به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد مصطفوی در مطلبی با عنوان «وجود آفتاب تابناک امام مهدی(عج) و وظایف ما» اینگونه نوشته است:
وصلت یار با سلام های بی پایان
خداوند رحمان با برهان نظم، ایام و روزگار آدمی را به گونه ای نظام داد تا در بعضی از ایام که نفحات رحمانی در آنات آن به وزیدن می گیرد، بندگان بتوانند تقرب، تصاعد و تزکیه یابند تا توفیق عبادالله بودن را به شأنیت کسب کنند و از کژی ها و ناملایمات روحی ـ روانی و جسمی برهند.
با این یادآوری که ماه رجب المرجب گذشت، ماه شعبان نیز به نیمه رسیده و هیچ تضمینی نیست که ماه رمضان المبارک را دریابیم، پس هم اکنون که در قلّه ماه معظم شعبان قرار داریم و الطاف الهی شامل شده، عمر یار گردیده و با نام نامی واسطه پر فیض، امام عصر و زمان(عج) می توان گامی مؤثر برداشت؛ چراکه ماه شعبان در آموزه های اسلامی یکی از ماه های پر فضیلت سال است و برای آن جایگاه بزرگ و پر منزلتی در احادیث و روایات اسلامی از سوی پیشوایان دینی گزارش شده است.
در این ماه، شخصیت های بزرگ و ارزشمندی که از ستارگان آسمان ولایت و امامت به شمار میآیند، دیده به جهان گشودهاند، نظیر ولادت با سعادت حضرت اباعبداللّه الحسین(ع) که در روز سوم ماه شعبان اتفاق افتاده و نیز در روز چهارم این ماه، ولادت با سعادت حضرت ابوالفضل(ع) رخ داده، در روز پنجم آن، ولادت حضرت سجاد(ع) می باشد، هم چنین در پانزده شعبان ولادت پر برکت قطب عالم امکان حضرت ولی اللّه الأعظم مهدی موعود(عج) اتفاق افتاده است که خداوند به واسطه وجود مبارکش، به هر مظلومی از اولیا، انبیا و اصفیای خویش از زمانی که حضرت آدم(ع) به زمین آمده، وعده نصرت فرموده و وعده داده که زمین را پس از آن که از ظلم، ستم و بی عدالتی پر شده، از عدل و داد لبریز کند.
بر موارد یادشده افزوده گردد که طبق برخی روایات نیمه این ماه، شب قدر به شمار آمده که پیشوایان دینی به احیا و شب زنده داری آن سفارش و تأکید کردهاند.
همچنین ماه شعبان ماه بسیار رفیع الدرجات بوده و منسوب به پیامبر اکرم(ص) است؛ از این رو، به وجود نازنین آن آفتاب تابناک ولایت، منجی بشریت و دادگستر هستی از اعماق دل و برای جلای روح و جان سلام هدیه می کنم و می گوییم:
ـ سلام بر تو، ای واسطه خدا و سرپرست دین او؛
ـ سلام بر تو، ای خلیفه خدا و یاور حق او؛
ـ سلام بر تو، ای حجت خدا و راهنمای اراده اش؛
ـ سلام بر تو، ای تلاوت کننده کتاب خدا و تفسیر کننده آیات او؛
ـ سلام بر تو، در تمام آنات و دقایق شب و سرتاسر روز؛
ـ سلام بر تو، ای به جای مانده از سوی خدا بر روی زمین؛
ـ سلام بر تو، ای پیمان محکم خدا که از مردم گرفت و سخت محکمش کرد؛
ـ سلام بر تو، ای وعده خدا که تضمینش کرده؛
ـ سلام بر تو، ای پرچم برافراشته و دانش ریزان و فریادرس خلق و رحمت وسیع حق و آن وعده ای که دروغ نشود؛
ـ سلام بر تو، هنگامی که بپا می ایستی؛
ـ سلام بر تو، هنگامی که می نشینی؛
ـ سلام بر تو، هنگامی که (فرامین حق را) می خوانی و تفسیر می کنی؛
ـ سلام بر تو، هنگامی که نماز می خوانی و قنوت می گیری؛
ـ سلام بر تو، هنگامی که رکوع و سجده بجای می آوری؛
ـ سلام بر تو، هنگامی که «لا الهَ إلا اللّه» و «اللّه اکبر» می گویی؛
ـ سلام بر تو، هنگامی که خدا را ستایش می کنی و از او آمرزش می خواهی؛
ـ سلام بر تو، هنگامی که بامداد و شام می کنی؛
سلام بر تو، در شب هنگامی که تاریکی اش فرا گیرد و در روز هنگامی که پرده برگیرد؛
ـ سلام بر تو، ای امام امین؛
ـ سلام بر تو، ای مقدم (بر همه خلق و) مورد آرزو(ی آنان)؛
ـ سلام بر تو، به همه سلام ها و درودها که عالم دل تنگ حضور مبارک توست... .
