جمعه ۸ تیر ۱۴۰۳ |۲۱ ذیحجهٔ ۱۴۴۵ | Jun 28, 2024
تصاویر/ سلسله نشست های علمی اجتهاد و تحول علوم انسانی

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، امام خمینی(ره) را متعلق به تمام مسلمانان و صالحان جهان دانست و تصریح کرد: وظیفه ی ما این است که مسیری را که امام راحل آن را شروع کردند به سرانجام برسانیم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، آیت الله ابوالقاسم علیدوست در نشست علمی «جایگاه مصلحت در فقه از منظر امام خمینی رحمه الله علیه» که با حضور اساتید و طلاب و گروهی از مردم مدرسه علمیه فیضیه قم برگزار شد، ضمن تسلیت ایام ارتحال ملکوتی امام راحل به تمام مسلمانان و صالحان جهان، امام را متعلق به همه آنان دانست.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم در سه بخش به تبیین موضوع پرداخت:

۱_ مفهوم شناسی جایگاه مصلحت

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه جایگاه مصلحت می‌تواند در فقه به سه شکل تصور شود. اول: آیا مصلحت می‌تواند یک قاعده باشد؟

وی در توضیح گفت که مصلحت به معنای عدالت و دفع مفسده به گونه ای باشد که فقیه به آن مراجعه کند و حکم را بیان کند، مانند قاعده ی استصحاب و ...

دوم: جایگاه مصلحت به عنوان ابزار در خدمت نصوص دینی

استاد حوزه علمیه قم با اشاره به مسئله ی عرف که یک ابزار برای تفسیر آیات و روایات است، افزود: همانگونه که عرف نمی‌تواند یک قاعده باشد، مصلحت نیز می‌تواند به عنوان ابزار تفسیر به فقیه کمک کند.

سوم:مصلحت به عنوان دیدگاه و گفتمان.

وی با اشاره به آیه ۱۸۵سوره بقره، ادامه داد: فقیه می‌تواند سهل و آسان بودن شریعت را برداشت کند و مصالح جامعه را بیان کند.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان معنای مصلحت، اظهار کرد: مقصود مصلحت شرعی است که منفعت مادی و دنیوی محض را شامل نمی شود که ویژگی بارز آن منبع ادراک است که برخاسته از قرآن و روایات و عقل قطعی باشد.

آیت الله علیدوست بیان کرد: برخی از فقها جایگاهی برای مصلحت در شریعت قائل نیستند و احکام را تابع مفاسد و مصالح نمی دانند، اما طیف بسیاری از علمای شیعه احکام را تحت شرایطی تابع مصالح و مفاسد می دانند.

این استاد درس خارج حوزه افزود: مصلحت بیشتر در احکام حکومتی نمود دارد که فقیه مصلحت اندیشی می کند و حکم می کند. که از میان فقها امام خمینی رحمه الله علیه قدم های زیادی را در این زمینه برداشتند.

وی با اشاره به مسئله ی فروش سلاح به دشمنان دین اظهار کرد: نظر شیخ انصاری این است با توجه به روایات سه گانه که آن را در شرایط عادی مجاز، در شرایط جنگ حرام و در شرایط صلح مجاز می‌داند و در این زمینه شهید اول فروش سلاح را در هر صورت حرام می‌داند که شیخ انصاری آن را اجتهاد در مقابل نص می داند. اما نظر امام خمینی(ره) این است که این امر از شئونات حکومت است و با توجه به مقتضیات روز متغیر است به عنوان نمونه بعضی اوقات فروش سلاح به کفار مجاز می شود و بعضی اوقات در شرایط صلح باطل می شود.

استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه آیا فقیه می تواند بعضی از احکام را وضع کند، افزود: فقیه در شرایطی که از شئونات حکومت است می‌تواند احکام را وضع کند مانند باطل کردن تجارت با کفار.

آیت الله علیدوست در پایان تاکید کردند: وظیفه ی ما این است که مسیری را که امام راحل آن را شروع کردند به سرانجام برسانیم.

انتهای پیام

خبرنگار: مهران اسلامی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • علی IR ۲۱:۳۵ - ۱۴۰۳/۰۳/۱۵
    0 0
    چند نکته ناظر به مطلب فوق: 1- در ابتدای این مطلب در مفهوم شناسی مصلحت به سه احتمال « قاعده، ابزار و گفتمان » اشاره شده است و نظر قطعی بیان نشده است. 2- عبارت های زیر مبهم است البته شاید خبرنگار به دقت نظر استاد را منتقل نکرده است: 1- فقیه می‌تواند سهل و آسان بودن شریعت را برداشت کند و مصالح جامعه را بیان کند. 2- همانگونه که عرف نمی‌تواند یک قاعده باشد، مصلحت نیز می‌تواند به عنوان ابزار تفسیر به فقیه کمک کند. 3- در مورد فروش سلاح به دشمنان اشاره به نظر شیخ انصاری می شود که قایل است « بر اساس روایات فروش سلاح به دشمنان در شرایط عادی مجاز، در شرایط جنگ حرام و در شرایط صلح مجاز می‌داند» و در ادامه به نظر امام خمینی ره به عنوان نظر دیگر اشاره می کند که « این امر از شئونات حکومت است و با توجه به مقتضیات روز متغیر است به عنوان نمونه بعضی اوقات فروش سلاح به کفار مجاز می شود و بعضی اوقات در شرایط صلح باطل می شود» به نظر می رسد این ها دو نظر نیستند بلکه یک نظر هستند. 4- در پایان این مطلب آمده است: « وظیفه ی ما این است که مسیری را که امام راحل آن را شروع کردند به سرانجام برسانیم» به نظر می رسد مسیری که امام ترسیم فرمودند با مسیری که استاد محترم دنبال می کنند کاملا متفاوت است. مسیری که استاد محترم دنبال می کنند و در فرصت های گوناگون بدان می پردازند به نظر می رسد فقه را از مسیر خارج و به ناکجا اباد هدایت می کند. بدون اینکه جسارتی به استاد محترم جناب آقای علیدوست شود به نظر می رسد ترویج این بحث نیاز به تامل بیشتری دارد مبادا سر از مسیری درآورد که سعید حجاریان در کتاب « از شاهد قدسی تا شاهد بازاری » تلاش می کرد آن را طبیعی جلوه دهد و انقلاب اسلامی ایران را عاملی در مسیر عرفی سازی دین ترسیم می کند.