به گزارش خبرگزاری «حوزه»،، دکتر مهدی گلشنی در سومین نشست از سلسله نشست های تخصصی آسیبشناسی نظریههای علم دینی و اسلامیسازی معرفت، که در نمایندگی جامعه المصطفی در تهران برگزار شد، از چیستی علم دینی سخن به میان آورد و گفت: در تلقیِ دینی دنیای باستان، مطالعه طبیعت (علم) نیز عبادت و پرستش خدا محسوب می شد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان این که دین چتر بزرگی است که تمام معارف بشری را در بر می گیرد، اظهار داشت: این مسیر در قرون وسطی نیز دنبال می شود و تلقی همچنان همگرا و یکپارچه است. اما از حدود صدسال پس از نیوتن و تحت تأثیر فیلسوفانی همچون هیوم و اندیشمندانی مانند اگوست کنت، تنها دانش و معرفت قابلِ اعتماد، دانش پوزیتویستی معرفی می شود.
وی با بیان اینکه فرضیه ی "تکامل" داروین در راستای تحدید و تقلیل همه چیز از جمله معرفت به سطح طبیعت تعبیر می شود، خاطرنشان کرد: بنابراین دور از ذهن نمی نمود ظهور مکتب "پوزیتیویسم منطقی" در قرن بیستم که داعیه بی معنایی گزاره های اخلاقی و دینی را انتشار می داد، چرا که در دایره تبیین منطقی و راستی آزمایی تجربی قرار نمی گیرند، اما دو حادثه خانمان سوز جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم، تردیدی جدی بر این دو باور افکند که اولاً رستگاری بشر و بلوغ او در سایه علوم تجربی حاصل شده و ثانیاً فیزیک توانایی پاسخ به هر سئوالی را دارد؛ بنابراین از این زمان، تغییرنگرش به علم و تجدید نظر در تمامیّت خواهیِ آن در مغرب زمین کلید خورد.
این استاد دانشگاه افزود: این در حالی است که این فعل و انفعالات و تغییر و تحولات به صورتی ناقص به فضای کشورهای اسلامی کشیده شد تا آنجا که اندیشمندان مسلمان در آغاز قرن بیستم میلادی به سیاق هم قطاران غربی خود، عمدتاً از نقطه نظر پوزویتیویستی و طبیعت گرایانه به جهان می نگریستند و چاره مسائل را تنها در اخذ نگاهی علمی و یا مأخوذ از علم در نظر می گرفتند. اما این دسته از متفکران مسلمان غافل از تغییر نگرش مغرب زمین نسبت به علم هستند تا جایی که نهرو در سال 1950 بر آن است که "همه چیز در علم است".
وی یادآور شد: در سال 1960 میلادی، سمینار انجمن اسلامی برگزار می شود و کم کم زمزمه علم دینی (اسلامی) با چهره هایی همچون نصر، فاروقی و نقیب العطاس به گوش می رسد. گام هایِ اولیهی اسلامی سازیِ علوم در حال شکلگیری است تا به کنفرانس 1977 مکه می رسیم جایی که اعلانیه اسلامی سازی علوم ایراد می شود. این اعلانیه، حاوی نکات ارزشمندی است از جمله اینکه برخلاف باورِ موجود، علم خالی از ارزش نیست بلکه هر علمی سرشار از پیش فرض های فلسفی است و اساساً پیشرفت و توسعه ی آن نیز مرهونِ به کارگیریِ خالص عقل، حواس، آزمایش و تجربه نبوده است. بنابراین چنین نیست که در علم، با حقیقتِ خالص روبه رو باشیم و بسته به نوع مقولات و پیش فرض های هر دانشمند، با روایتی از واقعیت مواجهیم.
دکتر گلشنی تصریح کرد: بنابراین علم، صرفاً مبتنی بر حواس نیست و نمی تواند که چنین باشد. اگر به نظریه های علمی نظر افکنیم، همواره از تعداد معین و متناهی تجربه و مشاهده، کلی سازی و حکم صادر می شود و این خود مؤید نکته قبلی است. همچنان که جای این پرسش باقی است که چگونه می توان از موارد محدود، حکمی کلّی صادر نمود؟ علم هیچ گاه نمی تواند تأییدیه نهایی را ارائه دهد و احکامش عمدتاً مبتنی بر فروضی هستند که هنوز به تأیید نهایی نرسیده (working data) است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اضافه کرد: به همین دلیل است که از قضا در علم نیز توافق جهان شمولی که بسیاری بر آن مباهات می کنند وجود ندارد و نظریه های متقابل و متعارض در باب امر واحد موجود است. چنان که مثلاً در نظریه کوانتوم این آموزه پرداخته می شود که در جهان زیراتمی، شانس و اتفاق حاکم است و این در تعارض با نظریات قبلی است که جهان را در سیطره ی علیّتی محتوم می بیند.
وی با تأکید بر این که معنای درست علم دینی این نیست که روش های تجربی و آزمایشگاهی مردود است و باید از نظریه پردازی به آن معنی که تا کنون در علم جاری بود، دست بشوییم، اظهار داشت: مراد از علم دینی این است که علمِ بشری با محدودیت روبروست و دین باید به عنوان اصلی متافیزیکی، مانند چتری بالای تمام دانش های بشری دست اندرکار انسجام بخشی و جهت دهی باشد ( و سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی الارض ...).
گلشنی با بیان این که پرسش های متعددی وجود دارد که علم از عهده پاسخگویی به آن ها عاجز است، خاطرنشان کرد: بنابراین جای این پرسش باقی می ماند که چگونه است که در دانش دست به انتخاب می بریم و بعضی را می پذیریم و بعضی را رد می کنیم؟ پاسخ آن را فقط با عطف نظر به آنچه پیشتر گفتیم، براساس پیش فرض هایی که داریم می توانیم بدهیم.
وی با اشاره به این که مثال های متعددی از این پرسش های پاسخ ناپذیر علمی می توان ارائه نمود، یادآور شد: علم هیچ گاه نمی تواند مسئله حیات در طبیعت را به صورتی معقول پاسخ دهد. تلاش هایی که تا امروز در راستای عدم ورود اصلی متافیزیکی و حتی ماوراءفیزیکی در پاسخ به این پرسش شده همگی ضروری اما ناکافی هستند (مثال معروف رادیو و صدای آن در بیابان) و یا مثال دیگر آگاهی و خودآگاهی بشر است، که علم نمی تواند به روشنی آن را تبیین کند.
استاد دانشگاه صنعتی شریف اضافه کرد: این که توانسته باشیم مکانیزم را توضیح دهیم، این نتیجه را الزاماً نمی دهد که توانستیم سازنده مکانیزم را تبیین کنیم. این ناکامی در پاسخ وقتی بیشتر پدیدار می شود که می بینیم بعضی دانشمندان علوم برای طفره از واردکردنِ اصلی متافیزیکی (مثل خدا)، فروض متعدد، متکثر و سنگینِ متافیزیکی (از جمله جهانهای موازی) را وارد می آورند که هریک متضمن اثبات جداگانه است. ریچارد فاینمن، فیزیکدان ملحد و برجسته آمریکایی نیز در اواخر عمر خود به این سخن اقرار دارد که "ما هیچ گاه نمی توانیم مدعی پایان فیزیک شویم".
وی یادآور شد: وخامت اوضاع وقتی بیشتر می شود که بشر علم را که روزگاری اسباب رستگاری خود می دید در خدمت ویرانی و نابودی طبیعت و خویشتن می بیند. از بحران های متعدد زیست محیطی تا دو جنگ خانمان سوز جهانی و خدمتگزاری به اهداف نظامی همگی مؤید دروغین بودنِ استقلال علم و خصلتِ رهابخشِ آن است. بر همین اساس است که در اعلانیه مکه در باب اسلامی سازی علوم، علمِ دینی، علمی همراه با محدودیت تلقی می شود که در عین حال نافی فرایند آزمایشگاهی و تجربی آن نیست.
گلشنی در پایان اذعان داشت: به عبارت دیگر باید کماکان مسیر استقلالیِ آزمایش، تجربه و نظریه را در علم پیگرفت، اما باید آن را چنان دنیایِ سنتی ذیل چتر دین و به معنایی مقدس در آورد تا هم محدودیتش عیان گردد هم آفات انسانی و زیست محیطیِ آن برطرف گردد. دین به مثابه اصلی قوام بخش و نظام بخش در ورای روش خالصِ علمی قرار می گیرد و هم بنیادهای متافیزیکی که همان طور که دیدیم از آن ها گریزی نیست، ارائه می دهد و هم مطابق تعریفی که از علم به عنوان امری مقدس ارائه می دهد، جهت مندی ارزشی آن را نیز معین می کند
نظر شما