سه‌شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۸ - ۰۶:۳۷
 نگاهی بر ماجرای پیدایش رهبانیت در مسیحیت

حوزه/ امروزه رهبانیت در کلیسای کاتولیک و ارتدکس به رسمیت شناخته می شود، ولی برخلاف راهبان قدیم که بیشتر فعالیتشان به تفکر در مسائل دینی خلاصه می شد، مهم ترین فعالیت گروه های رهبانی جدید موعظه و تعلیم، رسیدگی به فقرا، عیادت مریضان و کارهایی از این قبیل است.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب مسیحیت به قلم سید محمد ادیب آل علی با هدف آشنایی علاقمندان با تاریخ و کلام مسیحیت در قالب پرسش و پاسخ به رشته تحریر درآمده است که حوزه نیوز این کتاب را در شماره های گوناگون منتشر خواهد کرد.

* رهبانیت

- پیدایش رهبانیت در مسیحیت

پرسش: نهضت «رهبانیت» چیست و چگونه به وجود آمد؟

پاسخ: تمایل به عزلت و دوری از اجتماع و تفکر «تقابل میان ماده و روح» در میان برخی یهودیان وجود داشته و برخی معتقدند که از طریق «اسنی های یهودی»[۱] این گزارش به مسیحیت سرایت کرده است.[۲]

با این همه، باید زمان آغاز «نهضت رهبانیت» را قرن چهارم میلادی در مناطق شرقی دنیای مسیحیت و پس از آن در غرب دانست. رهبانیت در نزد مسیحیان به معنای «کناره گیری از امور متداول زندگی برای اشتغال به عبادت و امور دینی است».[۳]

در اوایل قرن چهارم، مسیحیت دین رسمی امپراطوری رم، معرفی شد و مسیحیان که تا آن زمان، تحت آزار و شکنجه بودند، دوران جدیدی را تجربه کردند. ثروت و رفاه به جامعه ی مسیحی راه یافت و دنیاگرایی کام بسیاری را تغییر داد; به همین دلیل، بعضی احساس کردند که زندگی فداکارانه ی مسیح را دنبال نمی کنند، لذا شهرها را رها کردند و عزلت در بیابان را برگزیدند تا در آن جا زندگی زاهدانه ی انفرادی همراه با عبادت و دعا و نیایش را تجربه کنند.[۴]

ویل دورانت در توصیف وضعیت کلیسا در قرن چهارم می نویسد:

کوپریانوس از این که مؤمنان حوزه ی مذهبی اش شیفته ی پول هستند، اسقف ها مقام های رسمی پردرآمد دارند که از قِبل آنها متمول می شوند و پول نزول می دهند و به محض استشمام بوی خطر، دست از کیش خود برمی دارند، شکوه و گلایه می کرد... صومعه نشینی یا رهبانیت مسیحی، در اعتراض علیه این سازش های متقابل جسم و روح شکل گرفت.[۵]

«رهبانیت» نخست در مصر و سوریه و جزیرة العرب مشاهده شده است. بنیان گذار رهبانیت را شخصی به نام «آنتونی» (۲۵۱ ـ ۳۵۶ م) می دانند. او در بیست سالگی تمام اموالش را فروخت و پول آن را به فقرا داد و خود به غار دورافتاده ای رفت و به تفکر و عبادت پرداخت. شهرت وی سبب شد بسیاری نزد او بروند و در غارهای مجاور ساکن شوند.[۶]

اما نخستین کسی که رهبانیت دسته جمعی یا جماعت رهبانی را بنیان نهاد، «پاکومیوس» (متوفای ۳۴۶ م) بود.

وی در سال ۳۲۵، پس از مشاهده ی انزوا طلبی راهبان، که آن را ناشی از خودپسندی آنان می دانست، در «تابن»، واقع در مصر، دیرهایی بنا کرد که در هر کدام صد راهب به عبادت مشغول بودند. وی نخستین کسی بود که آیین نامه ای برای سازمان دهی زندگی رهبانیِ گروهی، تنظیم کرد.[۷]

واکنش کلیسا نسبت به ظهور رهبانیت

کلیسا ابتدا با جنبش رهبانیت مخالفت کرد و آن را یک عمل بدعت آمیز تلقی نمود، سپس آن را به عنوان یک وزنه ی تعادل بخش در مقابل اشتغال روزافزون خود به حکم رانی، پذیرا شد. آبای کلیسای شرق مسیحیت تعریف جدیدی از رهبانیت ارائه کردند: آنان جامعه را فاسد نمی دانستند و ترک اشتغالات دنیوی و امور اجتماعی را هم لازم نمی شمردند، ولی به دلیل مشغله های زیاد و بحث و جدل های الهیاتی و سیاسی، احساس نیاز به محیطی می کردند که گه گاه آنان را از فعالیت و اشتغالات روزمره جدا کند و زمینه ی دعا و تفکر و خلوت و راز و نیاز را برایشان فراهم آورد.با این عمل می توانستند به یاد آورند که هدف زندگی، پیروی کامل از تعالیم مسیح است.

باسل کبیر (۳۳۰ ـ ۳۷۹ م) اسقف منطقه ی کاپادوکیه، قانونی برای راهبان وضع کرد که هنوز هم کلیساهای ارتدکس شرقی از آن پیروی می کنند. دیرهای باسیلی در مناطق بیابانی سوریه، جزیرة العرب و مناطقی در آناتولی و یونان تأسیس شد و راهبان به پند و ارشاد کسانی که به زیارتشان می آمدند می پرداختند و از مسافران راه گم کرده پذیرایی می کردند و فراریان را پناه می دادند.[۸] باسل اصرار داشت که راهبان کار کنند، دعا کنند، کتاب مقدس بخوانند و به انجام اعمال نیک بپردازند; و با این اقدام به رهبانیت جلوه ای اجتماعی بخشید.[۹]

رهبانیت، پس از شیوع در شرق، کم کم به سرزمین های غربی راه یافت. گفته می شود رهبانیت را «آتاناسیوس»، شخصیت مهم شورای نیقیه و مخالف سرسخت آریوس،[۱۰] در یکی از تبعیدهای دوره ای اش از اسکندریه به روم، رواج داد.[۱۱]

نخستین اثر مکتوب درباره ی زندگی رهبانی در غرب، مربوط به «یوحنّا کاسیانس» (۴۲۵ م) است، اما پدر رهبانیت در غرب را «بندیکت» (۵۴۷ م) می دانند. وی که در سال های جوانی در حوالی شهر رم به ریاضت اشتغال داشت، قانونی برای زندگی گروهی رهبانی تنظیم کرد که بعدها مهم ترین سند در تاریخ رهبانیت شد.[۱۲]

در اواخر قرن ششم، رهبانیت و صومعه نشینی ریشه ی عمیقی در هر دو بخش شرقی و غربی کلیسا دوانیده بود. در قرن ده و یازده میلادی اصلاحاتی در رهبانیت صورت گرفت، این دوره را دوره ی دوم شکوفایی دیرنشینی می نامند.

رهبانیت هنوز هم جایگاه مهمّی در کلیسای کاتولیک دارد.[۱۳]

علل و آثار رهبانیت

در وهله ی اول، رهبانیت اعتراضی در مقابل دنیاگرایی دستگاه روحانیت بود. عده ای از روحانیون که میان زندگی زاهدانه و ایمان به مسیح، پیوندی عمیق یافتند، حاضر به تحمّل زندگی اشرافی نبودند.

از سوی دیگر، گسترش فرهنگ «تقابل میان روح و ماده» گروهی را به مبارزه با خواهش های نفسانی سوق داد. در این فرهنگ، حتی «ازدواج» هم نوعی رویکرد منفی به زندگی پست جسمانی بود. امروزه پیروان کلیسای کاتولیک تجرد را بهتر از ازدواج می دانند.[۱۴]

برخوردهای خشن ارباب کلیسای شرقی نیز در به وجود آمدن این نهضت بی تأثیر نبوده است. کلیسای غرب از ابتدا با الهیات عیسی خدایی آشنا شده بود، اما در شرق، اختلاف دیدگاه ها بسیار حادّ و عمیق بود.

پس از حاکمیت کلیسا در اوایل قرن چهارم میلادی و رسمیت یافتن الهیات عیسی خدایی، همه ی مردم ملزم به پذیرش این دیدگاه شدند و جزای مخالفان این عقیده و کسانی که کتب و یا اناجیل غیررسمی و غیرقانونی را به همراه داشتند، بسیار سنگین بود.[۱۵]

در چنین شرایطی، گروهی از مخالفان دیدگاه رسمی کلیسا، به بیابان ها پناه بردند. هر چند قبل از رسمیت یافتن دین مسیح هم، کلیساهای قدرتمند، مشکلاتی برای مخالفان ایجاد می کردند.

به گزارش برخی منابع مسیحی، تعداد بسیاری از کسانی که به الوهیت مسیح اعتقادی نداشتند، گرد «آریوس» جمع شدند و یک جمع رهبانی را تشکیل دادند.[۱۶]

برخی از صاحب نظران به تفاوت شکل رهبانیت در شرق و غرب اشاره کرده اند:

هوای سرد اروپا تشکیل گروه هایی برای تدارک دیدن اماکن گرم و خوراک زمستانی را تقویت می کرد; در حالی که در شرق رهبانیت فردی بیشتر رایج بود. در ضمن، رهبانیت غربی جنبه ی عملی بیشتری داشت و ریاضت صرف را نمی پذیرفت و تنبلی را نکوهش می کرد.[۱۷]

ورود روش های نیمه بت پرستانه به کلیسا، در پی ایمان آوردن بربرها، نیز از جمله عوامل رواج رهبانیت محسوب می شود.[۱۸]

راهبان در گسترش و پیشرفت مسیحیت، به ویژه در کلیسای ارتدکس، نقش به سزایی داشتند. آنان نخستین فرستادگان مسیحی به سرزمین بالکان و روسیه بودند و سنت های رهبانیت شرقی و آیین نامه ی «باسیل قدیس» را با خود به آن مناطق بردند. راهبان و به ویژه اعضای کلیسای ارتدکس روسیه در تاریخ مسیحیت آن کشورها نقش بسیار مهمی داشته اند.[۱۹]

از سوی دیگر، راهبان می توانستند عامل جذب و پایداری کسانی باشند که عمل کرد منفی کلیسا آنان را از مسیحیت دور می کرد; به علاوه، صومعه ها در سال های تاریک قرن ششم تا یازدهم، برای زنده نگاه داشتن دانش، کوشش فراوانی کردند. آنان در صومعه ها مدارس ابتدایی تشکیل دادند و به نسخه برداری از متون پرداختند.

برخی از مهم ترین رهبران کلیسای قرون وسطی، از جمله «گریگور هفتم» از میان صومعه ها برخاسته اند. هم چنین نباید فراموش کرد که صومعه برای مطرودین جامعه، که نیازمند آرامش روانی بودند، پناهگاه خوبی به حساب می آمد.[۲۰]

آثار منفی نهضت رهبانیت

گسترش رهبانیت آثار منفی متعددی بر جای گذاشته است. پیدایش شکل اجتماعی رهبانیت، فرصتی برای کلیسای حاکم فراهم آورد تا با جذب راهبان به مناصب کلیسایی، بر اعتبار خود بیفزاید. راهبان به مقامات عالی نایل شدند و نزد پادشاهان، مردم و اسقف ها منزلتی والا یافتند و مورد احسان فراوان قرار گرفتند. همین نکته موجب شد که تساهل و سستی به نهضت رهبانیت راه یابد. تاریخ مملو از اخبار کسانی است که بر اعمالی که رهبانیت را کم ارزش می سازد و امور ناپسند را رواج می دهد، تأسف می خورند.[۲۱]

از سوی دیگر، جذب شدن مخالفان سیاست ها و روش های حاکم بر کلیسا به صومعه های مناطق بیابانی، به طور طبیعی کلیسای حاکم و دستگاه سیاسی کشورها را از مزاحمت آنان آسوده می کرد و این پیامد برای حاکمان ناپسندیده نبود.

نویسنده ای مسیحی در مورد جهات منفی رهبانیت می نویسد:

بسیاری از مهم ترین زنان و مردان امپراطوری جذب صومعه ها شدند و جامعه درست در زمانی که به چنین رهبرانی نیاز مبرم داشت، از استعدادها و توانایی های آنان محروم می شد. به علاوه، زندگی مجردانه ی این گونه افراد، مانع ازدواج و پرورش کودکان قابل می شد... بسیاری از اوقات نیز راهبانی که برای اعتلای روح خود ریاضت می کشیدند، دچار غرور می شدند؛ و هنگامی که بر اثر امساک و مالکیت گروهی، ثروتمند می شدند، خصایصی نظیر کاهلی، خست و طمع در آنان نفوذ می کرد.

رهبانیت موجب رشد و توسعه ی سریع سلسله مراتب و تمرکز در سازمان کلیسا گردید; زیرا راهبان مطیع روحانیون ارشد خود و اینان نیز به نوبه ی خود مطیع و تابع پاپ بودند.[۲۲]

نقش گروه های راهب و مبشّر دربسط سلطه ی بیگانگان، خصوصاً در مشرق زمین و قاره ی آسیا کم نبود. پیوند خوردن روحانیت مسیحی با قدرت های سلطه گر، پیامدهای تأسف انگیزی برای کلیسا در پی داشته است.

اقدامات رفاهی و بهداشتی و ایجاد امکانات تحصیلی در مناطق محروم و صرف مبالغ هنگفت، از رایج ترین وسایل تبلیغاتی «راهبان» برای تحت سلطه در آوردن ملل مختلف بود; به طور مثال، اولین گروه سفیدپوستانی که پای به «زیمبابوه» گذاشتند، کاشفان پرتغالی در قرن ۱۶ م. بودند و نخستین انگلیسی وارد شده در آن سرزمین، میسیونری به نام «دیوید لیوینگستون» بود که در سال ۱۸۵۵ م. آبشار «ویکتوریا» را کشف کرد، و پس از انجام «وظایف مذهبی» به انگلستان برگشت و در گزارشی اعلام کرد: «در خاک این سرزمین ذرات طلا به بزرگی دانه ی گندم وجود دارد».[۲۳]

امروز رهبانیت

اخیراً رهبانیت در غرب جولانگاه نفوذ احزاب سیاسی شده است. حزب محافظه کار به دفاع از رهبانیت، و حزب آزادی خواه، در قالب تصویب برخی قوانین، به تضعیف آن می پردازد.[۲۴]

امروزه رهبانیت در کلیسای کاتولیک و ارتدکس به رسمیت شناخته می شود، ولی برخلاف راهبان قدیم که بیشتر فعالیتشان به تفکر در مسائل دینی خلاصه می شد، مهم ترین فعالیت گروه های رهبانی جدید موعظه و تعلیم، رسیدگی به فقرا، عیادت مریضان و کارهایی از این قبیل است.

پروتستان ها در قرن ۱۶ م. به جای نظام رهبانی، جمعیت هایی مرکب از زنان و مردان، به نام «جمعیت خواهران» و «جمعیت برادران» تشکیل دادند، که شبیه راهبان کلیسای کاتولیک عمل می کنند.[۲۵]

رهبانیت در قرآن مجید

از نظر قرآن، رهبانیت از تعالیم انبیا و آموزه ای از شریعت شمرده نشده، هر چند که عملی در جهت کسب رضایت خداوند بوده است و به همین دلیل راهبان مستحق پاداش از طرف پروردگار هستند، گرچه حقیقت رهبانیت را پیگیری نکرده اند:

و رهبانیتی را که ابداع کرده بودند ما بر آنان مقرر نداشته بودیم; گرچه هدفشان جلب خشنودی خدا بود، ولی حق آن را رعایت نکردند; از این رو ما به کسانی از آنها که ایمان آوردند پاداش دادیم و بسیاری از آنان فاسق اند.[۲۶]

آیه ای دیگر به فساد در نظم رهبانی اشاره دارد:

ای کسانی که ایمان آورده اید! بسیاری از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را به باطل می خورند و آنان را از راه خدا باز می دارند....[۲۷]

البته فساد مالی و مخالفت با حقیقت، روشی متداول در میان تمام راهبان نبوده است; لذا قرآن مجید در صدر اسلام از راهبان حقیقت جو و زهد و تواضعشان تمجید می نماید:

و نزدیک ترین دوستان به مؤمنان را کسانی می یابی که می گویند: «ما نصاری هستیم»; این بدان خاطر است که در میان آنها دانشمندان و راهبانی هستند که تکبر نمیورزند، و هر زمان آیاتی را که به پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، می بینی بر اثر آن حقیقتی که شناخته اند، اشک از چشم هایشان سرازیر می شود، می گویند: «پروردگارا ما ایمان آورده ایم، پس ما را در زمره ی گواهان بنویس».[۲۸]

---------------------------

پاورقی:

[۱]. Essenes

[۲]. جوان اگریدی، مسیحیت و بدعت ها، ص ۵۷

[۳]. پطرس بستانی، دایرة المعارف بستانی، ج ۸، ص ۶۸۸

[۴]. محمد رضا زیبایی نژاد، مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص ۱۱۰

[۵]. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۷۶۶، (با اندکی تلخیص و تصرف)

[۶]. ارل کرنز، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص ۱۲۴

[۷]. تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۷۶۷; و توماس میشل، کلام مسیحی، ص ۱۴۳

[۸]. سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص ۱۲۵

[۹]. تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۷۶۷; و پطرس بستانی، دایره المعارف بستانی، ج ۵، ص ۱۰۸

[۱۰]. در شورای نیقیه در سال ۳۲۵ م برای نخستین بار بر عیسی خدایی و بر این که عیسی حقیقتاً و واقعاً پسر خداست، به صورت رسمی تأکید شد، که مخالف سرسخت آن بیانیه ی آتاناسیوس بود.

[۱۱]. کلام مسیحی، ص ۱۴۴

[۱۲]. همان

[۱۳]. سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص ۱۲۳

[۱۴]. مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص ۱۱۳

[۱۵]. ر.ک: جوان اگریدی، مسیحیت و بدعتها، ص ۱۳۴

[۱۶]. مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص ۱۱۳

[۱۷]. سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص ۱۲۵

[۱۸]. همان، ص ۱۲۴

[۱۹]. کلام مسیحی، ص ۱۴۴

[۲۰]. سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص ۱۲۵

[۲۱]. ر.ک: پطرس باستانی، دایرة المعارف بستانی، ج ۸، ص ۶۵۹، به نقل از: مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص ۱۱۵

[۲۲]. محمد رضا زیبایی نژاد، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص ۱۲۷

[۲۳]. مرتضی نظری، بررسی شیوه های تبلیغاتی مسیحیت، ص ۷۳

[۲۴]. پطرس بستانی، دایرة المعارف بستانی، ج ۸، ص ۶۹۱

[۲۵]. همان، ص ۶۹۲

[۲۶]. سوره ی حدید، آیه ی ۲۷

[۲۷]. سوره ی توبه، آیه ی ۳۴

[۲۸]. سوره ی مائده، آیه ی ۸۲

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha