به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین مجید همتی مسئول مرکز مشاوره روشنان در دومین همایش ملی اخلاق و تربیت در سیره و معارف رضوی از مجموعه رویدادهای مهم ذیل چهارمین سوگواره علمی فرهنگی امام رضا (علیه السلام) که برگزار شد ذیل موضوع "روشهای پرورش تفکر در کودکان و نوجوانان با توجه به سیره امام رضا (ع)" به ارائه پرداخت.
گزارش تفصیلی این ارائه به سمع و نظر مخاطبان میرسد.
این موضوع یکی از موضوعات مهمی است که اهمیت بسیار زیادی در زمینه مسائل تربیتی دارد. همه ما و خانوادهها درگیر مقوله بسیار مهمی تحت عنوان تربیت هستیم. میخواهیم فرزندانی تربیت کنیم که محصول خانواده هستند و هرکسی دوست دارد که محصول خوبی داشته باشد. یکی از مؤلفههایی که در این فضا کمک کننده است که من معمولاً در اتاق مشاوره به خانوادهها میگویم که اگر میخواهید فرزندانتان به خوبی تربیت شوند یک مؤلفه را پرورش بدهید، کمک بسیار بزرگی به ایشان کردهاید که گرههای زندگیشان را باز کنند و به حل مسائل بپردازند و آن چیزی به نام آموزش تفکر به کودکان و نوجوانان است.
** فلسفه برای کودکان؟!
پس آموزش تفکر به کودکان و نوجوانان در مباحث روانشناسی تحت عنوان "فبک" یا فلسفه برای کودکان یاد میشود. البته فبکی که ما اینجا نام میبریم و فلسفهای که از آن یاد میشود؛ نه به معنای فلسفه به معنای خاص و تخصصی آن است. قرار نیست به بچهها فلسفه یاد بدهیم؛ چون بچهها هنوز به هوش انتزاعی نرسیدهاند که مباحث فلسفی را متوجه شوند. پیاژه میگوید که مراحل رشد هوش سه مرحله است. مرحله حسی-حرکتی در دوره نوزادی که میخواهد همه دنیا را با حس و حرکت تجربه کند.
مرحله دوم تفکر به مرحله عملیات عینی است که بچهها تا نبینند متوجه نمیشوند. از این جهت در مقطع دبستان همه به یاد داریم که میخواستند به ما چیزی را آموزش بدهند میگفتند دو تا سیب و دوتا ماژیک داریم که چهار تا میشود. کاملاً مباحث عینی و ملموس بود، اما از سنی دیگر بچهها وارد فضای هوش انتزاعی میشوند که کودک هنوز بحث هوش انتزاعی در او شکل نگرفته است که ما بخواهیم فلسفه را به او آموزش بدهیم. هوش انتزاعی یعنی نوجوان آمده که میگوید من برای چه باید نماز بخوانم؟ اصلاً مگر خدا به نماز ما نیاز دارد؟ اصلا چرا حجاب داشته باشم؟ آقایان نگاه نکنند. من بیست سال است که در دبیرستانهای دخترانه و پسرانه تهران و کرج برای کار تبلیغی میروم که بیشتر از منبر من در دبیرستانها کار کردهام. عمده جمله نوجوانهای دختر از بیست سال پیش همین است که آقایان نگاه نکنند!
** نتایج زیانبار عدم توجه والدین به دوره هوش انتزاعی فرزندان
این نوجوانی که چنین حرفی را بیان میکند همان کودکی است که مادر وقتی در مقطع دبستان چادر نمازش را بر میدارد و خیلی زیبا نماز میخواند ذوق میکرد؛ اما همین بچه در مقطع راهنمایی و متوسطه اول کم کم کاهل نماز میشود و مثل بقیه میشود. چرا؟ چون پدر و مادر در مرحله هوش انتزاعی این بچه را درنیافتند. هوش انتزاعی مرحلهای است که فرد مثل دانشمند فکر میکند. کودک هنوز زمینه هوش انتزاعی را ندارد که بخواهیم فلسفه را به آن معنای خاص را برای او بیان کنیم.
پس فلسفه، آموزش تفکر به کودکان و نوجوانان است. بحث فبک را برای اولین بار روانشناسی به نام لیپمن مطرح کرد. در دانشگاههای آمریکا اعتراضاتی شد که دانشجویان بعد از اعتراضات آمدند با مسئول دانشگاه گفتوگو کنند. ایشان دید هر چه اینها استدلال میآورند و این جوانها متوجه نمیشوند. نشست فکر کرد که چرا دو دو تای اینها پنج تا میشود؟ بعد به این جمع بندی رسید که علت آن این است که اینها شیوه درست تفکر را بلد نیستند و برای همین بحث فبک را مطرح کرد. من اسم آن را پفک گذاشتهام، پرورش فکر کودک که اصل اسم آن نیز برای بچهها جالبتر است.
اما بحث تفکر پیشینه و مؤلفه بسیار مهم است که اگر ما بچههایمان را اهل تفکر بار بیاوریم بسیاری از مشکلات را در جامعه شاهد نخواهیم بود. عمده مشکلات این است که بچههای ما تأملی نیستند و تکانهای هستند؛ یعنی فکر نمیکند و عمل میکند. اول کار را انجام میدهد و بعد فکر میکند که ثمره آن چیست؟ اما بحث تفکر یک پایه زیستی هم دارد. خداوند متعال ۱۰۰ میلیارد نورن به ما داده است که اگر بخواهید بشمارید تقریبا هزار سال طول میکشد که فقط این ۱۰۰ میلیارد را شمارش کنید. بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد نورن و تار عصبی داریم که هر کدام میتواند ده هزار سیناپس برقرار کند؛ یعنی ما معادل ستارگان کهکشان راه شیری نورن داریم که هر کدام میتواند ده هزار سیناپس برقرار کند. این ظرفیت تفکر است؛ یعنی زیرساخت تفکر مغزی است با ۱۰۰ میلیارد نورن که هر کدام ظرفیت ۱۰ هزار سیناپس و برقراری ارتباط را دارد.
** اهمیت رشد به هنجار مغز
اگر قرار است که ما تفکر را در بچهها رشد بدهیم در ابتدا باید زمینهای فراهم کنیم که این مغز یک رشد به هنجار داشته باشد. مگر میشود مغز از رشد به هنجار خارج شود؟ بله. مگر میشود با تفکر مختل شود؟ بله. وقتی که میزان استرس و اضطراب افزایش پیدا کند، میزان تفکر کاهش پیدا میکند. وقتی اضطراب از سطح بهینه خارج میشود، مغز به درستی کار نمیکند. پس افرادی که اضطرابی هستند در زمینه تفکر نیز دچار مشکل میشوند. قرار است که ما مغز را در زمینه و ساختار سالمی پرورش بدهیم.
چطور مغز میتواند در یک ساختار سالم پرورش پیدا کند؟ تا شش و هفت سالگی مغز انعطاف بالایی دارد. یعنی مغز دارد رشد میکند و سیناپسهای آن شکل میگیرد که شما اگر در این مدت زمینهای را فراهم کنید که مغز به درستی رشد کند کمک کردهاید که یک مغز به هنجار برای بقیه مراحل داشته باشید. ابزاری برای تفکر داشته باشید که این ابزار به ما میتواند در بقیه مراحل کمک کند؛ اما چطور این مغز به هنجار شکل میگیرد؟ دو مؤلفه نقش بسیار مهمی دارد. در روانشناسی میگویند که بایستی دلبستگی ایمن در بچهها شکل بگیرد. دلبستگی ایمن زمانی شکل میگیرد که مادر یک مادر کاملاً در دسترس و پاسخگو باشد. پس دلبستگی ایمن زمانی شکل میگیرد که مادر، مادر دردسترس و پاسخگو باشد.
** نقش توأم پدر و مادر در تقویت هوش فرزندان
اما صرفاً نقش مادر اهمیت ندارد. نقش پدر نیز نقش بسیار مهم و اساسی است. تحقیقات امروزه نشان داده که نقش پدر در این میان بسیار اهمیت دارد. هم در رشد هوش بررسی کردهاند که هزار تا نوزاد را به دو گروه تقسیم کردهاند. نوزادهایی که پدرها گفتند ما نقش ایفا میکنیم و نوزادهایی که پدرها گفتند ما نقش ایفا نخواهیم کرد و مادر کافی است. بعد از سه سال هوش بچهها را بررسی کردند که دیدند بچههایی که پدرها نقش خود را قبول کردند از هوش و آی کیوی بالاتری برخوردار شدند. یعنی مغز بهتر رشد کرده و ظرفیتهای آن بهتر و بیشتر متبلور شده است.
پس پدر میتواند در کنار مادر حتی در دلبستگی ایمنی که به رشد هنجار مغز کمک میکند، دخیل باشد. پس نقش پدر چطور میتواند کمک کننده باشد؟ دو نکته در نقش پدر وجود دارد و آن این است که پدر اهل محبت و درگیر شدن باشد. این دوتا را بیان کردم که برسم به اینجا که وقتی ما در سیره امام رضا (ع) نگاه میکنیم بحث محبت به فرزند را به شدت میبینیم. یعنی جملاتی که امام نسبت به فرزندشان دارند، در آغوش گرفتن، بوسیدن، جملات و کلمات محبت آمیز گفتن.
محبت دو جلوه بیرونی دارد، قدیمها میگفتند بچه باید به دل عزیز باشد و به چشم خار باشد. میگفتند نباید محبت را ابراز کنیم، بچه بایستی به دل عزیز باشد؛ نه بچه هم باید به دل عزیز باشد و هم باید گفته شود. محبتی که ابراز نشود فایدهای برای آن مرتب نیست. از این رو محبت اولاً باید کلامی باشد که امام در جملات محبت آمیزی که نسبت به فرزندشان دارند مثل یا حبیبی یا پدر و مادرم به فدات، جملات محبت آمیز هستند.
محبت عملی نیز مثل بوسیدن و نوازش کردن اهمیت دارد. آرامش باعث میشود که در نفس العمل مدار اضطراب بچهها تقویت نشود. مدار اضطراب مدار HPA است که از هیپوتالاموس شروع میشود به غده هیپوفیز میرسد. وقتی مدار اضطراب در سیستم عصبی فرزند تقویت شود، این فرزند در آینده یک فرد اضطرابی میشود. در فرد اضطرابی ظرفیت تفکر کاهش پیدا میکند. تماس لمسی با ذی رحم باعث آرامش میشود. آرامش کمک میکند که مغز به درستی شکل پیدا کند.
«ابنک ریحانتک سبع سنین» بچه هفت سال گل است. اگر دست شما را آرام بگذارید و فشار بدهید جای دستتان روی آن میماند. روان بچهها در هفت سال اول این شکلی است. برای همین به این میزان تأکید شده که هفت سال اول زمان تأدیب نیست. «دَعِ ابنَکَ یَلعَب سَبعَ سِنینَ ، ویُؤَدَّب سَبعَ سِنینَ» هفت سال دوم بایستی تأدیب شکل بگیرد، هفت سال اول اگر این بچه را تأدیب کردید درواقع در او استرس و اضطراب ایجاد میکنید. استرس و اضطراب، مدارهای اضطرابی را شکل میدهد که در آینده یک موجود اضطرابی میشود که مستعد همه نوع اختلالات است. یک زمانی روانشناسان میگفتند ریشه همه اختلالات اضطراب است. پس امکان دارد با این رفتار محبت زمینهای فراهم شود که این مغز یک مغز به هنجاری باشد.
*** اهمیت احترام و اعطای مسئولیت به فرزندان در سیره رضوی
در سیره امام رضا(ع) میبینیم که بلند شدن و به استقبال رفتن که من به نوجوانها گفتم بچهها من بعد از جلسه با شما و پدرمادرهایتان جلسه دارم، اگر نکتهای دارید بگوید که من به آنها بگویم. یکی گفت اینها همهاش گیر میدهند. یکی گفت اینها مثل جن میمانند و فقط لازم است که گوشی را بردارید انگار آنها را آتیش زدهاید که بالاسر شما ظاهر میشوند. یکی دیگر برگشت گفت به این پدرومادرها بگویید که ما را آدم حساب کنند. جالب است وقتی این نوجوان گفت بگویید که ما را آدم حساب کنند، همه بچهها برگشتند گفتند که قبلیها را نمیخواهد بگویید، فقط همین یک جمله را به پدرومادرهایمان بگویید که ما را آدم حساب کنند.
