به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین مسعود آذربایجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در اولین روز از همایش ملی اخلاق و تربیت در سیره و معارف رضوی از مجموعه رویدادهای مهم ذیل چهارمین سوگواره علمی فرهنگی امام رضا (علیه السلام) ذیل موضوع "اخلاق مدارا در سبک زندگی رضوی" به ارائه بحث و مطلب پرداخت.
گزارش این ارائه به سمع و نظر مخاطبان میرسد.
اولین مطلب یک بیان مسأله است که چرا به این موضوع و مسئله میپردازیم؟ زیست اجتماعی که ما در دوران معاصر داریم، وقتی با اندک توجهی میبینیم که بدون مدارا و رواداری نسبت به یکدیگر امکان پذیر نیست. پرسش یا مسئله این است که وقتی این موضوع را بر سبک زندگی معصومان به ویژه حضرت ثامن الحجج (ع) عرضه میکنیم، آیا میتواند در این زمینه الگوی مناسبی ارائه کند؟ اگر بله، چگونگی، کیفیت و جزئیات آن چیست؟
** تعریف مدارا
دو واژه در عنوان بحث اهمیت کلیدی دارند؛ اولین واژه بحث مدارا و دومین آن بحث سبک زندگی است. من ابتدا اشارهای به تعریف اینها داشته باشم که تفاهم بیشتری در بحث ایجاد کنیم. مدارا از نظر لغوی دو ریشه دارد. از دری یا درئ که انسان با تحمل طرف مخالف یا مقابل با برخورد ملایم او را در کمند محبت خویش گرفتار میکند. معنای دیگر نیز نرم برخورد کردن با دیگران و در حق آنها خشونت روا نداشتن، همدلی نمودن، تحمل و شکیبایی با دیگران که از انسان فرار نکنند. این چیزی است که در مجموعه کتب لغت آمده است.
مدارا با مداهنه به معنای مصالحه و سازشکاری تفاوت دارد. مداهنه که قرآن کریم نیز از آن نهی کرده، باعث میشود انسان از اصول اساسی اعتقادات خود کوتاهی کند تا به سازشی برسد؛ اما در مدارا اینطور نیست. انسان با حفظ اصول و اعتقادات اصلی و محورهای اساسی، سازگاری و زیست اجتماعی با دیگران را پیدا میکند. ذیل این آیه شریفه «وَدُّواْ لَوۡ تُدۡهِنُ فَیُدۡهِنُونَ» مرحوم علامه طباطبایی در کتاب المیزان این نکته را بیان میفرمایند.
بعضی تلرانس را معادل مدارا قرار دادهاند که معادل دقیقی نیست. تلرانس که در گفتمان سیاسی مطرح است معنای موسعی دارد که میتواند از پایینترین سطح مدارا تا تساهل، مداهنه و ... که انسان از اصول خود نیز تخطی کند را شامل گردد. بنابراین مدارا بخشی از این معنا است.
** تعریف سبک زندگی
سبک زندگی معادل لایف استایل است. امروزه در بحثهای جامعه شناسی و روانشناسی واژه پربسامدی است. سبک زندگی به معنای مشی کلی فرد در جهت رسیدن به اهداف و غلبه بر مشکلات اعم از فردی و جمعی و مادی و معنوی است که در همه حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جاری است. سبک زندگی معادل خود رفتار نیست؛ یعنی به تک رفتار سبک زندگی نمیگویند. سبک زندی مشابه سیره است که باید نوعی استمرار داشته باشد و الگوی همگرا باشد و کلیت انتزاعی داشته باشد که حول محور نگرشها و گرایشها به وجود میآید. پس مجموعهای از رفتارها یا الگوی رفتاری همگن و همگرا را سبک زندگی میگوییم.
** مبانی عقلی مدارا
ممکن است کسانی درباره این موضوع مشکل داشته باشند و برای ایشان قابل فهم نباشد. این موارد به خصوص در زمان معاصر ضرورت و نیاز بیشتری دارد.
