به گزارش خبرگزاری «حوزه»، تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.
* توصیف دنیا و دنیاطلبان در آینه نهج البلاغه
1. شگفت از آباد كننده دنيا
عجبت لمن إنكر النشإ الاخري، و هو يري انشإة الاولي، و عجبت لعامردار الفنا و تارك دار البقا. (حكمت 126)
در شگفتم از كسي كه ورود به جهان ديگر را انكار مي كند، در حالي كه ورود به جهان نخست را مي نگرد و در شگفتم از آباد كننده اين جهان ناپايدار و رها كننده آن سراي جاويدان.
2. علت هلاكت گذشتگان
انما هلك من كان قبلكم بطول آمالهم و تغيب آجالهم. (خطبه 147)
پيشينيان شما، در حقيقت به سبب درازي آرزوها و از ياد بردن اجل هايشان به هلاكت افتادند.
3. از علاقه دنيا بكاهيد!
و من كلام له عليه السلام كان كثيرا ما ينادي به اصحابه : تجهزوا، رحمكم الله، فقد نودي فيكم بالرحيل، و اقلوا العرجة علي الدنيا، و انقلبوا بصالح ما بحضر تكم من الزاد، فان امامكم عقبة كوودا، و منازل مخوفة مهولد لا بد من الورود عليها، و الوقوف عندها، و اعلموا ان ملاحظ المنيته نحو كم دانية، و كانكم بمخالبها و قد نشبت فيكم، وقد دهمتكم فيها مفظعات الامور، و معضلات المحذور. فقطعوا علائق الدنيا و استظهروا بزاد التقوي. (خطبه 204)
كلامي است از اميرالمومنين علي عليه السلام كه در بسياري از اوقات به صداي بلند، با آن سخن، به اصحاب خود خطاب مي فرمود:
خدا شما را رحمت كند، آماده شويد؟ پس به تحقيق، نداي كوچ كردن (از اين دنيا) به شما داده شده است. اعتماد و علاقه خويش را نسبت به ماندن در دنيا كم كنيد و با توشه اي مناسب و پسنديده كه در اختيار داريد، از دنيا به آخرت منتقل شويد! پس بي گمان در برابر شما گردنه اي است كه بالا رفتن از آن دشوار است و در راهتان منزل هايي است ترس آور و هولناك كه انسان از وارد شدن و توقف در آن ها ناگزير است.
پس بدانيد كه ديگانت مرگ (يا نگاه كردن آن از گوشه چشم به شما) به طرف شما نزديك است، گويي شما در چنگال هاي آن هستيد كه به راستي آن چنگال ها به تنتان فرو رفته است و به تحقيق در مرگ، سختي هاي طاقت فرسا و دشواري هايي كه از آن بيمناك و در حذر هستيد، شما را فرا گرفته است. پس علاقه و وابستگي هاي خود را از دنيا قطع كنيد و توشه تقوي را پشتيبان خود قرار دهيد و از آن ياري جوييد.
4. براي آخرت آفريده شده اي نه دنيا
في وصيته للحسن عليه السلام - : و اعلم يا بني! انك انما خلقت للاخرة لا للدنيا و للفنا لا للبقا و للموت لا للحياة، و انك في قلعة ودار بلغة و طريق الي الاخرة و انك طريد الموت الذي لا ينجو منه هاربه، ولا يفوته طالبه، و لا بد انه مدركه. (نامه 31)
از سفارش امام علي عليه السلام به فرزندش حضرت حسن عليه السلام بدان پسرم! تو براي آخرت آفريده شده اي نه براي دنيا، براي فنا نه براي بقا، براي مردن نه براي زيستن، تو در منزل كوچ هستي كه رهگذري است به سوي آخرت. به راستي كه مرگ در پي توست و فرار كننده از مرگ را رهايي نيست و از دست جوينده خود ره در نمي رود و سرانجام او را مي گيرد.
5. اندازه هر چيز
جعل لك شيء قدرا، و لكل قدر اجلا، و لك اجل كتاباً. (خطبه 183)
(خداوند متعال) براي هر چيزي اندازه اي و براي اندازه اي پاياني و براي هر پاياني، حساب و كتابي قرار داده است.
6. دنيا انسان را غافل مي كند.
كانكم من الموت في غمرة، و من الذهول في سكرة. (خطبه 34)
گويي در حال احتضار هستيد و گويي در اثر غفلت، از خود بي خود مي باشيد.
7. شخص آگاه تو را آگاه مي كند
الحذر الحذر ايها المستمع! و الجد الجد ايها الغافل! (و لا ينبئك مثل خبير). (خطبه 153)
هشدار هشدار! اي شنونده! بكوش! بكوش! اي بي خبر! (هيچ كس مانند شخص آگاه، تو و خبردار نمي كند.)
8. يكي بودن خداوند مرگ و زندگي
من وصاياه لا بنه الحسن عليه السلام - : و اعلم ان مالك الموت هو مالك الحياة، و ان الخالق هو المميت، و ان المفني هو المعيد. (نامه 319
اميرمؤمنان عليه السلام در سفارش به فرزند بزرگوارش حسن عليه السلام مي فرمايد: بدان كه خداوند مرگ، همان خداوند زندگي است و آن كه مي آفريند، هموست كه مي ميراند و آن كه نابود مي كند همو كه باز مي گرداند.
9. كارهاي بيهوده
من الغنا ان المرء يجمع ما لا ياكل، و يبني ما لا يسكن، ثم يخرج الي الله تعالي لا مالا حمل، و لا بنا نقل. (خطبه 114)
يكي از رنج ها اين است كه انسان چيزي را فراهم آورد كه نمي خورد و بنايي بسازد كه در آن سكونت نمي كند و سپس به جانب خداي تعالي مي رود در حالي كه نه مالي با خود مي برد و نه ساختماني منتقل مي كند!
10. خسر الدنيا و الاخرة
فانظر يا شريح! لا تكون ابتعت هذه الدار من غير مالك، او نقدت الثمن من غير حلالك! فاذا انت قد خسرت دار الدنيا ودار الاخرة!. (نامه 3)
امام علي عليه السلام خطاب به قاضي خود، شريح بن حارث فرمود: توجه كن اي شريح! مبادا اين خانه را جز از مال خودت خريده باشي يا بهاي آن را جز از مال حلال داده باشي، در غير اين صورت هم در دنيا و هم در سراي آخرت زيان كرده اي.
11. دنيا فاني است
ان الدنيا منقطعه عنك، و الاخرة قريبة منك. (نامه 32)
همانا دنيا از تو جدا شدني و آخرت به تو نزديك است.
12. فريب دنيا را مخوريد!
اولي الابصار و الاسماع، و العافية، و المتاع، هل من مناص او خلاص، ان معاذ او ملاذ، او فرار او محار، ام لا؟! (فاني تؤ فكون) ام اين تصرفون؟! ام بماذا تغترون!؟. (خطبه 83)
هان! اي صاحبان ديدگان بينا گوش هاي شنوا و اي برخورداران از تندرستي و مال و متاع! آيا جاي گريزي يا راه نجاتي يا پناهگاهي يا تكيه گاهي يا راه فراري و يا طريق بازگشتي هست يا نيست؟ پس، به كجا باز مي گرديد؟ يا كجا مي رويد؟ يا فريب چه چيز را مي خوريد؟
13. سراي گذر
ايها الناس! انما الدنيادار مجاز و الاخرة دار قرار، فخذوا من ممركم لمقركم. (خطبه 203)
اي مردم! دنيا سراي گذر است و آخرت جاي ماندن، پس از گذرگاه خود براي جاي باش خود (توشه) برگيريد.
14. ايام عمر خود را درياب !
فاستدركوا بقية اياكم، و اصبروا لها انفسكم؛ فانها قليل في كثير الايام التي تكون منكم فيها الغفلة و التشاغل عن الموعظة. (خطبه 86)
باقي مانده ايام عمر خود را دريابيد و جان هاي خود را براي آن ها شكيبا سازيد؛ زيرا اين چند روزه در مقابل روزهاي بسياري كه در غفلت و روي گرداني از پند و اندرز گذرانيده ايد است.
15. عزت ناپايدار دنيا
اوصيكم بالرفض لهذه الدنيا التاركة لكم، و ان لم تحبوا تركها ... فلا تنافسوا في عز الدنيا و فخرها ... فان عزها و فخرها الي انقطاع. (خطبه 99)
شما ره به رها كردن اين دنيا توصيه مي كنم، دنيايي كه شما را رها مي كند هر چند رها كردن آن را دوست نداشته باشيد ... پس، در عزت دنيا و افتخارات ان رقابت نكنيد، زيرا عزت و افتخارات دنيا از بين رفتني است.