سه‌شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۸
روایتی از پدر معنوی‌ جبهه مقاومت اسلامی

حوزه/ کتاب «علمدار پاراچنار» به زندگی و دوران رهبری شهید سید عارف حسین حسینی، روحانی پاکستانی و شاگرد امام خمینی می‌پردازد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «علمدار پاراچنار» پژوهش و تالیف محمدجواد مهدی‌زاده در شرکت چاپ و نشر بین‌الملل به چاپ رسیده است. این کتاب روایتی از زندگی و زمانۀ سید عارف حسین حسینی رهبر شیعیان پاکستان و شاگرد امام خمینی (ره) است و سرگذشت فکری و سیاسی و نیز فعالیت‌های فرهنگی و دینی او در دهه ۵۰ در پاراچنار، منطقه‌ای در شبه‌قاره هند و تأثیرات او در این منطقه را بررسی می‌کند.

رویدادهای این کتاب از زمان تحصیل او در نجف تا شهادت و بخشی از اتفاقات پس از شهادت تا شکل‌گیری لشکر «زینبیون» را در بر می‌گیرد. او کسی است که فرزندان معنوی‌اش در نبردهای جبهۀ مقاومت اسلامی در سوریه حضور دارند. کتاب با یک پیش‌درآمد که شرحی از چگونگی به نگارش درآمدن کتاب است آغاز می‌شود و در ۶ فصل زندگی سید عارف حسین حسینی را روایت می‌کند.

در پایان کتاب علمدار پاراچنار، اسناد و تصاویری ضمیمه شده است؛ شامل ده‌ها عکس، سند، دست‌نوشته و توضیحات مربوط به تاریخ شیعیان شبه‌قارۀ هند. برای آماده‌سازی این کتاب علاوه بر مصاحبۀ مؤلف با خانواده و دوستان سید عارف حسینی و محققان حوزۀ شبه‌قاره، از منابع کتابخانه‌ای، خبرگزاری‌ها، مستندها و شبکه‌های اجتماعی به زبان‌های فارسی، اردو، عربی و انگلیسی استفاده شده است. توضیحات مربوط به مناطق و اقوام پاکستان، شخصیت‌های مهم سیاسی و مذهبی در زمان رهبری سید عارف حسینی، شرح داستان ترور او و عوامل طراح و مجری آن و نیز نقش معنوی عارف حسینی در میان نیروهای لشکر زینبیون از دیگر جزئیات کتاب است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «سیدعارف زودتر از سیدجواد هادی از پله‌ها به سمت پایین می‌آید. سیدجواد همچنان مشغول وضوگرفتن است. در این حین، ناگهان بدون هیچ مقدمه‌ای، فریاد «لا اله الا الله» سیدعارف و زمین خوردن او پای پله‌ها میپیچد. وقتی سیدجواد با عجله خودش را به پله‌ها می‌رساند، سیدعارف را می‌بیند که تلاش می‌کند با ستون کردن دست‌هایش از روی زمین بلند شود. ناشناسی با اسلحۀ کمری به سمت سینۀ سیدعارف تیراندازی و در دم از محل تیراندازی فرار کرده است. آنچه بیش از هر چیز سیدجواد را شوکه کرده، سینۀ خونین سیدعارف است! افراد داخل مدرسه و حتی بعضی عابران در بیرون، به محض شنیدن فریادهای سیدجواد هادی به سمت محل وضوخانه می‌دوند و تا به محل ترور می‌رسند، فریاد و ناله‌شان از دیدن بدن مجروح و غرقه به خون سیدعارف بلند می‌شود. سیدمحمد حسینی به محض شنیدن فریادها به سمت وضوخانه می‌دود. او به محض دیدن بدن غرقه به خون پدرش، بی‌درنگ برادر کوچک‌ترش سیدعلی را بیدار می‌کند و هر دو شتابان به سوی سیدعارف می‌روند.»

کتاب «علمدار پاراچنار» در ۲۴۰ صفحه در موسسه چاپ و نشر بین‌الملل منتشر شده است.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha