به گزارش خبرگزاری حوزه یکی از بزرگترین گناهان مورد ابتلا در جامعه امروزی مسئله حق الناس است که در این راستا، سلسله دروس اخلاق شنیدنی و خواندنی حضرت آیت الله مظاهری در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.
جلسۀ هفتم: حقّالنّاس مالی (۳)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
بحث ما رسید به اینجا که حقّالنّاس مالی منقسم میشود به اقسامی؛ قسمت اول دزدی کردن کسی از دیگری است؛ و تفاوت هم نمیکند دزدی از مال غیر باشد یا از مال خودی باشد. پسر یا دختر از مال پدر بدزدد یا پدر از مال پسر یا دختر بدزدد یا زن از شوهر و شوهر از زن دزدی کند. همۀ اینها دزدی است و اگر رضایت اینها تحصیل نشود و با حق مردم بمیرد عالم برزخش مشکل است، عالم قیامتش مشکلتر است.
قسم دوم از دزدی، کمکاری و بیکاری و بدکاری در ادارههاست. این مصیبتی که الان هست. علاوه بر اینکه دزدی است، حقوقی که میگیرد مالک آن نمیشود، اینکه کار مردم را مهمل گذاشته، کمکاری یا بیکاری یا بدکاری کند، گناه بسیار بزرگی است. به اندازهای که در روز قیامت خدا به او خطاب میکند: ای خائن به من، ای خائن به رسول الله و ای خائن به مردم![۱]
قسم سوم از دزدی این وضعی است که الان هست. اینکه کارگر یا تولید کننده کار را خوب انجام ندهد و سرهم بندی کند. مشهور در میان مردم است که این خانه، خانهای است که برای فروختن ساخته شده است. این کار، دزدی است و گناهش بزرگ است و گاهی ضمانت چند صد میلیونی یا میلیاردی هم میآورد. مثلاً لولهکش خوب لولهکشی را انجام ندهد و آب نشت کند. بعضی اوقات میلیونها تومان خسارت روی دست صاحب خانه میگذارد. این لولهکش و بنا و عمله ضامن این پولند که باید کار را خوب انجام میدادند، اما کوتاهی کردهاند. یعنی علاوه بر اینکه گناه خیلی بزرگ است و دزدی است و دزدی، حقّالنّاس است و حقّالنّاس ظلم است و خدا از ظلم نمیگذرد، علاوه بر اینها، ضمانتآور هم هست.
پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» به مسلمانان سفارش فرمودهاند که وقتی کاری را انجام میدهند، عالی و محکم انجام دهند. شخصی مرده بود و پیامبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» او را تشییع جنازه کردند. چون آدم خوبی بود، آن حضرت لحد او را بستند، امّا خیلی محکم کاری میکردند. کسی گفت یا رسول الله! این محکم کاری چه فایده دارد؟ چند روز دیگر این لحد نابود میشود. پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند: بله، میدانم، اما حرف دیگری هست و آن اینست که: «اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ عَبْداً إِذَا عَمِلَ عَمَلًا فَأَحْکَمَهُ»[۲]؛ خداوند عزّوجل دوست دارد وقتی بنده کاری را انجام میدهد، محکم انجام دهد. خواه کار خودش باشد یا کار دیگران باشد، سرهم بندی غلط است. خواه مثل بستن لحد باشد، باید مستحکم باشد و غیرمستحکم بودن غلط است. من از همۀ شما تقاضا دارم این روایت پیغمبر را حفظ کنید و همیشه در نظر داشته باشید. همۀ کارها باید مستحکم باشد.
قرآن میفرماید: قرضالحسنه بده که خیلی ثواب دارد. در دو سه آیه میفرماید قرضالحسنه، قرض دادن به خداست. بعد هم میفرماید من قدرت خرید را جبران میکنم. اگر یک سال پول تو پیش او ماند و قدرت خریدت کم شد، من به چندین برابر جبران میکنم: «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً کَثِیرَةً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْسُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»[۳]، اما میگوید اگر قرض برادر به برادر یا پدر و پسر به یکدیگر یا همکارها به یکدیگر باشد، باید محکم باشد و همراه با نوشتن باشد. در آن زمان که محضر نبوده، باید دو شاهد روی آن شهادت دهند. قرآن میفرماید: ضمانت و محکمکاری باشد.[۴] الان مصیبتی که در بازار و در جاهای دیگر هست، تسامح و تساهل در معاملات و در اسناد و مدارک آن است که منجر به ورشکستگی عدهای شده است.
محکم کاری در معاملات به قدری اهمیبت دارد که قرآن میفرماید: اگر در سفر بودید و نتوانستید بنویسید، به جای آن، وثیقه و رهن بگیرید: «فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ»[۵].
قرآن کتاب خوبیست و اسلام دین خوبیست و رسالۀ مرجع تقلید خیلی به درد شما میخورد. یک جمله در رسالههاست که از قرآن گرفته شده، که راجع به نسیه دادن و قرض دادن و وام دادن، باید محکم و مستحکم باشیم. باید ذرهای راه فریب باز نباشد. قراردادها، محضری با دو شاهد و خیلی صریح و با مدت معلوم منعقد گردد. حتی فقها میگویند اگر کسی نسیه بدهد و مدت نداشته باشد، این بیع نیست و تجارت نیست. تجارت آنست که مدتدار و محکم و مستحکم باشد.
قرآن میفرماید: علاوه بر این، سند کتبی و گرفتن شاهد باشد و علاوه بر این، تفحص کن که آیا او میتواند پول را پرداخت کند یا نه؟ بعضی اوقات اینطور میشود که میخواهد قدری گران بفروشد و میگوید به او بدهیم و انشاء الله پولش را میدهد. ناگهان ورشکسته میشود یا خودش را به ورشکستگی میزند. چند نفر ورشکسته میشوند، برای اینکه آدم بیعقلی، سفاهت کرده است. قرآن میفرماید همۀ کارهای تو باید محکم و مستحکم باشد.
در ازدواج هم باید محکم کاری رعایت شود. امروزه ازدواج، سخت شده و طلاق هم فراوان است و این مصیبتها در اثر این است که محکم کاری نمیشود. قرآن میگوید: اگر میخواهی زن بگیری یا شوهر کنی، تحقیق کن. اگر شبهه در آن است و اگر دینش خیلی عالی نیست و اگر اخلاقش خوب نیست، صرفنظر کن. اما تساهل به جایی رسیده که از طریق موبایل و اینترنت ازدواج میکنند. با یک محبت ظاهری و زودگذر که اسمش را عشق میگذارند و عشق نیست، نوعی بیماری است. یکی دو ماه نمیگذرد که اختلاف شروع میشود و به طلاق میانجامد و دو طایفه نابود میشوند، در اثر اینکه محکمکاری نکردهاند. در اثر اینکه به جای تحقیق و مشورت، عشقبازی کردهاند که البته گفتم عشق نیست، بلکه بیماری یا دیوانگی است و با این دیوانهبازیها ازدواج پا نمیگیرد.
در همۀ کارها باید محکم و مستحکم باشیم. قرآن کریم در آیۀ دیگری می فرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً، یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمَالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ»[۶]
ای مؤمن کارهایت محکم و مستحکم و گفتارت محکم و مستحکم باشد. اگر به راستی محکمکاری کردی، خدا کارت را اصلاح میکند و خدا تو را میآمرزد. اگر تقصیر هم نداشتی و ورشکسته شدی، خدا تو را میآمرزد. اما وقتی در جامعه میرویم، هشتاد درصد این ورشکستگیها تقصیر خود مردم است، برای اینکه تسامح میکنند و رفیقبازی و رودربایستی میکنند و ناگهان پولش خورده شده و این هم پول دیگران را خورده و وای به کسی که مال مردم خور باشد.
به هر حال، این قسم سوم حقّالنّاس، یعنی رعایت نکردن محکم کاری، اگر از قسم اول و دوم مهمتر نباشد، کمتر نیست و باید در زندگی سرمشق ما باشد. ما باید محکمکاری مخصوصا راجع به حقّ مردم داشته باشیم. خیلی جاها را سراغ دارم که خانهاش نم پیدا کرده، در اثر یک تسامح قیرکار. یک مصیبت روی سر صاحب خانه آمده، برای نیم ساعت اهمال کاری آن کسی که باید محکم کاری میکرده است. تقاضا دارم در کارهایتان همینطور که پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» سفارش کرده و خودشان هم عمل کردهاند، محکم و مستحکم باشید. در ازدواج، محکم و عالی باشید. تسامحهایی که الان میشود گناهش خیلی بزرگ است. مگر میشود با عشق و عاشقی زن گرفت یا شوهر کرد؟
قرآن کریم، این عشقبازیها و ارتباط و دوستی افراد نامحرم با یکدیگر را در کنار عمل ناشایست زنا و مثل آن بیان کرده، میفرماید: آدم صالح و شایسته از این کارها نمیکند. اسم آن را هم خُدن گذاشته است. میفرماید:
«... مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان ...»[۷]
«... مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدان ...»[۸]
زن شایسته کسی است که اهل زنا نیست، رفیقبازی هم ندارد؛ مرد شایسته، کسی است که اهل زنا نیست و رفیق زن ندارد. یعنی این دو کار را مثل هم میداند.
وقتی حرف قرآن را نشنویم، همین ازدواجهایی میشود که در بسیاری از موارد، منجر به طلاق میشود و هر گناهی که میشود تقصیر این تسامحها است. بعضی اوقات کار به جایی میرسد که بچه دارند و طلاق میگیرند و این بچه بی پدر و بی مادر میشود و این بچه، گاهی یک بلا برای جامعه میشود و گناهش برای پدر و مادر است که باید در ازدواجشان محکم کاری میکردند، اما نکردند.
قسم بعدی حقّالنّاس، سد معبر یا گرفتن راه مردم است که در خیابانها و بازارها دیده میشود. مثلاً نصف میز و ویترین مغازهدار در پیادهرو آمده است، در حالی که این پیادهروها برای رفت و آمد مردم است. یا اینکه ماشینش را در کوچه یا پیادهرو پارک میکند و میرود. کسی حق ندارد وسیلۀ خود را در پیادهرو یا کنار کوچه بگذارد و مانع رفت و آمد مردم شود. کاسب حق ندارد اجناسش را در پیادهرو بگذارد و راه مردم را تنگ کند.
همۀ اینها حقّالنّاس است و مثل تصرف در مال مردم است. الان این پارک کردن ماشین و موتور، مصیبت بزرگی شده است. کسی که ماشین میخرد یا کارخانه که ماشین میفروشد، باید فکر پارکینگش را بکند. دولت باید اول پارکینگ را درست کند و بعد اجازۀ فروش دهد. کسی که ماشین میخرد باید اول فکر پارکینگ آن را بکند و بعد ماشین بخرد.
در قدیم بازاریها از خانهشان قدم زنان با لذت بعد از صبحانه به بازار میآمدند و بعد هم از بازار به خانه میرفتند. هم پیادهروی میکردند و هم آلودگی و سر و صدا درست نمیشد. من طلبه بودم و خانۀ ما نزدیک خانۀ مرحوم آیت الله مفید، یکی از فلاسفۀ بزرگ در اصفهان بود. ایشان در روحانیت جاه و مقامی داشت. ساعت هفت و نیم صبح با یکدیگر، پیاده از خانه به مدرسه میآمدیم. ایشان تا نیم ساعت قبل از ظهر درس میگفتند و من هم به درس ایشان و دیگران میرفتم و بعد دوباره پیاده برمیگشتیم و بعد از نماز به خانه میرفتیم؛ نه خستگی بود و نه بینشاطی بود و نه چه کنم چه کنم بود. همه باید اینطور باشند. حال اگر همۀ شما ماشین میخواهید، پارکینگ داشته باشید. کوچهها پارکینگ شده و پیادهروها پارکینگ شده و این حقّالنّاس است. اینها حرام است و غصب و دزدی و تصرف در مال مردم است و این تقصیر دولت و مردم است.
ما گیریم و گیر بودن ما برای این است که به اسلام عمل نمیکنیم. اگر به اسلام عمل کنیم، شاد هستیم و زندگی با نشاطی داریم، اما عمل به اسلام نمیکنیم و یک زندگی پردرد و بینشاطی داریم. در قدیم مرضی به نام ضعف عصب نداشتیم. الان یک نفر پیدا نمیشود که اعصابش سالم باشد. این در اثر غم و غصه و زندگی بینشاط و چشم و هم چشمی است. این را خودمان به سر خودمان آوردهایم. روایت داریم مردم گناه تازه تازه میکنند و ما هم بلای تازه تازه میفرستیم.[۹] اصلاً دکتر و مریضخانهها به این تعداد نبود. شما به یکی از بیمارستانها بروید و ببینید چقدر شلوغ است! در خیابان ترافیک ماشین و آنجا ترافیک آدم است. همۀ پولهایشان را هم باید خرج مرضشان کنند. آن روزها در تمام اصفهان سه تا دکتر بود و بعضی اوقات این دکترها بیکار بودند. مردم هم سالم بودند و هم با نشاط و هم خوش و خرم بودند. خودمان به سر خودمان اینها را آوردهایم، با زندگی تجملگرایی و هرچه هست باید صرف تجمل شود. خودش بعضی اوقات زندگی سختی دارد، اما مهمانخانۀ او باید عالی باشد. حال ای کاش این تجملگراییها از خودمان بود، اما وقتی در نخ مردم رویم میبینیم که در اکثر موارد از دزدی و حیف و میل است و بالاخره میبینیم مال مردم تجملگرایی شده است.
قرآن میفرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَحْتَسِبُ»[۱۰]؛ اگر متقی باشی از راهی که گمان نداری، همۀ گرفتاریها اصلاح میشود.
همچنین قرآن میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً، یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمَالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ»[۱۱] ؛ تو به راستی دروغگو نباش و به راستی کارهایت طبق دستور اسلام باشد، مسلّم بدان که خدا اول کارهایت را اصلاح میکند و بعد تو را میآمرزد. این وعدۀ قرآن است. پس چرا گرفتاریم؟ برای اینکه گناه فردی و گناه اجتماعی و گناه ظلم و گناه حقّالنّاس داریم. اگر به راستی گناه نباشد، همۀ کارها اصلاح خواهد شد.
طلبهای آمده بود نزد یکی از علمای بزرگ و گفته بود یک دستورالعمل به من بدهید. آن عالم گفته بود: دروغ نگو. چه کسی میتواند بگوید من در شبانهروز دروغ نمیگویم؟! گناه دروغ خیلی بزرگ است. قرآن میفرماید: «وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً»، گفتار تو حق باشد و مخالف با واقع نباشد و دروغ در زندگیت نباشد.
این هم یک قسمت از حقّالنّاس است که متأسفانه عام البلواست. این خیلی رنج دارد. من خیلی رنج میبرم که در جمهوری اسلامی چرا باید چنین باشد؟! چرا باید دزدی باشد؟! چرا باید کم کاری و بیکاری و بدکاری باشد؟! چرا باید محکمکاری نباشد و بالاخره چرا باید این گناهان اجتماعی نظیر ترافیک با این همه گناهش باشد؟ خدا نکند یک پلیس سر چهارراه نباشد. ناگهان میبینیم فوج فوج از چراغ قرمز رد میشوند. خدا را به اندازۀ یک پلیس هم ناظر و حاضر نمیدانند. رد شدن از چراغ قرمز حرام است. در هر مملکتی، باید طبق قوانین آن مملکت عمل شود. شما اگر به لندن رفتید، در لندن راننده طرف چپ ماشین مینشیند. شما هم باید مثل او باشید و اگر بخواهید مثل ایران رانندگی کنید، نمیشود و حرام است. دولت مالک است، ولو دولت کفر باشد. تخلف از قوانین جمهوری اسلامی غلط است. آنکه مالیات میگیرد و اجحاف میکند، دزدی است و آنکه مالیات نمیدهد و کلاه سر دیگران میگذارد، این هم دزدی است. در فرانسه همین است و در امریکا هم همین است. انسان در هر مملکتی که زندگی کند باید طبق قوانین آن مملکت عمل کند. بالاخره ما باید صاف و باصفا و با حقیقت باشیم تا خدا هم گناهانمان را بیامرزد و هم کارمان را اصلاح کند. مرتب تلقین کنید که: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً، یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمَالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ»[۱۲]
-------------------
پی نوشت ها:
[۱] . الکافی، ج۲، ص۳۶۷
[۲] . بحارلانوار، ج ۷۰، ص ۲۹۸
[۳] . البقرة، ۲۴۵
[۴] . البقرة، ۲۸۲
[۵] . البقرة، ۲۸۳
[۶] . الأحزاب، ۷۰-۷۱
[۷] . المائده، ۵
[۸] النساء، ۲۵
[۹] . الکافی، ج۲، ص ۲۶۸: «کُلَّمَا أَحْدَثَ الْعِبَادُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْرِفُونَ»
[۱۰] . الطلاق، ۲و ۳
[۱۱] . الأحزاب، ۷۰-۷۱
[۱۲] . الأحزاب، ۷۰-۷۱
نظر شما