یک، نیاز به روابط میان فردی و لزوم همزیستی مسالمت آمیز اجتماعی. ما همینقدر با دیگرانی که متفاوت با من هستند بخواهیم زندگی بکنیم، حتی با همسایه، همسر و فرزندان که دیگر نسبت به ما میشوند و تفاوتهایی داریم باعث میشود که با آنها مدارا کنیم. زندگی اجتماعی مسالمت آمیز به مدارا نیاز دارد.
دوم، تنوع قومی، زبانی، نژادی، مذهبی، فکری و سیاسی در کشور و جهان. ما وقتی که در کشور خودمان که در قانون اساسی و بعضی از اسناد بالادستی رنگین کمان اقوام مختلف را بیان میکند؛ یعنی نژادها متفاوت هستند، زبانهای محلی و گویشها متفاوت هستند. حتی مذاهب متفاوتی در کشور وجود دارد. این تنوعها عامل دومی است که ما نمیتوانیم همه را به شکل خودمان و آن چیزی که میخواهیم یکسان سازی کنیم. پس اگر نمیشود، عقلاً بایستی مدارا کنیم تا بتوانیم زیست اجتماعی داشته باشیم.
سوم، نیاز به صلح، آرامش، همدلی و دوری از خشونت و پرخاشگری و کینه ورزی در شهروندی برای نیل به سعادت و کمال فردی و جمعی. اگر ما در حقیقت بخواهیم در این زندگی اجتماعی، به محض اینکه آرا و اندیشههای دیگران را متفاوت با خود ببینیم و بخواهیم با خشونت، پرخاشگری و کینه همه را به شکل خودمان در بیاوریم یا موافق خود کنیم، امکان پذیر نیست. پس برای رسیدن به صلح، آرامش و همدلی که در پرتوی اینها بتوانیم گفتگو داشته باشیم و البته تبلیغ خودمان را نیز انجام بدهیم و دیدگاههای خود را مطرح کنیم، به مدارا نیاز داریم.
چهارم، گسترش روابط اجتماعی از طریق فناوریهای نوین به ویژه اینترنت، ماهواره و شبکههای اجتماعی. این زمینههای تعامل، تضارب و ترابط را بیشتر کرده است. حدود چهل سال پیش چنین گسترهای از روابط، ارتباطات، گفتگوها و تضارب افراد و نگاههای تعامل اندیشهها را نداشتهایم. ولی امروزه که به خاطر فناوریهای نوین، ارتباطات و روابط اجتماعی گسترده به وجود آمده، ناچار هستیم که با مدارا بتوانیم دیدگاههای دیگران را ببینیم، فهم کنیم و بر اساس یک فهم مشترک وارد گفتوگو با آنها شویم.
پنجم، جهان شهروندی در جامعه جهانی یا جهانی سازی که میگویند و زمینه سازی برای حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی، مصلح و منجی جهانی نیز به مدارا نیاز دارد. ما که چشم انتظار مصلح و منجی جهانی هستیم در حقیقت داریم به استقبال تنوع اقوام، افکار، دیدگاهها و مذاهب زیر پرچم مصلح جهانی یعنی حضرت بقیه الله الاعظم میرویم. ما در آنجا نیاز به مدارا داریم تا بتوانیم با یکدیگر کنار بیاییم و از آن صلح جهانی استفاده کنیم.
** مبانی روانشناختی مدارا
روانشناسی امروز نیز ما را به مدارا توصیه میکند که در این قسمت نیز بایستی به نکاتی توجه کرد.
اول، یکی از شاخههایی که در بحث روانشناسی وجود دارد تحت عنوان روانشناختی اختلافی شناخته میشود. افزون بر تفاوتهای نژادی، قومی، زبانی، دینی، جنسیت، صنفی، سنی، فردی و ... به گونهای است که میتوانیم هر انسان را به رغم اشتراکاتی که وجود دارد یک شخص منحصر به فرد و متفاوت از دیگران بدانیم. هر کسی یک کتاب مستقل است. اگر اینطور باشد برای اینکه بتوانیم تعامل، ارتباط و معاشرت داشته باشیم به مدارا در همان معنایی که تعریف کردیم را نیاز داریم.
دوم، مباحثی که در روانشناسی اجتماعی مطرح شده است. پایه روانشناسی اجتماعی شناخت اجتماعی است که بر اساس تفاوت نگرشها و برداشتها به وجود میآید. هشت عامل در برداشتهای ما اثر دارد که شناخت اجتماعی را ایجاد میکند. انتظارات، انگیزهها، خلق مثبت یا منفی، بافت یا موقعیت، فعالسازها، فراوانی فعالسازی، تداعیها و دسترسیها که با توجه به این هشت عامل، برداشتها میتواند متفاوت باشد. یک حادثه کوچکی اگر در خیابان اتفاق بیفتد، دونفر که آن حادثه را میبینند و میخواهند گزارش بدهند، گزارشهایشان متفاوت است. دلیل و منشاء این تفاوت از این هشت عامل بر میآید.
سوم، روانشناسی شناختی که به بحثهایی مثل هوش، ذهن، ادراک و حواس ما میپردازد، بحثهای مختلفی را کار کردهاند؛ مثل خطاهای ذهنی که جدی است. پیش داوریها که ما قبل از اینکه اطلاعاتمان کامل یا کافی شود، درباره یک موضوع داوری میکنیم که بدان پیش داوری میگویند. تصورات قالبی یا Stereotype هایی که ما درباره اقوام و گروههای مختلف یا احزاب سیاسی داریم، با اینکه همگی مؤمن، مسلمان و شیعه هستیم؛ اما گاهی این تصورات قالبی و کلیشهای نسبت به حزب مقابل، این فاصلهها را ایجاد میکند. حتی گروه فکری که در یک گروه قرار میگیریم باعث تفاوت میشود، در مقابل هم نوایی و تسهیل اجتماعی زمینه مدارا را فراهم میکند که میتوانیم مدارای بیشتری باهمدیگر داشته باشیم.
چهارم، روانشناسی رسانه که امروز بسیار جدی است. تبلیغات وپروپاگاندا، روزنامهها را بخوانید سوتیترهای مختلفی که میزنند. برای مثال از یک حادثه یا خبری که روز گذشته اتفاق افتاده، ده روزنامه سوتیترهای مختلفی دارند تا القای متفاوتی داشته باشند. سوتیترها، بزرگسازیها، کوچکسازیها، سناریوسازیها، جهتگیریهای اطلاعات و چیزهای دیگری که در بحث روانشناسی رسانه بحث میشود باعث ایجاد تفاوت در ذهنیتها میشود. ما نیز با این کثرتها، تنوعها و تفاوتها مواجه هستیم که روانشناسی فقط برای ما به تحلیل و ترسیم اینها میپردازد. ما اگر بخواهیم با دیگران معاشرت داشته باشیم ناچار از مدارا هستیم.
** مبانی نقلی مدارا
تفاوت انسانها از جهت نژاد، قبیله، استعداد و توانایی در آیات قرآن نیز مورد اشاره قرار گرفته است. «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَیٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» از یک زن و مرد آفریده شدهایم؛ اما شعوب و قبائل تفاوت دارند. امام صادق (ع) میفرمایند: «اَلنَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّةِ فَمَنْ کَانَ لَهُ فِی اَلْجَاهِلِیَّةِ أَصْلٌ فَلَهُ فِی اَلْإِسْلاَمِ أَصْلٌ»
تفاوت انسانها در ادارک و ایمان در روایات مورد اشاره قرار گرفته است. در آیات مختلف بحث مقربون، ابرار، اصحاب یمین همگی در مؤمنین است. اصلاً در مشرکین، کافر، منافقین و ... این بحثها جدا است. حتی در مؤمنین مراتب و تفاوتهایی است که در سورههایی مثل واقعه، مطففین و ... اشاره شدهاند.
عبدالعزیز قراطیسی میگوید خدمت امام صادق (ع) رسیدم و مطالبی از عقاید شیعیان به حضرت بیان کردم. فرمود: ای عبدالعزیز ایمان ده درجه دارد. مثل یک نرده بان که ده تا پله دارد و پله پله از آن بالا میروید و نباید کسی که یک درجه دارد به کسی که درجهاش پایینتر است بگوید تو ایمان نداری. مگر ما جعفری و پیروی امام صادق (ع) نیستیم؟ نباید به او بگوید که تو یک درجه پایینتر هستی ایمان نداری. سلمان درجه دهم، ابوذر نهم، مقداد هشتم ای عبدالعزیز کسی که در درجه پایینتر از توست از ایمانش ساقط مدان تا کسی که در درجه بالاتر است، تو را ساقط کند. چون دیدی کسی پایینتر از تو است و بتوانی تا درجه خود بالا ببری، ببر؛ اما با نرمی و مدارا. با نرمی و مدارا میتوانیم کسی که ایمانش پایینتر است را بالا بیاوریم. چیزی را که تاب نیاورد بر او تحمیل نکن تا او را شکسته بال نکنی؛ زیرا کسی که مؤمنی را بشکند، برعهده اوست تا جبرانش کند؛ زیرا اگر بخواهی با فشار بار شتر بالغ را بر شتر کوچک بنهی کمر او را میشکنی و از پای در میآوری.
نکته سوم مواجه اخلاقی و مدارا با دیگران مثل خوش خلقی، خوش رفتاری و خوش بیانی که در آیات و روایات بیان شده است. «فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم ۖ وَلَو کُنتَ فَظًّا غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِکَ ۖ فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَشاوِرهُم فِی الأَمرِ ۖ فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَی اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلینَ» خداوند متعال در این آیه میفرماید که اگر تو خشن و غلیظ القلب بودی، همه از اطراف تو پراکنده میشدند؛ پس مدارا برای مواجه با دیگران لازم است. خود پیامبر میفرماید: «علیّ بمداراة النّاس کما یَجب علیّ إقامةُ الفرائض» یعنی مدارا به عنوان یک فضیلت در منظومه اخلاق اسلامی، همسنگ با اقامه فرائض در این روایت نبوی است.
امیرالمؤمنین درباره پیامبر میفرماید: «کانَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله، دائِمَ الْبِشْرِ، سَهْلَ الْخُلْقِ، لَیِّـنَ الْجانِبِ، لَیْسَ بِفَـظٍّ وَ لا غَـلیظٍ» روایت دیگری از پیامبر که میفرماید: «مُداراةُ النّاسِ نِصفُ الإیمانِ، والرِّفقُ بِهِم نِصفُ العَیشِ» نیمی از ایمان اصلاً مدارا است. بعضی از روایات تا دوثلث نیز ذکر شده است.
نکته چهارم، مدارا در تبلیغ، دعوت و اجرای آموزههای دینی لازم است. خداوند متعال میفرماید: «مَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» بنا نیست ما عسر و حرج برای مردم ایجاد کنیم که احساس کنند آنها را به سمت طهارت میبریم. پیامبر در هنگامی که میخواستند معاذ بن جبل را به یمن اعزام کنند برای تبلیغ، میفرماید: «یا معاذ بشر و لا تنفر» دوستان روحانی که برای تبلیغ اعزام میشوند، این نکات بسیار اهمیت دارند. مراقب باشیم با رفتار بد و نامناسب خودمان در دعوت به دین، مردم را متنفر نکنیم. «یسر و لا تعسر» برای مردم سخت گیری نکنید.
پیامبر میفرمایند: «بعثت بالحنیفیه السمحه السهله» اصلاً اینکه پیامبر در ضرب المثلها در فقه معروف است که دین ما السمحه السهله است. بنا نیست سخت گیری بیش از حد کنند که مردم را از دین بیزار کند. امام علی (ع) میفرماید: «إنَّ مُداراةَ أعداءِ اللّه ِ مِن أفضَلِ صَدَقَةِ المَرءِ عَلی نَفسِهِ و إخوانِهِ» تحلیل این روایت بسیار جالب است که مدارای با دشمنان خدا از بالاترین صدقههای انسان هم بر خود و هم برای برادر مؤمن است؛ چون هم از شر آنها مأمون میشود و یا در ذیل آن آیه «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» حضرت میفرماید: «ای للناس کلهم، مومنهم و مخالفهم اما المومنون فیبسط لهم وجهه» چطور با مردم خوب سخن بگویید؛ اما با مؤمنین با خوشرویی صحبت کنید و با مخالفین نیز مدارا کنید. مدارا بیشتر برای مخالفین و دشمنان است تا آنها را جذب ایمان کنیم.
«فان بایسر من ذلک یکف شرورهم عن نفسه و عن اخوانه المؤمنین» اگر این کار را کردید راحتتر از این است که شرور آنها را از خود و مؤمنین باز دارید. حافظ با استفاده از همین روایت و موارد مشابه میگوید که آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است. با دوستان مروت و با دشمنان مدارا.
** نمونههای عینی و مصادیق مدارا
۱- تحمل باورها، عقاید و افکار دیگران
یکی از نمونهها و مصادیق عینی مدارا این است که افکار دیگران را قبول کنیم. خداوند متعال میفرماید: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّیٰ یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْلَمُونَ» اجازه بدهید که بفهمند و ادراک کنند که بتوان دین را از روی درک و شعور انتخاب کنند.
۲- گوش دادن و توجه کردن به سخنان دیگران
امروزه در روانشناسی و کلینیکهای بالینی میگوییم که یکی از تکنیکهای مهم، گوش دادن است. چهار فن در گوش دادن وجود دارد. توجه کنید، انعکاس کلامی و احساسات بدهید و علائم غیر کلامی را نیز دلالت بدهید که دارید گوش میدهید. این یک لقبی است که به پیامبر میدادند «وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ».
۳- عفو، گذشت و چشم پوشی از خطای دیگران
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ۚ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» همین آیه در سوره تغابن برای خانواده است و در جای دیگر نیز درباره غیرخانواده و در معاشرت اجتماعی داریم.
۴- خردمندی، تغافل، تجاهل و پوزش پذیری
تغافل یکی از مصداقهای مهم است. ما بنا نیست هر خطا و مسئلهای که میبینیم را بزرگ کنیم. یکی از اسماء خداوند این است که «لم یؤاخذ بالجریرة» به چیزهای کوچک گیر نمیدهد. اگر ما میخواهیم مظهر این اسم خداوند باشیم ما هم باید اینطور باشیم. «وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» کلید بخشش خداوند این است که ما هم دیگران را ببخشیم. این یکی از نمونهها و مصادیق مدارا است. «رأس الحکمة مداراة الناس» «عنوان العقل مداراة» همه اینها روایات ما است.
۵- همدلی، نرم خویی، خوش رویی، گفتار نیک و پسندیده
«وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا»، «فَقُولَا لَهُۥ قَوۡلࣰا لَّیِّنࣰا» «وَ قُل لَهُما قَولاً کَریماً» «لَقَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولࣱ مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ عَزِیزٌ عَلَیۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِیصٌ عَلَیۡکُم بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ رَءُوفࣱ رَّحِیمࣱ» یا اینکه حضرت علی (ع) میفرماید: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ، وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ» یا برادر دینی تو هستند یا هم نوع تو هستند؛ پس با آنها قلبت را پر از رحمت نسبت به آنها بکن، محبت و لطف را به آنها زیاد کن. مردم نباید تصورشان از ما و کسانی که بر آنها حاکم هستند، دولت و مسئولین غیر از این باشد.
۶- پرهیز از لعن، سب یا دشنام و تکفیر دیگران
قرآن کریم صریحاً میفرماید «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ» پیامبر گرامی اسلام در روایات متعدد میفرماید: «إنّی لَم اُبعَثْ لَعّانا، و إنّما بُعِثتُ رَحمَةً» من اصلاً برای لعن کردن برانگیخته نشدهام و به ما هم سفارش میکنند که «لا یکونُ المؤمنُ لَعّانا» مؤمن نباید لعن کننده باشد. به خصوص ما درباره برادران خودمان و بعضی از افراد هستند که به راحتی دیگران را تکفیر و لعن میکنند؛ من نمیدانم با این گونه روایات و مبنا چطور کنار میآیند؟
*** مدارا در سیره و سخنان امام رضا (ع) و سبک زندگی رضوی
اولین نکته این است که امام رضا (ع) اقتضای عقل و خردمندی را مدارا میدانند و میفرمایند: معیار عبادت فراوانی روزه گرفتن و نماز خواندن نیست؛ بلکه بسیار تفکر کردن در امر خداوند متعال است. بعد در جای دیگر وقتی از حضرت سؤال میشود که عقل چیست؟ میفرمایند: «التَّجَرُّعُ لِلغُصَّةِ، و مُداهَنَةُ الأَعداءِ، و مُداراةُ الأَصدِقاءِ» یعنی حتی با دشمنان مداهنه کنید؛ البته به قرینه آن آیه قرآن مداهنه در اینجا به معنای مدارا است؛ نه سازشکاری. اقتضای عقلانیت و تفکر در حقیقت مدارا است.
دوم، اقتضای سنت نبوی و روش پیامبرگونه این است که امام رضا (ع) میفرماید: «لا یکونُ المؤمنُ مؤمنا حتّی تکونَ فیه ثلاثُ خِصالٍ : سُنّةٌ مِن ربِّهِ، و سُنّةٌ مِن نبیِّهِ صلی الله علیه و آله، و سنّةٌ مِن ولیِّهِ علیه السلام؛ فأمّا السُّنَّةٌ مِن ربّهِ فکِتْمانُ السِّرِّ، و أمّا السُّنَّةُ مِن نبیِّه صلی الله علیه و آله فمُداراةُ النّاسِ، و أمّا السُّنَّةُ مِن ولیِّهِ علیه السلام فالصَّبرُ فی البَأْساءِ و الضَّرّاءِ» سه سنت را باید رعایت کند؛ یکی از خدا و دیگری از پیامبر و دیگری نیز از ولی و امام خود. پس دیدیم که حضرت در حقیقت میفرمایند اقتضای سنت نبوی نیز مدارا کردن است.
سوم، مدارا در روش و منش مناظره امام با رهبران ادیان و مذاهب دیگر است. وقتی من بررسی کردم، همه مناظرات حضرت را بررسی و مطالعه کردم، یکی از نخهای تسبیح و ترجیع بندی که میبینیم مدارای حضرت (ع) است. امام رضا (ع) در گفتوگو با زنادقه، ثنویان، جاثلیق نصرانی، رئیس الجالوت یهودی، عالم زردشتی، عالم سنی، اسماعیل سندی، یحیی بن زحاک سمرقندی و ... در ابتدا با عطوفت و مهربانی برخورد میکرد. اینها ملاکی است که به ما الگو میدهد و سبک زندگی است.
مدارا در سبک زندگی رضوی یکی از چیزهایی است که امروزه همه ناچار از آن هستیم، گفتوگو با افرادی که با فکر و اندیشه سیاسی، اجتماعی، دینی و ... متفاوت میاندیشند. اول با عطوفت و مهربانی برخورد میکردند و از مشترکات و موارد توافق سخن میگفتند و بعد به مناظره کردن میپرداختند تا جایی که جاثلیق که نصرانی بود میگوید به مسیح سوگند در میان علمای مسلمان کسی مثل شما نیست.
نکته چهارم، مصادیق عینی مدارای حضرت رضا (ع) در مناظرات است. مذاکره و گفتوگوی صلح آمیز با سعه صدر. امام رضا (ع) هیچوقت در این مناظرات از کوره در نرفتند یا اینکه تند شوند و پرخاش کنند. صبر و متانت، استفاده از نظرات طرف مقابل، گوش دادن و توجه کردن به طرف مقابل، حقی که در کلام مقابل بود را بیان میکردند، پرهیز از امر غیراصولی در بحث، استقبال از آرا و نظرات مخالفان در هر صورت، طولانی نشدن بحثها و پاسخهای درخور و نه چندان مفصل، تسلط و استفاده زیاد از کتب دینی سایر ادیان در جلسات مناظره. یکی از نکات مدارا این است که ما مسلط باشیم از دیدگاهها و اندیشههای خودشان برای گفتوگو استفاده کنیم که آنها استقبال میکنند.
اجازه پرسش و آزادی اندیشه به مخاطب دادن، نبود برتری طلبی یا تحقیر طرف مقابل. هیچ تحقیری را ما در سخنان حضرت نمیبینیم. بسیار عجیب است با اینکه قابل مقایسه نیست که در میان ائمه متأخر معروف به عالم آل محمد (ص) هستند و همه به این جایگاه ایشان را میشناختند؛ اما از مرتبه علمیشان قابل مقایسه با طرف مقابل نبود. ایشان اصلاً کلماتی که دال بر تحقیر باشد را در سخنان خود استفاده نمیکردند. احقاق حقوق و برپایی شعائر اسلامی و در عین حال با استدلال آن را مطرح میکند؛ چون آن فرد تعبدی ندارد، از این مطالب به صورت استدلالی استفاده میکند.
نکته پنجم، مدارای سیاسی امام رضا (ع) حتی با قدرت حاکمه به ویژه در زمان مأمون اشاعه اصول اسلامی و تشیع با مسالمت و آرامش، مواجهه خردمندانه که مأمون بسیار زیرک بود. شما تعبیرهای مرحوم علامه مجلسی را در بحار درباره مأمون بیاورید. او تمام زیر و بم عقاید شیعی را میدانست و امام رضا (ع) چنین کسی را در مقابل داشت، اما حضرت زیرکتر بودند که علت آن همان مسالمت و مدارا بود. ایشان بهانه دست دشمن نمیدادند. مواجهه خردمندانه و عالمانه بدون درگیری فیزیکی و منازعه، نصیحت و خیرخواهی برای مأمون به عنوان حاکم جامعه اسلامی، تأکید حضرت بر تقدم صلح و رسیدگی به مسلمانان نسبت به گسترش مرزهای قلمروی اسلامی، وقتی که مأمون گزارش کار میدهد که چه جاهایی را فتح کردهاند، حضرت میفرمایند مقدم بر اینها، این است که به کارهای مردم رسیدگی کنید و مشکلات مردم را ببینید.
دعوت مردم به مدارای با یکدیگر، دلسوزی، خیرخواهی، مهرورزی، مسئولیت پذیری و دیگر دوستی. ابونصر بزنطی میگوید وقتی خدمت امام جواد (ع) میرسد و میگوید که چرا امام رضا (ع) را رضا نامیدند؟ حضرت میفرمایند: «لأنه رضی به المخالفون من أعدائه کما رضی به الموافقون من أولیائه، و لم یکن ذلک لأحد من آبائه علیه السلام فلذلک سمی من بینهم الرضا علیه السلام» یعنی اخلاق، مدارا و برخورد حضرت به این گونه بود.
مدارا برخورد منصفانه و عادلانه و بدور از ظلم و تعدی حتی در مورد غیر از مسلمانان است. یاسر خادم که خادم امام رضا (ع) است میگوید که از نیشابور نامهای به مأمون رسید که مردی زرتشتی هنگام مرد وصیت کرده است که ثروت زیادی که باقی مانده، میان فقرا و بینوایان تقسیم کنند. قاضی نیشابور آن اموال را میان مسلمانان تقسیم کرده است. مأمون به امام رضا (ع) عرض میکند که ای سرور من شما در این موضوع چه میفرمایید؟ امام رضا (ع) میفرماید که زرتشتی برای بینوایان مسلمانان معمولاً وصیت نمیکنند و منظور او بینوایان زرتشتی بوده است، نامهای را به حاکم نیشابور بنویس که همان مقدار از مالیات مسلمانان بردارد و به بینوایان زرتشتی بدهد؛ یعنی شما این مقدار انصاف را در جای دیگر میبینید؟
** اخلاق اجتماعی و علمی امام رضا (ع)
اباصلت هروی میگوید که امام (ع) در جلسات متعددی که با دانشمندان و سران ادیان و مذاهب مختلف داشتند، رفتار اخلاقی و منطق علمی حضرت در این نشستها ثمرهای جز مغلوب شدن و اقرار به ناتوانی آنها و فضل و برتری امام به عنوان نماینده و زعیم اسلام، چیزی را در برنداشت، اما هیچ وقت کسی را به خاطر عقایدش مورد توهین و استهزاء قرار نمیداد.
همزیستی مسالمت آمیز با پیروان سایر ادیان که افراد مختلف این موضوع را ذکر کردهاند که وقتی حضرت با ادیان و افراد دیگر از ادیان و فرقههای دیگر مواجه میشدند، به گونهای بودند که با مدارای با آنها برخورد میکردند. مدارا و میانه روی در امور اقتصادی و اجتماعی، ایشان حتی با خانواده خودشان در موارد مختلف تلاش میکردند این موضوع را دنبال کنند.
انتهای پیام
نظر شما