نوری از انوار درخشان
همیشه در اولاد حضرت آدم، سنّت الهی بر این بود که کانون پرورش اولیای خود را منزه از پلیدی و پلشتی دور دارد و برای استمرار احکام و معارف الهی خویش از متزوجین عالیه، بشریت نیکو پرورش دهد و هیچ شکی نیست که کارهای بزرگ، شایسته و مانا را خداوند به دست مردان والامقام میسپارد و او بهترین افراد بندگانش را میشناسد و لذا هر کار مهم و تغییرات اساسی نسلی و اجتماعی را به آنان حوالت و الهام می نماید و قلوب بندگان و بعضاً مؤمنان را بدان ها نزدیک می کند، تا امور اساسی و خطیر حیات بشریت را به دستان مردان بزرگ می سپارد، تا آنان به سرانجام مقصود برسانند.
در هر زمانی و بنا به مصلحت همان مردمان، برای پرورش انبیا و اوصیای خود که گوهرهای تابناک عالم خلقت بودهاند، صدفهای پاک و پاکیزه آفرید و به دست مربیان خداپرست و نیک سیرت سپرد و آنان را به فراخور ظرفیت شان پرورش نمایند، تا نبی، وصی و ولی خود گرداند و در نسل خاتم پیامبران(ص) نیز خمسه طیبه با آیه تطهیر منزه از هر پلیدی و پلشتی معرفی فرمود و این بشارت ابدی است.
در این راستا، گاهی از ملت ها و اقوام دیگر دوشیزگانی پاک سیرت و روشن ضمیر به حکمت و مصلحت و با بُعد مکانی و نژادی انتخاب کرده و به قدرت خویش آنان را از همه بلایا و تنگناها حفظ نموده و از شهری به شهری دیگر انتقال داد، تا برای حفظ دین و احکام الهی نسلی از سرشت نوری آفتاب امامت ممزوج گردد و دنیایی را از کفر و الحاد، ظلم و ظلمت، خون و خون ریزی، خیانت و جنایت و ... محفوظ دارد.
در این مسیر روشنا و پر امید به آینده، جلوه ای از انوار الهی در حضرت امام مهدی(عج) در پانزدهم شعبان المعظم سال ۲۵۵ هجری و در زمان المعتمد عباسی حلول نمود و آن حضرت در سحرگاه آن روز متولد شد. پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری(ع) و مادر محترمش نرجس خاتون، دختر امپراتور روم شرقی است که شرح آن شب و روز را حضرت حکیمه خاتون، دختر امام محمدتقی(ع) و خواهر امام علی النقی(ع) و عمه امام حسن عسکری(ع) میفرماید: در روز پنج شنبه، چهارده شعبان به منزل برادرزادهام و امام زمانم حسن بن علی عسکری(ع) رفتم، چون قصد مراجعت نمودم، حضرت(ع) فرمودند: «ای عمه جان، امشب را نزد ما باشید. در این شب متولد میشود فرزند گرامی که حق تعالی به او زنده میگرداند زمین را به علم، ایمان و هدایت، بعد از آن که مرده باشد به فراگیری کفر و ضلالت.» گفتم: ای سید من، این مولود از کی متولد میشود؟! فرمودند: «از نرجس.» پس برخاستم نگاهی به نرگس انداختم، ملاحظه کردم هیچ گونه اثری از حمل در او نیست، در حال حیرت بودم، حضرت(ع) فرمودند: «ای عمه جان، صبح اثر حمل او ظاهر میشود.» و این خبر خوش در صبح پانزده شعبان اتفاق افتاد.
