سه‌شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ |۲۷ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | Jun 4, 2024
کد خبر: 216778
۷ تیر ۱۳۸۹ - ۰۱:۳۷

*اشاره ساعت ۷ صبح، هفتم تيرماه سال ،۶۰ شخصيتى به همراه ۷۲ تن از يارانش به حقيقت اصلى دست يافت كه امام خمينى(ره) پس از شهادتش چنين فرمود: «شهيد بهشتى مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود.»

با وجود اهميت ابعاد مختلف شخصيتى شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتى، او كه براى ملت ما يك ملت بود، متأسفانه آن گونه كه بايد درباره زندگى، گفتار و انديشه آن شهيد بزرگوار در سطح آحاد جامعه سخن گفته نشده و همين امر، مظلوميت دوچندان او را كه سال هاست از ميان ما رفته، نشان مى دهد. يكى از بخش هاى مهم گفتار و انديشه ها و سيره عملى شهيد بهشتى در حوزه مسائل سياسى و اجتماعى را مى توان در قالب نگاه اصولگرايانه و ارزش مدارانه او به مسائل انقلاب و جامعه ايران اسلامى مطرح كرد. آنچه در پى مى آيد، تنها گزيده هايى از جملات مهم شهيد بهشتى در اين باره است كه حاكى از نگاه او به مقوله «اصولگرايى» است؛

 

* ايمان و هويت انقلابى و اسلامى؛

از منظر شهيد بهشتى، كار براى خدا، نيروى محركه مسئولان در مسير حل مشكلات كشور است چنان كه در همين باره مى گويد: «عالى ترين خواست در انسان، عشق به خدا، عشق به خير و حق و عدل مطلق است كه به دنبال آن، علاقه خدمت به انسان ها خدمت به خلق در راه رضاى خالق را هم مى توان نام برد» و از همين رو هم بود كه مى گفت: «آدم وقتى براى خدا كار مى كند، در برابر تمام مشكلات مثل كوه مى ايستد.»

استقامت مثال زدنى شهيد بهشتى كه بر گرفته از ايمان و اراده الهى اش بود در اين گفته او بيشتر مشخص مى شود: «ما زير بار سختى ها، مشكلات و دشوارى ها قد خم نمى كنيم. ما راست قامتان جاودان تاريخ خواهيم ماند. تنها موقعى سرپا نيستيم كه يا كشته شويم يا زخم بخوريم و برخاك بيفتيم، در غير اين صورت، هيچ قدرتى نمى تواند پشت ما را خم كند».

 

*عدالت محورى

از منظر شهيد بهشتى عدالت يكى از مهم ترين اهداف جامعه اسلامى است و عدالت محورى نيز به تبع آن يكى از ملاك هاى يك مسئول صالح در نظام اسلامى و انقلابى.

ايشان با تأكيد بر اين كه فساد نشأت گرفته از بى عدالتى در جامعه است، اجراى اسلام بدون عدالت را ناقص دانسته و اذعان داشته‌اند: «عدالت اجتماعى و اقتصادى و سياسى و عدالت معنوى در جامعه تنها براساس حاكميت ضابطه ها و صداقت ها به وجود مى آيد و نه براساس رفاقت ها و يا رودربايستى ها».

همچنين تأكيدش همواره اين بود كه «جمهورى اسلامى تا زمانى كه موفق به ايجاد عدل اقتصادى و عدل سياسى و اجتماعى نشود، اين بعد از رسالت انبياى الهى را تحقق نداده است».

 

*اصلاح طلبى

دكتر بهشتى، اصلاح طلبى و انتقاد پذيرى را يك اصل لازم براى يك مدير انقلابى مى دانست، آن جا كه مى فرمود: «برادران و خواهران، صميمانه مى گويم كه حتى هر نقد تلخ صريحى را هم كه مطرح كنيد، خوشحال مى شويم، عرض كردم ما با كسى تعارف نمى كنيم البته به شرط اين كه انتقاد كردن هايمان، انتقاد مخلصانه باشد نه عيب جويى هاى مغرضانه، قصد نيش زدن و هوچى گرى در كار نباشد و قصد بيان كردن نقطه نظرها براى سازندگى كشور باشد.»

او همچنين با نفى تفكرات التقاطى و سازش كارانه، تصريح مى كرد: «بايد راهى را برويم كه در حد امكان جذب كنيم و در حد ضرورت دفع كنيم؛ دافعه در حد ضرورت، جاذبه در حد اعلاى امكان، اين از ويژگى هاى خط امام است. خيلى هم دشوار است آدم توى اين خط بيفتد و سازش كار عقيدتى هم نشود.»

