به گزارش خبرنگارخبرگزاری «حوزه»، حضرت آیت الله سبحانی امروز در درس تفسیر سوره مبارکه برائت در مجتمع آموزش عالی فقه(مدرسه حجتیه)با تبریک میلاد با سعادت امام حسن مجتبی(ع) گفتند: پیامبر اکرم(ص) حسنین را به مانند دو فرزندان هارون دانست؛ هارون دو پسر به نام های شبر و شبیر داشت و هر دو نیز به یک معنی است؛ مساله صلح امام حسن نیز از سوالاتی که همیشه مطرح بوده است.
معظم له با ذکر این مطلب که اسلام، دین تک قانونی نیست افزودند: نباید تصور کنیم که اسلام تک قانونی است و جهاد تنها قانون آن است بلکه باید مصالح را در نظر بگیریم؛ همان پیامبری که در بد و احد جنگ کرد، در حدیبیه صلح کردند و حتی نام رسول الله را پاک کرد و گفتند که بنویسید محمد(ص)؛ این مساله به این دلیل بود مصلحت حکم می کرد و دو سال بعد ثمرات آن مشخص شد.
استاد برجسته حوزه علمیه قم بیان کردند: یاران امام به چند دسته تقسیم می شدند؛ ارتش ایشان قلیل بود که شامل بخش هایی بود که از جمله آنها می توان به جان برکفان ارتش اشاره کرد که شامل افرادی چون حجربن عدی بود که همیشه اصرار به نبرد داشتند؛ گروه دوم کسانی بودند که تابع رئیس عشیره بودند زیرا این رئیس سرنوشت عشیره را به دست دارد؛ سوم جمعیتی بودند که به دلیل بغض معاویه در لشکر امام حضور داشتند؛ گروه دیگر، دسته ای بودند که تابع مال و مقام بودند؛ گروه آخر نیز انسان های نا آگاه بودند که اصلا نمی دانست که حق چیست و باطل کدام است.
ایشان اظهارکردند: ارتش حضرت به این شکل بود و اگر جنگی در می گیرد ریشه تشیع از بین می رفت؛ به این دلیل بود که صلح به حضرت تحمیل شد؛ وقتی فرماندهان رشوه گرفتند و جنگ را رها کردند باعث شد که امام شرایط جنگ را نداشته باشند؛ این شرایط به شکلی پیش رفت که امام حسین(ع) توانستند شرایط را عوض کنند.
این مفسر قرآن کریم در تفسیر آیه « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» گفتند: این آیه بیان می دارد که مومنان نباید پدر و برادران کافر خود را ولی خود بدانند؛ فرزندان مسلمانان نباید ولایت پدر و برادران کافر خود را اخذ کنند؛ البته این مساله مادامی است که آنها در کفر بمانند.
معظم له افزودند: برخی مفسرین مساله ولی در این آیه را به معنی دوستی گرفته اند ولی این مساله درست نیست؛ چون محبت پدر و فرزند، قهری و طبیعی است بلکه نمی توان آن را به معنی دوستی گرفت؛ فرزندان به پدر و مادر خود علاقه مند هستند و امری فطری است؛ به همین جهت ترجمه اولیا در این آیه به معنی دوستی، ترجمه درستی نیست.
حضرت آیت الله سبحانی گفتند: مفسران پنج احتمال را برای این آیه بیان کرده اند؛ اولین تفسیر آن بود که مسلمین به دلیل اینکه کافران، برادران و پدارن آنها از جهاد، سرباز می زدند؛ گاهی اوقات نیز مومنین پدران و مادران و کافر خود را نیز کمک می کردند؛ البته این دو احتمال درست نیست زیرا این آیه در سال 9 هجرت نازل شده است و مساله جهاد با کفار در حجاز مطرح نبود.
ایشان اظهارکردند: برخی دیگر بیان می کنند که این آیه مرتبط به آیه 16 این سوره است؛ این آیه بیان می داشت که مومنان نباید مشرکان را رازدار خود بدانند؛ این احتمال نیست درست نیز زیرا این معنی نیز ولایت را به همرازی تعبیر کرده است؛ برخی دیگر بیان می کنند که این آیه ناظر به کسانی که بود نزد پدر و مادر بودند و به مدینه مهاجرت نکردند؛ این مساله هم درست نیست زیرا پیامبر در سال 8 هجرت بیان کردند که پس از فتح مکه، هجرتی دیگر نیست.
حضرت آیت الله سبحانی بیان کردند: معنی پنجم توسط علامه طباطبایی مطرح شده است که با جریانات امروزی ما در تطابق است؛ ایشان می فرمایند که منظور از این آیه، آن است که به آنها ولایت ندهید که در امور شما مداخله کنند؛ یعنی نباید به حدی به کافران نزدیک شویم که در کارهای داخلی شما مداخله کنند؛ این آیه را مرتبط به آیه نفی سبیل مرتبط کرده اند؛ این مساله از آنجا ناشی می شود که ایشان تا این حد با قرآن عجین بودند که از خود قرآن این پاسخ ها رابرداشت می کردند.
ایشان گفتند: خدا نکند که روزی نرسد که سرنخ زندگی مسلمانان به دست کافران باشد؛ 150 سال پیش به این دلیل عقب ماندیم که دولت های ما بی کفایت بودند و سرنخ در دست کافران بود و صادرات کم و واردات بی حساب انجام می شد؛ سیاست های خارجی ها در داخل به شکلی بود که کشور ما مصرف کننده بود صرف بود؛ یکی از شاهان قاجار در پاسخ به این سوال که چرا این کالاها را از تزار می آورید گفته بود که ما سرور آنها هستیم چون آنها کار می کنند و ما مصرف می کنیم.
این مرجع تقلید با ذکر این مطلب که ارتباط، مشکلی ندارد به شرطی که در کار ما دخالت نداشته باشند، اظهارکردند: ما نمی خواهیم که دور خود را دیوار بکشیم ولی اجازه مداخله در امور داخلی خود را به کسی نمی دهیم؛ اگر سرنخ در دست دشمنان باشد به مصرف کننده صرف مبدل می شویم و آنها نیز تولید کننده می شوند؛ اگر تولیدات ما به خصوص در زمینه کشاورزی، محدود شود گرسنگی در کشور حاکم می شود.
معظم له با اشاره به قطعی 102 سال پیش در ایران خاطرنشان کردند: مردم در شهرهای مختلف در وسط خیابان جان می دادند و کسی نبود که آنها را نجات دهد؛ این مساله به این دلیل بود که در این کشور سیلویی وجود نداشت؛ نه سیلوی طبیعی حضرت یوسف(ع) در کشور ما وجود داشت و نه سیلوی صنعتی در این کشور ساخته شده بود.