یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ |۲۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 24, 2024
کد خبر: 1164727
۲۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۹
تاریخ مشروطه

حوزه/ آیت‌الله سیّد محمّد رضا مدرّسی طباطبایی یزدی در یکی از دروس خارج خود به تاریخ مشروطه و ضرورت مطالعهٔ دقیق و جامع در این‌ زمینه پرداخت.

به گزارش خبرگزاری حوزه، «تاریخ مشروطه، پر از درس‌ها و عبرت‌های آموزنده»، «نتیجهٔ اطّلاعات نادرست و ساده‌اندیشی در مسائل اجتماعی»، «پناه آوردن به چاه، برای نجات از چاله!»، «پشیمانی همگان از پذیرش مشروطه»، «لزوم تقویت بینش و فهم سیاسی، علاوه بر فهم فقهی، اصولی و فلسفی»، «خاطره‌ای از مرحوم آیت اللّه بهجت»، «برنامه‌ریزی‌های صدساله و نقشه‌های پیچیدهٔ دشمن مکّار و فریب‌کار»، «نعمت رهبران هوشیار و آگاه»، «عظمت و محبوبیّت شیخ فضل‌اللّه، و فریب‌ها و فضاسازی‌های دشمن»، «ضرورت مطالعهٔ دقیق و جامع تاریخ مشروطه» و «پیش‌بینی مرحوم سیّد در قضایای مشروطه» از سرفصل های نکات آیت الله مدرسی یزدی می باشد.

بیانات حضرت آیت الله سیّد محمّدرضا مدرّسی طباطبایی یزدی دامت برکاته دربارة تاریخ مشروطه و ضرورت مطالعة دقیق و جامع در این زمینه در آستانۀ چهاردهم و پانزدهم خرداد
در ابتدای درس خارج اصول -یکشنبه ١٤٠٣/٣/١٣

تاریخ مشروطه، پر از درسها و عبرتهای آموزنده

بحث ما در جلسۀ گذشته دربارۀ فرمایش جناب آخوند و محقق نائینیا بود. این دو بزرکوار در مسانل اصول و بسیاری از مسائل دیگر، از اۉلین مدققان هستند، گرچه در بعضی مسانل سیاسی هم۔چنانکہ بارها گفتهایم ۔ نامردها فریبشان دادند و آن فکرهایی که کوه‌ها را ذوب میکرد، در مسائل مشروطه فریب خوردند و اکنون چون در آستانة چهاردهم و پانزدهم خرداد هستیم، باید بعضی مسانل را گفت و چارهای نیست.

نتیجۀ اطلاعات نادرست و ساده اندیشی در مسائل اجتماعی این دو بزرگوار آن همه فکر و عمق اندیشه داشتند و بسیار فوق العاده و واقعاً دریای دقّت و خلاقیت بودند (خلاقیت محقق نائینی و دقت مرحوم آخوند)، امّا به خاطر اینکه نگذاشتند اطلاعات درست به آنها برسد و در عین حال همراه قدری ساده اندیشی در مسائل اجتماعی، فریب خوردند و خودشان هم بعداً پشیمان شدند.
نه تنها آنها، بلکه کسانی که در تهران سردمدار بودند، مثل سیدین مرحومین نیز فریب خوردند و هرچه مرحوم حاج شیخ فضل الله، مرحوم سیّد، مرحوم ملاقربانعلی و امثال آنها گفتند که اینها فریب است و زیر این کاسه ها نیمکاسه هایی است، آنقدر از ظلم و ستم منزجر و ناراحت بودند که نپذیرفتند و گفتند مشروطه فرج است، ولی نمی دانستند که در ظاهر فرج است و
در واقع ظلم است!

پناه آوردن به چاه، برای نجات از چاله!
نتیجه هم معلوم بود و واقعاً در تعجبیم که کسانی به سفارت انگلیس پناه بیاورند تا آنها را از استبداد نجات بدهد خیلی عجیب است و انسان حیران می ماند که چگونه می خواستند با پناه آوردن به چاه از چاله نجات پیدا کنند!؟ مگر چنین چیزی ممکن است!؟ کسانی که واسطۀ عهدنامۀ گلستان بودند و قتل وزیر باکفایتی مثل امیر کبیر و افراد دیگر را در کارنامۀ خود داشتند وآن همه جنایت کرده بودند، چگونه می توانستند خیرخواه مسلمانان باشند!؟ ولی به هر حال شرایط آن قدر سخت بود و شدّت ظلم چنان زیاد بود که آنها را به این راه کشاند. راست هم می گفتند و واقعاً ظلم بسیار زیاد بود، امّا فرار من المطر الی المیزاب

برای مطالعه کامل سخنان این استاد حوزه  اینجا را کلیک نمایید.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha