به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «جایگاه قلب مومن» پرداختند که متن آن بدین شرح است:
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: مؤمنین، متقین و بندههای خدا کسانی هستند که «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ»؛ خدا در وجودشان بسیار بزرگ و باعظمت است. وقتی که خدا در قلب انسان جلوهگر شد «فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ»؛ غیر او در دیدگانشان کوچک است و در دل انسان نقشی ندارد.
زمانی که انسان پی به عظمت حضرت حق برد و عظمت حضرت حق در وجود انسان جلوه کرد، همیشه خودش را در محضر حق و ائمه اطهار علیهم السلام میبیند و امکان ندارد که از غیر حق منصرف شود. آیات، روایات و داستانها در این زمینه زیاد وارد شده است.
لذا هر یک از اعضای بدن انسان از عنایات الهی است و مورد تعظیم خداوند متعال هستند، لکن در بین آنها، قلب اشرف از همه اعضاست؛ چراکه جایگاه حق است و معرفت، عظمت، رحمانیّت و رحیمیّت حق در قلب انسان جلوه میکند و لذا میفرماید که «الْقَلْبُ المُؤمِنِ حَرَمُ اللَّهِ فلا تُسْکِنْ حَرَمَ اللّه ِ غَیرَ اللّهِ»؛ قلب مومن جای خداست و کسی دیگر در قلب او جایی ندارد. مراتب توحید و آنچه که وابسته به توحید است، در قلب جلوهگر میکند.
خداوند متعال در عالم وجود نمیگنجد، لکن در قلب مومن میگنجد، قلب جایگاه حضرت حق است. اگر قلب انسان گاوصندوق، کتابخانه یا بطورکلی جایگاه دنیایش باشد، قلب نیست بلکه باغ وحش است، زیرا خدا را به قلبی که جایگاه حضرت حق است راه نداد و شئونات و شخصیات نفس خودش را در آن جلوهگر کرد، چنین قلبی برای تکامل و سعادت و درجات بهشتی جایی ندارد.
انسان باید قلبش را از غیر حق خالی کند و قلب او فقط جایگاه حق باشد و بس و این ارزشمند است. خداوند متعال را قسم میدهیم که قلوب ما را به این نحو قرار دهد و قلب ما جایگاه غیر او نباشد. شخصیت، پول، ویلا و... هیچ ارزشی ندارد، چون همه را باید این دنیا رها کرد و رفت.
در این زمینه آیات و روایات زیادی از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نقل شده است.
همه ما خدا را دوست داریم، در قرآن میفرماید: «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ»؛ انسان به طرف خدا برود و سیر الی الله داشته باشد.
سیر الی الله دو نوع است به این معنا که کسی که در طریق حق وارد شد و بخواهد به طرف حق، سعادت، تکامل و حیات ابدی برود دو راه پیش رو دارد:
یکی آنکه خدا از انسان استقبال کند، اگر چه پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام نور واحد هستند؛ اما خداوند متعال به استقبال و پیشواز آنها میرود.
فاطمه بنت اسد در مسجد الحرام مشغول طواف بود و کفار و مشرکین او را تماشا میکردند، یکدفعه حالت وضع حمل بر فاطمه عارض شد و عرض کرد که پروردگارا به تو پناه میبرم. ناگهان دیوار کعبه شکافته شد و او وارد خانه خدا شد. همه کسانی که این صحنه را دیدند تعجب کردند، به دیوار نزدیک شدند اما دیوار بهم چسبید، سمت در رفتند و هر چه تلاش کردند در باز نشد. به مدت سه شبانهروز فاطمه بنت اسد و امیر المؤمنین مهمان خانه خدا بود و خداوند به استقبالشان رفته بود.
خداوند در عالم انوار به استقبال چهارده نور مقدس رفت و از خواص خود قرار داد.
دوم آنکه مومنین باید به استقبال حق بروند و سیر آنها، سیر از کثرت به وحدت است و از این طریق باید به طرف حق بروند.
برادران، مشکلات زیاد است و وقتی طرف خدا رفتی همه رفع میشود. اگر انسان با خدا رفیق شود و بتواند همه ضوابط الهی را رعایت کند، همه مشکلاتش حل میشود، خوشا به حال کسانی که میتوانند.
انسان تلاش کند که خود را اصلاح کند، دنیا به کسی وفا نکرده این قدر دنبال دنیا دویدیم و به جایی نرسیدیم پس بیاید سمت خدا برویم، نیمههای شب بلند شویم و با خدا مناجات کنیم، هر چند که آلوده باشیم و بار گناهانمان سنگین باشد و حجاب ظلمانی نفسمان بیشتر باشد، اگر حقیقتا سمت خدا برویم و دو رکعت نماز بخوانیم و به خدا بگوییم که تا الان اشتباه میرفتم اما الان آمدم، خدا قطعا میبخشد؛ چون بهواسطه رابطه خالق و مخلوق، رازق و مرزوق، و صانع مصنوع خدا دوستمان دارد، اول او دوستمان داشت که خلقمان کرد.