل در بستر اجتماع، میتوان تفسیرهای مختلف از عقلانیت و به تبع آن از علوم انسانی ارائه داد و نکته پنجم به این مساله میپردازد که جامعه اسلامی هم دارای نوعی خاصی از عقلانیت بوده که این عقلانیت موجب شکلگیری تمدن اسلامی و علوم اسلامی شده است و عقلانیت خاصی در تمدن اسلامی ایجاد شده که از اندلس تا شرق ایران را در هم نوردیده و یک نگاه واحدی به هستی و انسان ایجاد کرده است.
حجت الاسلام موسوی، مهمترین منبع معرفتی که در تمدن اسلامی وجود داشته و موجب تمایز عقلانیتی ما با سایر ملتها شده را وحی الهی و قران کریم معرفی کرد و گفت: مهمترین منبع معرفتی جهان اسلام قرآن کریم محسوب میشود و نکته ششم این است که کل عقلانیت اسلامی و همه علوم اسلامی برآمده از عقلانیت در حاشیه قران کریم شکل گرفته است و این عقلانیت که در ۲۰۰ سال در تمدن اسلامی شکل گرفت زمینه را برای ایجاد یک سلسله علوم اسلامی و ترجمه یک سلسله علوم سایر ملل را فراهم کرد.
پژوهشگر علوم انسانی خاطرنشان کرد: در نهضت ترجمه آثار، گزینش، تفسیر، نقد و بازسازی فلسفه یونانی در قالب فلسفه توحیدی صورت گرفت و همه علوم دیگر ترجمهای و تاسیسی، مبتنی بر عقلانیت وحیانی مستقر در جامعه اسلامی بازسازی شد و بعد از این بود که انسان مسلمان به سمت این علوم رفت و اینکه انسان قرن اول تا سوم هجری، از ترجمه به تاسیس رسید محصول عقلانیت وحیانی با روح توحیدی است.
وی تاکید کرد: عقلانیت توحیدی در عرض دو قرن توانست یک انسان جدید خلق و تحولی را در تمدن بشری ایجاد و علوم بشری را به نفع خود مصادره و تمدن متعالیه اسلامی را با جود همراهی نکردن حاکمان ایجاد کندو این رشد تمدنی توسط سه گروه آل بویه در ایران و بغداد، حمدانیان در شامات، اسماعیلیه و فاطمیان در مصر ایجاد شد.
پژوهشگر علوم انسانی در خاتمه افزود: یکی از بنیانهای اساسی تولید علوم انسانی اسلامی، گزارش درست از معجزه قران در تحول باطنی انسان اسلامی است که در طول ده سال توانست جامعه جاهله عربی را از بدوی بودن به مدینه فاضله نبوی تبدیل کند و کار امام خمینی(ره) شبیه انبیاء الهی بود چرا که توانست یک تجلی بزرگ از این اتفاق در زمانه حاضر باشد و ملتی را که در اوج حقارت بود؛ تبدیل به الگوی آزادیبخشی ملتهای آزاده کند و در این زمینه، باید علوم اسلامی متناسب با انقلاب اسلامی فهم و روشهای موجود در علوم انسانی بازخوانی شود.
انتهای پیام
نظر شما