به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، یکی از شیعیان مقیم شهر وین در اتریش روایتی از ابراز علاقه یک راننده تاکسی اتریشی در محرم امسال نقل کرده است که تقدیم خوانندگان ارجمند می شود:
یکی از روزهای محرم ۲۰۱۷ است و بیرق حسین در همه جا بر افراشته شده حتی در کشوری مثل اتریش.
مرد جوانی تصمیم گرفته برای برآورده شدن حاجتش نذری کند. او میخواهد جوانان پرشور و با اخلاص هیأت کوچک شهرش را میهمان سفره اباعبدالله الحسین کند تا شاید سهمی در این خوان با برکت داشته باشد.
غذایی ساده پخته و درون قابلمه میگذارد و نیّت میکند تا از دهان نیفتاده به محل مراسم برساند و عزادارانی را که در غُربت غَرب به یاد غریب کربلا بر سر و سینه زده و نوحه خواندهاند، میهمان سفره بیریای خود کند.
با آنکه پول زیادی ندارد ولی چارهای نیست. باید به جای استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، تاکسی بگیرد.
تاکسی از راه میرسد، راننده مَرد تنومند چشم روشنی است که شمایلش نشان میدهد که اهل اتریش است یا یکی از کشورهای اطراف و صلیب آویختهاش نشان میدهد، مسیحی است.
جوان سلام میدهد و راننده با لبخند از او آدرس را میپرسد. مرد جوان قبل از سوار شدن از او اجازه گرفته تا قابلمه غذا را روی صندلی عقب بگذارد. راننده از همان ابتدا کنجکاو است تا از قضیه سر در آورد و مرد جوان این را فهمیده است. ادب اتریشی البته به او اجازه نمیدهد تا از مسافر در این باره بیشتر سؤال كند ولی مرد جوان در طول راه خودش سر صحبت را باز میکند.
او میگوید: من مشکلی دارم و چون فردی مذهبی هستم معتقدم در مشکلاتم باید خدا را در نظر بگیرم و با اجازه او کسانی که در نظرش قدیس هستند، به وساطت بیاورم تا خدا حاجتم را بدهد...
راننده که مسیحی است خوب به حرفهای جوان گوش میدهد و در ذهنش برای حرفهای او مشابهیابی میکند: قدیس، شفیع، حاجت و نیاز، عزاداری، مسیح، صلیب، فدا و ...
راننده از جوان میخواهد که در این باره بیشتر توضیح دهد و مسافر ماجرای حسین علیهالسلام و فداکاریش در دشت کربلا را بازگو میکند که بگوید برای او نذر کرده تا خدا به احترام او حاجتش را بدهد.
* بله بله او را میشناسم!
راننده تا نام حسین و ماجرای کربلا را میشنود گل از گلش میشکفد و میگوید: بله بله او را میشناسم. سال گذشته در وین نام او را شنیدم و مطالبی دربارهاش خواندم. او مانند مسیح خود را فدای بشریت کرد و من برای او احترامی ویژه قائلم. ماجرای شهادت او قلب مرا میآزارد و من با مرور حکایتش به یاد صلیب مسیح و جان دادنش میافتم که خود را فدیه کرد(۱).
دیگر به مقصد رسیدهاند و نوبت کرایه دادن است ولی راننده پولی از جوان نمیگیرد. او در حالیکه مرد جوان متعجب است، میگوید: مرا هم در ثواب نذرت شریک کن!!!
به این هم بسنده نمیکند و خودش از ماشین پیاده میشود و در را برای مرد جوان باز نگه میدارد تا او راحتتر قابلمه غذا را بر دارد. شاید هم صحبتی با هیچ مسافری برای او به اندازه این جوان درستکار شیعه، دلنشین نبوده و شاید او مسيح گم شده خویش را در کلام او یافته باشد. خدا را چه دیدید شاید او در محرم ۲۰۱۸ برای حسین علیهالسلام سینه بزند و پای پرچم او بایستد.
مرد جوان برای او تعریف میکند که قرار است امسال برای دومین بار شیعیان اتریش در آخرین شنبه منتهی به عاشورا به خیابان بیایند و حسین را بیشتر معرفی کنند و راننده مشتاق است که در این راهپیمایی شرکت کند...
او فهمیده که امام حسین با دیگر رهبران دینی جهان فرق دارد؛ حسین آمده تا کشتی نجات باشد و چراغ هدایت. حسین مخالف ظلم و ترور و تکفیر است و با دلها کار دارد نه با جسمها. ندای حسین، بانگ عدالت، انسانیت و رحمت است ...
(۱) مسیحیان طبق روایت پولس معتقدند که عیسی مسیح در ماجرای صلیب، خود را فدای کرد تا کفاره گناه آدم را بپردازد و بشر را نجات دهد.