به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، آیت الله باقر العلوم سید محمد باقر رضوی در شب جمعه ۷ صفر سال ۱۲۸۶ هجری قمری در شهر لکهنو به دنیا آمد. پدر او آیت الله سید محمد ابوالحسن و جد پدریاش آیت الله سید علی شاه کشمیری لکهنوی و جد مادریاش ممتاز العلماء سید محمد تقی بودند. ولادت جناب باقر العلوم باعث خوشحالی خاندانهای بزرگی در شبه قاره شد.
باقر العلوم دوران ابتدایی زندگی خود را زیر سایه پدر گذراند و سپس ادبیات، ریاضیات، منطق، فلسفه، هیئت، کلام، فقه، اصول، درایه، حدیث و تفسیر را از استاد بزرگ ریاضیات و معقولات، شیخ تفضل حسین فتح پوری و منقولات را از مولانا سید حیدر علی لکهنوی فرا گرفت. او در مدت کوتاهی در تمام علوم مقدماتی مهارت یافت و پس از آن برای تکمیل فقه و اصول نزد پدر بزرگوارش شاگردی کرد و در سن ۱۵ سالگی به درجه اجتهاد رسید. پدر او اجتهادش را مورد تأیید و تمجید علمای بزرگ قرار داد.
جناب باقر العلوم در سال ۱۳۰۱ هـ ق با دختر آیت الله سید محمد ابراهیم ازدواج نمود و در سال ۱۳۰۲ هـ. ق به همراه پدرش به نجف اشرف سفر کرد. طلابی که به نجف میآمدند معمولاً در دروس مقدماتی شرکت میکردند و بعد از چند سال وارد درس خارج میشدند، اما جناب باقر العلوم به محض ورود به نجف، وارد درس خارج علمای بزرگ نجف شد زیرا او در علوم مختلف حوزوی اعم از فقه، اصول، ادبیات، حدیث، درایه، منطق و فلسفه مهارت داشت و به درجه اجتهاد رسیده بود.
او از پدر بزرگوارش آیت الله سید محمد ابوالحسن رضوی، آیت الله شیخ میرزا حبیب الله رشتی، آیت الله شیخ محمد کاظم خراسانی، آیت الله میرزا حسین خلیلی تهرانی، آیت الله سید محمد کاظم یزدی، آیت الله فتح الله اصفهانی، آیت الله شیخ میرزا حسین و آیت الله محمد حسین شهرستانی کسب فیض نمود. علاوه بر این بزرگواران، آیت الله میرزای شیرازی و آیت الله محمد حسن مامقانی نیز از اساتید او بودند.
جناب باقر العلوم حدود ۱۱ سال در نجف اشرف از محضر اساتید و علما کسب فیض نمود و از آنها سند اجتهاد و روایت دریافت کرد و در سال ۱۳۱۴ هـ. ق به لکهنو بازگشت.
آیت الله باقر العلوم وقتی به لکهنو بازگشت، مقلدان پدر بزرگوارش به او رجوع کردند. علاوه بر شبه قاره هند دامنه اجتهاد و مرجعیت او تا اروپا و آفریقا کشیده شده بود و در آنجا نیز مقلدانی داشت.
پدر او آیت الله ابوالحسن (ابوصاحب) در سال ۱۳۱۳ هـ. ق رحلت کرد و بعد از او جناب باقر العلوم به عنوان جانشین او انتخاب شد و در سلطان المدارس به عنوان مدرس برتر مقرر گردید. وقتی شهرت علم، زهد و تقوای او در شبه قاره پیچید افراد زیادی از مناطق مختلف برای کسب علوم و معارف اهل بیت (ع) به لکهنو میآمدند.
در شبه قاره هند درس خارج وجود نداشت و هر کس که مشتاق شرکت در دروس خارج بود به عراق سفر میکرد. یکی از ویژگیهای جناب باقر العلوم این بود که او تدریس دروس خارج را در شبه قاره آغاز کرد که علمای بزرگی همچون برادر کوچک جناب سید محمد هادی (هادی الملة) یعنی شمس العلما سید سبط حسن و عمدة المحققین سید عالم حسین شرکت داشتند.
جناب باقر العلوم شاگردان زیادی را تربیت نمود از جمله: مولانا سید شبیر حسن استاد سابق کالج وثیقه عربی فیض آباد، مفتی اعظم آیت الله سید احمد علی موسوی، ظفر الملة آیت الله سید ظفر الحسن، آیت الله سید راحت حسین گوپالپوری، آیت الله سید سبط حسن نقوی.
باقر العلوم برای تربیت شاگردان، مدرسه دینی "ایمانیه" را در کربلای معلی تأسیس نمود که در آن آیت الله مرعشی نجفی نیز از او کسب فیض نموده است. باقر العلوم نمونه علم و زهد و تقوا بود و نَه تنها شیعیان و مسلمانان بلکه هندوها نیز از او متاثر بودند.
او بسیار متواضع بود تا آنجا که زمانی که بالای منبر در حال سخنرانی بود شخصی از مستمعان از سخنان وی به وجد آمده گفت: «عجب عالم برجستهای!» با شنیدن این عبارت رنگ چهره او متغیر شد و گفت: عالم فقط اهل بیت (علیهم السلام) هستند.
او علاوه بر تدریس، سخنرانی و انجام امور مدرسه "سلطان المدارس" به تألیف و تصنیف نیز میپرداخت. از جمله آثار او میتوان به موارد ذیل اشاره نمود: الافادات الباقریة، مجالس باقریه، منهج الیقین و صحیفة المتقین، المواعظ الباقریة، صوب الدیم النوافث، القول المصون فی فسخ نکاح المجنون.
علاوه بر اینها او دارای تألیفات دیگری نیز بود که به دست ما نرسیده است. باقر العلوم در سرودن شعر به زبانهای عربی، فارسی و اردو نیز مهارت داشت. به قول مولانا عالم حسین او بیش از پنج هزار شعر سروده بود.
یک بار استاد مدرسه، سید سبط حسن به خاطر کسالت درخواست مرخصی خود را به نظم خدمت او فرستاد و جناب باقر العلوم نیز به صورت نظم جواب او را داد و با درخواست استاد موافقت نمود.
آیت الله باقر العلوم یک ادیب ماهر، شاعری زبردست، متکلمی متبحر و یک فقیه والا مقام بود و در عین حال عابدی با تقوا و زاهدی برجسته نیز بود.
مولانا سید مرتضی حسین در مطلع انوار مینویسد: "او بسیار عاشق کربلا و امام حسین (ع) بود و بارها به زیارت مشرف شد. در سال ۱۳۴۶ هـ. ق آخرین سفر خود را به گونهای انجام داد که گویی از جانب امام (ع) دعوت خصوصی شده بود. یکی از همراهان او در سفر میگوید: بنده وقتی آن خلوص و عشق و کرامات او را در طول سفر دیدم متوجه شدم که آن وقایعی که درباره او در لکهنو مشهور است مشتی است از خروار."
از مشهورترین کرامات او، غیب شدن عریضه از لیوان در حضور عالم اهل سنت است. او دانست که این عریضه که به امام زمان (عج) نوشته شده به دست ایشان رسیده است. همچنین، وی در ایستگاه قطار، نماز خود را به آرامش اقامه کرد؛ گرچه زمان حرکت قطار فرا رسیده بود، اما تا زمانی که نماز او به پایان نرسید، قطار از حرکت بازایستاد. این واقعه چنان تأثیری بر مأمور امنیتی انگلیسی گذاشت که با دیدن آن گفت: "کاش چنین شخصیتی در میان ما وجود داشت."
از دیگر کرامات او، آگاهی از زمان وفات خود و همچنین دادن انگشتر به شخصی برای حفظ او بود. اثر این انگشتر تا زمان ترک برداشتن آن در ۱۶ شعبان باقی ماند و سپس از بین رفت.
خداوند سه پسر به او عطا نمود که اسامی آنها عبارتند از: آیت الله سید محمد رضوی، آیت الله سید علی رضوی و مولانا سید رضی رضوی. اکنون از نسل او فقط فرزندان "سید علی" باقی هستند.
در نهایت این خورشید علم و ادب در تاریخ ۱۶ شعبان ۱۳۴۶ هـ. ق در روز پنجشنبه ساعت ۱۰ صبح در کربلای معلی غروب کرد. از منارههای حرم خبر درگذشت او اعلام گردید. همدرس او آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی بر جنازهی او نماز خواند و حدود پنج هزار نفر در نماز جنازهی او شرکت داشتند. وی نزدیک قتلگاه باب زینبیه حجره سوم سمت راست کنار پدر بزرگوارش دفن شد و به مدت سه روز مجلس ختم برای او برگزار گردید.
مأخذ: نجوم الهدایة، تحقیق و تألیف مولانا سید غافر رضوی فلک چهولسی و مولانا سید رضی زیدی پهندیروی، ج۳ ص۱۳۹ - دانشنامه اسلام مرکز بین المللی میکرو فیلم نور دهلی
نظر شما