به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین علی راد، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در همایش ملی اخلاق و تربیت در سیره و معارف رضوی از مجموعه رویدادهای ذیل چهارمین سوگواره علمی فرهنگی امام رضا (علیه السلام) با موضوع "کتاب عیون اخبار الرضا (ع) به مثابه کتاب اخلاق و تربیت: گزارهها، گونهها و آموزهها" به ارائه بحث پرداخت.
گزارش تفصیلی این ارائه به سمع و نظر مخاطبان میرسد:
ما در حوزه پژوهش درباره کتاب عیون اخبار الرضا کارهای شاخص و فاخری را در نیم سده اخیر انجام ندادهایم. هرچند پیشینه مطالعاتی و پژوهشی درباره این کتاب از سوی بزرگان امامیه قابل توجه و اعتنا هستند و کارهای خوبی نیز انجام شده اعم از تصحیح، تعلیقه، ترجمه، گزیدهها، تلخیصها و گاهی هم استخراج بخشهایی از آن در موضوعات مستقل صورت گرفته است. اما همانطور که باید حق کتاب ادا شود به ویژه در فرهنگ عمومی شناخته شده نیست. به طور خاص نیز در حوزه مطالعات دو دانش اخلاق و تربیت چنین اتفاقی رقم نخورده است. برای مثال وقتی بپرسند منابع اخلاق نقلی و اخلاق روایی را نام ببرید، کتاب عیون اخبار الرضا (ع) را جزو این منابع معرفی نمیکنند. در بحثهای تربیتی نیز صرفاً یک کتاب تراثی محض معرفی میکنند.
آنچه که تقدیم این همایش در این گفتوگو و نوشته کوتاه خواهد شد، تأکید بر این رهیافت مغفول است. متأسفانه ما به جنبههای اخلاقی و تربیتی کتاب عیون اخبار الرضا (ع) آنچنان که شایسته و بایسته است نپرداختهایم. مسئله اصلی و نقطه کانونی بحث خودم را تأکید بر این رهیافت مغفول و کمتر شناخته شده در مطالعه و پژوهش کتاب عیون اخبار الرضا (ع) قرار دادهام. همانطور که اشاره شد به دیدگاه غالب، رایج و شناخته شده نزد پژوهشگران این است که کتاب حاضر کتابی کلامی تاریخی است که در نوع میراث امامیه بیشتر به جنبههای اعتقادی، کلامی و تاریخی میپردازد.
جنبههای کلامی که مشخص است؛ چون بیشتر روایات این کتاب درحوزه مسائل خداشناسی، امامت، پیامبرشناسی و بعضی از موضوعات دیگر حوزه دانش کلام است. برخی هم تاریخی هستند. آنچه که درباب امامت امام رضا (ع) یا زیارت حضرت و برکات، آثار و ثمرات آن که بیشتر جنبه تاریخی پیدا میکند. بنابرای احادیث اعتقادی این کتاب از فراوانی زیادی برخوردار است. متون و نصوصی که در رتبه بعدی جنبههای تاریخی را دارند که در رتبه بعدی قرار دادهاند. البته ناگفته نماند هرچند که جناب شیخ صدوق در این کتاب یک بابی را به بیان اوصاف اخلاقی حضرت رضا (ع) اختصاص داده؛ اما در سایر ابواب و بخشهای دیگر این کتاب ما عنوان اخلاق و تربیت را به مثابه یک مسئله یا موضوع یا دغدغه شیخ صدوق در تألیف و تصنیف این اثر مشاهده نمیکنیم. شیخ صدوق اساساً چنین دیدگاهی را قبول نداشته است.
از این جهت به صورت طبیعی در منبع شناسی دانشهای اخلاق و تربیت از کتاب عیون اخبار الرضا(ع) از جمله مصادیق و منابع این دو دانش یاد نمیشود و این امر طبیعی است که بیشتر در مصادر کلامی و اعتقادی امامیه طبقه بندی میشود که این موضوع کاملاً روشن است. این دیدگاه، دیدگاه مشهور، رایج و شناخته شدهای است. اعتقاد ما این است در نگاه اولیه و ابتدایی این رهیافت به کتاب عیون اخبار الرضا درست است؛ چون ادله، مستندات و استدلال منطقی و قابل قبولی دارد. میتوان بر اساس روش تحلیل مضمون این رهیافت را تکمیل و تصحیح کرد و نشان داد افزون بر سویهها و لایههای کلامی و اعتقادی این کتاب میتوان از اخلاق و تربیت هم در کتاب عیون اخبار الرضا به عنوان یک سویه مهم و جدی یاد کرد.
