به گزارش خبرگزاری «حوزه» در روز پنجم جشنواره، هفت فیلم روی پرده رفت هر چند نمایش این تعداد فیلم نفسی برای تماشاگر باقی نمیگذارد. اما به هر حال در این میان دو فیلم بیش از آثار دیگر حاشیه داشتند که با استقبال خوب مردم مواجه شدند.
جدیدترین فیلم ابراهیم حاتمی کیا ساعت 18:30 دقیقه روی پرده رفت، با نمایش این فیلم، همانند اتفاقی که برای فیلم «لانتوری» رخ داد شاهد هرج و مرج در سالن بودیم، حتی در برخی مواقع اخلاقیات اسلامی زیر پا گذاشته میشد. این مسئله نیز برای رویدادی که ادعای ارزشی بودن را دارد به هیچ وجه پسندیده نیست.
«بادیگارد» را باید فیلمی خوب و خوش ساخت توصیف کرد استانداردهای یک فیلم سینمایی را به لحاظ فنی داراست، اگر بخواهیم این فیلم را با کاری چون «چ» مقایسه کنیم، مطمئناً نمره خوبی را به «بادیگارد» نخواهیم داد، اما معیار در جشنواره سیوچهارم کارهایی است که در این دوره به نمایش در میآید بر این اساس این اثر را باید جز خوبهای این دوره محسوب کرد.
در عرصه بازیگری همه نقشها از کیفیت بسیار بالایی بهره برده بودند ولی بازی پرستویی، زارعی، آقایی و حمیدیان در این فیلم دوست داشتنی تر بود. جدا از بازی، فیلمبرداری این کار در میان تولیدات سینمایی اتفاقی نادر است که نشان میدهد کارگردان به شعور بیننده سینما احترام گذشته و یک تصویر تلویزیونی را به اسم فیلم سینمایی به خورد تماشاگر نمیدهد.
درباره بحثهای فنی میتوان بسیار حرف زد فیلمنامه، کارگردانی، تدوین، جلوهه ویژه و... اما تاکید ویژه ما به روی مضمون فیلم است که از دغدغههای فیلمسازی نشأت گرفته است. این فیلم به نوعی تداعیگری فیلم «آژانش شیشهای» است، زیرا در آن ارزشهایی فریاد زده میشود که سالهاست آن را فراموش کردهایم. این اتفاق در حالی است که هنوز بسیاری از جانبازان زنده هستند و ما میبینیم که برای حفظ ارزشها چه خونهایی ریخته شده است. در مجموع فیلم «بادیگارد» مطمئنا در بخشهای مختلف کاندیدای دریافت سیمرغ خواهد شد.
«رسوایی»
اما «رسوایی 2» یکی از پربینندهترین فیلمهای جشنواره فجر است، البته این امر جای تعجب ندارد، چون معمولا فیلمهای مسعود ده نمکی چنین ویژگی دارد. زیرا کارگردان به خوبی سلیقه تماشاگر را میشناسد و میداند چگونه آنها را راضی نگاه دارد. این دانش به نظرم بزرگترین امتیاز برای یک کارگردان است تا فیلمهایش برای صندلی خالی به نمایش گذاشته نشود.
*نیم نگاهی به محتوای فیلم
«رسوایی 2» دارای ماجراهای فرعی زیادی است و یکی از ماجراهای این داستان فرعی از این قرار است که فردی به نام کامبیز با بازی رامین راستاد، طی یک درگیری فیزیکی شخصی باعث کشته شدن او شده و قرار است در محوطه چیتگر اعدام شود. اکبر عبدی در نقش حاج یوسف، برای گرفتن رضایت نزد مادر کامبیز رفته است که در نهایت این مادر رضایت نمیدهد و قرار بر اعدام کامبیز میشود. بنابراین داستان اصلی این فیلم سینمایی حول محور شخصیت حاج یوسف، با بازی اکبرعبدی است که قرار است با یک پیشبینی غیر منتظره «آمدن زلزله» قصه اصلی را پیش ببرد، از نکات قابل توجه این اثر داستانهای فرعی است که در درون قصه اصلی فیلم قرار گرفته است.
*قصه های متعدد برای ضرب آهنگ فیلم
قصه فوق نشان میدهد در فیلم داستانکهای متعددی وجود دارد و همین عامل همه ضرب آهنگ فیلم را تند کرده و تماشاگر با فیلم همراه میشود. در این فیلم بار دیگر مسعود دهنمکی به خوبی احساسات تماشاگر را نوازش میکند، یعنی در بخشهایی تماشاگر شاد میشود و در بخشی دیگر اشک میریزد. درضمن رویاپردازی که در کار انجام میشود به شدت دوست داشتنی و لذت بخش است. حتی بازیگرانی که کیفیت فنی بالایی نیز ندارد توانستهاند در «رسوایی 2» از عهده نقششان به خوبی برآیند.
اما سخن آخر؛ دهنمکی مخالفان زیادی دارد، چون مانند آنها نمیاندیشد، اما آرمانهایی دارد که هیچگاه برای خوشایند عدهای آنها را فراموش نمیکند. در حقیقت این فیلمساز بسیجی خاکریز این روزهای خود را سینما در نظر گرفته است. برای همین امید است در آینده همچنان به مسیر ارزشی خود ادامه دهد.
*و اما فیلم «من»
فیلم سینمایی «من» به کارگردانی سهیل بیرقی یک اثر اجتماعی است که در آن بخشی از زندگی یک دختر بزهکار روایت میشود، شکل روایت قصه هم ریتم و ضرب آهنگ خوبی دارد. این مهم یکی از امتیازات اصلی کار است، چون در میان تولیدات کنونی سینمای ایران معمولا کندی یکی از شاخصههای اصلی است. بازیها در این فیلم خوب از کار درآمده به ویژه امیر جدیدی که قبلاً با فیلم «رخ دیوانه» حضور جدی خود را در سینما اعلام کرد بازی بسیار خوبی از خود ارائه کرده است.
*نیم نگاهی به معضلات اجتماعی
موضوع دیگری که در این بحث مطرح است، نگاه فیلم به معضلات اجتماعی است، اما متاسفانه تنها در حد دیالوگ است. درضمن شخصیتپردازی این فیلم خوب از کار در نیامده است. برای نمونه نقش لیلا حاتمی هیچگاه به درستی برای تماشاگر روشن نمیشود.
«من» را کاری متوسط باید دانست که از 20 نمره 12 میگیرد، اما آنچه مشخص است، این فیلمها در گیشه، موفقیتی کسب نخواهد کرد، چون برای پخش در جشنواره ساخته شده و در نهایت با یک فروش 700 یا 800 میلیون تومانی به کار خود پایان میدهند.
*کمال تبریزی همچنان بی حوصله در فیلمسازی
فیلم سینمایی «امکان مینا» ساخته کمال تبریزی داستانی را روایت میکند که مربوط به دهه اول انقلاب است. مهران و مینا زوجی جوان که در ابتدا شاهد خوشبختی و سعادت آنها هستیم با مشکلی در زندگی مواجه میشوند، رسوخ عقاید گروهک منافقین در ذهن و فکر «مینا» کا را بر مهران دشوار می کند. مهران که خبرنگار خبرگزاری است و مدام با دبیرش به دلیل عدم چاپ حقایق مشکل دارد، براثر بمباران منطقهای که همسرش در آن جا مشغول تحصیل در آموزشگاه دخترانه و آمادهسازی خود برای شرکت در کنکور است متوجه فعالیتهای مشکوک وی میشود.
داستان این فیلم جذابیت های سینمایی دارد، اما متاسفانه تبریزی در چند فیلم اخیر خود حوصله فیلمسازی ندارد. برای همین کارهایش عمدتاً خوب از کار نمیآید. این فیلم میتوانست جذابیت بالایی داشته باشد، اما به واسطه نگاه سفارشی و غیرجذاب نتوانست با تماشاگر ارتباط لازم را پیدا کند. به این فیلم با ارفاق هم نمیتوان نمره قبولی داد، اما افسوس اصلی اینجاست قصه فیلم که به بخشی از تاریخ انقلاب توجه دارد، خوب و نو است و کارگردان نتوانسته به خوبی آن را تصویر کند.
در انتهای این گزارش سه فیلم دیگر با نامهای «خان بی خان»، «زمناکو» و «چهارشنبه» نیز روی پرده رفتند دو فیلم در بخش هنر و تجربه بوده و یک اثر هم در قالب بخش سینما حقیقت روی پرده رفت، البته هیچیک از این سه فیلم فیلم بلند داستانی نبودند، بلکه «زمناکو» و «چهارشنبه» فیلم کوتاه بودند و خان بیخان یک کار مستند بود.