به گزارش خبرگزاری «حوزه»، در دومین روز جشنواره بینالمللی فیلم فجر همانند روز اول، پنج فیلم به نمایش درآمد، اما فیلمهایی که توانست نظرها را به خود جلب کند «جشن تولد» و «دلبری» نام داشت. جدا از این دو فیلم، دیگر آثار به نمایش درآمد، کارهای بودند که در آن نشانی از آموزههای دینی و انقلابی مشاهده نمیشد.
البته فیلم مستند بخش بینالملل را باید از این قاعده جدا دانست. به هر حال جای امیدواری است که در دومین روز جشنواره بینالمللی فیلم فجر، دو کار به نمایش درآمد که میتوان آن را همسو با آرمانهای انقلاب اسلامی دانست.
خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، در مطلب ذیل ارزیابی خود را از این دو فیلم به رشته تحریر در آورده است.
جشن تولد، فیلمی به کارگردانی «عباس لاجوردی» است که تهیهکنندگی آن را مهدی فیوضی بر عهده دارد. این تهیهکننده که بیشتر فیلمسازی میکند در پرونده کاریاش فیلمهای دینی و دفاع مقدسی به چشم میخورد همین ویژگی سبب شده در مقام تهیهکننده نیز گرایشات به موضوعات مورد نظر حفظ شود. «جشن تولد» داستان خانوادهای است که مورد حمله چند داعشی قرار میگیرد و برخی از اهالی این خانواده به شهادت میرسند، اما دو ایرانی به یاری آنها میشتابند و در نهایت آنها با دستگیری سرکرده داعشیان، به نیروهای دولتی سوریه میپیوند. سکانس پایانی این فیلم سینمایی در حرم حضرت زینب (ص) تصویر برداری شده و موسیقی که با فیلم همراه است بر جذابیت کار افزوده و مخاطب را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
این فیلم سینمایی در بخش ساختار و کارگردانی استانداردهای لازم یک اثر سینمای را داراست به ویژه در بحث فیلمنامه فیلم از غنا مفهومی خوبی بهره برده است. سکانس اول این فیلم با یک جشن تولد آغاز میشود، اما به یکباره شک بزرگی به داستان وارد شده و این اوج و فرود دائما با کار همراه است، مطلبی که یکی از بزرگترین امتیازات این فیلم در حوزه فیلمنامهنویسی است، اما در بخش کارگردانی، لاجوردی تجربه بسیار خوبی را پشت سر میگذارد چون با توجه به پروداکشنی که فیلم دارد هدایت و به نتیجه رساندن آن، کاری بس دشوار است. برای همین باید به فیلمساز آن نمره خوبی داد هر چند همانگونه که پیشتر گفتم حضور مهدی فیوضی به عنوان تهیهکننده، کمک خوبی به پیشرفت کار کرده است.
نگاهی به بازیگران «جشن تولد» درباره بازیگران این فیلم هم باید گفت؛ که انتخابهای بسیاری خوبی انجام شده، به ویژه بازیگران عرب هم توانستهاند به خوبی از عهده نقشهایشان برآیند. در این میان علی رام نورایی و احمد کاوری یکی از بهترین بازیهای خود را انجام دادهاند.
مطلب دیگری که درباره این کار به عنوان امتیاز میتوان نام برد، موسیقی بسیار خوب فیلم است. آیتمی که در بسیاری از فیلمهای ایرانی به فراموشی سپرده شده . این اتفاق در شرایطی است که موسیقی در یک اثر سینمایی از مهمترین ابزار جذب مخاطب است. از طرفی تدوین خوب این کار سبب شده، ضرب آهنگ فیلم رشد مطلوبی داشته باشد.
کاری تأثیرگذار اما تمام امتیازات فنی این فیلم را میتوان با یک نکته مثبت «جشن تولد» برابر دانست، آنهم تاثیرگذاری کار است، چون به عینه این فیلم شب گذشته «14 بهمن ماه» توانست تماشاگران را تحت تاثیر خود قرار دهد. این اتفاق در کارهایی که نگاه انقلابی و دینی به موضوعات دارند، شرط مهمی است که معمولا در فیلمهای سینمایی کمتر مشاهده میشود.
* «دلبری» اما ناموفق
فیلم دیگری که در دومین شب جشنواره روی پرده رفت «دلبری» نام داشت بر خلاف فیلم قبلی به هیچ وجه نتوانست در جذب تماشاگر به موفقیت دست یابد، حتی تماشاگرانی که در سالن نمایش حضور داشتند بعد از 20 دقیقه سالن نمایش را ترک کردند؟ این کار را سید جلال دهقانی کارگردانی کرده است. در بخش سودای سیمرغ به نمایش درآمد، اما متاسفانه نتوانست استانداردهای یک فیلم دفاع مقدسی را حفظ کند.
حکایت فیلم، داستان خانوادهای است که میخواهند به جشن عروسی بروند، اما پدر خانواده که یک جانباز قطع نخاع است در خانه دستخوش نارحتی شده و همین مسئله اتفاقاتی را در کار پیش میآورد کل قصه «دلبری» را شکل میدهد.
حال این فیلم را مقایسه کنید با فیلم «گیلانه». که درباره یک جانباز بود و مادرش از وی نگهداری میکرد، اما در آن کار تماشاگر تحتتاثیر قصه قرار میگرفت، ولی متاسفانه در «دلبری» دیالوگها محلی برای خنده تماشاگران شده بود. این اتفاق هم تنها آسیبی نیست که یک فیلم سینمایی را بیازارد، بلکه سبب لوث شدن ژانری میشود که با اندازه کافی در سینمای ما مهجور بوده است.
سینمای دفاع مقدس سالهاست در مهجوریت کامل روزگار سپری میکند، حال تصور کنید در چنین شرایطی فیلمهایی نظیر «دلبری» نیز ساخته شود. با این وضعیت بدخواهان چه هجمهای پیرامون سینمای دفاع مقدس در پیش میگیرند.
* نقدی اجمالی از محتوای دلبری
به هر حال سعی میکنیم نقدی اجمالی از فیلم داشته باشیم. بازیهای این فیلم به شدت مصنوعی است و تماشاگر در مقابل آن گارد میگیرد. برای نمونه رفتاری که هنگامه قاضیانی از خود در فیلم ارائه میدهد، تماشاگر را به خنده وادرا میکند. دیگر بازیهای این فیلم نیز مصنوعی است. برای نمونه، آتیلا پسیانی، شوخیهای جالبی ندارد و عباس غزالی هم رفتاری غلو آمیز از خود نشان میدهد.
تمامی این بازیهای ناهمگون سبب میشود این فکر در ذهن شکل گیرد که کارگردان نسبت به بازیها، هدایت لازم را نداشته است.
درباره فیلمنامه بهتر است چیزی گفته نشود، چون به اندازهای روند داستان کند و کسل کننده است که نمیشود برای آن اوج و فرودی در نظر گرفت. این فیلمنامه به اندازهای بی روح و غیرملموس است که این سوال را در ذهن پیش میآورد چگونه کارگردان انگیزهای برای ساخت آن پیدا کرده است. مطلب دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم، نحوه پیامرسانی این فیلم است. در «دلبری» کارگردان خواسته به صورت غیر مستقیم ایثار خانواده جانبازان را تصویر کند، اما کاری ضعیفی نه تنها کمکی نمیکند، بلکه باعث صدمه دیدن این دست موضوعات نیز خواهد شد.
به هر حال شب گذشته دو فیلم ارزشی روی پرده رفت که یک فیلم موفق و دیگر ناموفق بود، اما وجود دو کار انقلابی در جشنواره میتواند در آینده به رونق این دست فیلمهای در جشنواره فجر کمک کند.