شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ |۲۱ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 23, 2024
تصاویر/ مراسم خاکسپاری شبه شهدای کربلا در نوش آباد

حوزه/ هدف اصلی جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران تغییر نظام، تغییر تصمیمات نظام، تغییر تصمیمات مردم، تغییر سبک زندگی مردم است لذا با تمام توان خود دست بکار شده و جنگ اقتصادی را عملی کرده است تا بتوانند ما را تسلیم خود کنند.

خبرگزاری«حوزه»/ با توجه به مباحث و مشکلات اخیر اقتصادی در جامعه مطالبی با عنوان« منبر سنگر حسینی در کارزار اقتصادی» با موضوع  منبر«جنگ اقتصادی و حمایت از کالای ایرانی» در چند شماره تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد.

روز دوم محرم یک نفر سوار بر اسب و مسلح از دور پیدا شد که کمانی بر شانه داشت و از کوفه می آمد؛ همه داشتند آمدن آن مرد را نگاه می کردند تا ببینند چه کسی هست؟ از کجا آمده؟ برای چی آمده؟  تا اینکه نزدیک شد. اسب سوار بدون آنکه به امام حسین(ع)  و اصحابش سلام بکند، به سمت حر و همراهانش رفت و به آنها سلام کرد و بعد نامه ای را به دست حر داد. نامه از طرف ابن زیاد خطاب به حر نوشته بود که: «وقتی نامه من به دست تو رسید و فرستاده من نزد تو آمد، بر حسین(ع)  سخت بگیر و او را در بیابان بی حصار و بدون آب! نگه دار و به فرستاده ام دستور داده ام از تو جدا نشود و در کنار تو بماند تا خبر انجام دادن فرمان مرا بیاورد والسلام.

وقتی حر خبر نامه و دستور ابن زیاد را به امام حسین(ع) داد، امام فرمود اینجا کجاست؟ گفتند: اینجا کربلاست؟

امام(ع) دستور دادند که از محمل ها پیاده شوید و به زن و بچه ها کمک کنید تا پیاده شوند و خیمه ها را علم کنید. به امام حسین(ع)  عرضه داشتند، آقا جان مگر قرار نبود به کوفه برویم؟ مگر مردم کوفه خودشان ننوشته بودند که ما منتظر هستیم تا شما تشریف بیاورید؟ مگر مردم کوفه قرار نیست به استقبال بیایند؟ تا کوفه راهی نمانده چرا به راه ادامه نمی دهید؟
 حضرت فرمود: هذا مَوْضِعُ کَرْب وَ بَلاء، ههُنا مَناخُ رِکابِنا، وَ مَحَطُّ رِحالِنا، وَ مَقْتَلُ رِجالِنا، وَ مَسْفَکُ دِمائِنا این دیار، جایگاه اندوه و بلا [و سرزمین گرفتارى و آزمون] است، اینجا محلّ خوابیدن شتران ما، و بارانداز کاروان ما، و محلّ شهادت مردان ما و جارى شدن خون ماست.[1]
سپس اصحاب امام(ع) پیاده شدند. «حرّ» نیز با هزار سوار جنگى در ناحیه دیگرى در مقابل امام(ع)  اردو زد و نامه اى به عبیدالله بن زیاد نوشت و در آن نامه او را از ورود امام حسین (ع)  به کربلا باخبر ساخت و منتظر تکلیف بعدی بود.

بله رفقا، عزداران ابا عبدالله، که از روز اول محرم به عشق آقا این جا جمع شدید امام حسین از همان ابتدای ورودش به کربلا مورد استقبال و پذیرایی قرار گرفت. البته نه آن چیزی که امام و اهل بیتش منتظرش بودند بلکه با خباثت تمام امام را مورد محاصره و فشار و بی حرمتی  قرار دادند تا بلکه بتواند امام را تسلیم خود کند و از او برای حکومت طاغوتی یزید بیعت بگیرد. اولین کاری، که انجام دادند این بود که اجازه ندادند یاران و دوستداران حضرت با ایشان ارتباط برقرار کند بود. آنها اجازه نمی دادند کسی از دوستداران و شیعیان امام، به ایشان