با اين اوصاف بايد گفت از منظر آن شهيد والامقام، اصلاحات بايد در چارچوب مبانى دينى و انقلابى، تئوريزه شود تا مبادا با خود خطر انحراف و دگرانديشى سازش كارانه به دنبال داشته باشد و اين شاه بيت اصلاح طلبى اصولگرايانه است.

 

*آزادانديشى

شهيد مظلوم با تأكيد بر اين كه انتخاب آزادانه و آزادى از تسلط ديگران، مسير زندگى انسان را مشخص مى كند و به او انتخاب صحيح را مى آموزد، اظهار مى داشت: «اسلام، انسان را موجود آزاد مى داند و حتى به اين موجود آزاد نهيب مى زند كه در هر شرايطى كه هستى، توقف نكن، بمير يا بميران يا لااقل هجرت كن، به هر حال تسليم محيط فساد نشو.»

 

*شكوفايى اقتصادى

كسانى كه از نزديك او را و افكارش را مى شناختند، بر اين نكته هم عقيده بوده اند كه هيچ چيزى، شهيد بهشتى را به اندازه اى كه مى فهميد، «انسانى گرسنه سر به بالين گذاشته» ، رنج نمى داد، از اين رو دغدغه عجيبى در شكوفايى اقتصاد كشور و رفاه نسبى مردم داشت، مى گفت: «اگر در يك جامعه به هر كس، ابزار كار بدهند، حكومت امكانات رشد استعدادها را فراهم كند و در عين حال سرمايه دارى و مالكيت شخصى را هم آزاد بگذارد و... در چنين جامعه اى سرمايه دارى بزرگ شخصى پيدا نمى شود.»

همچنين مى گفت: «مى خواهيم كشور را رو به غناى اقتصادى بيشتر جلو ببريم... امروز روز كار است و تنها روز حرف نيست. امروز بايد همه نيروها را بسيج كنيم براى عرضه كردن عينى نظام اسلامى.»

 

*خودباورى و اعتماد به نفس

معتقد بود، هيچ مسلمانى حق يأس و نوميدى ندارد. او خودباورى و اعتماد به نفس و نشاط را از جمله خصايص يك مسلمان مبارز مى دانست، آنجا كه توصيه اش به جوان روزگار خود و جوان امروز انقلاب اين است: «اگر در دام سختى ها گرفتار آمدى، نوميد مشو و دست از تلاش مكش، حركت كن و از خدا بخواه، زيرا تو هرگز نمى توانى پيش بينى قطعى كنى كه راهى به سوى خلاصى از اين سختى ها ندارى.» و نيز مى گفت: «يك مسلمان آگاه در برخورد با مكتب هاى فكرى و فلسفى و اجتماعى نو، نه وحشت مى كند و نه خودباخته و تسليم است و نه تحجر نشان مى دهد، بلكه موضع گيرى منطقى و آگاهانه دارد.»

از ديدگاه شهيد بهشتى، خودشناسى و ديگرشناسى، پله نخست خودباورى است، كما اين كه به همين منوال هم خودباورى پله نخست جهش انسان در ابعاد دنيوى و اخروى است و اعتماد به نفس گوهرى است كه ملتى را از انفعال و درماندگى نجات مى دهد.

 

*اصولگرا مثل بهشتي‎ ‎

صداي سيدمحمد حسيني بهشتي با آن طنين نافذ و دلنشينش هنوز هم در گوش و جان تازه است. «من تلخي برخورد صادقانه را بر ‏شيريني رفتار مجامله آميز و منافقانه ترجيح مي‌دهم». شايد ماجرا از همين جا آغاز شد. شايد هم آنجا که حساب خود را با احزاب و ‏گروهک‌هاي سياست زده و قدرت محور جدا کرد و گفت «ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت».... آنچه امروز باید گفت این است که بهشتي شخص نيست، شخصيت است، شاخص و تراز است؛ تراز جبهه بزرگ اصولگرايي (تمام اصحاب انقلاب) در برابر جبهه ‏ماترياليسم و جريان سکولار‌ـ‌ ليبرال. بهشتي اما تکليفش با ولايت، ديانت، عدالت، خدمتگزاري به مردم و استکبار کاملا روشن بود.آیا به راستی غیر از این است؟!

 

تهیه و تنظیم: سید مهدی موسوی

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha