سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، پنجمین نوشتار از سلسله نوشتارهای مرجع آیت الله العظمی صافی درباره مهدویت را منتشر می کند.
«وَ نُريدُ أنْ نَمُنَّ عَلَي اَلَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأرض وَنجْعَلَهُمْ أئِمَّةَ وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ»
... و این صدای خوش و روح افزای نوزادی است که جهان را با قدوم خویش مبارک گردانیده است. نوزاد سر به سجده گذاشت و به يگانگي خدا و رسالت پيغمبر صلی الله علیه و آله و امامت پدران بزرگوارش شهادت داد.
آری؛ سرانجام، شب به دقيقۀ آخرين رسيد و ثانيه شماري شروع شد، ثانيه ها هم با كُندي يكي پس از ديگري گذشتند. ناگاه نورانيت و روشني فوق العادهاي كه بر نور چراغ ها غالب شد، همه را از تولّد نوزاد بشارت داد. نوزاد به دنيا آمد و آخرين رهبر عالم بشريت ولي الله اعظم با جمال جهان آراي خود گيتي را مزيّن و روشن ساخت.
نرجس، غرق در افتخار و مباهات گشت، بانگ تكبير و تحميد و تسبيح توأم با فريادهاي شادي و تهنيت و هلهله طنين انداز گشت.
در ملأ اعلي، فرشتگان و كرّوبيانِ عالم بالا از نوزادي كه هم اكنون در خاندان نبوت و ولايت، قدم به عرصه اين جهان گذاشته، در سخن بودند.
بهشت را زينت ميكردند تا محافل جشن و مجالس اُنس و ذوق ملكوتي برپا كنند. غريو شادي، نغمه هاي روح بخش و طرب انگيز حور العين، بهشتيان را غرق در حظوظ روحاني كرده بود.
آري؛ اين افتخار، مخصوص دودمان نبوّت است كه موعود و نجات دهنده بشر از تجاوز و ستم و آن كس كه براي تأسيس سازمان جهاني اسلامي و اجراي نظام قرآني قيام فرمايد، از آن خاندان با عظمت است.
پيامبر صلی الله علیه و آله خوش دل بود كه فرزندش مهدی به هدف های رسالت و دعوت او جامۀ عمل مي پوشاند و به خاندان خود به خصوص علي و فاطمه و حسنين علیهم السلام مژده مي داد كه مهدی - همان كسي است كه با نهضت بي مانند خود بنيان شرك را ويران و اساس توحيد و يكتاپرستي را محكم و استوار مي سازد و فرمانرواي كل جهان ميگردد- از فرزندان آنها است.
او است همان نابغۀ بي نظيري كه انبياء و اولياء ظهورش را مژده دادند و جهان بشريّت را به قيام آن حضرت، براي تشكيل حكومت حق و عدالت اسلام و صلح پايدار و برچيدن بساط بيدادگران، نويد دادند و همه را به آيندۀ گيتي اميدوار ساختند.
جهان با همه تحرّكي كه در ناحيه علوم مادّي دارد و با اينكه بشر دست به كار تسخير فضا شده و به قدرت فكر خود مي بالد، با كمال تأسف در جنبه انسانيت قدم به جلو نگذاشته و در مدنیت اخلاقي و وجداني سير قهقرايي دارد.
فساد اخلاق و بي عفتي، فحشا و طغيان شهوت و غضب، زن و مرد را به ستوه آورده و به جهنم نكبت ها و انحطاط سوق مي دهد. التزام به آداب ديني و شعائر مذهبي ضعيف مي شود و بدترين مظاهر شرك كه استبعاد بشر و ملل و سلب آزادي انسان ها باشد، به صورت هاي گوناگون رايج و اركان آن محكم و استوار ميگردد.
در اين جهان، تنها نوری كه نشاط بشر را نگاه مي دارد و او را اميدوار مي سازد، همان بشارات انبياء و پيشوايان ديني است كه همه را به آينده جهان خوش بين نموده و نور اميد را در دل ها روشن ساخته است.
همه با اعتماد تمام و قلبی سرشار از نشاط انتظار دارند؛ انتظار كسي را دارند كه اين ابرهاي تيره ظلم و ستم و فساد را از افق عالم برطرف كرده و در عالم، برادري و آزادی واقعی را برقرار و احكام عالی آسمانی را اجرا نمايد و بشر را به سوی هدف شريف انسانی رهنمايی فرمايد.
شيعيان و مؤمنان به اين ظهور، شب و روز نيمه شعبان را جشن میگيرند و چراغانی میكنند و خيابان و بازار و مغازه ها و خانه ها را زينت می نمايند و غرق در شادمانی مي شوند و به ملل جهان علاقه خود را به عدل و داد، صلح و برادری جهانی اعلام، و روح شكست ناپذير و اميدوار خود را آشكار مي سازند.
اي مهدي موعود! همه شيعيان و دوستانت آرزومند و منتظرند كه بامداد سعادت آنها و همه مردم جهان طالع شود و با قيام تو تمام دردهايشان درمان گردد و پرچم توحيد و عدل و صلح اسلام در سراسر گيتی به اهتزاز درآيد:
شاد باش اي عارف نيكو سير * كاين شب هجران سحر گردد سحر
شاد باش اي خستهي بار فراق * شاد باش اي غرق بحر اشتياق
میدمد از لطف حق صبح ظهور * میشود گيتی پر از وجد و سرور
افكند البته از رخ اين نقاب * فاش سازد امر حق را بیحجاب
میكِشد از دشمن حق انتقام * می برد از شرك و از اصنام نام
البشاره ای كه داری انتظار * می شود آخر سحر اين شام تار
البشاره مصلح نيكو سرشت * آيد و گيتی كند رشك بهشت
صبر كن صبر ای به هجران مبتلا * كه رسد دوران وصلش بر ملا
البشاره «صافی» صافی ضمير * كه جوان گردد دگر اين چرخ پير