به گزارش خبرگزاری «حوزه»، گرچه فروش فیلم های اکران نوروزی امسال در قیاس با سال گذشته تا حدودی نشانگر اُفت مخاطب است، اما با این حال نمی توان از این مساله غافل شد که فیلم های طنز و کمدی همچنان مورد اقبال ویژه مردم است، ضمن آن که فروش فیلم هایی از جنس "ماجرای نیمروز" نیز حاکی از آن است که مردم به ژانر فیلم های سیاسی و تاریخی به شرط پرداخت هنرمندانه و بیان داستان جذاب، علاقه خاصی از خود نشان می دهند.
در سال 95 از بین ده فیلم پرفروش، نیمی از آن ها در ژانر کمدی بودند، به طوری که همین پنج فیلم به تنهایی حدود 50 میلیارد تومان در گیشه های سینمای سراسر کشور فروش کردند که این مساله نیز خود نشان از نیاز جدی مخاطبان به سینمای کمدی و شادی و سرگرمی دارد.
از سویی در سال گذشته فروش شش فیلم از مرز 10 میلیارد تومان گذشت، هر چند که در همین سال بیش از 30 فیلم فروش میلیاردی داشتند و همین مساله باعث شد کل رقم فروش سینمای ایران به حدود 180 میلیارد تومان برسد.
این میزان فروش شاید در نگاه اول جای امیدواری برای صنوف سینمای کشورمان باشد و از سویی مایه فخر و مباهات برای مدیران سینمایی، اما در کنار این مساله، نباید از نکته مهم هم غافل شد که به درستی بنگریم حقیقتاً به ازای چنین فروش قابل توجهی چه محتوایی به مخاطب عرضه و ارایه شده و مهم تر این که آیا سینمای ما در انجام ماموریت مهمی به نام ترویج فرهنگ و سبک زندگی ایرانی – اسلامی میزان موفق بوده یا خیر و این که اگر موفق بوده، تا چه میزان؟!
نکته حایز اهمیت دیگر هم این که فروش بالای فیلم های سینما در سال گذشته و تا حدودی نوروز امسال ما را نباید در این دام غفلت ساز گرفتار کند که به این بهانه نسبت به محتوای پیام های ارایه شده در سینما غافل شده و حساسیت لازم را در این باره از خود بروز ندهیم.
متاسفانه برخی از سینماگران خواسته یا ناخواسته، دانسته یا نادانسته، مروج این دیدگاه و نظر شده اند که نفس فروش فیلم های سینمایی به ویژه از نوع کمدی و سرخوشانه آن ارزشمند است و مسئولان و دست اندرکاران نباید نگرانی چندانی از محتوای آثار داشته باشند؛ با این توجیه تامل برانگیز که به هر حال مخاطب خود می داند که به چه فیلم و محتوایی اقبال نشان دهد و به تماشای کدام اثر بنشیند!
از سویی در برخی از فیلم های حتی پرفروش به جای تلاش در زمینه ترویج سبک زندگی ایرانی- اسلامی اتفاقاً شاهد هنجارشکنی ها و شوخی و تمسخر برخی نشانه های مذهبی هستیم که حتی اگر قائل باشیم که تعمد و سوء نیتی در این کار نیست، اما باز هم نمی توان نسبت به کم توجهی و کم اعتنایی سینمای ایران به مقوله سبک زندگی، بی خیال و بی اعتنا بود.
بی گمان و با عنایت به تاثیرگذاری بالای سینما در شکل دهی به افکار و به خصوص سبک زندگی افراد ، این مساله باید ما را حساس تر کند که سال به سال در عین حال که رشد سینما را از حیث گیشه دنبال می کنیم و در آرزوهایمان می گنجانیم، از حیث محتوایی نیز مجدانه در پی رشد و ارتقای فیلم های سینمایی متناسب با فرهنگی ایرانی - اسلامی باشیم و به ویژه در قاموس هنر هفتم وطنی به ترویج و نهادینه سازی ارزش هایی چون قناعت و ساده زیستی، اخلاق مداری و دین مداری، احترام به بزرگترها، قانون مداری و نظم و انضباط، همچنین تلاش و کوشش در مسیر درست و نه حرص و طمع برای مال اندوزی بپردازیم.
در این باره طبعاً لازم است که سینماگران و مدیران سینمایی در امر تصمیم سازی و تصمیم گیری در حوزه سینما به دغدغه های جامعه متدینین و به خصوص علما درباره خروجی فرهنگی آثار سینمایی، توجه جدی از خود نشان دهند تا انتظار از سینما همانی باشد که در تراز انقلاب اسلامی و جامعه دینی آن را طلب می کنیم.
سید محمد مهدی موسوی
نظر شما