به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «رئیسی عزیز» از جمله تازهترین آثار انتشارات حماسه یاران است که به مناسبت چهلمین روز شهادت رئیس جمهور شهید، آیتالله سید ابراهیم رئیسی، منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
کتاب حاضر همزمان با انتشار، با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شده؛ بهطوری که در ۱۰ روز گذشته، پنجبار تجدید چاپ شده است.
رئیسی عزیز را میتوان اولین کتاب خاطرات شهید رئیسی به شمار آورد که پس از شهادت وی منتشر شده است.
محمدصالح دهقانی، مدیر روابط عمومی انتشارات حماسه یاران، به جزئیات بیشتری از کتاب «رئیسی عزیز» اشاره کرد و گفت: با انتشار خبر تلخ سقوط بالگرد رئیس جمهور شهید و همراهان ایشان در روز ۳۱ اردیبهشتماه، تصمیم بر این شد برای نشان دادن سبک زندگی و شیوه و منش رئیس جمهور مکتبی و مردمی کشور، کتابی تدوین شود. هدف بر این بود که با انتشار این کتاب ضمن زنده نگاه داشتن یاد شهید آیتالله سید ابراهیم رئیسی، در جهت انتخاب اصلح در انتخابات ریاست جمهوری نیز روشنگری کنیم. در واقع انتشارات قصد دارد در حد بضاعت خود وارد این عرصه شود.
وی با بیان اینکه در این راستا بیش از ۱۰ نفر وارد این فعالیت جهادی شده و کمک کردند، ادامه داد: خانواده شهید که قطعاً در آن هنگام شرایط صحبت کردن نداشتند و اعضای هیئت دولت نیز در آن مقطع فرصت گفتوگو نداشتند؛ به همین دلیل مبنای کتاب بر خاطرات و صحبتهایی گذاشته شد که در آن ایام از رسانه ملی منتشر میشد. کتاب «رئیسی عزیز» در یک عملیات جهادی در حوزه تحقیق و پژوهش و در بخش نگارش، با همکاری ۱۰ تن از نویسندگان تدوین شد.
در بخشی از این کتاب به روایت حجتالاسلام والمسلمین احمد مروی، تولیت آستان قدس رضوی، میخوانیم:
سالهای ۵۳_۵۴ وسط روضه چشمم افتاد به یک نوجوان حدوداً ۱۵ ساله. از دور و بریهایم پرسیدم: «ایشون کیه؟ اهل کجاست؟ توی جمع خراسانیها چکار میکنه؟»
گفتند: «سیدابراهیم رئیسی، از بچه های مشهده.»
رفاقتمان از همان موقع شکل گرفت؛ اما آنچه صمیمیاش کرد و ماندگار، فهمیدن یتیمی او بود. سعی می کردم به هر بهانهای خودم را بهش نزدیک کنم. خیلی زود شدیم مثل دوتا برادر؛ درست سالهایی که من هم سایه پدر از سرم کم شده بود! آن روزها هم حجرهای بودیم توی مدرسه آیت الله بروجردی، پا به پای هم در اجتماعاتی که علیه رژیم پهلوی بود شرکت میکردیم و پیگیر تکثیر و پخش اعلامیههای مدرسه بودیم.
یک روز که ساواکیها به حوزه آیت الله بروجردی یورش آوردند و مدرسه را بستند، ساکمان را برداشتیم و رفتیم خانهای که یکی از علما برای طلبهها اجاره کرده بود. سیدابراهیم وقتی خبر اهانت روزنامه اطلاعات به حضرت امام را شنید خون خونش را میخورد. میرفتیم خانه آیتالله گلپایگانی و مراجع دیگر. صبح خانه یکی از علما بودیم و شب خانه علمای دیگر....
انتشارات حماسه یاران کتاب «رئیسی عزیز» را منتشر کرده است.
نظر شما