زندگانی شریف سراسر تقیه و غیبت امام دوازدهم(عج)، در سه قسمت تقسیم میشود که عبارتند:
نخست، دوره تولد تا شهادت پدر بزرگوارش که پنج سال و از ۲۵۵ ـ۲۶۰هجری می باشد و امام یازدهم(ع) در این دوره صباوت فرزند، بسیاری از اصحاب ائمه(ع)، روات اخبار، علمای اعلام و فقهای اسلام این امام را زیارت کرده و از او مسائل پرسیدند و او را امتحان نموده و نص امامتش را از پدر بزرگوارش شنیدند و بسیاری از نواب و علمای ملل اسلامی که از چین، بخارا، ایران، سمرقند، آفریقا، هند، اندلس و اروپا برای تشرف حضور امام حسن عسکری(ع) به سامرا مسافرت کرده بودند امام عصر و زمان(عج) را به آنان نشان داده و معرفی کرده است...؛
دوم، زندگانی حضرت حجت بن الحسن عسکری(عج) در دورهای است که غیبت صغرا شروع شد و از سن پنج سالگی ۲۶۰ ـ ۳۳۰هجری که هفتاد سال طول کشید، مردمان و عمالان دولت از زیارت جمالش محروم بودند، ولی خواص و علما به خدمتش می رسیدند، کسب و فیض میکردند و امور شرعی دینی و دنیایی خود را میپرسیدند و مشهور این گروه را چهار نفر از وکلای اربعه می باشند که واسطه فیض بودند و مرتبط امام(عج) و مردم بودند؛
سوم، زندگانی( غیبت کبرای) آن حضرت(عج) از۳۳۰هجری شروع میشود، تا روزی که فرمان مهمی صادر گردد و مأمور به خروج و ظهور شود و آن روز را هیچ بشری نمیتواند پیش بینی کند، حتی برخی معتقدند که وجود نازنین امام(عج) هم نمی داند، تا فرمان از مقام احدیت صادر و ابلاغ گردد، ظهور نماید و عالم را از قسط و عدل حکومت خویش گلستان کند... .
لحظه ای درنگ...!
پیدایش عوالم وجود پرتوی از قدرت بیحد و حصر خالق عالمیان است که از نیستی همه را به هستی آورد، باز همه را از هستی مادی به نیستی میبرد، جز آن لطیفه الهی و روح مقدس آدمی که پیوستگی به روح تناسب الهی دارد و جز ذات پاک حق، کسی باقی نخواهد ماند: «کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلاّ وَجْهَهُ»۱همه موجودات عالم مرگ را می چشند و دنیا با تمام هستی میراث پروردگار است که فرمود: « وَ لِلَّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ».۲
این آدمی را که از عناصر و لطیفه آسمانی در روز ازل عجین کرد و اسما و نشانههای عالم را به او آموخت و او را به مقام خلافت خود برگزید، تا مجری قوانین سلطنت حقه او باشد. قرن ها این خلفا به نام پیغمبران و رسولان آیین توحید را به مردم دنیا میرساندند، تا دوره ختم نبوت و خاتم(ص) آنان رسید و چون زمین از حجت حق خالی نمیتواند باشد، زیرا گردش چرخ اجتماع بشر را پروردگار روی محور وجود امام که برگزیدگان خاص او هستند قرار داد و او را منصب اولی به تصرف در ممکنات عالم داد و رسول خدا(ص) به جابر می فرماید: «آنها جانشینان و پیشوایان بعد از من هستند. اول آنها علی بن ابی طالب، بعد حسن سپس حسین، بعد علی بن الحسین سپس محمد بن علی که در تورات معروف به باقر است و تو او را خواهی دید، وقتی او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان. سپس صادق جعفر بن محمد بعد موسی بن جعفر سپس علی بن موسی بعد محمد بن علی سپس علی بن محمد، آن گاه حسن بن علی سپس هم نام و هم کنیه من حجةاللَّه در زمین و بقیةاللَّه در بین مردم پس از حسن بن علی می باشد، آن کسی که خداوند به دست او شرق و غرب را فتح میکند.»۳
