دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه

حوزه/ یکی از معضلات امروز حوزه های علمیه، کتاب های تلخیص است. اگر به جای مدیر حوزه بودم؛ کتاب های تلخیص را ممنوع الانتشار می کردم؛ چون خسارت است و برخی طلاب با این کتاب ها نمره بالا می گیرند؛ در حالی که کلاس مناسبی نرفته اند.

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه مدیر موسسه حکمت و فلسفه ایران و از اساتید حوزه و دانشگاه، در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، به موضوع تحول در حوزه های علمیه پرداخت و گفت: رهبر معظم انقلاب فرمایشاتی در باب تحول در حوزه دارند که این سخنان دارای یک سطح عمقی و یک سطح لایه ای است.

*سطح عمقی تحول در حوزه از نگاه رهبر انقلاب

هنگامی که ایشان از کارکرد فقه برای ساختن نظام اسلامی صحبت می کنند؛ وقتی بر فلسفه های مضاف تأکید می کنند؛ وقتی می فرمایند؛ فلسفه ما باید امتداد سیاسی اجتماعی پیدا کند؛ وقتی از فلسفه برای کودکان سخن می گویند؛ وقتی مسئله تحول علوم انسانی و نقش معارف، ارزش ها و احکام علوم اسلامی در تحول علوم انسانی را بیان می کنند؛ وقتی می فرمایند؛ مبانی قرآنی باید مبانی علوم انسانی را تعیین کند.  این بخش عمقی تحول در حوزه است؛ به این معنا که حوزه باید فقیهی تربیت کند که فقه نظام نوشته و آن را در حوزه فقه قوانین، فقه راهبرد و فقه ساختار تعریف نماید؛ نه فقه احکام.

* باید به فقه قوانین، راهبرد و ساختار برسیم

امروز تمام سنگینی تدوین سیاست ها و راهبردهای نظام بر عهده شخص حضرت آقاست، همه آن مباحث فقهی است؛ یعنی وقتی حضرت آقا بحث سیاست های اقتصاد مقاومتی یا انتخابات را ابلاغ می کنند، تمام آن فقه است؛ اما فقه مبتنی بر مبانی معرفتی و حکمی.

امروز حوزه ما یک حوزه فقه الاحکام است؛ تحول آن به این معناست که فقه قوانین، راهبرد و ساختار در آن اتفاق بیافتد.

فقه ساختار به این معناست که نباید مثلا در فرهنگ، اقتصاد و ... تابع ساختار نظام های لیبرالیستی باشیم و سپس به حلال و حرام نمودن آن بپردازیم. باید فقه جدید تولید کنیم.

*در سینما و موسیقی نباید وضع موجود را حلال و حرام کنیم

یا به عنوان مثال در بحث سینما و موسیقی نباید همین وضع موجود را بپذیریم و آن را حلال و حرام کنیم؛ بلکه باید با کمک کارشناسان اسلامی، به تولید ساختار جدید هنر بپردازیم، نکته قابل توجه آن است سرمنشأ تمام این مباحث حوزه است و اگر نگاه حوزه فقط فقه الاحکام باشد، نمی تواند تحولی ایجاد کند.

حوزه برای رسیدن به این تحول عمقی باید بیاندیشد و بنده پیشنهادهایی در این زمینه دارم که عرض خواهم کرد.

*بخش لایه ای تحول در حوزه از نگاه رهبر انقلابحجت الاسلام والمسلمین خسروپناه در گفت وگوی تفصیلی با خبرگزاری حوزه

اما بخشی از پیشنهادات آقا، بخش های لایه ای است؛ به این معنا که ایشان گاهی پیشنهاد می کنند فلان کتاب تغییر کند که متأسفانه برخی به این بسنده کرده و از بخش عمقی فرمایشات معظم له، غافل می شوند.

امروز با حوزه ای مواجه هستیم که اکثر بزرگان حوزه قبول کرده اند که باید فقه و فلسفه ما کارآمد باشد؛ فرمایشات حضرت آقا در این راستا و جهت می باشد و باید به آن توجه کرد.