ملحق شود و همۀ راه های ورودی کربلا را مسدود کرد. هر چند برخی از عاشقان امام مانند حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه و... توانستند تحریم را بشکنند و خودشان را به امام برسانند. به طوری که نقل شده که  حبیب با دریافت نامه ای از امام برای ملحق شدن به امام،  دوست صمیمی اش مسلم بن عوسجه را خبر کرد و وقتی از نزدیک شدن کاروان حسینی به کوفه آگاه شدند، مشتاقانه تصمیم گرفتند به امام بپیوندند و علی رغم بی وفایی و سست عهدی کوفیان، وفای خویش را به خط اهل بیت (عهم) ثابت کنند. گرچه کوفه تحت کنترل بود و ورود و خروج اشخاص، زیر نظر ابن زیاد قرار داشت، اما این دو مرد شجاع و باوفا، مخفیانه خود را به امام حسین(ع) رساندند.

در مقابل افرادی مثل عمر بن سعد بودند که به مقابله با امام پرداختند در حالی که ایشان را از کودکی به خوبی می شناختند. او که ابتدا نمی خواست کارش به جنگ با امام(ع) ختم شود و به امام حسین(ع) پیشنهاد بازگشت به مدینه را داد ولی ابن زیاد آن را نپذیرفت بلکه دستور داد که همه باید با یزید بیعت نمایند تا دستور بعدی بیاید. از این به بعد همه مردم فهمیدند که عامل جنگ و خون ریزی ابن زیاد است نه امام حسین(ع) که حاضر شده است به مدینه بازگردد. متاسفانه در این جا هیچ کس اقدامی انجام نداد. چند روز در شرایط تحریم و محاصره و سختی در زمین و بیابان کربلا بر امام و یارانش گذشت ولی دشمن دست بردار نبود و امام(ع) و یارانش با اینکه تحت فشار بودند ولی حاضر به بیعت با یزید فاسد و فاسق نشدند.

انتقادات زیادی هم به حکومت یزید می شد(که چرا امام حسین(ع)  را رها نمی کند تا برگردد و جنگ تمام شود) ولی باز هم فشارهای بیشتری بر یاران امام حسین(ع) وارد کردند (تا با یزید بیعت کنند) و ابن زیاد (در روز هفتم محرم)  دومین تحریم و فشار غیر انسانی خودش  را  بر علیه امام(ع) وارد کرد و دستورداد که آب را بر امام و یارانشان و حتی زنان و کودکان ببندد . در این روز عبیدالله ابن زیاد نامه ای به عمر بن سعد لعنت الله علیهما فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین(ع) و آب فرات فاصله ایجاد کند و اجازه نوشیدن حتی قطره ای آب را به امام و یارانش ندهد.

عمر بن سعد نیز فورا ˈعمرو بن حجاجˈ را با چندین سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین(ع) و یارانش به آب شد.

در این هنگام مردی به نام ˈعبد الله بن حصین ازدیˈ که از قبیله ˈبجیلهˈ بود فریاد زد، ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! بخدا سوگند که قطره ای از آن را نخواهی چشید تا از عطش جان دهی!

با این حال یاران امام (ع) همچنان مقاومت کردند و حتّی به فرات حمله کرده و برای خودشان آب برداشتند ولی هرگز حاضر به بیعت با یزید نشدند.

دشمن وقتی متوجه شد که امام و یارانش حاضر به بیعت نیستند وارد جنگ شد و دست به جنایات بزرگی زد و کشتار و خونریزی و قتل زد و حادثه کربلا رقم خورد. اما باز هم دست بردار نبود و بعد از جنایات کربلا و اسارت اهل بیت امام (ع) دست به تحریم سوم زد که شاید از جهاتی از تحریم اول و دوم سخت تر بود، شروع کرد به بایکوت کردن و پنهان کردن هویت اهل بیت  (ع)  و اجازه نمی داد کسی آنها را معرفی کند یا خود اهل بیت خودشان را معرفی کنند تا مردم بدانند این بزرگواران خاندان نبوت و وحی هستند.

