به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب مسیحیت به قلم سيد محمد اديب آل على با هدف آشنایی علاقه مندان با تاريخ و كلام مسيحيت در قالب پرسش و پاسخ به رشته تحریر درآمده است که حوزه نیوز این کتاب را در شماره های گوناگون منتشر خواهد کرد.
* كتاب مقدس
- كتاب مقدس مسيحيان
پرسش:
كتاب مقدس مسيحيان چه كتابى است و چه خصوصياتى دارد؟
پاسخ:
كتاب مقدس، عنوان مجموعه اى از نوشته هاى كوچك و بزرگ است كه مسيحيان همه، و يهوديان بخشى از آن را كتاب آسمانى و الهى خود مى دانند. عنوان معروف اين مجموعه در زبان انگليسى و بيشتر زبان هاى اروپايى «بايبل»[24] و يا كلمه هاى هم خانواده ى آن است كه از كلمه ى يونانى «Biblia» به معناى «كتاب ها» گرفته شده است.[25]
در زبان هاى فارسى و عربى عنوان «عهدين» نيز براى اين كتاب به كار مى رود. عنوان مذكور به اين اعتقاد مسيحيان اشاره دارد كه خداوند دو عهد و پيمان با انسان بسته است: يكى «عهد قديم»[26] كه در آن خداوند از انسان پيمان گرفته است كه بر شريعت الهى گردن نهد; و ديگرى «عهد جديد»[27] كه پيمان بر سر محبت خدا و عيسى مسيح است.
متناظر با اين تقسيم، كتاب هاى مربوط به دوره ى اول را «عهد قديم» و كتاب هاى مربوط به دوره ى دوم را «عهد جديد» مى خوانند و هر دو قسمت از نظر مسيحيان مقدس و معتبر است، لكن يهوديان معتقدند كه خدا تنها يك پيمان با انسان بسته و آن همان پيمان «شريعت» است; و بر اين اساس تنها بخش «عهد قديم» را ـ كه «عهد» مى نامند ـ قبول دارند.[28]
عهد قديم
اين بخش از كتاب مقدس ـ كه قريب سه چهارم كل كتاب مى شود ـ مشتمل بر 39 يا 46 كتاب است.[29]
طبق نسخه ى 46 كتابى (يا نسخه ى سبعينه) كه مورد پذيرش اكثر مسيحيان است، عهد قديم به سه بخش تقسيم مى گردد:
بخش اول: اسفار پنج گانه ى تورات و كتب تاريخى ديگر;
بخش دوم: كتب حكمت، شعر و مناجات;
بخش سوم: كتب انبيا و پيش گويى هاى آنها.
هرچند باور عمومى يهوديان و مسيحيان اين است كه تورات فعلى (اسفار پنج گانه) نوشته و يا كتاب آسمانى حضرت موسى(عليه السلام) است، اما كسانى در گذشته و حال انتساب تورات موجود به حضرت موسى(عليه السلام) را قاطعانه رد كرده و به اثبات اين نظريه پرداخته اند كه تورات موجود در قرون پس از آن حضرت نوشته شده است.[30]
بيش تر كتاب هاى عهد عتيق در اصل به زبان عبرى و اندكى از آن به زبان كلدانى (از زبان هاى سامى هم خانواده با عربى) بوده اند كه به يونانى ترجمه شده اند.
عهد جديد
بخش دوم كتاب مقدس، عهد جديد است كه تنها مسيحيان آن را قبول دارند. عهد جديد به زبان يونانى نوشته شده است، در حالى كه حضرت عيسى(عليه السلام) و حواريون او به زبان آرامى (لهجه اى از زبان عبرى) سخن مى گفتند. علت اين امر آن است كه با كشورگشايى اسكندر و ايجاد يك امپراطورى بزرگ، زبان يونانى در بسيارى از مناطق تبليغ شد، به گونه اى كه بسيارى از مردم با اين زبان آشنايى يافتند. هنگامى كه رسولان مسيحى براى مردم منطقه ى درياى مديترانه و اطراف آن سخن مى گفتند يا مى نوشتند، طبيعى بود كه از زبان مشترك (يونانى) استفاده كنند.[31]
تقسيم بندى عهد جديد
عهد جديد به طور كلى به 4 بخش تقسيم مى شود:
1. زندگى نامه و سخنان حضرت عيسى(عليه السلام): اين بخش مشتمل بر 4 انجيل[32] است كه گفته مى شود «متى»، «مرقس»، «لوقا» و «يوحنا» آنها را نوشته اند.