بایست به کنه مطلب پی برد که حکمت و مصلحت آفرینده این عالم با عظمت، چنین اقتضا کرد که آخرین حجت خود را برای برهه از زمان نگه دارد و چون آفتاب عالم تاب اش اشعه فروزان او را به مردم نشان دهد، بدون آن که چشم ها قدرت دیدن خود خورشید درخشان را داشته باشند و این سنت الهی برای مدتی است که هیچ کس نمیداند در این مدت مردان بزرگی که مربی به تربیت به تربیت ربوبی مکتب دین شدهاند، خدمت امام عصر و زمان(عج) شرفیاب میشوند و سرچشمه علوم ولایت و گره گشایی او بهرهمند میگردند... .
گفتنی است که جامعه بشری هرچه از محیط عالم، فرهنگ و معارف دین دور شود به همان نسبت به رذایل و قبایح غور می شوند، زیرا گرداب کشنده گناه و پلشتی وقفه و سکون ایجاد می کند و همان گونه که تعالی جویی و معنویت پذیری در همه حال حرکت و تحرک ایجاد می کند و اوج آن صعودی و ارتقای عقلی است و در برابر، کشش گناه و منجلاب خواهش های نفسانی نیز سقوط انسانی، نزول بشری و گرفتار اجتماع بهمی خواهد شد که اگر اسباب ترقی حاصل نشد، قهراً تنزل و انحطاط در پیش است.
فطرت و وجود آدمی همیشه حاضر برای گرفتن خوبی ها، زیبایی ها و آرمان طلبی هاست و اگر با تربیت دینی و فضیلت های عقلی مواجهه پیدا نکند به یقین گرفتار لغزش ها و انحطاط اخلاقی و رذیلت های نفسانی دچار می گردد، بنابراین در عصر غیبت امام عصر و زمان(عج) مردمی که در طریقه و روش راهنمایی های بزرگان دینی و معنویی می گیرند و با آیات الهی و اخبار آل محمد(ع) مأنوس میشوند و فرایض خویش را بجا میآورند و از بزرگان می آموزند که نماز را ادا کنند، روزه ها را می گیرند، خمس مال شان را محاسبه میکنند، زکات مال را پرداخت میکنند، حج را بجا میآورند، امر به معروف و نهی از منکر را عملیاتی میکنند و توّلا(دوستی کردن) و تبرّا(بیزاری جستن) را جزء مهمّات امور زندگانی خویش شمارد، موفق و کامیاب میگردند و آن هایی که منحرف و در اندیشه های خود گرفتار کژی و خور، خواب، خشم، شهوت و... هستند در حضیض مذلت و زبونی و در قهر دریای جهل، نادانی، فساد وجود و محیط گرفتار خواهند شد و قدر مسلم دنیا با این رفتارها رو به جهالت و ضلالت می شتابد که همه علائم و آثارش هم چنان که فرمودند، یکی پس از دیگری به وقوع میپیوندد، به گونه ای که مردم از عمر، جان و زندگی خویش سیر میشوند و در این زمان، بردن چراغ از میان تندباد بین مشرق و مغرب آسانتر از نگاه داشتن دین است. مگر این که انسان وجودش را با آموزه های دینی و تربیت اسلامی مهیا کند.
وظایف ما
دوران مشعشع و پرخیر و برکت امامت ائمه اطهار(ع)، قبل از حضرت مهدی(عج) به ۲۵۰سال منحصر میشود، ولی امامت امام عصر و زمان(عج) تاکنون بیش از ۱۱۸۵سال است که به خواست خداوند ادامه دارد.
ما که در این دوران پر از امکانات، شبهات، تخریبات و هجویات زندگی میکنیم، باید به شب وروز پانزدهم شعبان اهمیت خاصی بدهیم؛ چراکه این ایام مبارک، تجدید بیعت با امام عصر(عج) و روز شکرگزاری امامت و ولایت حضرت بقیةالله الأعظم(عج) است.
برای همین هر کدام از ما مسلمانان و به ویژه شیعیان در برابر این امام غایب و ناظر وظایفی داریم که در روزگار غیبت کبرا بایستی تبیین گردد. در این باره، رسول خدا(ص) می فرماید: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة؛۴ هر فردی که بمیرد، در حالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است.» این بحث از این رو، حائز اهمیت است که شناخت امام باید یک شناخت قلبی، واقعی و حقیقی باشد. شناختی هم سنخ شناختهای دنیایی ما نباشد، بلکه باید پا را از دنیا و آنچه متعلقات اوست فراتر بگذاریم، تا امام عصر و زمان(عج) خود را بشناسیم.
بنابراین، مجموعه وظایفی که در زمان غیبت بر عهده شیعیان است، زمانی دست یافتنی می باشد که شیعیان از تمرکز در رفتارهای فردی، تمایلات کنشی مخرّب و گرایش های الحادی خارج و به امور اجتماعی و عام المنفعه نیز اهمیت داده و به لوازم حیات اجتماعی پایبند اصولی داشته باشند. امام خمینی(ره) درباره تکلیف مسلمانان در عصر غیبت و چگونگی اداره امور مسلمین در این دوره، مینویسد: « اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارکوتعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمیخواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا اینکه اسلام تکلیف را معین کرده است، ولی تکلیف حکومتی نداریم؟ معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود و ما با بیحالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری میخواهند بکنند.
و ما اگر کارهای آنها را امضا نکنیم، رد نمیکنیم. آیا باید اینطور باشد؟ یا اینکه حکومت لازم است و اگر خدا شخص معینی را برای حکومت در دوره غیبت تعیین نکرده است، لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب(علیه السّلام) موجود بود، برای بعد از غیبت هم قرار داده است. این خاصیت که عبارت از علم به قانون و عدالت باشد، در عده بیشماری از فقهای عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع کنند، می توانند حکومت عدل عمومی در عالم تشکیل دهند.»۵
در کتاب شریف «مکیال المکارم»۶ هشتاد مورد از وظایف منتظران را اشاره کرده اند که در ادامه به اجمال و مهم ها اشاره می شود:
ـ دعا برای امام عصر و زمان(عج) و خود تا به معرفت حضرتش نائل شویم.
امام صادق(ع) دعایی به زراره تعلیم کرده و می فرمایند: «... اگر زمان غیبت را درک کردی چنین دعا کن: «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِیَّکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ، حُجَّتَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی؛۷ پروردگارا، خودت را به من بشناسان، زیرا اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبر تو را نخواهم شناخت. پروردگارا، پیامبر خود را به من بشناسان، زیرا اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجت تو را نخواهم شناخت. پروردگارا، حجت خود را به من بشناسان، زیرا اگر حجت خود را به من نشناسانی در دین خود گمراه خواهم شد.» هم چنین دعاهای دیگری که در کتاب های ادعیه و زیارات بدان اشاره شده، به ویژه دعای معروف: « اللَّهُمَ کُنْ لِوَلِیکَ الحُجّه ... حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلًا» که بحمدالله در مجامع شیعه بسیار معروف و مشهور است؛
ـ مهدی شناسی یا شناخت صفات و سیره امام(عج):
بدیهی است که یک عاشق دلباخته امام و یک منتظر حقیقی باید بداند که محبوبش از چه صفاتی برخوردار بوده، و چه سیره و روشی را در زندگی و سایر شئونات آن دارد؛
ـ رعایت ادب و احترام گذاشتن در همه موارد؛
ـ عشق و علاقه فراوان نسبت به آن حضرت(عج)؛
ـ در همه آنات زندگانی شریک دیدن آن حضرت(عج)؛
ـ دائم به انتظار فرج نشستن و درخواست ظهور آن حضرت(عج)؛
ـ بذر محبت و علاقه داشتن در قلوب دیگران برای آن حضرت(عج)؛
ـ با خضوع، خشوع و دائم درخواست ملاقات داشتن با آن حضرت(عج)؛
ـ شرکت در مجالس امام شناسی و ذکر فضایل و مناقب آن حضرت(عج)؛
ـ محفل انس برگزار کردن، خیرات و صدقه دادن برای سلامتی آن حضرت(عج)؛
ـ استغاثه و توسل بر معصومان(ع) به ویژه وجود نازنین و مقدس آن حضرت(عج)؛
ـ بجا آوردن مناسک حج و عمره و زیارت مشاهد مشرفه به نیابت از آن حضرت(عج)؛
ـ تجدید بیعت با آن حضرت(عج) که بر اساس روایاتی از امام صادق(ع) که می فرماید: «هر کس بعد از نماز صبح و ظهر بگوید: «اللّهمّ صلّ علی محمد وَ آل محمد وَ عَجّل فَرجهم»، نمی میرد مگر آن که حضرت(عج) را ببیند و بشناسد.»۸
ـ دوری جستن و اجتناب از هر چه محارم، یعنی کسی که منتظر واقعی است، باید از آنچه که امام زمانش کراهت و تنفر دارد، اجتناب نموده و هر عملی که در تقرّب او مؤثر است را برای رضای محبوب و ارتباط روحی با او انجام دهد؛
و در پایان، محقق طوسی در تجریدالاعتقاد در این مورد می آورید:
«وجوده لطف و تصرّفه لطف آخر، و عدمه منّا»؛۹ وجود امام در میان مردم نعمت و رحمت بزرگی است و تصرف امام در امورات مردم نعمتی دیگر است و «عدمه منّا» یعنی عدم تصرف و یا ظهور امام در پرده بودن آن هم از طرف و ناحیه مردم می باشد. اینکه مردم نمی توانند از آثار و برکات وجودی امام(عج) استفاده بکنند به خاطر بعضی اعمال خودشان می باشد که باعث عدم تصرف در امورات آن ها و یا غیبت آن حضرت(عج) از نظرها شده است. مرحوم فیض کاشانی(ره) می سراید:
گفتم: که روی خوبت از من چرا نهان است
گفتا: تو خود حجابی ورنه رخم عیان است
گفتم: که از کی پرسم جانا نشان کویت
گفتا: نشان چه پرسی آن کوی بی نشان است
گفتم: مرا غم تو خوش تر ز شادمانی
گفتا: که در ره ما غم نیز شادمان است
گفتم: فراق تا کی گفتا که تا تو هستی
گفتم: نفس همین است گفتا سخن همان است
پی نوشت ها:
۱. قصص، آیه۸۸.
۲. حدید، آیه۱۰.
۳. مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۳،ص ۲۹۰.
۴. سید بن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنه، ج۲، ص۲۵۲.
۵. موسوعه امام خمینی(ره)، ج۲۱، ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، ص ۵۰.
۶. سیدمحمدتقی موسوی اصفهانی، معروف به فقیه احمدآبادی.
۷. مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۲، ص۱۴۶،ح۷۰.
۸. همان، ج ۸۶، ص ۷۷، ح ۳۹.
۹. طوسی، شرح تجرید الاعقاید، ص۳۶۲.
نظر شما