 با خبر رسیدن اسرای اهل بیت (ع) به شهر دمشق، یزید احکامی را اجرا کرد از جمله آن‌ احکام این بود: جارچیان در شهر جارزدند سرهای بریده و زنان و اطفال کسانی به شهر وارد می‌شوند که دشمنان ما بوده و به قصد براندازی حکومت عازم عراق بوده‌اند که خلیفه زمان ابن زیاد آنها را کشته است. هرکس خلیفه را دوست دارد امروز باید شادی کند.

شامیان نیز سنگ تمام گذاشتند و به خوبی دستور حاکم را انجام دادند. بر فراز بام‌های خانه‌ها بیرق‌های رنگارنگ برافراشتند و در هرمعبری بساط شراب پهن شد. همه مردم به یکدیگر تبریک می‌گفتند. مردم شهر لباس‌های رنگارنگ پوشیدند و خود را آراستند.

آواز شادی آوازخوانان بلند بود و مردم گروه گروه، شادی کنان به سوی دروازه شهرکوفه ‌رفتند و عده‌ای از شهر خارج شده بودند. در این روز بود که اهل بیت (ع) را که مصیبت زده و داغدار بودند، همراه با نیزه‌ دارانی که رأس مطهر شهدا را حمل می‌کردند، به دمشق وارد کردند. لشگریان یزید هم اهل بیت امام (ع) را نه تنها به عنوان مخالفان بر خلیفه بلکه به عنوان عده ای خارجی که بر حاکم مسلمین شورش کرده اند وارد بر شام کردند و این تبلیغات سوء چنان در مردم اثر کرده بود که پیرمردى به کاروان اسیران نزدیک شد و گفت: «خدا را سپاس که شما را کشت و نابود کرد و شهرها را از مردان شما آسوده ساخت و یزید را بر شما پیروز نمود!!».[2]
وقتی به واقعه کربلا نگاه می کنیم می بینیم که دشمن (جبهه کفر) برای رسیدن به خواسته های خودش از هر راهی استفاده می کند تا امام را تسلیم خواسته های خودش کند؛ لذا از هر جنایتی که بتواند استفاده می کند تا به اهدافش برسد حتی تحریم آب که می توان گفت یکی از بزرگترین جنایات کربلا، بر روی جبهه ایمان و فرزندان امام بود.

 البته دشمنان اسلام و اهل بیت همیشۀ تاریخ برای مقابله و رسیدن به اهداف خود از هیچ کاری فرو گذار نبودند و این کارها سابقه تاریخی هم دارد. حتی در زمان رسول اکرم (ص) نیز بدترین مقابله ها را داشتند. به طوری که در سال هفتم بعثت، مشرکان مکه به دلیل هراس روزافزون از نفوذ اسلام در میان مردم، تصمیم به اعمال تحریم‌های سنگین علیه پیامبر و مسلمین نمودند.آ نان با یکدیگر هم‌قسم شدند که تا از پای درآوردن پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و يارانش، دست از دشمنی برندارند لذا قطعنامه ا‌ی بر علیه مسلمانان نوشتند که کسی حق معاشرت با مسلمانان و ارتباط با پيامبر ندارد و نباید با آنها خريد و فروش و هر گونه معاملات اقتصادي داشته باشد.

این قطعنامه را 80 نفر امضا کردند و تقریبا همه‌ مستکبرین آن عصر، بر تحریم مسلمانان اتفاق نظر داشتند و نتیجه اش شد سه سال مشقت و زحمت فراوان برای مسلمانان در منطقه‌ای به نام «شِعب ابی‌طالب» که در اطراف مكه قرار داشت.

این سختی ها و مشقت ها برای امام حسین  (ع)  از طرف دشمنان اسلام نا آشنا نبود بلکه سابقه دار بود و ایشان می دانست که قرار است در کربلا چه اتقاقاتی بیافتد ولی آمد تا مقابله و ایستادگی کند و در مقابل همه سختی ها و تحریم ها و تهدیدها و هم خودش و هم یارانش از این امتحان الهی سربلند بیرون آمدند و حاضر به بیعت با استکبار نشدند.