سه انجيل نخست سبكى يكسان دارند و مطالب مندرج در آنها هماهنگ اند و با فرهنگ يهودى اختلاف چندانى ندارند; اما انجيل چهارم (يوحنا) از نظر مطالب با اناجيل ديگر متفاوت است و با فرهنگ يهودى سازگارى ندارد و در آن الوهيت حضرت عيسى مطرح شده است. سه انجيل اول را اناجيل هم نوا يا هم ديد[332] مى نامند.
غالب محققان بر آن اند كه اين سه انجيل بعد از حضرت عيسى و حدوداً بين سال هاى 65 ـ 70 م، يعنى بيش از سى سال پس از حيات زمينى حضرت عيسى(عليه السلام) نوشته شده اند و برخى از پژوهشگران كتاب مقدس معتقدند كه انجيل متى و لوقا از روى انجيل مرقس نوشته شده اند.[34]
2. تبليغات و مسافرت هاى تبليغى مبلغان مسيحى: در اين بخش كتاب «اعمال رسولان» وجود دارد كه اقدامات حواريون و ديگر مسيحيان، مخصوصاً «پولس» رابيان مى كند.
3. نامه ها: رسولان نامه هايى به شهرها و افراد گوناگون نگاشته اند كه 21 عدد از آنها در مجموعه ى عهد جديد آورده شده اند. سيزده يا چهارده[35] نامه از «پولس»، سه نامه از «يوحنا»، دو نامه از «پطرس»، و يك نامه از «يعقوب» و «يهودا» وجود دارد.
اين نامه ها حاوى مطالبى ارشادى و احياناً اعتقادى است.
4. رؤيا و مكاشفه: در اين بخش تنها كتاب «مكاشفه ى يوحنا» قرار دارد كه كتاب سرّى و رمزى است و حوادث آينده را پيش گويى مى كند.
نويسندگان عهد جديد
چهار انجيل ابتداى عهد جديد، در واقع چهار زندگى نامه از حضرت عيسى(عليه السلام) هستند كه به دست چهار نفر نوشته شده اند.
ـ انجيل مرقس قديمى ترين و مختصرترين آنهاست كه معمولا آنها را به يوحناى مرقس، دوست و هم دم و مترجم پطرس، كه احياناً هم سفر پولس نيز بوده است، نسبت مى دهند.[36] نوشته هاى او مطالبى است كه از پطرس آموخته و ثبت كرده است.[37] اين انجيل بسيار كوتاه، واقع بينانه، روشن و پرقدرت است; مانند آلبومى كه مختص عكس هاى شخصِ به خصوصى باشد، يك رشته تصاوير مهم از عيسى ارائه مى دهد... مرقس توانسته شخصيت واعمال مسيح را با اين تصاوير به خوبى نشان دهد.[38]
ـ انجيل متى در ترتيب كنونى عهد جديد، نخستين انجيل و مفصلّ ترين آنهاست. اعتقاد سنتّى مسيحى اين بود كه اين انجيل قديمى ترين اناجيل و به دست «متاى خوازى» نوشته شده است، اما با نقّادى هاى عصر جديد، عقايد فوق اعتبار خود را از دست داده است.[39]
ـ انجيل لوقا و نيز كتاب اعمال رسولان، منسوب به لوقاى طبيب، يار و همراه پولس است، كه احتمالا در انطاكيه با تبليغ پولس ايمان آورده و با او دوست و هم نشين شده بود.[40]
بسيارى از انجيل شناسان معتقدند كه انجيل متى و انجيل لوقا در نگارش از انجيل مرقس استفاده كرده اند و در بسيارى از مشتركات ديگرشان از يك منبع شفاهى بهره برده اند.[41]
ـ انجيل يوحنّا با سه انجيل ديگر ـ كه اناجيل هم نوا خوانده مى شوند ـ بسيار متفاوت است و علاوه بر اين كه تنها انجيلى است كه الهيات عيسى خدايى را ترويج مى كند، از نظر سبك نگارش و تركيب مطالب با سه انجيل ديگر تفاوت بسيار دارد، به گونه اى كه مسيحِ اناجيل هم نوا را «مسيح تاريخ» و مسيح اين انجيل را «مسيح ايمان» خوانده اند.[42]
تاريخ نگارش انجيل يوحنّا احتمالاً بين سال هاى 90 ـ 115 م است، و از نظر تاريخى آخرين اناجيل است.[43]
اعتقاد غالب سنتى در كليساى مسيحى اين بود كه اين انجيل توسط يوحنّا، پسر زبدى، كه از خردسالى در زمره ى حواريون بود، نوشته شده است، اما اعتقاد مزبور در قرن نوزدهم زير سؤال رفت و كوشش هاى بسيار براى شناسايى نويسنده ى اين انجيل به جايى نرسيد.
