به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری«حوزه» استاد محسن قرائتی در ادامه سلسله مباحث تفسیری خود با موضوع تفسیر قطره ای به بیان آموزه های آیات سی و هشتم سوره بقره پرداخته است.
«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (بقره، 38)
ترجمه: گفتیم همگى از آن باغ فرود آیید، پس آنگاه كه از جانب من هدایتى به سوى شما آمد، آنان كه هدایتم را پیروى كنند، نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگین شوند.
به دنبال توبه آدم و پذیرش آن از سوى خداوند مهربان، بار دیگر فرمانِ «اِهبطوا» آمد، تا گمان نشود كه توبه سبب بازگشت به آن باغِ بهشت گونه مى گردد.
آرى عفوِ خداوند، كیفر گناه را برمى دارد، اما آثار طبیعىِ گناه با عفو و بخشش از بین نمى رود. چنان كه اگر شرابخوار توبه كند، خداوند او را مى بخشد، ولى آثار شراب در مست كردن باقى مى ماند.
خروج آدم از بهشت، اثر طبیعىِ خوردن از گیاهِ ممنوعه بود، كه با توبه از بین نمى رفت و به هر حال آدم و همسرش باید از بهشت خارج مى شدند و در نقاط دیگر زمین كه چنان امكاناتى را نداشت مستقر مى شدند.
از آنجا كه خروج آدم از بهشت، موجب خروج ابدى نسل و فرزندان او، از آن بهشت مى گردید، لذا فرمانِ هبوط خطاب به همه انسان ها صادر شده است، ولى به دنبالِ آن، هدایت بشر مطرح گردیده كه خداوند مى فرماید: من اسباب هدایت را براى شما مى فرستم، چه كتاب و چه پیامبر، امّا مردم در مقابل آن دو دسته مى شوند، یك گروه تبعیت مى كنند و یك گروه كافر مى شوند.
* علم به تنهایى كافى نیست
خداوند در آغاز خلقت، نام هاى موجودات و حقایق هستى را به آدم آموخت و در نهاد او استعداد فراگیرى و دانش اندوزى را قرار داد و همان علم، مایه برترى او بر فرشتگان گردید. اما این علم و دانش، مایه نجات او از وسوسه هاى شیطان نگردید و آدم در همان آغاز، فریب خورد و دچار گمراهى گردید.
لذا خداوند پس از پذیرش توبه او و استقرارش در زمین، اسباب هدایتش را فراهم مى سازد، تا بتواند حق را از باطل و خیر را از شرّ بازشناسد و گمراه نگردد. نزول وحى، دومّین نعمتِ بزرگ الهى بود كه خداوند در كنار عقل به بشر عنایت فرمود.
گرچه نزول وحى و اسباب هدایت بر خدا لازم است، امّا هدایت یافتن بر اساس اختیار بشر است، نه آنكه هدایت الهى، هدایتى تكوینى و یا اجبارى باشد و خداوند انسان ها را مجبور به پذیرش آن كرده باشد، بلكه انسان در انتخاب مسیر خود آزاد است و مى تواند از هدایت الهى تبعیت كند و یا سرپیچى ورزد.
مهم ترین نگرانى انسان از آینده خود است، آینده خود در دنیا و آخرت. چنان كه توجه به گذشته و عمر برباد رفته، موجب حزن و اندوه، و ندامت بر فرصت ها و امكانات از دست رفته مى شود. اما هر كه هدایتِ الهى را بپذیرد، خداوند آینده او را تضمین نموده و دیگر از آینده اش نگرانى ندارد، چنان كه بر گذشته خود اندوهگین نمى شود، زیرا او طبق وظیفه اش عمل نموده است، گرچه كارش به نتیجه نرسیده و موفقیت هاى ظاهرى را به دست نیاورده باشد.
از این آیه مى آموزیم كه:
* گاهى یك حركتِ خطا، آثارش، یك نسل و نژاد را در بر مى گیرد. آدم یك خطا بیش نكرد، اما او و نسلش را از بهشت بیرون ساخت.
* خداوند هیچگاه لطف خود را از انسان دور نمى سازد. گرچه آدم عصیان كرد، اما خداوند هم راه توبه را برایش قرار داد و هم اسبابِ هدایتش را فراهم ساخت.
* هدایت الهى، با سكونت انسان در زمین آغاز شده و خداوند انسان را به حال خود رها نكرده است.
* اختیار ویژگى انسان است و مردم مجبور به پذیرش هدایت نیستند، لذا گروهى مؤمن و گروهى كافر مى شوند.
* هدایت شدگانِ الهى، در آرامش واقعى به سر برده و از هرگونه اضطراب و نگرانى به دور هستند.