به عنوان مثال وقتی ایشان در حوزه تبلیغ، تأکید می کنند که ما با انواع اقسام انحرافات مواجه هستیم، ما باید در تربیت طلاب و فضلا به گونه ای عمل کنیم که بهترین متخصصان مقابله با عرفان های کاذب را داشته باشیم. باید در حوزه تبلیغ بین المللی و مقابله با جریانات ضد فرهنگ برنامه ریزی کنیم.

*دیگر نمی توان حوزه را با سبک 100 یا 200 سال پیش اداره کرد

نکته قابل دقت، آن است دیگر نمی توان حوزه را با سبک 100 سال و یا 200 پیش اداره کرد.

امروز توقعات دنیا چه جهان اسلام و چه جهان غیراسلام از حوزه علمیه قم بالاست. در گفتگوهایی که با مسیحیان داریم، می گویند؛ در این مباحث، از حوزه شیعه قم انتظار داریم آن را حل نمایند. این انتظارات از حوزه علمیه قم به دلیل رشد و توسعه ای است که پس از انقلاب پیدا کرده است؛ این مبحث را نباید فراموش کرد و زحمات مدیران گذشته ای که برای این حوزه تلاش کرده اند را نباید نادیده گرفت.

* رشته های تخصصی بستر تحول در حوزه

این حوزه در گذشته حتی یک رشته تخصصی نداشت؛ اما با زحمات مدیران آن، رشته های گوناگون تخصصی به وجود آمده است که نباید فراموش شود.

حضور مراجع زیادی همچون حضرات آیات: مکارم شیرازی، سبحانی، جوادی و ... در تأسیس رشته های تخصصی از اتفاقات جدید حوزه است که باید ارج نهاده شود این بزرگان، افراد زیادی را تربیت کرده و تحویل جامعه داده اند.

امروز در حوزه علمیه قم به فقه نظام و تحولات نرسیده ایم؛ اما بستر مناسبی ایجاد شده که رهبر معظم انقلاب می فرمایند؛ حوزه باید به این جایگاه برسد.

*برخی از دانشگاهیان هوچی گری می کنند

امروز جمع قابل توجهی از دانشگاه ها، اساتید و دانشجویان علوم انسانی به دنبال آن هستند حوزه در تحول علوم انسانی به آنان کمک کند؛ البته برخی انسان های بی مغز نیز بر این عقیده هستند که حوزه نمی تواند؛ هوچی گری می کنند و می گویند؛ کاری انجام نشده است. باید به این افراد گفت، وقتی بنده گزارش نظریه های علمی دینی را می نویسم، 400 صفحه می شود و یا این همه بزرگان و اساتید، نظریه علمی دینی داده و کتاب های فراوانی نوشته شده است؛ اما نمی خواهند این کارها را ببینند.

*استقبال اندیشمندان غیرایرانی از نخبگان کشور

ما وقتی به دانشگاه جاکارتا، مالزی، کوآلالامپور یا ایتالیا می رویم و می گوییم به این نظریات درباره علم دین رسیده ایم، استقبال می کنند. در یکی از دانشگاه های مالزی 80 نفر از اساتید برجسته دنیا جمع می شوند تا سخن یکی از اندیشمندان ایرانی را بشنوند؛ اما یک عده روشن فکر مآب تاریک اندیش، سخنان سست زده و می خواهند این زحمات را نادیده بگیرند و در مقابل، وقتی دعوت به مناظره می شوند، فرار می کنند.

* زحمات پیشینیان، را نادیده نگیریم

کارهای بزرگی انجام شده؛ اما با این وجود سخن آن است ما وضع مطلوب و موجود مان کجاست و چه مقدار با وضع مطلوب فاصله داریم؛ بنابراین باید زحمات مراجع و مدیران سابق را نادیده نگرفته و قدر بدانیم.

ما نباید برای رسیدن به یک هدف، زحمات پیشینیان را نادیده بگیریم این کار برای ما بی برکتی می آورد.

بنده بارها به طلاب جوان گفته ام گاهی زحمات امثال حضرات آیات سبحانی، مکارم شیرازی، جوادی آملی، مصباح یزدی و ... را می بینم، از خود خجالت می کشم. یک پیرمرد 85 ساله؛ 90 ساله اینطور کار می کند؛ زحمت می کشد و تولید اندیشه می کند؛ ولی ما در این سن جوانی و میانسالی چقدر کار می کنیم؟ آیا توانسته ایم قدمی همانند آنان برداریم؟ اما می نشینیم و به تخریب حوزه پرداخته و می گوییم کاری نشده است.

ما در طول تاریخ فقهای فراوانی داشته ایم که خدمات زیادی داشته اند؛ اما متأسفانه گاهی زحمات آنان نادیده گرفته می شود.

*پیشنهادها برای رسیدن به وضع مطلوب

پیشنهادهای بنده به دو سطح سلبی و ایجابی تقسیم می شود.

پیشنهادهای سلبی آن است ما در روش ساختار آموزشی، خیلی دانشگاهی شده ایم و این ساختار آموزشی دانشگاهی، تحول ساز نیست.

به عنوان مثال، فرض کنید در تمام دروس برادران و خواهران واحدبندی شده و گاهی می گویند؛ این کتاب را از این صفحه تا آن صفحه بخوانید و مابقی را نخوانید که نتایج آن، این تدوین کتاب های سطحی برای توافق با این سطح بندی است.

یک نقدی که حوزه علمیه خواهران وارد است آنکه که طلاب خواهر حتما باید مدرک سطح سه خود را دریافت کرده؛ سپس بتوانند در سطح4 وارد شوند که خوشبختانه این روش در حوزه علمیه برادران وجود ندارد.

امروز اگر طلبه ای در حوزه های برادران تخصصی نخواند و دنبال مدرک نباشد، می تواند در فقه و اصول آزاد شرکت کرده و مجتهد شود؛ اما در حوزه خواهران، نه درس آزاد وجود دارد؛ نه طلاب آن می توانند بدون مدرک قبلی، در دروس بالاتر شرکت کنند. شاید برخی از این خواهران به دلیل مشکلات موجود اعم از فرزندداری، شوهرداری و ... نتوانسته پایان نامه خود را به اتمام برسانند و مدرک خود را بگیرند؛ حال چرا باید از ادامه تحصیل محروم شوند؟ بنابراین ساختار دانشگاهی در حوزه جواب نمی دهد.

به نظرم این ساختار آموزشی باید تغییر پیدا کند؛ البته سخن ما این نیست که نظام پیدا نکند. طلاب باید نظام پیدا کنند و منظم باشند، اما این نظم را باید بومی سازی کرد.

* به جای مدیر حوزه بودم!

یکی از معضلات امروز حوزه های علمیه، کتاب های تلخیص است. بنده اگر به جای مدیر حوزه بودم؛ کتاب های تلخیص را ممنوع می کردم؛ چون خسارت است و برخی طلاب با این کتاب ها نمره بالا می گیرند؛ در حالی که کلاس مناسبی نرفته اند.

الان برخی از افراد هستند با شرح کفایه، کفایه می خوانند که درست نیست. ما واقعا در حوزه علوم باید متن محور کار کرده و آموزش متن محور داشته باشیم؛ حالا این متون مناسب است یا نیست، مطلب دیگری است که باید جداگانه به آن پرداخته شود. طلاب باید متن کتاب را بخوانند تا متوجه منظور مصنف شوند؛ البته شاید با مطالعه کتاب های دیگر، فهمی پیدا کنند؛ اما این مدل از سطح فهم، نازل است.

ما باید واحدبندی و ترم بندی موجود را توسعه داده و به شکل متناسب با نیازهای خود برسیم. نباید اینطور باشد که حتما گفته شود، طلبه ای که قصد تحصیل در سطح سه کلام یا فقه را دارد، باید 80 واحد بخواند. شاید او برای تحصیل کامل این سطح، نیاز به 200 واحد درسی داشته باشد؛ این چه عقلانیتی است که نباید از این عدد واحد بیشتر شود؟

امروز نظام دانشگاهی ملاپرور نیست. این حرفی نیست که فقط بنده بزنم؛ بلکه اکثر اساتید ملا و باسواد در دانشگاه می گویند که نظام واحدی با این شکل محدود، انسان را باسواد نمی کند.

* اما پیشنهادهای ایجابی!

ما ابتدا باید بر اساس نیازهایی که جهان اسلام و تشیع دارد، نظام نیازها را اعم از ایجابی و سلبی، با حضور کارشناسان گوناگون تدوین کرده و بعد از شناسایی نیازها و بر اساس منطق، دوره عمومی و رشته های تخصصی آن را تعریف نماییم.

ممکن است برخی از حوزویان عزیز، دوره عمومی را گذرانده و سپس به تبلیغ بپردازند که این کار هم پسندیده و مورد نیاز در حوزه است؛ چراکه حوزه علمیه باید خروجی های مناسب در سطوح گوناگون داشته باشند و همه نمی توانند مجتهد شوند؛ البته نکته قابل توجه آن است، حوزه نباید آنان را رها کند؛ بلکه با برگزاری دوره های ضمن خدمت برای این عزیزان، بر رشد و پیشرفت آنان اشراف داشته باشد.

گاهی هم ممکن است آن طلبه عزیز، دوره عمومی را گذرانده؛ متوجه ذوق خود شده و دوست دارد به یک رشته تخصصی بپردازد و ادامه دهد، اگر ساختار آموزشی حوزه های علمیه نظام محور باشد، می توان برای این فرآیند دو مدل تعریف داشت.

یک مدل آن است که به عنوان مثال، یک دوره 15 یا 20 ساله تعریف شده و طلاب به تحصیل با این روش بپردازند؛ اما مدل دیگر آن است ما گاهی نخبگانی در حوزه داریم که توانایی های بالایی داشته و توان آن را دارند که این دوره ها را زودتر به اتمام برسانند.

* نسخه و برنامه ای برای نخبگان ورودی به حوزه نداریم

ما امروز نخبگانی از دانشگاه داریم که به حوزه آمده اند؛ اما این افراد نباید دروس خود را از جامع المقدمات آغاز کنند. امروز دنیا برای نخبگان خود برنامه دارد و با پول و امکانات، آنان را جذب می کند؛ اما ما برنامه و نسخه ای برای این افراد نداریم.

*نمی توان یک لباس را بر تن تمام حوزویان پوشید

باید نظام آموزشی حوزه برای سطح عمومی و نخبگانی تعریف گردد. اینکه بگوییم همه باید 12 سال مقدمات را بگذرانند، خطاست؛ نمی توان یک لباس دوخت و بگوییم همه این لباس را بپوشند، از امتیازات قدیم حوزه، انعطاف بوده؛ اما امروز با ترم دانشگاهی این انعطاف از حوزه گرفته شده است.

از نکات دیگری که مدیران محترم حوزه باید به آن توجه داشته باشند، آن است باید برای تحول، زمان بندی تعریف کرد؛ چراکه بدون تعریف زمان، اتفاقی نخواهد افتاد.

*طلاب باید از بدو ورود به حوزه بنویسندحجت الاسلام والمسلمین خسروپناه در گفت وگوی تفصیلی با خبرگزاری حوزه:

آموزش پژوهش محور، از دیگر نکات مهم است؛ به این معنا که طلاب ما از ابتدای آغاز طلبگی، باید بنویسند؛ از تقریر گرفته تا مقاله و کتاب و امروز فضلای فراوانی در حوزه داریم؛ اما اهل نوشتن نیستند و اوج موفقیت آنان در تربیت شاگردان است؛ اما اگر می توانستند بنویسند، شاگردانی از سراسر دنیا داشته و آثار آنان ماندگار می شد. اگر اساتید پیشین ما نمی نوشتند؛ ما امروز چیزی برای استفاده نداشتیم، نکته دیگر آنکه، آموزش ما باید تبلیغ محور باشد. تمام طلاب ما باید روحیه تبلیغی داشته باشند.