يك كشيش مسيحى در پاسخ به اين سؤال كه «چه كسى انجيل يوحنّا را نوشته است؟» مى نويسد:
سؤال مشكلى است و پاسخ به آن بررسى و تحقيق گسترده اى را مى طلبد و غالباً به اين عبارت ختم مى شود كه غير از خداى يگانه كسى نمى داند كه چه كسى اين انجيل را نوشته است.[44]
نويسنده ى انجيل يوحنّا علاوه بر اين كه اناجيل قبلى و رساله هاى پولس را در اختيار داشته و از آنها در تدوين انجيلش استفاده كرده، داراى مشرب فلسفى هم بوده و كتابش مشحون از مايه هاى فلسفى يونان است.
رساله هاى پولس
پولس نخستين نويسنده ى عهد جديد به شمار مى رود. رساله هاى او مشتمل بر 13 يا 14 نامه است كه براى افراد خاص يا اشخاص مختلف و شهرهاى گوناگون فرستاده و در آنها نوعاً به بيان بحث هاى عقيدتى و دفاع از نظام الهياتى خود، كه عمدتاً عيسى خدايى و نفى شريعت است، مى پردازد.
امروزه محققان مسلم مى دانند كه نخستين نوشته هاى عهد جديد، رساله هاى پولس است; زيرا وى در بين سال هاى 35 ـ 40 م تغيير كيش داد و در سال 64 م به قتل رسيد و هيچ انجيلى قبل از سال 65 م نوشته نشده است.[45]
بنابراين مى توان گفت كه رساله هاى پولس حداقل 20 سال قبل از اولين انجيل در كليساها وجود داشته و از آنها استفاده مى شده و پايه ى نظام عقيدتى مسيحيت قرار گرفته و سپس تاريخ زندگى حضرت عيسى(عليه السلام)نگاشته شده است. تأثير الهيات عيسى خدايى پولس بر اناجيل هم نوا مشهود نيست; اما انجيل يوحنّا كه سال ها پس از سه انجيل ديگر در اواخر قرن اول يا ابتداى قرن دوم ميلادى نوشته شده كاملا متأثر از الهيات پولسى است. اين نكته به ما مى فهماند كه در پايان قرن اول انديشه هاى شرك آلود پولس كاملا در جامعه ى مسيحى و در كليسا جا افتاده و بر نگارش مطالب كتاب مقدس تأثير گذارده است.
حجيت و اعتبار عهد جديد
بر اساس ديدگاه مسيحى، حضرت عيسى(عليه السلام) كتاب آسمانى نداشت، بلكه او خود تجسّم وحى الهى و عين پيام خدا بود، و انجيل ها و ساير كتب عهد جديد، نوشته ى حضرت عيسى يا املاى او به شاگردانش نيست، بلكه حواريون و قديسان و مسيحيان نخستين بعد از حضرت عيسى به تدريج آن را تحرير كرده اند.
ادعاى مسيحيان اين است كه اين نوشته ها حاصل الهامات و هدايت ويژه ى روح القدس و نتيجه ى توافق و اجماع مسيحيان صدر اول در پذيرش 27 كتاب موجود عهد جديد است:
خدا در 30 سال سرنوشت سازى (30 ـ 60 م.) كه انجيل مكتوب وجود نداشت، و سخنان و كارهاى عيسى به طور شفاهى نقل مى شد آن جامعه را هدايت كرد. اين روح القدس بود كه از طريق الهام، نويسندگان انجيل ها را براى نوشتن اين كتب و ثبت برگزيده ى سخنان و كارهاى بسيار زياد عيسى، رهنمون شد... و سرانجام جامعه ى مسيحيان نخستين با راهنمايى روح القدس از ميان نوشته هاى مسيحى بى شمار، به 27 كتاب، كه انجيل هاى چهار گانه نيز جزء آنهاست، اقرار كرد;... اين توافق در باب كتاب هاى مقدس از طريق نوعى اجماع حاصل شد. اين اجماع خيلى زود به دست آمد و فهرست نخستين كتاب هاى مقدس، بين سال هاى 150 ـ 200 ميلادى تهيه شد و پس از چند قرن كليسا به طور رسمى روشن ساخت كه چه كتاب هايى را بايد مقدس شمرد.[46]
شايسته است كه به چند نكته در اين جا توجه كنيم:
1. حضرت عيسى(عليه السلام) طبق تعاليم اناجيل هم نوا و بعضى كتب ديگر، پيامبرى هم چون ديگر پيامبران بود[47] و شأن پيامبرى اين است كه آورنده ى وحى باشد نه تجسّم آن، و پيامبر حامل پيام است نه عين آن; مگراين كه قايل به عيسى خدايى شويم كه آن نيز علاوه بر اين كه ادعايى بى دليل است، مغاير با شأنيت پيامبرى حضرت عيسى(عليه السلام) است.
2. از سوى كليسا و مسيحيت دليلى بر اين كه عهد جديد حاصل الهامات و هدايت هاى ويژه ى روح القدس است، ذكر نگرديده; مگر اين كه در اين مورد به مطالب خود كتاب مقدس استناد شود كه طبعاً چنين استدلالى دَوْرى است.
3. برخلاف اين نظريه كه مسيحيان اوليه براى پذيرش كتب 27 گانه ى عهد جديد اجماع داشته اند، شواهد تاريخى بر وجود اختلافات فراوان ميان بزرگان مسيحيت در سده هاى نخستين تولد آن حكايت دارد. تنها پس از حاكميت كليساى طرف دار پولس در زمان كنستانتين و استفاده از اقتدار حكومت در مقابله با ديدگاه هاى رقيب، شاهد حاكميت بلا منازع يك ديدگاه و استناد به كتب 27 گانه به مثابه تنها مراجع معتبر مسيحى هستيم.
ويل دورانت مى نويسد:
در ادبيات مسيحى در قرن دوم، انجيل، نامه (رساله)، اسفار، مكاشفه واعمال فراوان بود. مسيحيان در رد يا قبول آن به عنوان تفاسير مجاز از عقايد مسيح هم داستان نبودند: كليساى غرب كتاب «مكاشفه ى يوحنّا» را قبول داشتند كه كليساهاى شرق به كلى آن را رد مى كردند و برعكس، انجيل عبرى و رساله هاى يعقوب را قبول داشتند كه در غرب مردود بود.[48]
نويسنده اى پروتستان مذهب مى نويسد:
تمام 27 كتاب عهد جديد از ابتدا به وسيله ى كليساها ملهم شناخته نشده بود. اناجيل و رساله هاى پولس بيش از ساير نوشته ها بين كليساها مى گشت و قرائت مى شد و به همين دليل زودتر از همه مورد قبول واقع شد. اعلام رسمى كتاب هاى عهد جديد به وسيله ى كليسا، قبل از قرن چهارم ميلادى ميسر نشد.[49]
ضمن اين كه اين اتفاق ـ بر فرض وجود ـ نمى تواند معيارى براى حجيت يك كتاب دينى و آسمانى باشد.
