به گزارش خبرگزاری «حوزه»، پاسخ به شبهات از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از شبهات قرآنی و پاسخ های آن، برگرفته از «درگاه اینترنتی مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن» خواهد پرداخت.
- سؤال
تعلیم و تربیت در قرآن کریم به چه صورت بیان شده است؟
- پاسخ
آدمی در آغاز ولادتش، فاقد علم، ادراک، تربیت و کمال است و به تدریج با آموزههای مستقیم و غیرمستقیم، استعدادهای نهفتة او به فعلیت رسیده و رشد مییابد، قرآن کریم میفرماید: «و اللّه اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع و الأبصار و الافئدة لعلکم تشکرون/ و خداوند، شما را از شکم مادرانتان خارج نمود درحالی که هیچچیز نمیدانستید و برای شما گوش و چشم و عقل قرار داد تا شکر نعمت او را بهجا آورید(نحل/78).
از اینرو، مکتب حیات بخش اسلام برای تربیت انسان در تمام مراحل زندگی برنامههای ویژهای دارد تا او را برای رسیدن به عالیترین مرحلة تکامل انسانی آماده سازد، زیرا آدمی تا خویشتن را نشناسد و رابطهاش را با جهان و آفرینندة آن نیابد و نداند از کجا آمده و در کجا و به سوی کدامین هدف در حرکت است، هرگز به هویت انسانی خود نخواهد رسید؛ و رسیدن به این موهبت تنها در پرتو تعلیم و تربیت صحیح به دست میآید.
با توجّه به این نکته، علل پرداختن به مسأله تعلیم و تربیت را فهرستوار و فشرده بیان مینمایم تا معلوم گردد که چرا در قرآن این موضوع از جمله اهداف بزرگ پیامبران الهی شمرده شده است.
1- نیاز فردی به تعلیم و تربیت، با آنکه در وجود انسان گرایش به نیکی و بدی نهفته است چنانکه قرآن کریم میفرماید: «و نفس و ما سوّیها* فألهمها فجورها و تقویها»، و قسم به جان آدمی و آن کسی که آن را آفریده و او را منظم ساخته، سپس فجور و تقوا (شر و خیرش) را به او الهام کرده است(شمس/7و8).
2- روشن است که، مشخصة یک جامعة سالم و رشد یافته، داشتن یک نظام تعلیم و تربیت زنده و پیشرفته است تا از این راه انسانهایی آزاده، مستقل، خلاق، مبتکر و تلاشگر در اجتماع پرورش یابند و به دون توجّه به نقش آموزش همراه با پرورش نمیتوان به چنین مقصودی رسید.
امّا این گرایش فطری و درونی، به تنهایی سازندة آدمی نیست بلکه با تعلیم و تربیت میتوان او را به رستگاری رهنمون ساخت.
3- الگوگیری انسان ها از یکدیگر یکی از ویژگیهای بشر، تأثیرپذیری او از عقاید و عادات و به طور کلی فرهنگ یک جامعه و انتقال آن به نسلهای آینده است، نمونة این ویژگی را میتوان در تاریخ عقاید و عاداتی که امتهای پیشین از آن برخوردار بودند جستجو نمود، و بی تردید در برخی از عقاید و عادات و رسوم امتها، امور باطل، انحرافی و به دون پایه و اساس وجود دارد.
بدینجهت اگر انسان بخواهد خود را از آسیب فرهنگهای معارض با فرهنگ اصیل و ارزشی بازدارد، راهی جز رویکرد به آمزههای دینی و الگوپذیری از گفتار و رفتار فرستادگان الهی ندارد.
4- تحولات زمانی و مکانی دگرگونیهای علم و صنعت و گسترش روزافزون جوامع صنعتی و نیاز به تخصص و مهارتهای جدید، باعث گردیده است تا بشر هرروز نسبت به دیروز، توجهاش به مسأله آموزش و تربیت بیشتر گردد، بنابراین باید نیازهای تعلیم و تربیت متناسب با شرایط روحی-روانی جامعه برای حرکت بهطرف کمال مطلوب فراهم آید.
5- بحران های اخلاقی، اجتماعی، تهدید سرنوشت بشر به وسیله بحران های روانی، ضایعات اخلاقی و نابسامانی های زجر دهندة قوانین حاکم بر زندگی ماشینی و افزایش دائمی آنها، و از ناحیة دیگر انعکاس شتابنده حوادث در جهان، اندیشمندان مسائل اجتماعی را وادار به پرداختن ریشهای به موضوع تعلیم و تربیت نموده است و در همین زمان توجّه به سفارشهای قرآنی در این رابطه میتواند یک راه حل اساسی برای این مسأله باشد.
6- نارسایی مکتبهای اخلاقی مکتبهای به اصطلاح تربیتی موجود در حل بحران اسفبار و از همگسیختة نظام اخلاقی و معنوی در جامعة بشری امروز از توانایی لازم برخوردار نبوده و نتوانستهاند راه موفقی برای این مشکلات ارائه دهند زیرا آنان به دلیل دور ماندن از رهنمودهای وحی الهی و دیگر علل، قادر به هدایت نسل بحرانزده و دورمانده از هویت حقیقی نیستند.
اکنون با توجّه به این علل بهروشنی میتوان ادعا نمود که امروزه تعلیم و تربیت صحیح و اطمینانبخش که فراگیر و متکی به وحی الهی باشد از هرزمان دیگر ضرورت پیدا میکند و از این رو میبینیم که، قرآن کریم در چهار آیه به اهمیت و ارزش این موضوع پرداخته و آن را از جمله اهداف مهم پیامآوران وحی دانسته است.
آیات تعلیم و تربیت
آیاتی که در این زمینه وجود دارند عبارتند از:
1- «ربنا وابعث فیهم رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم انک انت العزیز الحکیم»، پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز، تا آیات تو را برآنان بخواند و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد و پاکیزه کند، زیرا تو توانا و حکیمی [و براین کار قادری](بقره/129).
2- «کما ارسلنا فیکم رسولاً منکم یتلوا علیکم آیاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمة و یعلمکم مالم تکونوا تعلمون»، همانگونه که [با تغییر قبله، نعمت خود را برشما کامل کردیم] رسولی از خودتان درمیان شما فرستادیم تا آیات ما را برشما بخواند و شما را پاک کند و به شما کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد دهد(بقره/151).
3- «لقد منّ اللّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین»، خداوند بر مؤمنان منت نهاد] هنگامی که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را برآنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد و البته پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند(آلعمران/164).
4- «هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین»، او کسی است که در میان جمعیت درسنخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را برآنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنها کتاب و حکمت میآموزد و مسلماً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند(جمعه/2).
در این آیات، سه هدف کلی از بعثت پیامبران الهی را بیان میکند:
الف- تلاوت آیات الهی: تلاوت در لغت به معنای پیدرپی آوردن چیزی است و هنگامی که عبارتی را پشتسرهم و روی نظام صحیحی بخوانند، عرب از آن تعبیر به تلاوت میکند و درواقع خود مقدمهای برای آمادگی و بیداری برای تعلیم و تربیت است.
ب- تعلیم «کتاب و حکمت»: به دون آموزش و فراگیری اصول کلی و تشریح آنها با گفتار و عمل و بیان فلسفة هرکدام از آن اصول، تربیت و پرورش استعدادها میسر نمیشود از این رو آموزش یک هدف به شمار میآید ولی به تنهایی کافی نیست. شاید مقصود از کتاب همین کتاب آسمانی باشد و مراد از حکمت، علوم، دانشها، اسرار و علل و نتایج احکام است که از طرف پیامبر تعلیم میشود.
ج- «تزکیه»: ریشة این واژه از «زکاة» به معنای رشد و نمو است و آنگاه که از تزکیة نفس سخن میگوییم، هدف رشد و تعالی نفس به واسطه امور خیر و بابرکت میباشد به گونهای که شخص در دنیا شایسته اوصاف پسندیده و در آخرت به پاداش نیک برسد.
چرا این همه اهتمام؟
اهتمام به این مهم نشأت گرفته از اموری است که فهرست وار بیان میشود روی این اساس میبینیم هدف نهایی برای رسالت پیامبران، تزکیه و تربیت انسانها و رساندن آنان به درجات متعالی و مقام خلیفة اللهی در روی زمین، معرفی شده است. پس پیامبران، هم آموزشدهنده هستند و هم پرورش دهنده.
حال با توجّه به علل ذکر شده، معلوم میشود چگونه خداوند متعال وظیفهای بس سنگین بردوش فرستادگانش قرار داده است و از سوی دیگر وقتی به آیات مورد بحث نظر میافکنیم در مییابیم که هردو مسأله «تعلیم و تربیت» در کنار هم بیان شده است. که خود بیانگر مزید اهمیت است.
یکی از مباحث مهمی که میان صاحب نظران امر تعلیم و تربیت مطرح است پیش داشتن آموزش یا پرورش بر دیگری است که در این زمینه چند نظر ارائه شده است.
1- برخی معتقدند هیچکدام بر دیگری پیشی ندارد، بلکه در حقیقت، تعلیم و تربیت دو صنفند که باهم در حال تعامل و تأثیرپذیری از همدیگرند، هرگاه تعلیم افزون یابد تربیت نیز فزونی یابد و بالعکس. پس چنین نمیتوان گفت که تربیت بر تعلیم فضیلت دارد. و اگر در سه آیه (سوره بقره/151، آل عمران/164وجمعه/2) موضوع تربیت مقدم شده، شاید اشاره به جنبة اهمیت آن دارد.
2- عدهای گفتهاند: آیة 129 سورة بقره که بیانگر تقدیم تعلیم بر تربیت است در ارتباط با دعا و درخواست ابراهیم از خداوند است که تحقق علم به کتاب و حکمت و تزکیه در خاندانش میباشد، از طرفی علوم و معارف در مرحلة تحقق از جهت رتبه مقدم بر تربیت هستند که مربوط به اعمال و اخلاق است، پس در این آیه، اشاره به وضع طبیعی در یادگیری و سپس تربیت، شده است ولی در آیات دیگر که تربیت مقدم گردیده، اشاره به هدف و علت غایی برای تعلیم است چرا که هدف نهایی تمام پیامبران، پاک نمودن انسان از عقاید فاسد و کارهای ناشایست و رساندن او به کمال معنوی بوده است.
3- باید توجّه داشت که تربیت گاهی در مورد افرادی است که در ذهنی پاک و صاف دارند در اینجا آموزش مقدم است، ولی همیشه این گونه نیست که اگر فرد دارای اخلاق رذیله شده باشد میبایست ابتدا به تربیت پرداخت و سپس آموزش را شروع نمود چرا که در غیر این صورت خود آموزههای سلاحی است برای تخریب به جای عوامل سازندگی.
در نتیجه: میتوان گفت از نظر قرآن تربیت بر تعلیم مقدم است، هرچند «تعلیم» رابطهای بسیار قوی در شکلگیری یک تربیت سالم دارد و نمیشود از تأثیر آن بر نوع تربیت چشمپوشی نمود ولی تنها آموزش به عنوان هدف نهایی برای بعثت پیامبران قلمداد نمیگردد.