اما افرادی هم  بودند مانند ضحاک بن عبدالله مشرقی در حادثه کربلا که در کنار امام  (ع)  بود و در رکاب حضرت در روز عاشورا شمشیر زد چند نفر از لشکر دشمن را به هلاکت رساند ولی وقتی اوضاع را مساعد ندید و متوجه شد که دیگر کار امام تمام است و برای او یار و یاوری نمانده در آن موقعیت امام را تنها گذاشت و صحنه کربلا را ترک کرد و سعادت ابدی یعنی از شهادت محروم شد. بله رفقا اگر کسی در مقابل فشارها و تحریم ها و تهدیدهای دشمن استقامت نکند و تحمل نداشته باشد، می شود مثل ضحاک و اسیر دشمن شدن و تن دادن به خواسته های دشمن و شروع می کند به بهانه آوردن برای شانه خالی کردن از مسئولیت و تکلیف خود در مقابل دشمنان اسلام .

یا مثل هرثمة بن ابی مسلم، او کسی بود که همراه سپاهیان امام علی  (ع)  در جنگ صفین شرکت کرد. در بازگشت، سپاه امام در کربلا توقف نمود. هرثمه می گوید: پس از برپایی نماز صبح، حضرت امیر  (ع)  مشتی از خاک کربلا را برداشت و آن را بویید و فرمود: «واها لک ایتها التربة، لیحشرن منک اقوام یدخلون الجنة بغیر حساب; ای خاک! همانا از تو مردمی محشور می شوند که بدون حسابرسی وارد بهشت می گردند .هرثمه، یکی از نیروهای اعزامی «عبیدالله بن زیاد» به کربلا بود، او می گوید: هنگامی که به سرزمین کربلا رسیدیم، به یاد آن حدیث افتادم، بر شترم نشستم و به سمت امام حسین  (ع)  رفتم. پس از عرض سلام، حدیثی که از پدر والای ایشان شنیده بودم بازگو کردم، امام فرمود: «با ما هستی یا بر ضد ما؟»

گفتم: «نه با شما هستم و نه بر شما! دخترانم را در شهر نهادم و از ابن زیاد بر ایشان نگرانم.»

حضرت در پاسخ فرمود: «فامض حیث لاتری لنا مقتلا و لاتسمع لنا صوتا، فو الذی نفس حسین بیده لایسمع الیوم واعیتنا احد فلایعیننا الا اکبه الله بوجهه فی جهنم; (24) برو! تا آن که قربانگاه ما را نبینی و صدای ما را نشنوی، قسم به آن که جان حسین در دست اوست، اگرکسی امروز صدای ما را بشنود و به یاریمان نشتابد، هر آینه خداوند او را با صورت در دوزخ می افکند .

هرثمه امام حسین  (ع)  را بخاطر نگرانی از تعرض ابن زیاد به دخترانش تنها گذاشت در حالیکه می دید سید الشهداء  (ع)  همسر و فرزندان و همه عزیزانش را به صحرای کربلا آورده است. دختران هرثمه عزیزتر از اولاد فاطمه (س) نبودند. او حق را شناخت اما نداشتن توکل و نگرانی اش نسبت به دخترانش او را از یاری امام حسین  (ع)  بازداشت.                                                                                     

این همان چیزی است که دشمنان اسلام در هر مقطعی از شیوه های مختلف استفاده کردند تا مومنین را تسلیم کنند و افرادی مثل ضحاک و هرثمه با بی توجهی به حربه های دشمن و دلبستن به چیزهای بی ارزش اهداف اصلی و مهم زندگی خود را فراموش کردند. این آن چیزی است که باید از عاشورا و کربلا درس گیریم و بدانیم که حضور من وشما در ماه محرم در این مجالس امام حسین (ع) برای چیست؟
آیا اینکه من و شما الان اینجا پای درس کربلا نشسته ایم و برای امام حسین اشک میریزیم و ناله می کنیم و می سوزیم غیر از این است که می خواهیم به امام عرضه بداریم که ما هم باشما هستیم؟
قطعا این حضور و گریه و ناله و سوختن شما نشانه این است که شما در جبهه ایمان قرار گرفته اید و ادامه دهنده راه امام حسین  (ع)  هستید. یعنی اگه در کربلا هم بودید در کنار امام حسین شمشیر می زدید. نه در جبهه مقابل، که جبهه کفر است که آمده تمام هویت و ارزشهای شما را از بین ببرد لذا در حال حاضر، از آنجایی که شما در جبهه ایمان هستید و عاشق و محب و شیعه امام دشمن شما و اهل بیت یعنی جبهه کفر برای مقابله با شما و از بین بردن شما دست به هر کاری می زند چرا که خداوند متعال در  قرآن می فرماید :
 « وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا»[3] جبهه کفر دایما در حال برنامه ریزی برای از بین بردن جبهه ایمان است و از هر راهی به تناسب زمان وارد می شود همانطورکه در کربلا از هر راهی وارد می شدند؛ از تحریم ها گرفته تا کشتار و خونریزی. در این زمان نیز می بینیم جبهه کفر از هیچ کاری فرو گذار نیست؛ از جنگ نظامی و فرهنگی و سیاسی گرفته تا تحریم های غیر انسانی لذا با نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی می بینیم که در هر برهه از تاریخ انقلاب در عرصه های مختلف وارد مقابله شده اند البته به مدد الهی در همۀ عرصه ها شکست خورده است و ملت ایران چنانچه مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای در این باره فرموده اند: دشمنان حتّی از جنگ فرهنگی هم مأیوسند. ببینید؛ در دهه‌ی ۷۰ که دهه‌ی دوّم انقلاب ما بود، یک حرکت فرهنگی خباثت‌آلودی علیه کشور ما شروع شد که بنده همان‌وقت مسئله‌ی تهاجم فرهنگی را مطرح کردم، مسئله‌ی شبیخون فرهنگی را مطرح کردم، برای اینکه جوانها حواسشان باشد، چشمشان باز باشد، مردم بدانند. یک حرکت وسیع فرهنگی علیه کشور ما در دهه‌ی ۷۰ شروع شد؛ حالا شما نگاه کنید؛ متولّدین دهه‌ی ۷۰، امروز دارند میروند به‌عنوان مدافع حرم جان میدهند، سر میدهند و نیرو میدهند؛ نعششان برمیگردد! چه کسی این را حدس میزد؟ در همان دورانی که آن تهاجم وسیع فرهنگی بود، این گلها در بوستان جمهوری اسلامی شکفته شدند، این نهالها روییدند، حججی‌ها درست شدند؛ پس ما در جنگ فرهنگی پیروز شدیم و دشمن در جنگ فرهنگی شکست خورد. یک جنگ فرهنگی راه انداختند در دهه‌ی ۷۰ و بخشی از دهه‌ی ۸۰، برای اینکه افتخارات دفاع مقدّس را به فراموشی بسپرند، و اصرار داشتند بر این؛ [امّا] جمهوری اسلامی یک فنّاوری نرم را به وجود آورد، یعنی حرکت عمده‌ی راهیان نور. راهیان نور یک فنّاوری است؛ یک فنّاوریِ قدرتِ نرم است. میلیون‌ها جوان راه افتادند، رفتند در جبهه‌های جنگ، در آن کانون معرفت و قدس، در آن کانون فداکاری، آنجا دیدند که چه وضعیّتی بوده است و چه اتّفاقاتی افتاده است؛ [برایشان] شرح دادند و در ماجرای دفاع مقدّس قرار گرفتند. بله، جمهوری اسلامی این است؛ مدافع حرم تربیت میکند؛ راهیان نور راه می‌اندازد؛ معتکفین در مساجد را -که تقریباً همه هم جوانند، به‌عنوان یک نماد عالی تضرّع و قداست- به وجود می‌آورد؛ اینها که [قبلاً] نبود؛ پس ما در جنگ فرهنگی بر دشمن پیروز شدیم. در جنگ نظامی هم ما پیروز شدیم.
در جنگ امنیّتی ـ سیاسی هم ما پیروز شدیمجنگ امنیّتی ـ سیاسی‌شان سال ۸۸ و حوادث سال ۸۸ برای آن حوادث سالها زحمت کشیده بودند؛ آن‌جور حوادث یک‌ساعته و یک‌روزه که به وجود نمی‌آمد؛ چند سال برای آن زحمت کشیده بودند؛ ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی بر توطئه‌ی دشمن فائق آمد و پیروز شد.
 
حالا دشمن بعد از شکستی که در جبهه‌ی فرهنگی خورده و در جبهه‌ی امنیّتی خورده و در جبهه‌ی سیاسی خورده و درجبهه‌ی نظامی خورده، متمرکز شده روی جبهه‌ی اقتصادی. من به شما عرض بکنم دشمن به توفیق الهی در این جبهه هم شکست خواهد خورد.

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا «خداوند هرگز بر [زيان] مؤمنان، براى كافران راه [تسلّطی] قرار نداده است.» لذا نباید اجازه بدهیم تا دشمن بر ما تسلط پیدا کند و ما را تحت سلطه خودش قرار دهد.

اگر بخواهیم در جنگ اقتصادی هم مانند جنگها و عرصه های قبل پیروز بشویم و مغلوب دشمن نشویم باید ابتدا جنگ اقتصادی و اهداف و عرصه های آن و تاریخ و گذشتۀ آن را خوب بشناسیم.

 جنگ اقتصادی یعنی استفاده از ابزارهایی اقتصادی، برای تضعیف اقتصاد منطقه دیگری. به عنوان مثال، محاصره اقتصادی و تحریم یک ابزاری هست برای جنگ اقتصادی محسوب می‌شود.

جنگ اقتصادی همیشه بین کشورها برای رونق اقتصادی خود و برتری بر دیگری وجود داشته مانند نزاع اقتصادی بین ایتالیا و فرانسه که

ایتالیا در سال 1886  قصد داشت، صنایع نوظهور خود را تقویت کند، سیاست حمایت از کالای داخلی خودش را در پیش گرفت و توافق تجاری خود را با فرانسه به پایان رساند و تعرفه‌هایی تا 60 درصد را بر واردات کالاهای فرانسوی وضع کرد. فرانسه نیز به این اقدام واکنش نشان داد و تجارت میان دو کشور به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرد.

الآن هم دشمن جمهوری اسلامی بعد از شکست در عرصه های مختلف، در مقابله و تسلیم کردن و استعمار ایران اسلامی، دست به جنگ اقتصادی علیه ما زده است.

 در دوم خردادماه امسال، رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان نظام، صراحتاً مطالبه‌ جدید خود از مسئولین را اعلام کردند و فرمودند: «دشمن ما اتاق جنگ را برده است در وزارت خزانه‌داری؛ [اتاق] جنگ علیه ما به جای وزارت دفاع، وزارت خزانه‌داری آنها است، به شکل فعّال هم مشغولند... من عرض می‌کنم اینجا هم بایست ستاد مقابله‌ی با شرارتِ این دشمن در مجموعه‌ی اقتصادی تشکیل بشود؛ وزارت خارجه باید پشتیبانی کند، باید به‌صورت همراه کمک کند لکن بایست در مرکز اقتصادی دولت این ستاد تشکیل بشود و این کار را دنبال کنند»[4]

هدف اصلی جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران تغییر نظام، تغییر تصمیمات نظام، تغییر تصمیمات مردم، تغییر سبک زندگی مردم است.

لذا با تمام توان خود دست بکار شده و جنگ اقتصادی را عملی کرده است تا بتوانند ما را تسلیم خود کنند.

و این یک هشدار جدی است که باید مواظب باشیم و دل به وعده های پوچ و بی اثر و دروغ آنها ندهیم و در مقابل آنها مقاوم باشیم.

با توجه به سرمایه گذاري دولت جدید آمریکا درباره تشدید تحریم هاي اقتصادي و اعمال فشار بر ایران، به نظر می رسد باید برنامه ریزي وزارت خزانه داري آمریکا که فرماندهی پیشبرد جنگ اقتصادي علیه ایران را دستور کار قرار داده است، جدي گرفت.

در آمریکا وزارت خزانهداري مسئول اعمال تحریمها علیه اهداف سیاست خارجی آمریکا است که ایران هم یکی از این اهداف است. با توجه به خروج آمریکا از برجام به نظر می رسد، ماموریت هاي جدید ضدایرانی از سوي وزارت خزانه داري آمریکا که در بیانات اخیر رهبر انقلاب در دیدارهاي مختلف، به عنوان نهاد مامور در پیشبرد جنگ اقتصادي علیه ایران اشاره شده است، دنبال خواهد شد. شاهد این ادعا می تواند، توجه به این نکته باشد که " بخشی از بودجه وزارت خزانه داري آمریکا براي سال 2019 نیز به افزایش فشار تحریم ها علیه ایران از طریق اجراي قانون «مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم ها» تخصیص یافته است."

براي درك درست از رویکرد ضدایرانی وزارت خزانه داري آمریکا یا همان " اتاق جنگ اقتصادي علیه ایران" توجه به نکات ذیل، که نشان دهنده یک برنامه ریزي دقیق از سوي دشمن با هدف " استحاله نظام ایران" است، ضروري به نظر می رسد:

جنگ اقتصادي آمریکا علیه ایران با نقش آفرینی وزارت خزانه داري این کشور سابقه حداقل 15 ساله دارد. درواقع بیش از 15 سال است که آمریکا طراحی هاي زیادي براي از پاي درآوردن اقتصاد ایران انجام داده است و در این مسیر، گام به گام طراحی هاي خود را اجرا می کند که اوج این جنگ اقتصادي، تحریمهاي سالهاي پایانی دولت دهم (1389 به بعد) بود. یکی از مصادیق این جنگ تمام عیار اقتصادي، در سال 1391 اتفاق افتاد که براساس آن آمریکا بانک مرکزي و نفت ایران را تحریم کرد. علاوه بر این، سایر طراحی ها نیز در همین راستا براي از کار انداختن سیستم مالی کشور در دهه هاي اخیر انجام شده است.

ایجاد «معاونت اطلاعات مالی و تروریسم» پس از یازده سپتامبر، براي تحریم افراد و نهادهاي ایرانی در قالب «لیست تحریمی آمریکا» یا (SDN) و تحریم بیش از 230 شخصیت حقوقی و حقیقی ایران از جمله اقدامات ضدایرانی این اتاق جنگ اقتصادي در 15 سال گذشته بوده است.

«مرکز هدفگیري تامین مالی تروریسم» در عربستان که همزمان با سفر سال گذشته ترامپ به این کشور تاسیس شد، همانند پایگاه هاي نظامی آمریکا، با همکاري بخش اقتصادي عربستان وظیفه از کار انداختن زیرساختهاي اقتصادي کشور و محدود کردن روابط مالی ایران در حوزه خلیجفارس را دارد که ازجمله اقدامات این مرکز هم میتوان به ایجاد اختلال در بازار ارز کشور در ماه هاي اخیر اشاره کرد.

مذاکره با 165 بانک : در حوزه رایزنی هاي دیپلماسی به استناد گزارش کنکره آمریکا (سال 2013) وزارت خزانه داري این کشور براي اعمال تحریمها علیه ایران، طی دو سال با 165 بانک در سراسر جهان مذاکره کرده است. در همین راستا، رایزنی هاي بسیار فعالانه این نهاد با بخشهاي اقتصادي کشورهاي دیگر اشاره کرد که هدفش همراه کردن بخشهاي اقتصادي کشورهاي مختلف جهان براي کاهش مبادلات تجاري و تحریم اقتصاد ایران است. این تعاملات که با عنوان دیپلماسی مالی در روابط بین الملل شناخته می شود، از سوي وزارت خزانه داري به صورت فعالانه انجام میگیرد.

ایجاد تسلط بر جریانات مالی و رهگیري آنها یکی دیگر از اقدامات «اتاق جنگ اقتصادي علیه ایران» است. وزارت خزانه داري رهگیري جریانات مالی را با رصد جریان مالی دلار به عنوان ارز جهان و همچنین با استفاده از سازمان هاي بین المللی در این زمینه مانند FATF نیز انجام می دهد.

با توجه به سرمایه گذاري دولت جدید آمریکا درباره تشدید تحریم هاي اقتصادي و اعمال فشار بر ایران، به نظر می رسد باید برنامه ریزي وزارت خزانه داري آمریکا که فرماندهی پیشبرد جنگ اقتصادي علیه ایران را دستور کار قرار داده است، جدي گرفت. در این راستا، تدوین طرحی براي مقابله با اقدامات احتمالی این نهاد، از سوي مسئولین امر، نکته اي است که باید به طور جدي به آن توجه و اقدام کرد.

در دوران ریاســت جمهوري ترامپ افـرادي همچون اســـتیو منوچین بـه عنوان وزیر خزانـه داري ایـالـات متحـده و خـانم ســـیگال ماندلکر معـاون ضــــدتروریســـم وزارت خزانه داري ایالات متحده بطور ویژه درصـــدد هســـتنـد تـا گـامهـاي فـراگـیـرتري براي مهـار قــدرت اقتصـــادي ایران اعمال کنند که این رســـالت در دوران بعد از خروج آمریکا از برجام اهمیت بیشـتري یافته اسـت. نکته قابل توجه در این راستا تعامل سازنده وزارت خارجه با خزانه داري اسـت که در حقیقت سـیاسـت خارجی و سـیاست امنیتی آمریکـا در بســـیـاري از مواقع بخصـــوص در رابطـه با ایران از طریق سازوکارهاي اقتصادي عملیاتی می گردد و ارتباط مستقیمی با الگوهاي رفتاري وزارت خزانه داري دارد.

پس از اعلام ترامپ درخصوص قانون اجرایی بازگشت تحریم هاي تعلیق شده بر اثر برجام ، وزارت خزانه داري آمریکا به دنبال تصمیم ترامپ مبنی بر بازپس گرفتن امضاي آمریکا از برجام، مختصات و شرایط اعمال تحریمهاي جدید بر ایران را مشخص کرد. بر مبناي دستور اجرایی ترامپ به وزارت خزانه داري آمریکا، این اتاق جنگ اقتصادي ملزم شده است تا هرچه زودتر شرایط بازگشت تحریمهاي مرتبط با برنامه هسته اي ایران را آماده کند.  در واقع برنامه مشخص این است که در گام نخست بازگشت تحریمها، محدودیتهاي آمریکا براي اقتصاد ایران که با توافق برجام تعلیق شده بودند، بار دیگر در یک فرآیند کوتاه مدت به کشورمان تحمیل خواهند شد. خزانه داري آمریکا همچنین به کلیه افراد حقیقی و حقوقی که در حوزه هاي مرتبط با تحریمهاي هسته اي با ایران در حال همکاري هستند فرصت داده است تا اقدامات لازم براي جلوگیري از تحریم شدن از سوي آمریکا را اعمال کنند و بدین شکل بازگشت تحریم ها را رقم بزنند. نکته قابل توجه در این راســـتا تعامل ســـازنده وزارت خارجه با خزانه داري اسـت که در حقیقت سـیاسـت خارجی و سـیاسـت امنیتی آمریکا در بسیاري از مواقع بخصـوص در رابطه با ایران از طریق سازوکارهاي اقتصادي عملیاتی می گردد و ارتباط مستقیمی با الگوهاي رفتاري وزارت خزانه داري دارد.

 

زمانبندي اقدامات آمریکا: تاریخ آغاز تحریمهاي بازگشتی همزمان با خروج آمریکا از برجام (9 می 20018) یعنی 18 اردیبهشت 1397 است و 90روز بعد که همزمان با (6 آگوست 20018) 15 مرداد 1397 تحریم خرید اسکناس دلار، تجارت با طلا، خرید و فروش فلزات همچون گرافیت، الومنیم و فولاد، خرید و فروش ریال، بخش خودروسازي، واردات مواد غذایی از مبدا امریکا، خرید هواپیما و قطعات و خدمات مربوطه آغاز می شود. و 180روز بعد از خروج آمریکا از برجام که همزمان با (4 نوامبر 20018) 25 آبان 1397است. تحریم معامله با کشتیرانی ایران، معامله با شرکت ملی نفت: تحریم خرید نفت و مشتقات نفتی شامل پتروشیمی، معاملات موسسات مالی خارجی با بانک مرکزي و بانکهاي ایرانی، سوئیفت، بیمه، انرژي، افراد SDN لیست براساس متن منتشر شده وزارت خزانه داري آمریکا دوره تنفس 90 روزه و 180 روزه براي بازگشت تحریمها در نظر گرفته است. البته عمده تاثیر این جنگ، تاثیر ذهنی و روانی است وگرنه در واقع بیش از 20 درصد مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم و فشار خارجی نیست.

 

 

[1] مقتل الحسین خوارزمى، ج 1، ص 237 و بحارالانوار، ج 44، ص 383 .

[2] ملهوف (لهوف)، ص 211-212

[3]. سوره بقره آیه 217

[4] 1397/03/02

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha