به گزارش خبرگزاری «حوزه»، طلبه شهید احمد رضا رجائی فرزند کاظم در سال 1345 در روستای «کفشگیری» از توابع گرگان متولد شد. ایّام کودکی و دوران ابتدایی را در همان روستا گذراند و در سال 1358 به اتفّاق خانواده به کردکوی مهاجرت کرد و بعد از اتمام مقطع راهنمایی به دبیرستان راه پیدا کرد.
شهید رجایی در اندیشة صعود به بلندترین قلة عشق در حوزة علمیة امام خمینی(ره) گرگان ثبت نام نمود و در این حوزه علمیه رحل اقامت افکند تا علوم اهل بیت علیهم السلام را فراگیرد.
وی در سال های دفاع مقدس به جبهه اعزام شد تا در سنگر عمل نیز همچون سنگر علم به ندای قرآنی پاسخ دهد.
او در جبهه کارهای فرهنگی ـ هنری انجام می داد و یگانه آرزویش شهادت بود.
شهید احمد رضا در عملیات کربلای 4 آن هنگام که اروند بچّه های رزمنده را در دل خود می کشید، وی ـ که به فن غریق نجات وارد بود ـ چندین نفر را نجات داد. وی در کربلای 5 شلمچه در تاریخ 25 دی ماه سال65 به فیض شهادت نائل آمد.
* دعایی که از مادر طلب کرد
خواهر شهید نقل می کند: احمد رضا چندین بار مجروح شده بود ولی توفیق شهادت نصیبش نشده بود. وی از این بابت بسیار اظهار ناراحتی می کرد. گمان می کرد که خداوند او را لایق ردای زیبای شهادت نمی داند. یادم هست در آخرین اعزام، مادرم را به اتاقی فراخواند و با التماس گفت: «چرا دعا نمی کنید که شهید شوم؟! چرا از خدا مرا سالم می طلبی که من توفیق شهادت را از دست بدهم؟ از خدا بخواه که این بار شهید گردم». مادرم در همان سفر نگاه از قامت رعنای احمد رضا برکند و او به آرزوی دیرینه اش رسید.
* ناجی غریق و شناسایی موقعیت دشمن
یکی از اعضاء خانواده شهید می گوید: بعد از عملیات کربلای 4 احمد رضا به مرخصی نیامد و در جبهه ماند تا خود را برای عملیات کربلای 5 آماده کند. در عملیات کربلای 5 به دلیل مهارت در شنا خیلی از بچه های مجروح رزمنده را از آب نجات داد.
شهید چون طلبه و خطاط بود، ضمن پرداختن به کار فرهنگی- تبلیغی در واحد اطلاعات و عملیات به شناسایی موقعیت دشمن و هدایت نیروهای رزمنده در شب عملیات نیز فعالیت می نمود. در شب عملیات کربلای 5 در حالی که گردانی از رزمندگان یاسوجی را پشت کانال ماهی راهنمایی می کرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
* قسمتی از وصیت نامه شهید
به توطئه دشمنان این مملکت و اسلام گوش نداده و فرمایشات امام و نمایندگان والامقامش را به جان و دل خریده و عمل کنید و بدانید جهت سرنگونی کفر و ظهور حضرت حجت(عج) راه طولانی و دراز در پیش داریم و این مسیر پرپیچ و خم نیاز به تقوا و تزکیه نفس دارد... در مراسم دعای کمیل، توسل و نمازهای جماعت و جمعه شرکت کنید که با این عمل شریف، هم دشمن درون و هم دشمن بیرون را نابود می سازید.
تمام وجود خویش را خالص جهت خدمت به انقلاب اسلامی قرار دهید و به برادران روحانی و طلبه خویش سخنی بگویم که این مردم را گرامی بدارید و در ارشاد اینان از توصیه های امام و نمایندگان حضرت امام، درس بگیرید و بدانید اگر ذره ای از تفکر اینان خارج شوید و شک کنید و امام را همچون امام علی(ع) بگذارید و خدای ناخاسته ملت را از خط ولایت فقیه، خارج سازید در آخرت مسئول هستید.
مردمِ همیشه در صحنه و حزب الله! قدر امام عزیز و نمایندگان محترم امام در هر منطقه ای که باشند را بدانید، که اینان همان پیام رسانان اسلام واقعی هستند و مظلومشان نگذارید که به سرنوشت بی وفایی مردم کوفه خواهید رسید و تمام سعی خویش را صرف تقوا کنید و فرصت شناس باشید تا کارهای تان نیکوتر گردد.
پدر عزیز و خوبم! شما در طول زندگی و گذراندن مسیر پرپیچ و خم آن، تلاش ها نمودید تا فرزندانت را در آینده موفق ببینی. شما زحمت ها کشیدی تا امانت خداوند را به این مرحله رساندی و حق بسیاری بر گردن حقیر داشتی و بنده از این که در قبال این تلاش های تان کاری نتوانستم بکنم، ان شاءالله بنده را می بخشید و دعای خیر برای مان می نمائید. شما خوشحال باش و افتخار کن که در چنین عصری فرزندت ندای «هل من ناصر ینصرنی» نایب امام زمان(عج)، خمینی را پاسخ داده است.
مادرم! تو نیز افتخار کن و در زندگی خویش سعی کن تا فرزندان دیگر را هم طوری تربیت نمایی که آینده ساز مملکت اسلامی باشند. من نمی توانم در پاسخ تربیت و زحمات شما با این چند سطر چیزی بگویم، ولی ان شاءالله اگر اشتباهی از بنده دیده اید را مورد عفو خویش قرار می دهی.
به شما پدر و مادرم، عرض می کنم که دعا کنید تا خداوند، بنده را با شهدا محشور کند چون دعایتان در نزد خداوند زودتر اجابت می شود.
به برادرانم بگویم که درس خویش را به نحو احسن بخوانید تا در سنگر بعدی خویش که حفظ و سازندگی انقلاب اسلامی است، موفق باشید. به شما توصیه می کنم که نمازهایتان را همیشه در اول وقت بخوانید و روح خویش را با مطالعه کتب اسلامی و عمل به آن پرورش دهید و همان طوری که پدر و مادر عزیز را خوب حفظ می نمائید. بزرگ ترهای خانواده را احترام کنید.
خواهرم! تو نیز در زندگی خویش تلاش و مطالعه و تربیت روحی خویش را فراموش نکن و ان شاءالله مسیری را که انتخاب نموده اید، ادامه دهید و با توفیق خداوند موفق هم خواهی شد. در زندگی خویش صبور باش تا ایمان داشته باشید.
منبع: کنگره شهدای روحانی استان گلستان