به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب «بررسی نظریه تطابق عوالم با تأکید بر آثار و لوازم آن از منظر ملاصدرا» اثر سرکار خانم نرجس رودگر، یکی از آثار برگزیده هفدهمین همایش کتاب سال حوزه بود که مورد تقدیر قرار گرفت. خبرنگار خبرگزاری حوزه در گفتگو با این بانوی نویسنده به معرفی ابعاد علمی و مختلف این اثر ارزشمند پرداخته است.
اشاره:
سرکار خانم نرجس رودگر در سال 1358 در قم و در خانواده ای اهل علم دیده به جهان گشود. از ده سالگی مقدمات حوزوی را نزد پدر فرا گرفت. وی با انگیزۀ غور بیشتر در علوم دینی، رشته معارف اسلامی را در دوره دبیرستان برگزید و در سال 74 رسماً وارد حوزه گردید.
علاقه مندی وی به علوم عقلی، شور و اشتیاق زائدالوصفی را در او ایجاد می کرد و در نتیجه با ورود به دوره کارشناسی ارشد، فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) را پی گیری نمود. پس ازاین دوره به صورت جدی تدریس در عناوین درسی منطق، فلسفه، کلام و معارف را در حوزه و دانشگاه تعقیب کرد. تألیف کتاب «فمینیسم، نظریات، آموزه ها و نقد» از فعالیت های پژوهشی وی به شمار می رود که پس از انتشار در جشنواره های متعدد حوزوی حائز کسب رتبه و عنوان گردید.
وی به دلیل اهتمام به مطالعات همه جانبه در آثار اندیشمندان جهان و از سوی دیگر دغدغه نشر معارف ناب و بی بدیل اسلام در این دوره، زمان معتنابهی را صرف یادگیری زبان انگلیسی نمود. نامبرده بهمن ماه 1389 تحصیل در مقطع دکتری را در رشته فلسفه اسلامی دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) آغاز کرد و در سال 1393 موفق به دفاع از رساله دکتری با درجه عالی شد. همچنین در این مقطع، مباحث عرفان نظری (مبانی عرفان نظری، تمهیدالقواعد، شرح مقدمه فصوص الحکم) را به صورت غیرحضوری نزد استاد یزدان پناه آموخت. کسب عناوین دانش آموخته برتر و پژوهشگر برتر در هر دو مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری از افتخارات علمی این بانوی طلبه است.
* تاکنون چه آثاری از شما منتشر شده است؟
کتاب «فمینیسم، تاریخچه، نظریات، آموزه ها، نقد» که در 1386 توسط مرکز تحقیقات زن و خانواده و سازمان ملی جوانان منتشر شده و در همان سال دو جایزه جشنواره علامه حلی و کتاب سال حوزه را به خود اختصاص داد. به علاوه مقالات متعدد علمی- پژوهشی در موضوعات مختلف فلسفی از آثار منتشره اینجانب می باشد.
* آیا آثار علمی دیگری نیز در دست اقدام دارید؟
به دلیل مطالعات تخصصی در دو زمینه فلسفه اسلامی و مباحث علم النفس و همچنین مطالعات زنان، موضوعاتی بین رشتهای که کمتر از آنچه باید مورد مداقه علمی محققان قرارگرفته، مانند بحث رابطه جنسیت و نفس و یا تأثیر جنسیت در معرفت از مباحثی است که هم اکنون آن را دنبال می نمایم و تاکنون دو مقاله علمی در این دو موضوع تدوین نموده ام. همچنین طرح پژوهشی مباحث ناظر بر فلسفه برای کودک که اخیراً به صورت جدی وارد مراکز آموزشی کشور شده به دلیل فرصت ها و چالش هایی که دارد مورد دغدغه پژوهشی اینجانب هست.
* تعریفی از نظریه تطابق عوالم از منظر ملاصدرا ارائه بدهید؟
هستی از نظر ملاصدرا دارای مراتب متعددی است که به جهت اختلاف آثار و احکام غالب در یک طیف از این مراتب، اسم «عالم» بر آن اطلاق می شود. بر این اساس، ملاصدرا از چهار عالم وجودی نام می برد: عالم إله، عالم عقل، عالم مثال و عالم ماده. تطابق به معنای نوعی این همانی و عینیت در عین غیریت است. تطابق عوالم که بیانگر چگونگی رابطه بین عوالم هست، به این معناست که عوالم هستی در حقیقت و هستی عین یکدیگرند و تنها در شدت و ضعف، تقدم، تأخر و سایر ملاک های تشکیکی باهم تفاوت دارند. به بیان ساده تر عالمی که در آن زندگی می کنیم، مطابق عالم بالاتر یعنی عالم مثال است. حتی می توان گفت همان عالم بوده و تنها ازنظر شدت وجودی، تضعیف شده و با وجودی رقیق تر در این مرتبه از هستی به شکل کنونی نمایان شده است. این مسئله وقتی جذاب تر می شود که در سلسله مراتب هستی بالاتر رفته به عالم إله برسیم. آن گاه عینیت عالم إله و عالم مادون و مغایرت آن ها صرفاً از نظر شدت، ضعف، تقدم و تأخر وجودی چهره جالب توجهی را از ارتباط خالق و مخلوق به تصویر می کشد. طبق این اصل همه موجودات این عالم، در عوالم فوق نیز حاضرند؛ البته با وجودی برتر.
* پیشینه اصل تطابق در کلمات عرفا و حکمای قبل از صدرا چگونه هست؟
پیشینه بحث تطابق عوالم، بیشتر صبغه ای عرفانی دارد. بحث از عوالم در عرفان نظری، ذیل عنوان حضرات خمس ذکر شده و بحث از تطابق، در مباحث عرفانی، ذیل عنوان تطابق نسختین آمده است. این مباحث در اکثر آثار عرفانی از جمله شرح فصوص الحکم قیصری، شرح فصوص الحکم ابن ترکه، مصباح الأنس ابن حمزۀ فناری و خصوصا تفسیر بحر محیط اعظم سید حیدر آملی، قابل مشاهده می باشد.
تطابق عوالم را نمی توان در حکمت مشاء و اشراق جستجو کرد چراکه یکی از مهم ترین پایه های این اصل تشکیک وجود است که از اصول ابداعی حکمت متعالیه بوده و فلسفه مشاء و حکمت اشراق، قائل به آن نیست. البته این امر به معنای انسلاخ این مباحث در دو مشرب فلسفی مذکور از حکمت متعالیه نیست؛ چراکه بسیاری از مقدمات مانند قول به مراتب هستی رابطه علی بین مراتب مذکور در مشارب سابق موجود است. حتی می توان از برخی کلمات ابن سینا در بحث علیت استلزاماتی غیرمستقیم ناظر به اصل تطابق عوالم استنتاج نمود.
* هنر ملاصدرا در ارائه و تبیین این اصل چه بود؟
نکته جالب توجه در نظریات حکمی ملاصدرا که کمتر از آن یاد می شود، حضور شاید کم اما عمیق یکی از حکمای یونان باستان به نام فلوطین است. مطالعه کتاب انئادها یا تاسوعات فلوطین برای ذهنی که آشنا به جهان شناسی صدرایی است، به گونه قابل توجهی این تقارب فکری را متبادر می سازد. به گونه ای که می توان گفت بسیاری از اصول برجسته حکمت متعالیه که مکتب صدرایی را متمایز از مکاتب قبلی نمود، در اندیشه های فلوطین قابل رصد است. اصولی چون تشکیک، حضور عوالم مادون در عوالم بالا، وحدت در کثرت و کثرت در وحدت به علاوه بسیاری از اصول علم النفس فلسفی. جالب اینجاست که خود ملاصدرا با رعایت امانت داری شایان تحسین اقتباس فکری این نظریات را در جای جای آثار خود تذکر می دهد. لازم به ذکر است این امر نه تنها از ارزش و بدیع بودن حکمت صدرایی نمی کاهد، بلکه نشانگر بعدی دیگر از نبوغ وی در فهم کلمات پیشینیان و بیرون کشیدن رگه های زرین حقیقت از بین سطور پر از ابهام حتی حکمای یونان است. جنبه دیگر نبوغ ملاصدرا تنظیم، تدوین، تنقیح و برهانی کردن رشحات نظری حکما، فلاسفه و عرفای سابق و معاصر خویش است که حاصل آن نظام واره ای منسجم و بی سابقه از هستی شناسی، جهان شناسی و انسان شناسی حکمت متعالیه است.
* کدام آثار ملاصدرا به این اصل به تفصیل پرداخته شده است؟
تمام آثار فلسفی ملاصدرا منعکس کننده این نظریه است. از اهم این آثار می توان به المبدأ و المعاد، مفاتيح الغيب، اسرار الآيات، الحكمة المتعاليه في الاسفار العقلية الاربعه، المظاهر الالهية فى اسرار العلوم الكمالية، العرشية، الشواهد الربوبية فى المناهج السلوكية، المشاعر، تفسير القرآن الكريم، كسر الاصنام الجاهلية اشاره نمود.
* آیا این نظریه از امهات درک فلسفه صدرایی است؟
یکی از فرضیاتی که در این پژوهش تعقیب شده و به نتیجه رسیده، نشان دادن جایگاه محوری اصل تطابق عوالم در حکمت صدرایی است. ملاصدرا در جای جای نظریات خود به این اصل اشاره می کند و مهم تر اینکه در تبیین بسیاری از آرای جهان شناختی، انسان شناختی و معرفتی خود از اصل تطابق عوالم کمک می گیرد و نظریات متعددی را مبتنی بر این اصل توجیه عقلانی می نماید. این امر که در پژوهش مذکور با عنوان آثار و لوازم اصل تطابق عوالم در حکمت صدرا بیان شده، نشان دهنده موقعیت ویژۀ تحلیلی این اصل در حکمت متعالیه است.
* بازتاب رساله علمی شما در مجامع علمی چگونه بود؟
این رساله در هفدهمین همایش کتاب سال حوزه حائز رتبه برگزیده در گروه فلسفه شد.
* در پایان اگر مطلبی مانده بفرمایید.
فلسفه اسلامی به ویژه حکمت متعالیه دارای ظرفیت های محتوایی و نظری بسیار گرانقدری است که متأسفانه به اندازه لازم از این اقیانوس معرفت بهره گیری نمی شود. این در حالی است که جوامع امروز در لایه های مختلف خود تشنه و محتاج آب حیات معرفت حقیقی است.
درست است که طبق توصیه های گذشته گان، ماجراجویی نظری در بحر پرخطر فلسفه کار هر نوآموز ناآزموده ای نیست، اما دورنگه داشتن جامعه از جهان بینی ای چنین غنی، جذاب و مسحورکننده، لطمات عمیق بی هویتی و سبک سری فرهنگی را به دنبال دارد که امروزه در جوامع، شاهد آن هستیم. راه چاره، ورود اندیشمندان و متخصصان با اذواق مختلف در فضای نظری و فلسفی اسلامی است که نتیجه آن اشراب این گونه جهان شناسی و انسان شناسی در فرآورده های مختلف علوم انسانی از جمله فرهنگ، هنر، سیاست، اقتصاد و ... است. عینی شدن، کارآمد شدن، و به خدمت گرفتن گنج های معرفتی بی بدیلی که حکمای مسلمان برای نسل ما به ودیعت نهاده اند، از ضرورت های فرهنگی امروز است که البته این امر نیازمند نرم افزارهای تبدیل گر سرمایه های نظری سابق به بسته های معرفتی به زبان روز برای تزریق به سطح فرهنگ جامعه است.