اما ادله رهیافت مشهور و غالب چیست؟ یکی شهرت است. در میان عیون پژوهان و کسانی که در تراث رضوی کار میند یک شهرتی وجود دارد که کتاب عیون اخبار الرضا، مناظرات حضرت رضا (ع)، علم امام، خُطب توحیدی که در این کتاب وجود دارد انصافاً کم نظیر است. کرامات حضرت رضا (ع) درباب زیارت در ذهنها شکل گرفته است؛ اما اعتقاد ما این است که این اعتقاد صرفاً یک انتزاع ذهنی نیست و مستندات آن نیز بیان خواهد شد که میتوانیم این رهیافت مشهور را مقداری تکمیل کنیم تا به یک رهیافت معیار درباره کتاب عیون اخبار الرضا (ع) برسیم. همانطور که در بیانات حضرت آیت الله اعرافی در بخش ابتدایی و آغازین این همایش نیز اشاره شده است که به خوبی و دقت بیان میکنند که برخی از آموزههای اخلاقی در کتاب عیون اخبار الرضا (ع) هم قابل رهیابی است و واقعیت دارد.
اساساً برجسته بودن یا برجسته شدن که من بین این بودن و شدن قائل به تفکیک هستم. سویه کلامی، اعتقادی یا مباحث معرفت شناسی کتاب عیون اخبار الرضا (ع) نافی وجود سویههای اخلاقی و تربیتی در این کتاب نیست. این یک دلیل منطقی است که هر حکیم عاقل آن را میپذیرد. جمع میان این دو سویهها؛ یعنی سویههای کلامی و اعتقادی با سویههای اخلاقی و تربیتی امری نیست که از نظر عقلی و منطقی ممتنع باشد که نتوان میان اینها جمع کرد. سخنان حضرت رضا (ع) و رفتارهای ایشان به یک تعبیر زیبایی که برخی بیان کردهاند، همانند آیات قرآن کریم ذوابعاد و دارای لایههای درهم تنیده، پیچیده و متنوعی است.
یک مشخصه حضرت رضا (ع) که بسیار برجسته بوده تا حدی زیاد بوده که شهرت یافته و آن انس مدام حضرت رضا (ع) با قرآن کریم است. وقتی حضرت رضا (ع) را وصف میکنند به عنوان فردی است که سخنان و رفتارهای او دارای بنیادها و مستنداتی از قرآن کریم است. این ویژگی درباره ائمه دیگر نیز وجود دارد که در حضرت رضا (ع) نیز بسیار برجستگی دارد. در مناظره مشهور حضرت رضا (ع) با علمای عامه و اهل سنت که منجر به اعتراف سنگین آنها نسبت به خطای خودشان در فهم قرآن شد، حضرت فی البداهه و بدون مقدمه در تفسیر آیات ۳۱ تا ۳۳ سوره فاطر شاهکار است که آیات متعددی از قرآن کریم از سورههای مختلف در آن واحد حضرت احضار میکنند که گویی حضرت بلاقیاس و بلاتمثیل با یک آمادگی بسیار کامل وارد این کنگره و همایش مأمون شدند، درحالی که اباصلت میگوید که مأمون کیاستی داشت و همه را دعوت میکرد و حضرت رضا (ع) را در جریان قرار نمیداد. من خدمت ایشان رسیدم و گفتم مأمون شما را میخواهند و سریع هم بیایند. وقتی وارد شدیم و پرده را کنار زدیم دیدیم که نشستهاند. موضوع را هم مأمون تعیین میکرد و اینطور نبود که این موضوع پیشتر ارائه شده باشد و مثل این همایش قبلاً بحث شده باشد که چند صفحه بنویسم و حفظ کنم و بیاورم ارائه کنم.
مأمون شروع میکرد و میگفت از این آیه برای من خبر بده، اما او در مقابل به جبهه مقابل نیز اطلاع میداد که درباره چه موضوعی صحبت کند. این شاهکاری است که حضرت اثبات میفرمایند که این آیه شریفه به اعتقاد من که حدیث ثقلین نیز وام گرفته از این آیه شریفه است. اگر از یک شیعه پرسیدند که میتوان برای حدیث ثقلین به روایت شیعه و در برخی از طرق اهل سنت که میتوان بنیاد قرآنی بنا کرد؟ بله، سوره فاطر آیات ۳۱ تا ۳۳ که آیات عجیبی است. من حتماً اصرار میکنم که این بخش از مناظره حضرت رضا (ع) را مطالعه کنید.
خداوند متعال میفرمایند: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا ۖ فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیر» متأسفانه با سوگمندانه این آیه با این وجود که محور مناظره بود؛ اما در مطالعات کلامی مغفول مانده است. حضرت رضا (ع) یکی از مناظرات طولانیشان که چطور آیات متعدد را از سورههای مختلف میآورند و تفسیری قرآن به قرآن از این آیه ارائه میکنند که خصم و رقیب اعتراف میکند. آخرین جمله فقها، مفسران و متکلمان اهل سنت حاضر در جلسه این است که میگویند ما اشتباه کردیم و خداوند دست ما را از دامن شما اهل بیت در این موارد کوتاه نکند. مسئله بسیار مهم است که تقابل و تضاد دو دیدگاه متناقض است. در این آیه مسئله این است که وارث کتاب و قرآن چه کسی است؟ همه ۷۰ و اندی از علمای طراز اول عامهای که مأمون نخبگی آنها را قبول داشت گفتند که «أرادَ اللّهُ عز و جل بِذلِکَ الاُمَّةَ کُلَّها» امام رضا (ع) فرمود: «أرادَ اللّهُ عز و جل بِذلِکَ العِترَةَ الطّاهِرَة» کاملا تضاد را میبینید.
حضرت رضا (ع) انس مدام با قرآن دارد. از یک راوی میپرسند که حضرت رضا (ع) را دیدهاید و برای ما بگویید که چطوری بود؟ در باب ۴۴، حدیث ۴ از کتاب عیون اخبار الرضا (ع) چاپ مؤسسه آل البیت «وَ کان کَلامُهُ کُلُّهُ وَ جَوابُهُ وَ تَمَثُّلُهُ اِنْتِزاعاتٍ مِنَ القُرْانِ» حضرت رضا (ع) هر سه روز یک بار ختم قرآن میکردند؛ چون مدیریت زمان ایشان نیز مدیریت زمان بسیار خاصی است. امام باقر (ع) برای نخستین بار پس از گذشت یک قرن گفتمان قرآن محوری را در فقه، کلام و معرفت شناسی دینی مطرح کردند. بازار روایات موضوع و مجهول و مشکوک بسیار داغ بود. بگویید هر حدیثی که بیان میکنید، کدام آیه آن را تأیید میکند؟ حضرت فرمود رعایت حال و شأن من را نکنید و من باقر هستم؛ اما هر حدیثی که خواندم از من بپرسید که مستند قرآنی آن چیست؟
یک طلبه فاضلی در جلسه بود که حضرت چند تا حدیث خواندند که پرسید همین ۵-۶ روایتی که خواندید بفرمایید آیاتش کدام است؟ حضرت (ع) برگشت و از ابتدای بحث مستندات قرآنی برای روایات را بیان فرمودند. این که میفرمایند انتزاعات من القرآن، قرآن در جان و تاروپود ذهن و اندیشه علم امام رضا (ع) حضور تام و مدام نیاز داشت که نیاز به احضار نبود. همانطور جد بزرگ ایشان را ببینید که در مدینه تا کربلا راوی میگوید که ما هر جا رد میشدیم ایشان قرآن تلاوت میکرد و آیات متعددی از لب مبارک ایشان که کانه نسبت به همین حادثه و واقعه است.
یک پژوهشگر بسیار خوب کتاب "پژواک وحی در آوردگاه تف" را بخوانید. حضرت رضا (ع) شخصیتی با تجلی قرآن بود. این را دیگران درباره حضرت بیان کردهاند. این امر کلی که ادعا شده، شما در سخنان ایشان کامل میبینید که میزان و بسامد استنادات قرآنی حضرت رضا (ع) شاهکار است. ایشان در مناظره با یک عالم اهل سنت نمیتواند به احادیث خود استناد کند، ممکن است بگویند که ما قبول نداریم، به ویژه که نظام اسلامی ما با آنها تفاوتهایی دارد. اما قرآن فصل الخطاب امت است. پس حضرت رضا (ع) گفتار و رفتارش قرآن است. ایدهای که میتوانیم به فرهیختگان، طلاب و دانشجویانی که میخواهند در تحصیلات تکمیلی پایان نامه بنویسند، همین مستندات قرآنی احادیث امام رضا (ع) را بازیابی و تحلیل کنند. سخنان حضرت رضا (ع) همانند آیات قرآن کریم است. آیات قرآن کریم ذوابعاد و ذووجوه است که نیازمند تفسیر، جرح و تعدیل چند بعدی و چند وجهی است.
