به گزارش خبر گزاری «حوزه»/مجموعه 5 جلدی "نقش و رسالت زن" کاملترین و جامعترین اثری است که تا کنون از دیدگاهها و نظرات رهبر معظّم انقلاب اسلامی درباره زنان و ابعاد مختلف و مسائل مرتبط به این حوزه -توسط انتشارات انقلاب اسلامی- به چاپ رسیده است. عناوین این مجموعه به ترتیب عبارتاند از؛ عفاف و حجاب در سبک زندگی ایرانی- اسلامی، الگوی زن، زن و خانواده، جایگاه و مسائل زنان در فرهنگ اسلام و تجدّد و عرصههای حضور اجتماعی زن. مطالعه این اثر علاوه بر آشنایی مخاطب و خوانندگان محترم با نظرات دقیق اسلام در حوزههای گوناگون مرتبط به زنان میتواند راهگشایی برای رفع بسیاری از مشکلات در زندگی خانوادهها و بانوان محترم و کم و کیف حضور اجتماعی مناسب و همراه با عزّت آنان باشد. در این مجال مروری هرچند کوتاه بر معرفی این مجموعه ارزشمند خواهیم داشت.
گفتاری درباره «عفاف و حجاب در سبک زندگی ایرانی- اسلامی»(جلد اول)
کتاب «عفاف و حجاب در سبک زندگی ایرانی- اسلامی» نخستین دفتر از مجموعهای 5 جلدی با عنوان «نقش و رسالت زن» است. کتاب از 5 فصل با عناوین؛ عفّت و حیا، روابط زن و مرد، حجاب و پوشش، کشف حجاب و بیبندوباری و روش برخورد با بیبندوباری تشکیل شده است. تأکید بر اهمیّت حفظ نهاد خانواده، حفظ کرامت زن، نقد عادت غلط استفاده از تصویر زن برای جذابیت در رسانهها، لزوم ساماندهی الگوی لباس زن ایرانی، لزوم کار هنری برای تبلیغ موضع حجاب در جامعه و تبیین تز اسلام در زمینه روابط جنسی برای تمام دنیا و... از مهمترین محورهایی است که در این اثر بدان پرداخته شده است.
در این کتاب همچنین بحث مبسوطی دربارهی مقایسه نوع نگاه غرب به زن و نوع نگاه اسلام به آن مباحث دقیقی ارائه شده است که میتواند دریچهای جدید در فهم اصولی و استدلالی منطق اسلام بهطور عام و جمهوری اسلامی بصورت خاص در برابر خوانندگان محترم قرار دهد. یکی از مسائل مورد اشاره از سوی رهبر معظّم انقلاب در نقد از وضعیت کنونی غرب در حوزه زنان بحث از عفاف در جامعه غربی است. از نظر ایشان هر حرکتی که برای دفاع از زن انجام میگیرد، باید رکن اصلی آن رعایت عفاف زن باشد. مقام معظّم رهبری در بحث از زن و مرد، پرهیز و جدایی دو جنس را از ویژگی فرهنگهای اصیل و قدیمی غرب و شرق میدانند. ایشان معتقدند که بیبندوباریهای فعلی جزو فرهنگ اصیل غربی نیست. همچنین در حوزهی فرهنگی غیر غرب- در هر جای دیگر دنیا– نیز این جدایی دو جنس و پرهیز دو جنس از یکدیگر وجود داشته و حجاب و عفاف مخصوص اسلام نبوده است. از این منظر در دنیای سنت نیز بر رعایت حجاب تأکید شده است.
بخش دیگری از بیانات معظّمٌله در نقد نگاه غرب به زنان و مسائل مربوط به آن، به علل و انگیزههای رواج فساد و بیبندوباری از سوی دولتهای غربی در جوامع دیگر پرداخته است. ایشان معتقدند که؛ «فرهنگ فسادانگیز صهیونیستی در دنیا هدفش این است که عفاف را، حجاب میان زن و مرد را از میان بردارد. بیبندوباری جنسی از بزرگترین ابزارهای استکبار جهانی است؛ در هر جای دنیا که بخواهند یک ملّتی را به فساد بکشند، آنها را به فحشا میکشانند، هر جا بخواهند یک ملّتی را از شخصّیت انسانی دور کنند، آنها را به برهنگی و بیبندوباری نزدیک میکنند، در همه جای دنیا این کار ممکن است»(16/دی/62). بنابراین؛ یکی از راههایی که صهیونیست جهانی برای به سلطه و زنجیر کشیدن ملّتها به کار برده، ترویج فساد و فحشا، مخلوط کردن دخترها و پسرها، آزاد کردن روابط جنسی و مسخره کردن اخلاق جنسی نجیبانه بوده است. همچنین ایشان با اشاره به عدم مخالفت مدعیان حقوق بشر با اجباری کردن بیحجابی در برخی از کشورهای مدعی آزادی و طرفداری از حقوق بشر است؛ «در کشورهای اروپایی که خودشان را پیشرفته میدانند و در ادّعا و تبلیغات، مسائل حقوق بشر و آرای انسانها برایشان حائز اهمّیّت است- یعنی فرانسه و انگلیس- اجازه ندادند که چند نفر زن یا دختر مسلمان، با حجاب اسلامی رفتوآمد کنند و به مدارس بروند! اینجا اجبار و الزام را جایز میشمارند و در آن ایراد و عیبی نمیبینند؛ امّا جمهوری اسلامی به خاطر اینکه حجاب را در جامعه الزامی میداند، همهی این محافل، آن را مورد اعتراض قرار میدهند!... این برای چیست؟ برای همین است که این برخلاف فرهنگ پذیرفتهشدهی غرب است اینها روی این مسأله بشدّت حسّاسند»(10/فروردین/69).
گفتاری دربارهی «الگوی زن»(جلد دوم)
کتاب «الگوی زن» دومین اثر از مجموعه 5 جلدی «نقش و رسالت زن» است که در ده محور اصلی با عناوین؛ ضرورت ارائهی الگوی صحیح در حیات انسانی، حضرت زهرا (س)؛ الگوی جامع زن و حیات انسانی، حضرت فاطمه(س) و عرصهی خانوادگی(دوران کودکی، ازدواج فاطمی، آئین همسرداری فاطمی، شأن مادری زهرا(س)، حضرت فاطمه(س) و عرصههای مجاهدهی سیاسی و اجتماعی)، حضرت زهرا(س) و عرصهی معرفتی عرفانی، حضرت زهرا(س) و عرصهی عبادی، عظمت و کمالات حضرت فاطمه(س)، الگوی عاشورایی زن، الگوهای قرآنی زن و الگو شدن زن مسلمان ایرانی، بیانات رهبر معظّم انقلاب را در جهتِ شناساییِ الگوهایِ صحیح برای بانوان صورتبندی نموده است.
بحث کتاب با مباحثی از حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای آغاز میگردد که بیش از هر چیزی بر ضرورت وجود الگوی صحیح و مناسب و معایب نبود و یا انحراف در انتخاب الگو برای بانوان آغاز میشود. از دیدگاه مقام معظّم رهبری همه انسانها نیازمند آن هستند که در رفتارهای خود، یک شاخص و یک الگو در مقابل دیدگان خود داشته باشد. ازنظر ایشان؛ «زن مسلمان، به یک الگو و یک نمونهی برجسته احتیاج دارد. زن مسلمان اگر بخواهد موازین اخلاقی، موازین عاطفی و انسانی، موضوع جنسیّت زن بودن- که محور خانواده است- و موضوع آرمانگرایی را با هم ملاحظه کند و همهی اینها را با دیدگاه اسلامی مورد توجّه قرار دهد، احتیاج به یک الگو و نمونهی مجسّم و شاخص دارد که به او نگاه کند و در مجموع رفتارها، خود را با او تطبیق دهد و با او نزدیک کند»(12/مهر/74). معظّمٌله نبودن الگوی مناسب و یا عدم شناسایی و معرفی آن به جامعه را زمینهساز نفوذ فرهنگ بیگانه دانسته و معتقدند؛ «یکی از کمبودهای مهمّ در جامعه ما مشخّص نبودن الگوی زن مسلمان بوده است که بخاطر همین کمبود، فرهنگهای اجنبی مدّتها در جامعهی ما مجال تاختوتاز یافتند»(10/ اسفند/64).
رهبر معظّم انقلاب با نقد الگوی زن غربی که در آن زن وسیله التذاذ مرد تلقی میشود، میفرمایند؛ «الگوی غربی امروز اروپایی، برخاسته و زاییده از الگوی باستانی رومی و یونانی آنهاست. آن روز هم اینطور بود که زن وسیلهای برای تکلیف و التذاذ مرد بود و همهچیز تحت الشاع این بود، امروز هم این را میخواهند؛ حرف اصلی غربیها این است»(22/ آبان/70). ایشان راه گذار زن به مقام و منزلت حقیقی خود را بهرهگیری و توجّه به الگوهای مناسب دانسته و معتقدند که؛ «اگر جامعه اسلامی بتواند زنان را با الگوی اسلامی تربیت کند؛ یعنی الگوی زهرایی، الگوی زینبی، زنان بزرگ، زنان باعظمت، زنانی که میتوانند دنیا و تاریخی را تخت تأثیر خود قرار دهند، آنوقت زن به مقام شامخ حقیقی خود نائل آمده است»(30/مهر/76).
در بخشها و فصلهای دیگر این اثر تلاش شده تا مهمترین و مناسبترین الگوها برای بانوان معرفی گردند. بدون تردید بالاترین الگو از دیدگاه رهبر معظّم انقلاب حضرت زهرا(سلامالله علیها) است. از نظر ایشان؛ «در نمونهگیریها و مدلگیریها انسان گاهی میرسد به آن بهترین نمونه، بالاترین نمونه. یک نمونهی زن وجود دارد که تمام زنها و تمام شخصیتهای زن از او باید درس بگیرند، چرا؟ چون او نمونهی کامل است و او فاطمهی زهرا(سلامالله علیها) است.»(21/اسفند/63). الگوی کامل اسلام درواقع همان زهرا(س) است که همه ابعاد زندگی ایشان میتواند الگویی برای همه انسانها و بهطور ویژه بانوان باشد؛ «اسلام، فاطمه (سلامالله علیها) آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی را بعنوان نمونه و اسوهی زن معرفی میکند. آن زندگی ظاهری و جهاد و مبارزهای و دانش و سخنوری و فداکاری و شوهرداری و مادری و همسری و مهاجرت و حضور در همهی میدانهای سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگی همهجانبهی او که مردهای بزرگ را در مقابلش به خضوع وادار میکرد، این هم مقام معنوی و رکوع و سجود و محراب عبادت و دعا و صحیفه و تضرّع و ذات ملکوتی و درخشندگی و عنصر معنوی همپایه و هموزن و همسنگ امیرالمؤمنین و پیغمبر بودن اوست. زن این است. الگوی زنی که اسلام میخواهد بسازد این است.»(26/دی/68). آیتاللهالعظمی خامنهای در بحث از زندگی حضرت فاطمه(س) بطور خاص بر توجه به اقدامات اجتماعی و انقلابی آن حضرت در سنین جوانی اشاره نموده و از جوانان میخواهند که فرصت جوانی خود را قدر بدانند؛ «وجود حضرت زهرا با آن حکمت، گویندگی، قدرت سیاسی و اجتماعی و آیندهنگری و نیز قدرت برخورد با عظیمترین مسائل زمان خود، نشاندهندهی این واقعیّت است که یک زن مسلمان میتواند در سنین جوانی هم به مقامات عالی و معنوی و عرفانی دست یابد»(8/آذر/72). بینظیر بودن ابعاد زندگی عبادی و عرفانی آن حضرت نیز بارها در بیانات معظّمٌله مورد توجه قرار گرفته است: «ازلحاظ عبادت آنچنان در محراب عبادت مصرّانه میایستاد و در پیشگاه پروردگار دعا میکرد و عبادت میکرد و گریه میکرد که از کثرت ایستادن پای او ورم کرد. شما ببینید چقدر این دلباختگی در مقابل خدا وجود دارد.»(21/اسفند/63).
الگوی دیگری که در بیانات رهبر معظّم انقلاب مورد اشاره قرار گرفتهاند، حضرت زینب(سلامالله علیها) هستند؛ «زن مسلمان، همه وظایف مهمّ زن را میتواند در عرض هم انجام دهد؛ و همه را از زینب کبری (سلامالله علیها) یاد بگیرد. هم طهارت و تقوا را- که بزرگترین خصوصیّت یک زن است- و هم عزّت و کبریای مخصوص زنان را در وادی ایمان و تقوا»(12/مهر/74).
رهبر معظّم انقلاب همچنین در بیانات متعددی به بحث از الگوهای خوب(نظیر حضرت مریم و آسیه) و بد(زن نوح و لوط) مطرحشده در قرآن پرداختهاند؛«این چهار زن فقط نمونه و نماد برای زنها نیستند، بلکه نمونه و نماد برای همهی زنها و مردها هستند. آن دو زن با اینکه باب رحمت جلوی آنها باز بود، به آن راه نرفتند و از آن استفاده نکردند؛ به معنویّت بخاطر چیزهایی پست و حقیر – عواملش را قرآن ذکر نکرده، حتماً چیزی است مانند اخلاق بد و یا یک خصلت بد- پشت کردند؛ یک چیز کوچک این دلهای ضعیف را به خودش جذب میکند و آنها را از راه حقّ منحرف میکند و میشود نماد کفّار و انسان ناسپاس در مقابل خدا. امّا دو زن دیگر، نماد ارزشهایند. او برایش جاذبهی معنویّت و جاذبهی سخن حقّ آنقدر زیاد است که به همهی بساط و دستگاه فرعونی پشتپا میزند، این یکی هم پاکیزگی و پاکدامنی و وارستگی دارد»(17/مرداد/83). ایشان همچنین در همین رابطه با اشاره به نظریات مادّی و مارکسیستی مبنی بر نقش طبقات اجتماعی و تأثیر آنها بر انقلابی یا غیر انقلابی بودن انسانها و با نمونه آوردن از داستان همسر فرعون و اقدامات انقلابی او در دفاع از حضرت موسی(ع) و اقدامات همسران نوح و لوط (سلاماللهعلیه) در ضدّیت با انقلاب همسرانشان -برخلاف اقتضائات شأن و طبقه اجتماعی آنها- به نفی اینگونه نظریات پرداختهاند.
بخشهای پایانی این اثر نیز به بحث بانوان مسلمان ایرانی پرداخته و آنان را الگوهایی برای سایر زنان در دیگر نقاط جهان میدانند؛ «زن در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بینقش در تاریخسازی، و در تعریف غالباً غربی، بهمثابهی موجودی که جنسیت او بر انسانیّتش میچربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایهداری جدید است، معرّفی میشد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوّم، «زن نه شرقی، نه غربی» است. زن مسلمان ایرانی تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد که میتوان زن بود، عفیف بود، محجّبه و شریف بود و درعین حال، در متن و مرکز بود. میتوان سنگر خانواده را پاکیزه نگاه داشت و در عرصهی سیاسی و اجتماعی نیز سنگرسازیهای جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد. »(16/اسفند/91)
گفتاری دربارهی «زن و خانواده»(جلد سوم)
«زن و خانواده» سومین اثر از این مجموعه ارزشمند است که در 5 فصل با عناوین؛ زن و ازدواج، زن در خانواده، اهمّیّت خانواده، حقوق و وظایف زن و شوهر در خانواده و محبت و عواطف همسران صورتبندی شده است. در این بخش به مرور برخی از محورهای مطرح شده در این کتاب که از بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی استخراج شده است میپردازیم:
1)اهمیّت خانواده؛ بخش مهمی از این اثر به بیاناتی از آیتاللهالعظمی خامنهای اختصاص یافته است که ایشان به ضرورت، نقش و اهمیّت خانواده تأکید داشتهاند. ایشان تشکیل خانواده را از وظایف الهی دانسته و میفرمایند؛ «از نظر اسلام، تشکیل خانواده یک فریضه است. عملی است که مرد و زن باید آن را بعنوان یک کار الهی و یک وظیفه انجام بدهند، اگر چه شرعاً در زمرهی واجبات ذکر نشده، امّا بقدری تحریض و ترغیب شده است که انسان میفهمد خدای متعال بر این امر اصرار دارد، آن هم نه بعنوان یک کارگزاری، بلکه بعنوان یک حادثهی ماندگار و دارای تأثیر در زندگی و جامعه. لذا این همه بر پیوند میان زن و شوهر تحریض کرده و جدایی را مذمّت نموده است»(11/اسفند/77). از دیدگاه معظّمٌله؛ «در خانواده، سه دسته انسان اصلاح میشوند، یکی مردها که پدران این خانواده هستند، یکی زنها که مادران این خانوادهاند و دیگر کودکان که نسل بعدی این جامعه هستند.»(19/اردیبهشت/74). رهبر معظّم انقلاب با تأکید بر اهمیّت خانواده میفرمایند: «آن کسانی که میخواهند در یک کشور یا جامعهای نفوذ پیدا کنند، فرهنگ آن جامعه را در مشت خود بگیرند و فرهنگ خود را به آنها تحمیل نمایند، یکی از کارهایشان، معمولاً متزلزل کردن بنیان خانواده است. کما اینکه در خیلی از کشورها این کار را متأسفانه انجام دادهاند. مردها را بی مسؤولیت و زنها را بداخلاق کردهاند.»(9/اسفند/80).
2)مهریه و جهیزیّهی ازدواج؛ رهبر معظّم انقلاب اسلامی تأکیدات فراوانی در رعایت ساده بودن جهیزیّه و مهریه داشته و حضرت زهرا(س) را به عنوان الگوی عملی این مسئله معرفی میکنند: «من گمان میکنم اینکه در جهیزیّه حضرت زهرا اینقدر سادگی رعایت شده و در مهریّهی ایشان و همهی اهلبیت پیامبر(صلیالله علیه و آله) به آن مهر کم، «مَهرَ السُّنَّه» مقیّد بودند، درحالیکه همه قبول داشتند که بیش از «مَهرَ السُّنَّه» هم جایز است، امّا این حدّ را حفظ کردند؛ این یک جنبهی نمادین داشت. برای اینکه بین مردم مبنا و پایهای باشد برای عمل به آن، تا دچار این مشکلاتی که بر اثرِ زیادهرویها پیش میآید، نشوند»(18/تیر/77). ازنظر ایشان؛ «هیچ مهریّه سنگینی مانع طلاق نمیشود و نشده است. آن چیزی که مانع طلاق میشود، اخلاق و رفتار است و رعایت موازین اسلامی»(4/آذر/75). بنابراین معظّمٌله خود نیز تلاش کردهاند تا بر جنبههای معنوی ازدواج تأکید بیشتری داشته باشند؛ «اینکه میبینید ما گفتیم 14 سکّه بیشتر را عقد نمیکنیم؛ برای این است که آن جنبهی معنوی ازدواج غلبه پیدا کند به جنبهی مادّی؛ مثل یک تجارت و معامله نباشد»(18/تیر/77).
3)مادران انتقال دهنده فرهنگ و تمدنها به نسلهای آینده؛ رهبر معظّم انقلاب ضمن تبیین نقش منحصربهفرد و ویژه مادران در تربیت فرزندان میفرمایند؛ «مادر میتواند فرزندان را به بهترین وجهی تربیت کند. تربیت فرزند بهوسیلهی مادر، مثل تربیت در کلاس درس نیست؛ با رفتار است، با گفتار است، با عاطفه است، با نوازش است، با لالایی خواندن است؛ با زندگی کردن است. مادران با زندگی کردن، فرزند تربیت میکنند. هرچه زن صالحتر، عاقلتر و هوشمندتر باشد، این تربیت بهتر خواهد شد. بنابراین برای بالا رفتن سطح ایمان، سطح سواد، سطح هوش بانوان، در کشور باید برنامهریزی شود.»(11/اردیبهشت/92). ایشان مادران را عامل منتقلکننده فرهنگها از نسلی به نسل بعد دانسته و معتقدند که؛ «مادر است که فرهنگ و معرفت و تمدّن و ویژگیهای اخلاقیِ یک قوم و جامعه را با جسم خود، با روح خود، با خُلق خود و با رفتارِ خود، دانسته و ندانسته به فرزند منتقل میکند. همه تحت تأثیر مادران هستند. آنکه بهشتی میشود، پایهی بهشتی شدنش از مادر است؛ که «الَجنّهُ تَحتَ أَقدامِ الامَّهاتِ».(5/مرداد/84).
4)توجه به رفتار صحیح با زنان در منزل: در بخشی از بیانات معظّمٌله به اهمیّت نقش زنان در منزل اشاره شده است. از نظر ایشان؛ «وظایف داخل خانهی زنان؛ نه اهمیّتش کمتر از وظایف بیرونی است و نه اینکه زحمتش کمتر است. شاید زحمتش بیشتر هم باشد. او هم برای اینکه محیط را اداره کند، به تلاش و کوشش احتیاج دارد. چون مدیر داخل خانه زنان هستند. آن کسی که اداره میکند، کدبانو، یعنی آن کسی که محیط خانواده تحت اشراف اوست. تحت نظارت و تدبیر و مدیریّت اوست. خیلی کار پر زحمتی است. خیلی کار ظریفی است. فقط هم ظرافتِ زنانه از عهدهی انجام این کار برمیآید. هیچ مردی امکان ندارد بتواند این ظرافتها را رعایت کند»(6/شهریور/81). حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای همچنین با اشاره به نحوه رفتار صحیح با بانوان در منزل میفرمایند: «اگر در تعبیرات اسلامی ملاحظه کنید، دربارهی زن، درست همان تعبیرات واقعی وجود دارد.«إنَّمَا الَمرأه رَیحانَه و لَیسَت بِقهرَمَانَه» زن، گل است ریحان یعنی گل انسان با گل چه کار میکند؟ نوع برخورد با گل چگونه است؟ اگر با گل کشتی بگیرند، پرپر میشود.»(30/تیر/76). ایشان زوجین را به محبت به یکدیگر دعوت میکنند و میفرمایند؛ «زن و شوهر باید به هم محبّت بورزند. این اساس خوشبختی است. خوشبختی در این است که زن و شوهر همدیگر را دوست داشته باشند»(19/ فروردین/77). از منظر معظّمٌله زوجین میتوانند بسیاری از رفتارهای صحیح شرعی و اجتماعی را در محیط خانواده به یکدیگر آموزش بدهند؛ «لباسهای گوناگون، انواع و اقسام لباس، انواع و اقسام زینتآلات چه لزومی دارد؟ طلا چه لزومی دارد؟ اینها را ما لازم نمیدانیم، اگر میبینید همسرتان به این چیزهای بیخودی پایبند است، یادش بدهید که پایبند نباشد. شما هم به شوهرتان یاد بدهید، شما هم به زنهایتان یاد بدهید، این اوّلین وظیفهی شماست که همدیگر را درست کنید، همدیگر را حفظ کنید، درس دین به همدیگر بدهید»(2/مهر/64) ایشان به بحث از مردسالاری و زنسالاری در ادبیات جاری در جوامع مختلف پرداخته و میفرمایند: «یک مدّتی در غرب خیال میکردند مردها اربابند، زنهایشان را فحش میدادند، یک کتک هم میزدند، بیاحترامی میکردند، از او اصلاً نظرش را نمیپرسیدند، رأیش را نمیخواستند. خب، این غلط بود خطا بود. بعد یک مدّتی اروپاییها و فرهنگ اروپایی و غربی آمد. دستپاچه، دستپاچه زنها را اسیر به عکس کردند... قبلاً مردسالاری بود، بعد شد زنسالاری. زنها شدند سوار، نه هر دویش غلط است»(5/اسفند/62)
)وظایف دولتها در قبال خانوادهها: نخست باید یادآور شویم که رهبر معظّم انقلاب نقش مادری، همسری و بطور کلی خانواده را یک بحث مبنایی در برنامهریزیها میدانند؛ «مسأله مادری، همسری و خانه و خانواده بسیار اساسی و حیاتی است. در همهی طرحهایی که ما داریم خانواده باید مبنا باشد! شما اگر بزرگترین متخصّص پزشکی شوید، ولی زن خانه نباشید، ناقض هستید. شما میتوانید ضمن آن کارها زن و کدبانوی خانه هم باشید»(13/آذر/69) ایشان با اشاره بر وظایف دولتها در بحث از زنان شاغل میفرمایند: «باید به آن خانمهایی که حالا به هر دلیلی، به هر جهتی، با هر ضرورتی، کار تماموقت یا نیمه-وقت را قبول کردهاند، کمک بشود تا بتوانند به مسئلهی خانهداری برسند. با مرخصیها، با زمان بازنشستگی، با مدّت کار روزانه، به نحوی بایستی دولت کمک کند تا این خانمی که حالا به هر دلیلی آمده اینجا شاغل شده، بتواند به آن قضیّه هم برسد»(14/دی/90). از نظر ایشان؛ «هر کشوری که در آن بنیان خانواده مستحکم باشد، بسیاری از مشکلات آن کشور، بهخصوص مشکلات اخلاقی و معنوی آن به برکت خانوادهی سالم و مستحکم بر طرف میشود یا اصلاً بوجود نمیآید.»(2/آذر/ 76).
گفتاری دربارهی «جایگاه و مسائل زنان در فرهنگ اسلام و تجدّد»(جلد چهارم)
کتاب «جایگاه و مسائل زنان در فرهنگ اسلام و تجدّد» چهارمین جلد از مجموعه «نقش و رسالت زن» است که در سه فصل کلی با عناوین؛ اهمیّت و ریشهیابی مسائل زنان(ضرورت توجه به مسائل زنان، اوّلویت مسائل زنان، ظلم به زن، نحوهی احقاق حقوق زنان، نقش نهادها و سازمانها در ارتباط با زنان)، زن در فرهنگ غرب(جایگاه زن در فرهنگ غرب، التذاذ زن با شعار آزادی در غرب، سوءاستفادهی اقتصادی از زن در غرب، موقعیّت خانوادگی زن در فرهنگ غرب، ترویج فرهنگ غرب در روابط زن و مرد) و منزلت و جایگاه زن در اندیشهی اسلامی(نگاه جامع و کامل اسلام به موضوع زن، مبارزهی اسلام با ظلم تاریخی به زن، شأن انسانی زن از نظر اسلام، برابری و تفاوت میان زن و مرد، خصوصیّات زن مسلمان) صورتبندی شدهاند.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای با دقت در مسائل مرتبط با مسائل مرتبط حوزه زنان معتقد هستند که زن در همهی جوامع- از جمله در جامعه ما- دچار ستم و دچار کمبودهایی است که بر او تحمیل میشود، امّا این کمبود، کمبود آزادی به معنای بی بندوباری نیست. بلکه کمبود میدانها و فرصتها برای علم و معرفت و تربیّت و اخلاق و پیشرفت و شکوفایی استعدادهاست؛ که این مسئله را باید تأمین و جستجو کرد. ایشان ضمن اشاره به افراط و تفریط و کجرویها در این حوزه مسائل زنان میفرمایند: «هنوز بشر نتوانسته مسألهی زن را، و به تبع این مسأله، مسألهی دو جنس یعنی زن و مرد را، و قهراً مسألهی انسانیّت را، حل کند. به عبارت دیگر، زیاده رویها و کجرویها و بدفهمیها، و به تبع اینها، تعدّیها، ظلمها، نارساییهای روانی، مشکلات مربوط به خانواده و مشکلات مربوط به نحوهی اختلاط و امتزاج و ارتباطات دو جنس، هنوز جزو مسائل حلنشدهی بشریت است. یعنی بشری که در زمینههای مادّی، در زمینههای اجرام آسمانی، در اعماق دریاها، اینهمه کشفیّات انجام داده و این همه دم از ریزهکاریهای روانشناسی و روانکاوی و مسائل اجتماعی و مسائل اقتصادی و سایر چیزها میزند و واقعاً هم در خیلی از این رشتهها پیشرفت کرده، در این مسأله درمانده است.»(4/دی/70).
رهبر معظّم انقلاب اسلامی در بحث از سبک زندگی ایرانی اسلامی نیز پس از طرح سؤالات متعدد در حوزههای مختلف، در بحث از خانواده نیز سؤالاتی را مطرح نموده و لزوم آسیبشناسی در این زمینه را گوشزد نمودند: «باید آسیبشناسی کنیم؛ یعنی توجّه به آسیبهایی که در این زمینه وجود دارد و جستجو و علل این آسیبها... چه کنیم که حق همسر- حقّ زن، حقّ شوهر- حقّ فرزندان رعایت شود؟ چه کنیم که طلاق و فروپاشی خانواده، آنچنان که در غرب رایج است، در بین ما رواج پیدا نکند؟ چه کنیم که زن در جامعهی ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگیاش محفوظ بماند، هم بتواند وظایف اجتماعیاش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعی و خانوادگیاش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چند تا، یکیاش را انتخاب کند؟ اینها جزو مسائل اساسی ماست.»(23/مهر/91) از نظر ایشان و بطور کلی؛ «مشکل اصلی زن این نیست که چرا نمیگذارند در منظر مردان دیوانه جلوهگری و دلربایی کند، مشکل اصلی زن این است که در اساسیترین و فطریترین نیازهایش، یعنی؛ نیاز مادری و همسری، نیاز عاطفه و محبّت نسبت به نزدیکانش اینطور دچار ناکامی و وحشیگری و اذیّت و فشار بشود و این چیزی است که امروز در آن دنیا وجود دارد. حالا شما ملاحظه کنید آیا دنیای غرب که زنها را تشویق کرده بتدریج که پوشیدگی را و حفاظ و حجاب و عفّت میان او و بیگانگان را از او بگیرد آیا به او خدمت کرده؟ زن را در حدّ یک کالا پایین آوردند و به او اهانت کردند.»(18/بهمن/67)
از دیدگاه رهبر انقلاب نظر اسلام در مورد زنان واضح و روشن است و برای دفاع از زن باید از ورود به بخشهای انحرافی اجتناب شود. دفاع اخلاقی و قانونی از زن و بهخصوص در داخل خانوادهها از طریق اصلاح و ایجاد قوانین، لازم و ضروری است و باید با افرادی که زن را در خانه مستخدم و بدون بهره از خودسازی معنوی تلّقی میکنند، با قوّت و شدّت و درعینحال کاملاً منطقی و عقلانی برخورد شود. ایشان معتقدند که؛ «گفتمان اسلام «زنِ حقیقی» است؛ این گفتمان را بایستی ما بصورت تهاجمی مطرح کنیم. مطلقاً در موضع دفاعی قرار نگیرید. گفتند بعضی از خانمها که آنکسانی که دنبالی مثلاً کنوانسیون زنان یا مؤسسات وابسته به سازمان ملل هستند، تهدید میکنند که اگر چنین کنید، اگر چنان کنید ممکن است علیه شما قطعنامه صادر کنیم! خب به دَرَک! قطعنامه صادر کنند. گفتمان انقلاب اسلامی در مورد زن را بایست با روحیّهی تهاجم، طلبکارانه مطرح کرد.»(21/اردیبهشت/92). در مقابل گفتمان اسلامی گفتمان غربی وجود دارد که از دیدگاه معظّمٌله: «گفتمان غرب در مورد زن، یک گفتمان کاملاً حسابشدهی سیاسی است؛ یعنی آن روزی که این فکر و این گفتمان دربارهی زن، در غرب آغاز به کار کرد و شروع کرد، یک محاسبهی دقیقی پشت این وجود داشت... گفتمان غربی در مورد زن اجزاء گوناگونی دارد، لکن دو جزء در آن برجسته است: یکی مردواره کردن زن، یعنی زن را متشبّه به مرد قرار دادن، این یک بخش مهمّ از این گفتمان است؛ یک بخش دیگر هم زن را وسیلهی راحتی برای التذاذ جنسی مرد قرار دادن، حالا التذاذ چشمی یا مراحل بدتر و بعدتر از التذاذ چشمی، این هم بخش دیگر از گفتمان غربی است در مورد زن. این مسأله فمنیسم و این چیزهایی که امروز در دنیا رایج شده، همه در واقع فراوردههای آن گفتمان غربی است که در نهایت کار به اینجاها میرسند(21/اردیبهشت/92).
گفتاری دربارهی «عرصههای حضور اجتماعی زن»(جلد پنجم)
کتاب «عرصههای حضور اجتماعی زن» آخرین جلد از مجموعه 5 جلدی «نقش و رسالت زن» است که در سه فصل با عناوین؛ جایگاه اجتماعی زنان(جایگاه زن در نظام اسلامی، شرایط حضور اجتماعی زن، اشتغال زنان، مناصب عالیّهی زنان)، تعلیم و تربیت زنان(ضرورت رشد علمی و فکری زنان، راهبردهای تعلیم و تربیت زنان، خودباوری و خودسازی فکری و معنوی زنان، اهتمام زنان به تخصّص گرایی در سطوح عالی علمی، وظایف زنان متخصص، ورزش بانوان) و نقش زن در انقلاب اسلامی(وضعیت زنان در رژیم سابق، نقش زنان در انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس، تأثیر انقلاب در وضعیت زنان، تبلیغات و تهاجمات دشمنان علیه زنان ایرانی، تأثیرگذاری انقلاب بر بانوان دیگر کشورها) صورتبندی شده است. با توجه به محتوای بخشهای مختلف این اثر و بیانات گردآوریشده رهبر انقلاب در آن بطور خلاصه میتوان برخی از محورهای مهم آن را در نکات زیر احصاء نمود:
نخست اینکه؛ از دیدگاههای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای اینگونه بر میآید که همه اعضای جامعه در قبال نظام اسلامی دارای مسئولیت هستند؛ «مسؤولیّت ادارهی جامعه اسلامی و پیشرفت جامعه اسلامی بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هرکدامی به نحوی بر حسب تواناییهای خودشان. بحث سر این نیست که زن آیا میتواند مسؤولیّتی در بیرون از منزل داشته باشد یا نه- البتّه که میتواند، شکّی در این نیست؛ نگاه اسلامی مطلقاً این را نفی نمیکند»(13/تیر/86). همچنین اینکه؛ «زن در تمام صحنههای اجتماعی هم میتواند شرکت کند، درس میخواند، درس بدهد، کسب کند، شغل اداری بگیرد، کارگری کند و تمام فعّالیّتهای اجتماعی و سیاسی و مبارزاتی را که مرد در جامعه انجام میدهد، زن هم با حجاب انجام دهد.»(9/آبان/65). بنابراین از منظر رهبر معظّم انقلاب، اسلام با کار کردن زنان نه تنها موافق است، بلکه؛ «تا آنجایی که با شغل اساسی او که مهمترین شغل اوست، یعنی تربیت فرزند و حفظ خانواده ، مزاحم نباشد، شاید لازم هم میداند. یک کشور نمیتواند از نیروی کار زنان در عرصههای مختلف بینیاز باشد. امّا این کار باید با کرامت و با ارزش معنوی و انسانی زن منافات نداشته باشد. باید زن را تذلیل نکنند. زن را وادار به تواضع و خضوع نکنند.»(25/آذر/71). بر این اساس میتوان گفت که اسلام با حضور اجتماعی زنان موافق است امّا بایستی در نظر داشت که اولاً کرامت و عزت بانوان بایستی حفظ شود و ثانیاً اینکه به وظایف آنان در منزل و در قبال همسر و فرزندان ضربهی وارد نگردد: «خانمها فعّالیّت اجتماعیشان را بکنند، منتها با حفظ جنبهی خانهداری. البتّه من نمیگویم که همهی زنها باید خانهدار باشند نه، ممکن است خانمهایی باشند که در کارهای مختلف، مسؤولیتهای مختلف اجتماعی به وجود آنها نیاز شدید باشد، مجبور هم باشند و فرضاً مبالغی از وقتی را که صرف خانواده ممکن است بکنند در آن کارهای حسّاس صرف کنند برای آنها شاید گاهی واجب عینی یا کفایی باشد در مواردی، در این شکّی نیست، امّا این فراموش نشود که فعّالیّت اجتماعی، فعالیّت سیاسی، درس خواندن، درس گفتن نباید رقیب و مزاحم همسر بودن و مادر بودن زن به حساب بیاید؛ و زن با اخلاق انقلابی و اسلامی خودش میتواند سازندهی مردم و سازندهی نسلهای آینده باشد.»(21/اسفند/63).
دوم اینکه؛ در هر نوع از برنامهریزی در حوزه زنان توجه به بحث تعلیم و تربیت زنان و افزایش آگاهیهای عمومی در این حوزه بسیار حائز اهمیّت است؛« هدف این است که ما برای رسیدن زن به کمال وجودیاش خود تلاش کنیم و مبارزه کنیم و بنویسیم و بگوییم؛ یعنی زن در جامعه اوّلاً به حقّ انسانی و حقیقی خود برسد، ثانیاً استعدادهای او شکوفا بشود و رشد حقیقی و انسانی پیدا کند و در نهایت به تکامل انسانی نائل بشود»(30/مهر/76). بنابراین از دیدگاه رهبر معظّم انقلاب اسلامی؛ «این مسأله که زن به سمت معرفت، علم، مطالعه، آگاهی، کسب معلومات و معارف حرکت کند، باید میان خود بانوان جدّی گرفته شود و به آن اهمیّت داده شود».(30/مهر/76) به عنوان نمونه معظّمله رواج کتابخوانی در بین بانوان را از نکات حائز اهمیّت در جهت رشد جامعه میدانند؛ «از جمله کارهای اساسی، باسواد کردن زنان است. از جمله کارهای بسیار مهم، کتابخوان کردن زنان است. یک شیوههای ابتکاری پیدا کنید، برای اینکه خانمهای داخل خانه را کتابخوان کنید»(4/دی/70). از این منظر احترام به زن این است که به زن فرصت داده بشود تا آن نیروها و استعدادهای برجسته و عظیمی را که در درون هر انسانی خدای متعال به ودیعه نهاده است- از جمله زن و استعدادهایی که فقط در درون زنان وجود دارد- در سطوح مختلف بروز کند؛ حال چه در سطح خانواده، چه در سطح جامعه و چه در سطح بینالمللی باشد و یا برای علم، برای دانش و معرفت و تحقیق یا برای تربیت و سازندگی.
و سوم آنکه؛ در بیانات آیتاللهالعظمی خامنهای مواردی به چشم میخورد که نشان از توجه و اهتمام ویژه ایشان به زنان در جامعه ایران و الگو بودن آنان برای دیگر جوامع به چشم میخورد که در درجه اول این مسئله به برکت حضور امام خمینی (ره) و پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی بوده است؛ «واقعاً یکی از بزرگترین معجزات اسلام که در انقلاب اسلامی ما آشکار شد، همین بود[اهتمام به مسائل زنان و حفظ کرامت آنها]. شما ببینید برای زنهای ما چه خواب وحشتانگیزی استعمار و غرب دیده بود. میخواست زنها را به کجا سوق بدهد؟ با چه فرهنگی آنها را آلوده و آمیخته بکند و امروز زنهای ما چیاند؟!»(23/اسفند/64). از نظر ایشان در پیروزی انقلاب اسلامی اگر ما بگوییم زنها نیمی از افتخار پیروزی را به خودشان منحصر و متعلّق کردند، مبالغهای صورت نگرفته است. حتی ایشان معتقدند که در برخی از موارد نقش زنان از نقش مردان هم بالاتر بوده است. بنابراین و بطور طبیعی باید قدر این نعمت دانسته شود: «شما خانمها! خواهرها! این حرکتی را که زن ایرانی شروع کرده از دست ندهید. این حرکت برای دنیا یک پیام جدید دارد و همانطور که گفتم برای زن یک ولادت جدید است. مشخّصههای این حرکت عبارتست از اینکه زن احساس شخصیّت کند، احساس کند که دست او گردانندهی آینده و تاریخ است، اوست که میتواند مردان صالح را به وجود بیاورد و اوست که حضورش در جامعه میتواند تعیین کننده باشد.»(21/اسفند/63) ایشان حتّی در اجلاس جهانی زنان و بیداری اسلامی بر این مسئله اصرار داشتند که از فرصت بیداری اسلامی برای شناسایی و آشنایی با بانوان نخبه جهان اسلام برای همافزایی تلاشها برای پیشرفت در جهت اعتلای امّت اسلام استفاده لازم صورت گیرد.
آیا براستی «زنی که حاضر است برای ایده آلهایش و آرمانهای انقلابیاش و برای ایمانش اینقدر فداکاری کند، آیا این زن در اوج افتخار است، در اوج عظمت است و در اوج آزادی است یا آن زنی که تمام سعی و تلاشش این است که خود را به صورت یک کالای پر زر و زیور در اختیار چشمهای حریص و دستهای حریص بگذارد؟» (23/اسفند/62).