4. نكته ى ديگرى كه برخى محققين اسلامى به آن تفطّن دارند اين است كه:
اتفاق نظر كليسا بر كتب عهد جديد بدين معنا نيست كه كتبى كه در قرن دوم در زمره ى كتب مورد قبول كليسا واقع شده اند، از نظر مضمون و محتوا كاملا هماهنگ با كتب فعلى باشند، بلكه تنها هم نام با آن اناجيل اند و نمى توان از اين راه ثابت نمود كه كتب موجود همان كتاب هايى هستند كه در قرون اوليه به رسميت شناخته شده اند، ولو اين كه اسماً يكى باشند.[50]
حاصل گفتار آن كه تاكنون دليل قانع كننده اى براى حجيت و ارزش آسمانى كتاب فعلى مسيحيان ارائه نشده است و در صحت و اعتبار آن ترديدهاى جدى وجود دارد.
--------------------------------
پاورقی:
[24]. Bible.
[25]. توماس ميشل، كلام مسيحى، ترجمه ى حسين توفيقى، ص 23 (به عهد عتيق نيز شهرت دارد).
[26]. Old Testement. (O.T.)
[27]. New Testament (N. T.)
[28]. ر.ك: عبدالرحيم سليمانى اردستانى، كتاب مقدس، ص 19 و 20. البته اصطلاح رايج براى عهد قديم در ميان يهوديان واژه ى «تنخ» است كه مخفف «تورات»، «نبيم»، «انبيا»، «كتوبيم» و «مكتوبات» است.
[29]. اين تفاوت ناشى از اختلاف بين دو نسخه است. خود يهوديان نسخه ى 39 كتابى را قبول دارند، اما مسيحيان، كاتوليك ها و ارتدوكس ها نسخه ى 46 كتابى، و پروتستانها نسخه ى 39 كتابى را پذيرفته اند.
[30]. از جمله اين افراد «باروخ اسپينوزا» (1632 ـ 1677 م) دانشمند هلندى و دكتر الكسندر كيوس از دانشمندان مسيحى است. ر.ك: حسين توفيقى، آشنايى با اديان بزرگ، ص 82; باروخ اسپينوزا، مصنف واقعى اسفار پنجگانه، ترجمه ى عليرضا آل بويه، مجله ى هفت آسمان، ش 1، ص 89; رحمة الله هندى، اظهار الحق، ص 63.
[31]. عبدالرحيم سليمانى اردستانى، كتاب مقدس، ص 33.
[32]. انجيل در لغت يونانى به معناى «مژده» است.
[33]. Synoptic.
[34]. ر.ك: عبدالرحيم سليمانى اردستانى، كتاب مقدس، ص 35.
[35]. در انتساب يكى از نامه ها به پولس ترديد وجود دارد.
[36]. مريل سى تنى، معرفى عهد جديد، ترجمه ى طاطه وس ميكائيليان، ج 1، ص 173.
[37]. همان.
[38]. همان، ص 176.
[39]. عبدالرحيم سليمانى اردستانى، كتاب مقدس، ص 214 ـ 215.
[40]. مريل سى تنى، معرفى عهد جديد، ج 1ظ، ص 191.
[41]. Cross, F, Th Oxford Dictionary of Christian Church (ODC), London, Oxford University Press, P 853.
به نقل از: عبدالرحيم سليمانى اردستانى، كتاب مقدس، ص 205.
[42]. همان، ص 260.
[43]. فهيم عزيز، المدخل الى العهد الجديد، ص 561.
[44]. همان، ص 546.
[45]. ر.ك: مريل سى تنى، معرفى عهد جديد، ترجمه ى طا ط. ميكائيليان، ج 1، ص 138 ـ 139; عبدالرحيم سليمانى اردستانى، كتاب مقدس، ص 235 ـ 236; و توماس ميشل، كلام مسيحى، ص 54.
[46]. كلام مسيحى، ص 41 ـ 51.
[47]. براى نمونه ر.ك: انجيل متى، 12: 18 و اعمال رسولان، 3: 13.
[48]. ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 3، ص 721.
[49]. سارو خاچيكى، كتاب مقدس را بهتر بشناسيم، ص 31 ـ 32.
[50]. ر.ك: سيد محمد حسين طباطبايى، تفسير الميزان، ج 3، ص 524.