همین آیات الأحکام که در تتمه و صدر آنها هم مباحث کلامی و هم مباحث اخلاقی و هم مباحث تربیتی وجود دارد. میگوید میخواهی همسرت را طلاق بدهی؟ «اَنَّ اللهَ قَد اَحاطَ بِکُلَّ شَیءِ علماَ» درست است که من در مقام تشریع یک امر فقهی و حقوقی مثل طلاق هستم؛ اما یادتان باشد این قانون ممکن است در استیفای حقوق خود شواهد و مدارک مثبته کافی نداشته باشد که اقامه کند؛ اما خدا محیط است؛ نه عالم. محیط است و در حد اشراف تام به مناسبت و روابط فیمابین شما و همسرت دارد و بنابراین حق را کامل بده. یک اصل اعتقادی از علم الهی را میآورد و در میان حکم فقهی که ترکیب این دو با هم برای ما هم جنبه اخلاقی و هم جنبه تربیتی دارد. سبک قرآن یک سبک تلفیق فقه، کلام و اخلاق است. ما خواهیم گفت دیدگاهی که برای تحلیل کتاب عیون اخبار الرضا (ع) عرض خواهم کرد از همین ویژگی در هم تنیده استفاده خواهیم داشت.
اخلاق آموزی در پرتو عیون اخبار الرضا (ع)
در گفتمان علمی عصر و روزگار امام رضا (ع) هنوز مرز میان دانشهای اخلاقی، تربیتی، فقهی و کلامی به مانند دورههای قرن پنجم و ششم که دوره تثبیت مدارس و دوره تفکیک علوم از یکدیگر است جدا میشوند، در آن روزگار شاهد تلفیق و در هم تنیدگی هستیم. شیخ صدوق نیز وقتی خواست این کتاب را بنویسد قصد تفکیک احادیث حضرت رضا (ع) را به شکل موضوعی نداشتهاند. ملاک و معیار شیخ صدوق در گزینش احادیث همانطور که از عنوان، مقدمه و برخی از بیانات ذیل احادیث برمیآید ملاک و معیار غرر بودن و نفاست احادیث است. احادیث جامع، خاص و ویژه که در موضوع خود یک برجستگی خاصی دارد. صدوق اینها را انتخاب کرده است و کتاب عیون اخبار الرضا (ع) را بر آن احادیث نام گذاری کرده است.
سبک تعلیمی حضرت رضا (ع) همان سبک تعلیمی قرآن کریم است. قرآن با توجه به ابعاد فطری، عقلی، احساسی، عاطفی، شورمندی، تعهد اجتماعی و انسانی در هم تنیده است. اساساً مخاطب قرآن انسان تنها عاقل نیست یا انسان فقط از حیث و جهت عقلانیت نیست؛ بلکه انسان با تمامی ویژگیها، ابعاد و جنبههای وجودی لحاظ میشود که در آن جنبهها، اخلاق و تربیت و حتی شور و احساس انسان نیز دخیل است. این سبک تعلیمی است که قرآن کریم با استفاده از آن به ارشاد و هدایت میپردازد.
امام رضا (ع) این سبک را در احادیث خود مدنظر قرار داده است. برای مثال مناظره حضرت (ع) با عمران صابی چیست؟ شما اساساً اخلاق و تربیت را در این مناظره میبینید. معمولاً در مناظرات هدف این است که بر رقیب پیروز شوید. جلسات نقد چرا شکل نمیگیرد و نقد گریز هستیم و از مناظره در سطوح مختلف هراس داریم؟ اما شما نگاه کنید حضرت رضا (ع) با عمران صابی گفتوگو میکنند و به نقد میپردازند؛ اما این امام رضا (ع) است که پیش دستانه با عمران بسان یک برادر و با نهایت فروتنی و تواضع با ارسال نماینده ویژه و یک مرکب خاص با پذیرایی و هدای ویژه برخورد میکند، ما کجا چنین چیزی را سراغ داریم؟
علت شهرت یافتن عیون اخبار الرضا (ع) به عنوان یک کتاب حدیثهای کلامی
شهرت یافتن عیون به عنوان دانش کلام محصول تلاشهای متکلمان و استناد آنها به احادیث کلامی عیون این موضوع را پدید آورده است؛ اما منتهی اخلاق و تربیت در گفتمان علمی حوزویان تا گذشتگان و پیشینیان جدی گرفته نمیشد، احادیث اخلاقی و تربیتی در این کتاب مورد غفلت قرار گرفتهاند. ما تا پیش از دوره اخلاق ناصری و نراقی پیشینه بحثهای اخلاقی و تربیتی را که در میراث بررسی کنید، برجسته نیستند. ما طبقه بندی احادیث اخلاقی هم نداریم. کسی اینها را تا این دوره جدا نکرده است. البته ادعای ما به این معنا نیست که کتاب عیون اخبار الرضا (ع) کتابی تخصصی در زمینه دانش اخلاق و تربیت اسلامی است. ما به هیچ وجه چنین ادعایی نداریم؛ چون اساساً ادله پیشینی که گفتیم مانع چنین ادعایی است.
ادعای ما نیز این نیست که هدف شیخ صدوق گزینش احادیث اخلاقی و تربیتی حضرت رضا (ع) در این کتاب بوده؛ نه. بلکه ادعای ما به این معناست که این کتاب مرجع مهم در بازشناسی برخی از اصول و قواعد اخلاقی و تربیتی است که نباید از سویهها، لایهها، دلالتها و مفاهیم احادیث این کتاب در زمینه اخلاق و تربیت غفلت بورزیم و در تبیین نظریه اخلاق وحیانی، نظریه ناب و معیار اسلام در حوزه اخلاق، به ویژه در حوزههای اخلاق اجتماعی نباید از کتاب عیون اخبار الرضا (ع) غفلت بورزیم؛ چون بخش عمدهای از احادیث عیون اخبار الرضا (ع) مربوط به دوره ولایتعهدی و صدارت اعظم حضرت رضا (ع) و یا روایاتی است که حضرت در اجتماعات بیان داشتهاند. بسیار این موضوع اهمیت دارد.
مثل خطبههای ایشان در دوره حکومت که جناب سید رضی اهتمام دارد به گزارش و گزینش آنها که بسیار مهم است و برونداد اخلاق اجتماعی در اینها برجسته است. تا زمانی که شما حضور اجتماعی نداشته باشید، کنش اجتماعی در حوزه اخلاق نخواهید داشت. اخلاق اجتماعی محصول حضور، کنش و واکنش شما در یک جامعه خرد یا کلان یا در یک موقعیت و بافتار اجتماعی و سیاسی است. به عبارت دیگر آن گونه که کتاب عیون اخبار الرضا (ع) به تعبیر بسیار فاخر حضرت آیت الله جوادی آملی شکوه امامت را در مرواریدهای ناب احادیث خود به تصویر کشیده که انصافاً در حوزه امامت و امام شناسی، احادیث عیون اخبار الرضا (ع) واقعاً عیون و مروارید هستند. به همان سان که شکوه امامت را به تصویر کشیده، ترجمان اخلاق وحیانی است که حداقل برخی از مؤلفههای مهم نظریه اخلاق وحیانی که نظریهای ناب، جهان شمول، همگرا با عقل و فطرت، تعالی بخش، مقبول و دارای بنیادهای قرآنی است که این نظریه را میتوان به عنوان یک نظریه معیار در جهان اسلام و حتی جهان انسانیت در دوره پست مدرن مطرح کرد.
از سوی دیگر با توجه به ارجاعات حضرت رضا (ع) به اخلاق نبوی، احادیث عیون اخبار الرضا (ع) تکرار تصویر اخلاق نبوی در جاری زمانه و روزگار امام رضا (ع) است که زیبایی خاصی دارد. روزگاری که به لحاظ اخلاقی دچار یک التقاط در حوزه اخلاق شدهایم.
اخلاق و تربیت چرا در سیره و سلوک حضرت رضا (ع) تا این حد اهمیت دارد؟ ۲۴۰۰ و اندی حدیث به دست ما رسیده است. این تمام آن چیزی نیست که ایشان بیان فرموده باشند. نزدیک به هزار حدیث از سخنان ایشان در کتاب عیون اخبار الرضا (ع) است که شامل نیمی یا یک سوم از آن احادیث است. وقتی ما کتاب عیون اخبار الرضا (ع) را مطالعه میکنیم، میبینیم اخلاق و تربیت برای ایشان بسیار اهمیت داشته و امری جدی است؛ بلکه در متن و جوهره زندگی حضرت رضا (ع) حضوری جدی دارد. اخلاق به مثابه ابزاری برای مدیریت دیگران نیست. ما گاهی متأسفانه این را شاهد هستیم که اخلاق را به عنوان اهرم فشار یا ابزاری برای کنترل اجتماعی استفاده میکنیم. زهد را در جامعه ترویج میدهیم تا قدرت و مکنت اقتصادی جامعه و قشرغالب را پایین بیاوریم و اگر زاهدی به نان شب محتاج باشد توان اعتراض هم نداشته باشد و اگر هم اعتراض کند یکی دو تا نان اضافه هم بگیرد، صدایش خاموش میشود.
