سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» دردومین بخش از تبیین و تشریح اصطلاحات علم کلام به تبیین ومعرفی اصطلاح (احباط) می پردازد.
احباط به آن معناست که انسان عملی را برای خدای یکتا انجام می دهد و پاداش آن در نامه عمل او ثبت می شود؛ اما به خاطر انجام دادن برخی کارها، آن پاداش محو، بلکه به گناه تبدیل می شود. قرآن کریم این آفت زدگی را حبط می نامد. برعکس حبط یعنی از بین رفتن گناه به خاطر انجام دادن کارهای نیک، تکفیر نام دارد.
امام علی رانده شدن ابلیس را از درگاه خداوند پس از شش هزار سال عبادت، مصداق احباط دانسته است.
نکته مهم این است که عمده اختلاف اساسی در این مسئله، در ناحیه احباط است، نه تکفیر؛ چرا که تکفیر به بخشش گناهان از جانب خداوند مربوط می شود و عقلا بلامانع است که خداوند از عقوبت مجرمی درگذرد.
در احباط، ممکن است عملی هم دارای حسن فعلی باشد و هم دارای حسن فاعلی؛ به تعبیر دیگر: عمل هم دارای پیگیری صحیح باشد و هم دارای روح و جانی سالم؛ هم از وجهه ملکی و طبیعت خیر باشد و هم از وجهه ملکوتی؛ در عین حال از نظر ملکوتی به خاطر آفت زدگی تباه و پوچ گردد؛ همچون بذری سالم که در زمینی مساعد و حاصل خیز پاشیده می شود و محصول به بار می نشیند؛ ولی قبل از برداشت، محصول دچار آفت گردد.
آفت زدگی به کفار اختصاص ندارد؛ در اعمال نیک مسلمانان نیز ممکن است آفت زدگی پیش آید. چه بسا مسلمانی در راه خدا به فقیر صدقه دهد و صدقه او مورد قبول واقع گردد؛ ولی بعد با منت گذاشتن، پاداش آن را نابود گرداند و تباه سازد.
نتیجه اینکه از نظر متکلمان مسلمان، احباط بدان معناست که گناه یا عقاب متاخر، موجب از بین رفتن ثواب متقدم شود. در مقابل، تکفیر به معنای آن است که ثواب متاخر، موجب از بین رفتن معصیت متقدم گردد.
در اینکه کفر و شرک بعد از ایمان موجب حبط و از بین رفتن اعمال صالح می شود، اتفاق نظر وجود دارد؛ یعنی اگر مسلمانی کافر شود و بدون توبه از دنیا برود کفر او موجب از بین رفتن اعمال نیکوی گذشته وی خواهد شد.
اختلاف نظر در این است که آیا تنها کفر و شرک دارای چنین پیامدی است یا آنکه ارتکاب هر گناه کبیره ای باعث احباط اعمال خیر می گردد معتزله موافق و امامیه و اشاعره هر کدام با مبانی اختصاصی، مخالف این نظرند.
منبع: فرهنگ اصطلاحات علم کلام