به گزارش خبرگزاری«حوزه» فیلم سینمایی «بیداری» پس از سالها روی پرده رفت. این فیلم سال 88 با حمایت سازمان سینمایی وقت که در آن زمان معاونت سینمایی بود تولید شد. بیداری با این هدف جلوی دوربین رفت که گوشهای از عظمت انقلاب اسلامی در آن به تصویر کشیده شود اما متاسفانه اتفاقی که برای آن رخ داد به شدت تاسف آور بود، به نحویکه امروز میبینیم پس از هفت سال با محدودیت فرصت اکران مواجه است. این وضعیت سوالی را در ذهن به وجود میآورد. آنهم اینکه چرا در شرایطی که فیلمهایی با محوریت انقلاب در مهجوریت کامل به سر میبرند با تولید این دست کارها باعث فراموشی بیشتر این موضوعات میشویم.
*..... و اما داستان فیلم
این فیلم سینمایی که کارگردان آن را فرزاد موتمن بر عهده داشت، داستان زني به نام زهرا است كه حافظهاش از زماني كه براي آخرين بار دختر 6 سالهاش «ياسمن» را ديده، متوقف شده است. اكنون پس از گذشت 24 سال از آن اتفاق، حافظه زهرا بازگشته و او قصد دارد دختر گمشدهاش را بيابد، اما همه نشانيهايي كه به ياد دارد به كلي تغيير كرده است. در این فیلم بازیگرانی چون؛ نیکی کریمی، شقایق فراهانی، مهدی احمدی، حامد بهداد، نيره فراهاني، كيهان ملكي، هوشنگ قوانلو، مريم كاوياني، مهوش وقاري، افسانه ناصري، حسين محب اهري و .... نقش آفرینی کردهاند. گروهی که بودنشان در این فیلم ما را امیدوار میکند با فیلم خوبی طرف هستیم، اما چه میشود که این اتفاق روی نمیدهد؟
*تخصص به تنهایی کافی نیست
شاید مهمترین دلیلی که میتوان برای خوب در نیامدن فیلم توصیف کرد در پشت دوربین جستجو کرد، چون به نظر نگارنده آنچه در متن و کارگردانی مشاهده میکنیم با موضوع فیلم همخوانی ندارد، تنها تخصص در این کار مشاهده میشود، ولی دغدغه قلبی به شکلی کاملی در کار وجود ندارد، البته فرزاد موتمن فیلمساز خوبی است چندی پیش فیلم زیبای «خواب طولانی» را روی پرده داشت، اما به هر حال فیلمی با این محوریت کارگردانی را طلب میکرد که نسبت به موضوع اشراف کامل داشته باشد.
برای درک بهتر موضوع، مثالی از سینمای دفاع مقدس میزنم. چرا همیشه فیلمهایی که فیلمسازانی نظیر «ابراهیم حاتمیکیا» و مرحوم «رسول ملا قلی پور» در حوزه جنگ ساختهاند، جز کارهای فاخر محسوب میشوند، آیا دلیلش تنها کیفیت فنی است؟ پرواضح است چنین نیست، بلکه عشق علاقهای که ما در «دیدهبان» یا «سفر به چزابه» میبینیم به عینه قابل مشاهده است و تماشاگر به خوبی احساس میکند که آنچه کارگردان میگوید، از روی آگاهی و عشق است. برای همین پیام فیلم را میپذیرد و با آن ارتباط برقرار میکند.
درباره این فیلم نقدهای بسیاری در فیلمنامه، کارگردانی و بازی وجود دارد و به هر حال این فیلم بعد از سالها فرصت نمایش را پیدا کرده، برای همین بهتر است فرصت دیده شدن را از کار نگیریم.
*بازیگران قدر اصالت خود را بدانند
موضوعی دیگری که این یاداشت به بهانه اکران فیلم «کمپ ایکس ری» ساخته «پیتر ستلر» باید به آن پرداخت حضور بازیگران ایرانی در سینمای جهان است. در گذشته نه چندان دور گلشیفته فراهانی در سینمای ایران حضور داشت و با بازی خوب خود آثار درخشانی چون «میم مثل مادر» و «سنتوری» خلق کرده است، اما سرانجام این بازیگر در سینمای جهان به کجا انجامید؟ آیا وی توانست حضوری پررنگ در آنجا داشته باشد؟ مسلما جواب خیر است، چون جز نقشهای فرعی و برخی رلهای بیارزش حضوری دیگر از وی را در سینما دنیا شاهد نیستیم.
نکته تاسف آور اینجاست وی برای مطرح شدن وارد فضایی شد که به هیچ وجه زیبنده یک زن ایرانی و مسلمان نیست، در مقابل پیمان معادی، بازیگری است که هم در سینمای جهان نقش آفرینی میکند هم در کشورمان، بازیگری است که با پایبندی به ارزشهای ملی و دینی، جایگاه والایی برای خود در سینمای داخل و خارج ترسیم کرده و فیلم «کمپ ایکس ری» یک نمونه از این دست کارهاست.
*پشت کردن به ارزشها راه به جایی نمی برد
تجربه جناب پیمان معادی ثابت می کند برای رسیدن به موفقیت لازم نیست به ارزشها پشت کرد، چون این مسیر هیچگاه فرد را به سر منزل مقصود نخواهد رساند. در عوض باید با ارزش نهادن به موضوعاتی که مورد احترام شرع و عرف است، مسیر موفقیت را بهتر پیمود. این اتفاق باید سر لوحه اقداماتی باشد که هنرمندان ما برای موفقیت باید آن را بپیماند.
بازیگرانی که در شبکههایی چون جم حضور پیدا میکنند را باید غمبار توصیف کرد، چون نه برای آنان دست آورد سینمایی به همراه دارد نه اینکه راه برگشتی برای آنها باقی میماند، تنها یک سرافکندگی برای آنها همراه دارد.