ترویج زهد با هدف کنترل افکار عمومی
زهد در بُن مایه خود یک اهرم کنترل اجتماعی و یک ابزار برای کنترل افکار عمومی هم باشد. الآن چهره و تصویر رسول الله همین است؛ یعنی ثروت در دست دیگران باشد و در دست ما نباشد. یکی از علل عقب ماندگی جهان اسلام در حوزه دانشهای تجربی، اقتصاد و ثروت همین نگرش نسبت به مقوله نبوت است. حضرت به اخلاق به مثابه یک ابزار برای مدیریت دیگران استفاده نمیکند. یعنی به این معنا که من آدم اخلاقی باشم و شما تصویری از من پیدا کنید که من در شما نفوذ پیدا کنم و از این طریق برای یک سری مطامع خودم پلهای بزنم. اینطور نیست؛ بلکه رکن مهم در زیست انسانی و عنصر اساسی در دین ورزی است که اخلاق یک جایگاه اصیل در حیات رضوی دارد. چرا؟
برای پاسخ به این پرسش ناگزیریم که نیم نگاهی به وضعیت جامعه رضوی و جایگاه امام رضا (ع) داشته باشیم. امامت و شخص امام در وظیفه، غرض و کنش در امتداد نبوت قرار دارد. اساساً امام در پیوند با نبی قرار دارد. امامت حضرت رضا (ع) بسان بعث رسول اکرم (ص) است که به بیان خودشان و طبق روایات متعددی که به دست ما رسیده وسلوک ایشان، چه نوع بعثتی بود؟ نمیخواهم بگویم تمام بعثت؛ اما یک ویژگی برجسته بعثت نبوی، بعثت اخلاقی بود. یک انقلاب تکاملی در اخلاق صورت گرفت و به همین جهت به خوبی برخی از پژوهشگران بیان کردهاند که از معجزات رسول خدا، اعجاز اخلاقی بود.
امامت ائمه اطهار (ع) نیز میتوان گفت که از این منظر امامتی اخلاقی است. البته باید تأکید کنم که باین بنده لسان حصر ندارد. حضرت رضا (ع) آگاهانه و وظیفه گرایانه به دنبال تجلی و تثبیت مکارم اخلاق در سیره و رفتار خودشان و جامعه بودند؛ چون امامت به دنبال تحقق غرض بعثت است، بعثت رسول اکرم از منظری بعثت اخلاقی بود و به همین جهت ائمه ما نیز همان را عینیت بخشیدند. بنابراین ضرورت داشت که حضرت رضا (ع) به اخلاق توجه ویژهای داشته باشد و برترین شخص روزگار خود در تخلق به مکارم اخلاق باشد. راوی میگوید اگر کسی ادعا کرد که در اخلاق برتر از حضرت رضا (ع) دیدید، تأییدش نکنید؛ چون نمیتواند باشد و دلیل آن نیز امتناع است.
عصر جریان اخلاقهای التقاطی
عصر و زمانه حضرت رضا (ع) روزگار التقاط جریانهای اخلاقی، افراط و تفریط در سلوک اخلاقی است. برخی به دنبال سودگروی اخلاقی بر پایه عقل عملی بودند. برخی تحت تأثیر جریانهای شبه عرفانی و صوفیانه، گوشه عزلت، زهد و دنیاگریزی و حتی دنیا ستیزی گرفته بودند تا حدی که به پوشش، عبا و قبای حضرت رضا (ع) ایراد میگرفتند و انتقاد داشتند که چرا شما شیک پوش و تمیز هستید؟ برخی اثر پذیرفته از نحلههای کلامی مثل مرجئه خود را ملزم به تکالیف و الزامات اخلاقی نمیدانستند و به اصالت اخلاق در اجتناب از محرمات قائل نبودند. برخی دیگر به دنبال اخلاق مبتنی بر عقل خودبنیاد یا فلسفه یونانی بودند که به دنبال نهضت ترجمه وارد جهان اسلام شده بود که در عصر امام رضا (ع) در اوج قرار داشت.
برخی قائل بودند که قدرت و سیاست بر اخلاق سلطه و سیطره دارد. جایگاه سیاسی و اجتماعی به مرزبندی اخلاقی میانجامد. همین بزرگان اجتماع، سیاست، قدرت و زر و زور جامعه رضوی خود را ملتزم به اخلاق نمیدانستند. بلکه اخلاق را درباره زیردستان خود توصیه میکردند. این التقاط، تنوع و تکثری است که ملقمهای از اخلاق را داریم. التقاط در عصر رضوی درحال تثبیت بود که امام رضا (ع) با هوشمندی و رصد جامعه این نیاز را ضروری دانست که اخلاق ناب وحیانی که همان اخلاق نبوی است دوباره بازسازی و احیا کند و به شکلی عینی و محسوس آن را در جامعه تثبیت کند. از این رو به بازسازی، احیا و انقلاب اخلاقی پرداخت. میتوان گفت امام رضا (ع) این انقلاب اخلاقی را به ثمر نشاند و عینیت بخشید.
اهمیت عمل گرایی در دستگاه اخلاقی امام هشتم
در عصر امام رضا (ع) به دلیل هیمنه اندیشههای کلامی و فقه ظاهرگرا و حدیث بسنده از سوی اهل حدیث، اخلاق جایگاه اصیل و کارکرد مهم خود را در جامعه و سبک زندگی اجتماعی از دست داده بود. متکلمانی ایمان را به صرف عقیده قلبی تعریف میکردند. کسی به عمل توجهی نمیکرد. حال ببینید امام در تعریف علوم اصرار به عملگرایی دارند. فقیهان نیز انسان مسلمان را کسی میدانستند که به واجبات فقهی عمل کند. به دلیل نفوذ و سیطره عقل گرایی اعتزالی برخی نیز اساساً اخلاق را چندان ضروری نمیدانستند. برای همین شاهد نوعی اصول اخلاقی، انحطاط و فساد هستیم. هنجارگریزی از موازین اخلاقی قرآن به طور کامل مشهود است. جریان شاعران نیز به ترویج ناهنجاریهای اخلاقی کمک میکرد و جامعه اسلامی نیاز به تحولی نظری و عملی و به عبارت دیگر یک انقلاب در حوزه اخلاق داشت.
جایگاه تقابلی امام رضا (ع) با نظریه سکولاریسم دینی و اخلاقی
دستگاه خلافت عباسی مبتنی بر نظریه جدایی دین و اخلاق از سیاست و حکمرانی تلاش میکرد که خود را ملزم به اخلاقیات نکند و از آن به عنوان اهرم فشاری برای کنترل اجتماعی و بدنه عمومی جامعه استفاده کند. این رویکرد خلافت عباسی به اخلاق بود. از این جهت در ترویج جریانهای شبه اخلاقی کوشا بود و عمل به اخلاق را در سیاست و قدرت لازم نمیدانست، اما امام رضا (ع) در ولایتعهدی نشان داد که اخلاق از سیاست، وزارت و صدارت جدا نیست و حاکم و والی همانند دیگر افراد و آحاد جامعه اسلامی ملزم به رعایت اخلاق هستند.
بنابراین نمیتوان و نباید احادیث امام رضا (ع) را بریده از جامعه روزگار آن حضرت خواند، تعبیر و تفسیر کرد. البته متأسفانه ما این کار را انجام میدهیم. احادیث حضرت (ع) در پیوندی استوار و در هم تنیده با چالشها، نیازها و آسیبهای اخلاقی و تربیتی روزگار ایشان در مدینه و ایران است. تفکیک احادیث مدنی و خراسانی حضرت رضا (ع) نیز در این امر بسیار ضروری است. در پرتو این نگاه فرهنگی و اجتماعی به جامعه امام رضا (ع) به تفسیر احادیث عیون اخبار الرضا (ع) پرداخت.
نظریه امام رضا (ع) در حوزه اخلاق
حضرت رضا (ع) بعدی از اخلاق وحیانی را بسیار برجسته کردند و آن نظریه درهم تنیدگی اخلاق است. متأسفانه الآن ما دین را سه جزیره مستقل از هم عنوان میکنیم؛ فقه، کلام و اخلاق. حداقل نگاهی سه ضلعی به دین داریم. برخی از نظر عقلی و اعتقادی قوی هستند. برخی از نظر عمل به فقه و برخی هم اخلاقی هستند. جالب است در گفتمان الآن ما افرادی که سلوک اخلاقی پیدا میکنند نزد دیگران بسیار برجسته میشوند و به سرعت شهرت پیدا میکنند. اگر کسی آدم متخلقی باشد من و شما به او دیده تکریم و احترام داریم؛ چون آن سلوک اخلاقی را در خودمان نمیبینیم. این نظریه گسست اخلاق از دو ضلع دیگر دین، دیانت و دین ورزی است.
امام رضا (ع) نظریه درهم تنیدگی را مطرح فرمودند. یعنی اخلاق با سایر اضلاع، ابعاد و اجزاء دین در هم تنیده است. پیوند حضور، اثرگذاری و کارکرد اخلاق در ساحتهای مختلف دین ورزی فردی و اجتماعی در قلمروهای مختلف اخلاق هم نشینی، معاشرت، مراقبت، فضیلتمندی، خلاق جنسی، سیاسی، نقد و داوری، گفتوگو و مباحثه، جنگ، دوستی، دشمنی و ... هر جا شما که فکر کنید و در آن رفتاری دارید، یک سویه اخلاقی را در آن مییابید. شما در هر موقعیتی که حضور دارید، یک حیث و جنبه اخلاقی نیز وجود دارد. این قلمروی اخلاق، قلمروی وسیعی است. رفتار شما سه بنیاد دارد؛ یک بنیاد معرفتی و اعتقادی، یک بنیاد در حوزه تجویزی و یک بعد حوزه اخلاقی دارد.
مبتنی بر این نظریه اخلاق جزو جدایی ناپذیر هر رفتار انسان مسلمان است؛ چه در خلوت و چه در آشکارا، چه با خود و دیگران حضور دارد و جایی از نقطه انسانی نیست که اخلاق در آن ضرورت و لزوم نداشته باشد. اخلاق با خود نیز در نظریه امام رضا (ع) داریم. اخلاق با خدا و اخلاق با دیگری و دگر، اخلاق با حیوان و اخلاق با محیط زیست هم داریم. اینکه شما چگونه با خود تعامل اخلاقی داشته باشید اهمیت دارند. نظریه در هم تنیدگی اخلاقی این است که هیچ قلمروی گسترهای از کنش و رفتار شما را پیراسته از اخلاق تصور نمیکند و این در نظریه در هم تنیدگی اخلاقی حضوری جدی دارد.
امام رضا (ع) درهم تنیدگی اخلاق را از آیات قرآن، سنت و سیره رسول خدا استخراج میکند و در چالشها و مسائل اخلاقی روزگار خود به کار بست و هم سویههای نظری و هم سویههای عملی در هم تنیدگی اخلاق را به طور کامل نشان داد. در اوج قدرت خود را ملزم به رعایت کامل تمامی آموزههای اخلاقی میدانست. ایشان در دیداری که با صلت داشته وقت نهار شد که وارد شدند، صلت گفت سفرهای انداختند و تمامی کارمندان، خادمان، غلامان و ... همه هستند. من گفتم که میخواهیم اینجا بنشینیم؟!
از این جهت کنشگری اخلاقی حضرت رضا (ع) بخش مهمی از تاریخ و نظریه اخلاقی امامیه یا اخلاق اسلامی است و ضروری است که ما در تبیین آن بسیار کوشا باشیم. کتاب عیون اخبار الرضا (ع) سرشار از این گزارهها است. گزارههای اخلاقی عیون اخبار الرضا (ع) را طبق مطالعهای که داشتیم میتوانیم به دو دسته از گزارههای منصوص و گزارههای اسطیادی تقسیم کنیم. گزارههای منصوص احادیثی هستند که به طور صریح و آشکار به مقولههای تربیتی پرداختهاند. مثل باب ۲۹ و ۴۴ حضرت رضا به بیان گزارهها و مقولات اخلاقی پرداختهاند. مثل تیتر زهد برای خود؛ نه برای دیگران، اهتمام به رشد و سلوک اهل و عیال و وابستگان و ...
بخشی از اخلاق و تربیت حضرت رضا (ع) گزارههای اسطیادی هستند. حضرت به طور مستقیم به بحث اخلاق و تربیت نمیپردازند؛ اما به موضوعت و مسائلی میپردازند که کاملاً در حوزه اخلاق فردی و اجتماعی و تربیتی اثر گذار است. بحثهای توحیدی حضرت، صفات الهی، توحید ربوبی به عنوان یکی از بن مایهها، ارتباط و پیوند با اخلاق و ربوبیت الهی یا اشاره کردم به احادیث متعدد حضرت در بحث چیستی و سرشت ایمان با تأکید بر عمل گرایی در پدیداری و بقای ایمان. اگر شما آدم اخلاقی نباشید، مؤمن نیستید و ایمان کلامی، شما را مؤمن نمیکند. حضرت بر این موضوع تأکید دارند که مؤمن نیستید، مگر اینکه خصال اخلاقی داشته باشید.
حضرت مباحثه، مکاتبه، مناظره و گفتوگو میکنند که دارای سویهها و لایههای اخلاقی است. وقتی حضرت درباره مرگ اندیشی و نسبت آن با اخلاق صحبت دارند. ما بحثی به عنوان آمادگی برای موت داریم. حضرت میفرمایند یکی از پیشرفتهای آمادگی برای مرگ تا زمانی که به مرحله کمال و مکارم اخلاقی نرسیدید، به تعبیر بنده تقاضای مرگ ممنوع است؛ چون هنوز موجودی رشد نایافته هستید و به کمال وجودی نرسیدهاید.
انتهای پیام