جمعه ۲۲ تیر ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۶
حسین(ع) آهنگ جنگ کرد به نفس خویش، و فریاد زد: «کسی هست که دشمن را از حرم پیغمبر براند؟ خداپرستی هست که از خدا بترسد و ما را اِعانت کند؟ فریادرسی هست که برای ثواب، ما را یاری کند؟» صدای زنان به شیون بلند شد. حسین روی بگردانید. طفلی از آنِ خویش را شنید از تشنگی میگرید. شیرخوار بود؛ نامش عبدالله. او را بگرفت و گفت: «ای مردم! اگر بر من رحم نمیکنید، بر این طفل ترّحم کنید.» حرملة ابن کاهلِ اسدی تیری بیفکند که در گلوی طفل آمد و او را ذبح کرد.
نظر شما