این به حساب آوردن نقش بسیار مهمی دارد. از این جهت شما میبینید که وقتی امام رضا (ع) از مدینه خارج میشوند همه مسئولیتها خانواده را به عهده امام جواد (ع) میگذارند یک کودک و نوجوان است. پس این مسئولیت دادن اهمیت دارد. یکی میگوید که من مسئولیت زبالهها را دادهام؛ نه مسئولیتی باید داده شود که فرد احساس ارزشمندی کند که ثمره آن عزت نفس میشود. عزت نفس نیز بسیار نقش مهم و اساسی در سلامت روان دارد. عمود خیمه شخصیت ما عزت نفس است. پس میبینیم که امام در سیره، عمل و گفتار هم بحث محبت و هم بحث احترام را جدی گرفتند. اینها زمینه ساز تفکر است. ما برای پرورش تفکر چطور به صورت عملیاتی وارد شویم؟
روایتی داریم «دِراسةُ العِلمِ لِقاحُ المَعرِفَةِ، و طولُ التَّجارِبِ زِیادَةٌ فِی العَقلِ» علم و تجربه عقل را زیاد میکند. تفکر و تعقل بسیار بهم نزدیک هستند و در جاهایی حتی به یک معنا استفاده شدهاند؛ اما به نظر میرسد که تعقل اصل و تفکر یکی از شاخههای آن است. پس علم به تفکر کمک میکند. وقتی ما در مباحث روانشناسی بحث تفکر را میبینیم بلافاصله در کنار آن بحث تفکر خلاق و نقاد را میبینید. قرار است ما تفکر را در فرزندانمان رشد بدهیم. چطور این اتفاق رقم میخورد؟ اگر قرار است تفکر اتفاق بیفتد، نوجوانی بود که روزی چهار ساعت فکر میکرد. گفتم آن فکر نیست وخیال پردازی است. مینشست فکر میکرد که خلبان است و ماشین آمده و سوار ماشین شود، برود به فرودگاه و پرواز خارج از کشور انجام بدهد. چهار ساعت فکر و خیال پردازی میکرد و میگفت دارم فکر میکنم. خیر این فکر نیست. خیال پردازی است. تفکر باید مایه داشته باشد که مایه آن علم است و بایستی هم محصول داشته باشد؛ وگرنه خیال پردازی فایدهای ندارد و ما را از دنیای واقعی هم دور میکند.
** علم و دانش پایهای برای تفکر
از این جهت یکی از پایههای تفکر علم و دانش است. در سیره و گفتار امام چقدر تأکید بر روی بحث علم شده است. روایت از امام رضا (ع) که میفرماید: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة فاطلبوا العلم من مظانه و اقتبسوه من اهله فان تعلمه لله حسنة و طلبه عبادة و المذاکرة به تسبیح» که امام مفصل اشاره کردهاند؛ اما یکی از نکاتی که در بحث تفکر وجود دارد، عمل است که امام روی علم و علم آموزی تأکید فراوان دارند.
دوم الگوی عملی بودن امام در فضای تفکر و تعقل است. امام رضا (ع) به عنوان یک الگو خود به تفکر و تعقل در امور مختلف میپرداختند و از این طریق فرزندان و پیروان خود را به دنبال کردن این روش تشویق میکردند. استفاده امام از شیوههای عقلی در مناظره با زنادقه و بقیه بزرگواران استفاده میکردند. پس بحث الگوی عملی بودن تفکر و تعقل که امام این را در عمل دارند بین مناظرات نشان میدهند. اگر قرار است که ما برای فرزندانمان نکته تربیتی داشته باشیم که آن را رقم بزنیم یکی از مهمترین شیوههای تربیتی یادگیری مشاهدهای است. از این جهت امام زمینهای را فراهم میکنند که این یادگیری مشاهدهای در فرزندشان و البته به عنوان الگو برای ما اتفاق بیفتد. پس یادگیری مشاهدهای و الگو بودن که در سیره امام شاهد هستیم.
** اهمیت جسارت در تفکر
اگر قرار است تفکر خلاق و تفکر نقاد اتفاق بیفتد، وقتی ما در جمعی از دانشجویان روانشناسی صحبت داشتیم که یکی آمد و گفت خیلی خوشحال هستم که طلبهها پاهایشان را در هر کفشی میکنند. گفتم ما هم مثل شما درس روانشناسی هم خواندهایم. گفت این نکتهای که درباره فروید گفتید از شما بعید بود. گفتم فروید نکات خیلی خوبی دارد؛ اما انصافاً این عقده الکترا را کجای دلمان جای بدهیم؟ این جور در نمیآید. گفت آقای دکتر باید شما بیشتر فکر کنید. بعضی وقتها اسم فروید به عنوان پدر روانشناسی میآید دهنشان بسته میشود. اولین نکته در بحث تفکر نقاد این است که جرئت نقد داشته باشیم.
«فَبَشِّرْ عِبَادِ ... الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» لذا در بحث تفکر و فبک بایستی آنها را جسور بار آورد. پدر و مادری که بیش از اندازه دارند از بچه مراقبت میکنند دارند به بچه میگویند که محیط امن نیست و مراقبت افراطی باعث میشود که بچه ترسو بار بیاید. بچهای که ترسو بار بیاید، جرئتمند نمیشود. «تُسْتَحَبُّ عَرَامَةُ اَلصَّبِیِّ فِی صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلِیماً فِی کِبَرِهِ» شیطنت بچه خوب است. عرامه واقعاً به معنای شیطنت نیست؛ عرامه به معنای صعوبت فی الخلق است.
یک روز کسی آمد گفت پدر من برگشته گفته است که بچه را باید قالتاق تربیت کنید. تأمل کردم و گفتم اگر منظور پدرت این است که بچه را با جربزه و جنم بار بیاورید که بتواند حرف را بزند و حق خود را بگیرد، درست است. این روایت آن را تأیید میکند و در ادامه حضرت میفرماید: «مَا یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ إِلاَّ هَکَذَا» شایسته نیست مگر اینکه بچه شیعه عرامه داشته باشد. از این جهت شما در سیره امام میبینید حضرت جواد به گونهای تربیت شدند که وقتی آن داستان معروف که مأمون میآید و حضرت با بقیه بچهها بازی میکند، همه فرار میکنند که امام میایستد و مأمون تعجب میکند این چه بچهای است که فرار نکرد؟ میگوید راه وسیع بود و من راه را که نبسته بودم و کاری هم نکردم که بخواهم فرار کنم.
قرار است که ما بچهها را جرئتمند تربیت کنیم که کمک میکند آن تفکر بهتر اتفاق بیفتد. شما در سیره اهل بیت مفصل این را مشاهده میکنید. اینجاست که برخی از آموزشها در آن جرئتمندی وجود دارد. برای مثال در شنا جرئتمندی است. بچهای که در عمق چهارمتری شنا میکند، جرئتش تقویت میشود. جرئتمندی را هم در عمل و هم ارتباط شاهد هستیم. جرئتمندی در عمل یعنی تیراندازی و سوارکاری. جرئتمندی در ارتباط یعنی بیان قاطعانه، رد قاطعانه و درخواست قاطعانه. بیان قاطعانه یعنی حرف را بزنیم و از حق خودمان دفاع کنیم. شما میبینید که اهل بیت بچهها را به این شکل تربیت میکنند. جرئتمندی یکی دیگر از مؤلفههای فبک یا تفکر است که امام در سیره تربیتیشان نسبت به امام جواد (ع) این کار را دنبال کردند.
نکته بعدی «دِراسةُ العِلمِ لِقاحُ المَعرِفَةِ، و طولُ التَّجارِبِ زِیادَةٌ فِی العَقلِ» تجربه زمینه رشد عقلانیت و به تبع آن تفکر را فراهم میکند. متأسفانه ما داریم بچهها را محدود میکنیم. تحقیقات نشان داده است که هرچه غنای محیط کم بشود، حتی آی کیو و هوش هم کم میشود. تحقیقی که دو موش را از بدو به دنیا آمدن را در دو قفس میگذارند. موش اول در قفسی بوده که هیچی نبوده و بعد به او غذا میدهند. موش دوم در قفسی بوده که آب بوده، تاب بوده، چرخانک بوده و ... بعد از مدتی که موشها در قفس رشد میکنند در یک جای دیگر میاندازند که در انتهای آن پنیر بود. آن موشی که در محیط غنی رشد پیدا کرده بود، اگر یک بار میرفت و میدید مسیر مسدود است، آن را دیگر چک نمیکرد. غنای محیط زمینه تجربه را فراهم کردن موجب افزایش آی کیو و هوش میشود.
غنای محیط عقل را زیاد میکند. از این جهت هرچه شما زمینه تجربیات بیشتر را برای بچهها فراهم کنید، اینها قدرت تفکرشان نیز افزایش پیدا میکند. از این رو میبینید که امام مسئولیتهای سنگینی را به امام جواد (ع) میدهند که خود زمینه پرورش تفکر را در بچه فراهم میکند. پس فرصت تجربه کردن با دادن مسئولیت اهمیت دارد. امام رضا (ع) در نامههایی که به حضرت جواد (ع) مینویسند پیگیری میکنند و توصیههایی نیز نسبت به حضرت دارند.
** ابزار فبک چیست؟
روش بعدی در پرورش تفکر تشویق به پرسشگری است. وقتی بحث فبک مطرح میشود، دو ابزار مهم دارد. یک داستان بخوانید و از آن داستان طرح سؤال کنید. این دو تفکر را در بچه رشد میدهد. تفکر و فلسفه یعنی همین که داستان و سؤال کار کنید. بعد تشویق به پرسشگری میتواند یکی از روشهایی باشد که تفکر را در بچهها پرورش میدهد. امام رضا (ع) به پرسشگری و تحقیق درباره دین و مسائل مختلف اهمیت میدادند. ایشان به شاگردان و پیروان خود اجازه میدادند که سؤالاتشان را بپرسند و به آن پاسخ میدادند. این امر باعث میشد که افراد به جستجوی حقیقت باشند و به دنبال دانش بروند. پرسشگری و سؤال در واقع یکی از ابزارهای مهم در پرورش تفکر است که ما آن را در سیره اهل بیت و امام رضا (ع) مشاهده میکنیم. مجالس مناظره نیز به نوعی همان پرسش و پاسخ است.
** آموزش تفکر نقاد در مناظرات
ما در بحث تفکر گفتیم که تفکر میتواند خلاق و نقاد باشد. تفکر نقاد را شما به طور کامل در بحث مناظرات شاهد هستید. نقد و بررسی کردن نظرات دیگران، تشخیص سره از ناسره و ... . امام رضا (ع) با رویکردی منطقی و عقلانی به مسائل دینی و اجتماعی نگاه میکردند که ایشان به تعبیر اصول دین و مسائل انتقادی به گونهای میپرداختند که افراد بتوانند به تفکر نقاد بلکه تفکر عمیقتری برسند.
** توجه دادن به ارزش اندیشیدن
هم در سیره، هم در عمل و هم در روشهای مختلف امام دارند تفکر را رشد میدهند، ضمن اینکه توصیه و توجه میدهند به ارزش اندیشیدن. این روایت از امام رضا (ع) است که میفرمایند: «لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصِّیامِ وَ الصَّلاةِ، وَ إنَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّرِ فی أمرِ اللّه» پس ارزش فکر کردن را امام مورد اشاره قرار میدهند.
** جمع بندی
در پایان توجه دادن به تعقل که باعث رشد تفکر است. ما در کلام امام (ع) نیز میبینم. وقتی تعقل میآید، تفکر هم هست. روایت از امام داریم که حضرت میفرمایند: «صَدِیقُ کُلِّ اِمْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ» دوست هرکس عقل او و دشمن او نیز جهل اوست. پس اگر قرار است که ما فرزندان را نیکو تربیت کنیم که روایت داریم که اگر این اتفاق بیفتد که فرزندی را بهگونهای تربیت کنید که او را پای خدا بگذارید، آن فرزند مانعی بین ما و آتش جهنم میشود. یکی از روشها و اقدامات مهم این است که آنها را اهل فکر بار بیاوریم. اگر قرار است که اهل فکر تربیت کنیم در مقوله روانشناسی بحث فبک مطرح شده است که ابزار آن را نیز مورد اشاره قرار دادیم که در سیره امام (ع) میبینیم که همه آن مؤلفههایی که برای تفکر لازم است، مورد اشاره حضرت قرار گرفته است.
انتهای پیام