*معاونت های رشته ای داشته باشیم

پیشنهاد تحول ساختاری بنده آن است دوستان باید تأملی در وضع موجود داشته باشند. آیا ساختار فعلی حوزه جوابگوست یا نه؟ یک ساختاری از دانشگاه ها گرفته و به حوزه آورده ایم؛ آیا این جوابگوست؟ آیا می توانیم به نیازهای خود با این معاونت ها پاسخگو باشیم؟ ما باید به جای تفکیک معاونت ها؛ معاونت های رشته ای داشته باشیم؛ مثلا معاونت علوم عقلی؛ معاونت علوم فقهی و معاونت علوم ادبی.

ما باید کل علوم اسلامی را به سه دسته کلان تقسیم و هرکدام را یک معاونت قرار دهیم و در ادامه، آموزش، پژوهش، تبلیغ و تهذیب خود را در هرکدام از این سه دسته کلان، بگنجانیم. به عنوان مثال، معاونت علوم عقلی باید عهده دار مباحث آموزشی، پژوهشی، تبلیغی و تهذیبی آن رشته باشد.

این ساختار مذکور، بیشتر به پسندماست؛ البته این ساختار پس از آن مباحثی که ذکر کردیم، جواب خواهد داد.

*روز قدس محک حضور طلاب در تبلیغ!

حوزه ما چون آموزش محور است و تبلیغ و پژوهش محور نیست؛ لذا نظارتی هم ندارد که چه تعداد از طلاب به تبلیغ می روند. برای اینکه متوجه شویم، چه تعداد از طلاب به تبلیغ می روند، به روز قدس قم نگاه کنید که چه مقدار از طلاب در قم مانده اند.

شهریه طلبه ای که برای تبلیغ می روند، باید دوبرابر شود تا طلبه ای که بعد از بیست سال در قم مانده، به شهرستان ها برود.

*شورای عالی حوزه فقط سیاست گذار و ناظر باشد

از دیگر نکات قابل توجه، آن است شورای عالی حوزه باید فقط شورای سیاست گذاری و نظارت باشد و نباید در مباحث مدیریتی ورودی کند. اگر حوزه به دنبال فرآیند تحول است؛ باید مباحث مدیریتی به مدیر محترم حوزه واگذار شود و اختیار تام به ایشان داد، ما نقد به افراد نداریم و همه از بزرگان هستند؛ بلکه ساختاری که در مباحث مدیریتی ورود کند، افراد را قفل کرده و وقتی قفل شود، برنامه ها به پیش نمی روند.

*نهادهای حوزوی آفتی برای خروج طلاب از قم شده اند

یکی از آفت هایی که امروز وجود دارد، نهادها و مؤسسات زیاد حوزوی است که برخی از طلاب را گرفتار فعالیت های اداری و کارمندی کرده است. با نگاهی به این نهادها و مؤسسات، متوجه خواهید شد چه تعداد از طلاب در آن مشغول به کار بوده و از درس دور شده اند.

از یک طرف گفته می شود ما روحانی در شهرستان ها کم داریم؛ اما از آن طرف، تعداد زیادی از این عزیزان را در این نهادها و مؤسسات مشغول به کار کرده ایم؛ در حالی که بسیاری از این کارها را افراد عادی نیز می توانند انجام دهند.

نکته دیگر و پایانی در این موضوع آنکه در این نهادها، فرآیندی نیز تعریف نشده که به عنوان مثال این افراد موظف به شرکت در کلاس از ساعت 7 الی 8:30 صبح هستند تا از درس و بحث عقب نمانند؛ یا فرایندی تعریف نشده که این شاغلین حتما مباحث تبلیغی خود را داشته و رها نکنند.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha