خبرگزاری حوزه | لازم است از سردار دلها بیاموزیم چگونه می توان دنیا و آخرت را به هم پیوند زد؛ برای این مهم می بایست جهت پاسخ به شبهات فصلی و نسلی در قالب متون آموزشی تربیت محور، مدارس و دانشگاه ها را توانمند سازیم.
برای دست یابی به این مقوله لازم است بدانیمش علم کلام یا همان هستی شناسی تمام وجهی چه نقشی در تصویرگری جمع سالم دنیا با آخرت دارد که در بیانیه گام دوم به آن اشاره شده است و ضرورت شناخت آن برای یک مسلمان انقلابی جهت محاورات و تعاملات اجتماعی چه نقشی خواهد داشت تا ایشان را در برابر جنگ شناختی استکبار توانمند نماید و با روشنگری پیام شهدا در وصیت نامه های بر خواسته از هوش ملکوتی خداساخت عالمان عمل و نیز شهیدان طریق هوش مصنوعی انسان ساخت بشری را در اختیار خودگرفته و عامل نجات خود و مستضعفان جهان گردد.
امروز سلاح برنده در اختیار کسانی است که قادر باشند به شبهات به سبک وحی بنیان و خداپسندانه پاسخ دهند که این مهم در وصیت نامه سردار دلها مشهود است و غفلت از این سرمایه دینی سبب سرعت شبهه افکنی دشمنان می شود.
در حالی که بسیاری بر این تصور و اندیشه هستند که وصیت برای مرگ و مردن است اما، شهید قدس با نوع نگارش خود ثابت کرد، وصیت حقیقی برای زندگان باورمند به جهان پیش رو است نه برای مرده های بی اعتقاد به جهان واپسین؛ از همین رو سلیمانی عزیز ما دلهای آزاده سراسر جهان را تسخیر و بدین سبب تیرهای زهرآلود فضای مجازی ،مانند هوش مصنوعی و غیره هم نتوانسته است بعد از سالها، نور مکتب ایشان را خاموش کند؛ اکنون به برخی از پاسخ های شهید سلیمانی به شبهات پر تکرار در جامعه که وصیت نامه ایشان را مزین نموده است می پردازیم.
۱- چگونه برقراری حرم های مشرفه در کشورهای اسلامی به وجود انقلاب اسلامی پیوند خورده است؟
جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است. امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص). برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم.
خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمهی رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.
۲- دستاورد قیام امام خمینی برای ایران و اسلام چه بوده است؟
جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان] چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.
بدانید که میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اوّل اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام، چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛ آمریکا، چون سگ هاری همین عمل را میکرد، اما هنر امام این بود که اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده اند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نموده اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.
۳- چرا خانواده شهدا باید مورد توجه خاص قرار گیرند؟
شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته اند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید. به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید،
همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.
۴- چرا برخی از اختلافات سیاسیون پایان نمی پذیرد؟
نکتهای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی [که] اصلاح طلب خود را مینامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم، بلکه فدا میکنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظرههایتان به نحوی تضعیف کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست.
اصول عبارت از چند اصل مهم است:
۱- اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او به عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه می گویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمیکند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیر مسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که میخواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید.
۲- اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزشها تا مسئولیت ها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.
۳- به کارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطرهی خانهای سابق را تداعی میکنند.
۴- مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.
۵- در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه گر ارزشها باشد، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کند. مسئولین همانند پدران جامعه میبایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی مبالاتی و به خاطر احساسات و جلب برخی از آرا احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند. حکومتها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد.
اکنون یافتیم وصیت نامه ای با این محتوا و مضامین علوی را هرکسی نمی تواند بنگارد مگر قطب نمای قلبش به سمت و سوی ولایت امیر المومنین علی علیه السلام باشد که در خطبه متقین فرمود؛وَ لَوْلاَ الاَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْن، شَوْقاً إِلَی الثَّوَابِ، وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ. عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَادُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ، فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا، فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ، وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا، فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ.
و اگر سرآمد معیّنی (مرگ حتمی) که خداوند برای (زندگی) آنها مقرّر داشته نبود یک چشم برهم زدن، ارواحشان از شوق پاداش الهی و ترس از کیفر او در جسمشان قرار نمیگرفت. آفریدگار در روح و جانشان بزرگ جلوه کرده، به همین دلیل غیر او در چشمانشان کوچک است. آنها به کسانی میمانند که بهشت را با چشم خود دیده و در آن مُتَنعّماند و همچون کسانی هستند که آتش دوزخ را مشاهده کرده و در آن عذاب میکشد.
روحش شاد و با مولایش امیر مومنان علیه السلام محشور باد.
حسین درودی
نظر شما