به گزارش خبرگزاری «حوزه»، هنوز چند روزی بیشتر از آزادسازی حلب به دست جبهه مقاومت اسلامی و ارتش سوریه نگذشته بود که در رسانه های جمعی اعلام شد، "جورج کلونی"، بازیگر و کارگردان مشهور هالیوود که ایرانی ها به جهت ساخت فیلم ضد ایرانی "آرگو" از او دل خوشی ندارند، در حال برنامهریزی برای ساخت فیلمی بلند درباره قضایای سوریه است و البته نکته جالب ماجرا این است که وی ادعا کرده هدفش از ساخت این فیلم به تصویرکشیدن نیروهای بیطرف و داوطلب مردمی در این کشور است.
البته برای کسی که با ساخت فیلم آرگو و به دست آوردن دل صاحبان صهیونیست هالیوود و به تبع آن کسب جایزه سیاسی اُسکار نشان داده چقدر به واقعیت و حقیقت وفادار است، مشخص است که به تصویر کشیدن نیروهای بی طرف مردمی در کشور جنگ زده سوریه چه معنا و مفهومی در برخواهد داشت!
از سویی به نظر می رسد که تقارن زمانی ساخته شدن فیلمی درباره سوریه با آزادسازی شهر حلب از دست تروریستهای مورد حمایت غرب را نباید بیارتباط با هم دانست؛ به ویژه این که کارگردان و عوامل به زعم خود می خواهند گروه های به اصطلاح مردمی و معتدل مخالف دولت و ارتش سوریه را در این فیلم محوریت کار خود قرار داده و به قهرمان سازی از آن ها بپردازند؛گروه هایی همچون الزنکی یا احرار الشام و ... که به راحتی در جلوی دوربین سر افراد بیگناه حتی اطفال را می بُرند و توفیرشان با داعشی جماعت بیشتر در عنوان و پرچم است!
با عنایت به این حقیقت غیر قابل انکار، جورج کلونی قاعدتاً همه تلاش خود را مصروف می دارد تا در فیلم یاد شده به سود منافع غرب و به خصوص آمریکا در راستای تحریف حقایق بر روی پرده نقره ای، از بشار اسد و حامیانش چهرهای ضد انسانی ترسیم کرده و این پیام را با اغوای رسانه ای و هنری به مخاطب انبوه خود القا کند که مخالفت آمریکا با دولت قانونی سوریه و از آن سو حمایتش از مخالفان بشار اسد، کاملاً توجیه پذیر و معقول است.
در واقع این بار هم ماموریت مهم دستگاه واقع نمایی و در اصل دروغ پردازی هالیوود متوجه مباحث سیاسی و بین المللی شده و این نکته ، اشارتی هشدارگونه است به فیلمسازان داخلی نشسته بر بُرج عاج روشنفکری، شأن هنر را فراتر از ورود به دنیای سیاست و تحولات روز می دانند و به خیال خود در عالم فیلمسازی باید قائل به نظریه منسوخ هنر برای هنر بود و لاغیر!
اگر اشتباه نکنم سال گذشته بود که ابراهیم حاتمیکیا در جریان برگزاری جشنواره مدافعان حرم بر لزوم به تصویر کشیده شدن جنگ سوریه از نگاه هنرمندان متعهد ایرانی تاکید کرد و به ویژه از اهمیت و ضرورت ساخت فیلم مستند و داستانی در این باره سخن به میان آورد و حال آن که گویا نه از سوی مسئولان و نه از سوی بخش اعظمی از هنرمندان و فیلمسازان ، این سخنان دردمندانه چندان جدی گرفته نشد.
در هر صورت آنچه مسلم است این که ورود هوشمندانه هالیوود و تصمیم سازان و تصمیم گیران صهیونیست این دستگاه عظیم تبلیغاتی، می بایست بیش از هر زمان دیگری شاخک های حسی ما را درگیر خود کند و حال آن که جای بسی تاسف است که هنوز هم با وجود گذشت حدود 5 سال از جولان تکفیری های تروریست در منطقه به غیر از یکی دو اثر نه چندان قوی ما نتوانسته ایم اثری ارزشمند و قابل توجه درباره تحولات منطقه ، به خصوص سوریه و شهدای مدافع حرم تولید نموده و برای مخاطب سردرگم در فضای مجازی به نمایش درآوریم.
سید محمد مهدی موسوی
نظر شما