دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۸ - ۲۳:۴۵
 آیت الله العظمی مظاهری: جمله "چهاردیواری، اختیاری" شرعی نیست

حوزه/ در بین عوام مشهور است که می‌گویند: چهاردیواری، اختیاری است. این جمله شرعی نیست. تو مگر می‌توانی بگویی چهاردیواری اختیاری است؟ عروسی دارد و بلندگو می‌گذارد و صدای آن محله را می‌گیرد، این حرام است. همچنین اگر جلسۀ عزاداری و روضه با آن همه ثوابی که دارد، برگزار کند، حق ندارد بلندگو بگذارد تا صدای آن در خانه‌های دیگران برود.

به گزارش خبرگزاری حوزه، ، یکی از بزرگترین گناهان مورد ابتلا در جامعه امروزی مسئله حق الناس است که در این راستا، سلسله دروس اخلاق شنیدنی و خواندنی حضرت آیت الله مظاهری در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.

جلسۀ یازدهم: غصب

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَ المُرسَلین سیما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.

بحث ما دربارۀ حقّ‌النّاس بود و از بحث‌ها استفاده کردیم که حقّ‌النّاس نزد پیغمبر«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم»  و ائمۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» و همچنین نزد علمای بزرگ اهمیت زیادی دارد. به اندازه‌ای اهمیت دارد که أبوذر می‌گوید شب رفتم خدمت پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و ایشان حال صحبت کردن با من نداشتند. فهمیدم که زمینه برای صحبت کردن نیست و رفتم.

فردا صبح که برای نماز آمدند، خوشحال بودند و فرمودند: اگر شب گذشته به تو بی‌اعتنایی شد و با تو گرم نگرفتم، برای این بود که ناراحت بودم. چهار دینار از بیت‌المال نزد من بود و نتوانسته بودم به اهلش و به فقرا برسانم، ترسیدم بمیرم و این چهار دینار بر ذمّۀ من بماند. [۱] نظیر این جمله و این رفتار، در سیرۀ امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» فراوان یافت می‌شود. نظیر آن، در کتاب‌های روایی از اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» زیاد است؛ ‌ همۀ آنان وحشت عجیبی از حقّ‌النّاس دارند، لذا ما که شیعه هستیم و خود را تابع و پیرو پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» می‌دانیم، باید راجع به حقّ‌النّاس خیلی اهمیت دهیم.

بیشتر بخوانید

استانداری که بعد از وقت اداری بارکشی می کرد

طلبه ای که مصداق "وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ" است

سخنگویی که امام خمینی(ره) با شنیدن سخنان او خوشحال شد

 حقّ‌النّاس را منقسم کردم به اقسامی. بحث این جلسه که خیلی مهم است، راجع به غصب است. اینکه مثلاً کسی باغ یا خانه یا مغازه‌ای را غصب کند. گناه به اندازه‌ای بزرگ است که امام صادق«سلام‌الله‌علیه» از قول پدر بزرگوار و اجدادشان«سلام‌الله‌علیهم»  و آنان از پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» نقل می‌کنند که اگر کسی حتی یک وجب از زمین دیگری را غصب کند، در قیامت آنچه غصب شده، طوقی از آتش می‌شود و به گردن غاصب می‌افتد و با این رسوایی او را به صف محشر می‌آورند و با همان حالت، در پیشگاه حق تعالی حاضر می‌گردد، مگر اینکه توبه کند و برگردد. [۲]

معلوم است که اگر بدون توبه و بدون جبران غصب از دنیا برود، برای این کار زشتش او را به جهنّم می‌برند. قبلاً بیان شد که هنگام محاسبۀ اعمال نیز، هرچه اعمال خوب دارد می‌گیرند و به کسی می‌دهند که مالش غصب شده است. [۳]

 از این دست روایات، در کتاب‌های روایی ما فراوان یافت می‌شود. باید توجه شود که احتمالش هم انسان را می‌کشد و اگر کسی یک درصد هم احتمال بدهد که چنین و چنان باشد، باید دیوانه باشد تا غصب کند، وگرنه احتمال یک در صد هم منجّز پیش عقل است و عقل ما می‌گوید باید غصب در زندگی نباشد.

از نظر آثار وضعی هم در روایات فراوانی می‌خوانیم اگر کسی چیزی را غصب کرده باشد، برکت ندارد. مثلاً اگر العیاذبالله زمین را غصب کرده و در آن خانه ساخته، روایت می‌گوید این خانه برکت ندارد، حتی امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» فرموده‌اند: یک سنگ غصبی در خانه، ضامن ویرانی آن است. [۴] در این خانه، همیشه اختلاف است، در این خانه همیشه غم و غصه و اضطراب خاطر و نگرانی است.

از همۀ اینها گذشته، این خانه پیش خدا مقدّس نیست، لذا ملائکۀ رحمت در این خانه رفت و آمد ندارند و خواه ناخواه شیاطین در این خانه رفت و آمد دارند و در این خانه گناهان بزرگ می‌شود.

از نظر فتوا نیز همۀ مراجع تقلید نوشته‌اند اگر کسی زمینی را غصب کند یا خانه‌ای را غصب کند، ولو کم هم باشد، مثلاً یک هشتم آن از خانم است و به آن خانم نداده‌ و آن خانه را غصب کرده ‌است، اگر در این خانه نماز بخواند، نمازش باطل است و اگر روزه بگیرد، ‌روزه‌اش اشکال دارد و اگر عبادت به جا بیاورد، عبادتش اشکال دارد، در این خانه بچه پیدا شود، وضع روحی آن بچه خراب است و رستگار شدن او مشکل است، و بالاخره زندگی کردن در این خانه حرام است. بخوابد و بنشیند و غذا بخورد و بالاخره زندگی در خانۀ غصبی حرام است و اگر عبادت کند، آن عبادت صحیح نیست. هرکدام از این موارد بس است برای ما که مواظب باشیم در زندگی ما غصب نباشد.

غصب انواعی دارد؛ یک نوع از غصب، آن است که زمین یا باغ یا خانه و نظایر آن غصب شود. مثل اینکه در زمین غصبی خانه ساخته شود ‌یا زمین باغی غصبی است و در آن درخت بکارند یا افرادی ملک دیگران را تصرف کنند و صاحب ملک را از آن خارج سازند و خودشان در آن ملک سکونت کنند.

نوع دیگر غصب آن است که عین ملک یا زمین را غصب نکرده، بلکه پولش غصبی است و از پول حرام خانه یا باغ یا مغازه خریده است. زندگی کردن یا تجارت در چنین ملکی نیز مثل اینست که خود زمین را غصب کرده باشد و گناهش بزرگ است. عبادت در آن ملک باطل و حرام است و برکت هم ندارد و نمی‌تواند برای صاحبش مبارک باشد. مثل اینکه آدم رباخور و رشوه‌خور و آدمی که اهل اجحاف در معامله است یا آدمی است که خمس مالش را نداده، با پول حاصل از این گناهان خانه بسازد؛ زندگی در این خانه مشکل دارد و حرام است و عبادات غاصب در آن باطل است.

همچنین گاهی خانه با پول حلال خریداری یا ساخته شده، اما فرش‌ها و ظروف و اثاثیۀ در خانه، غصبی است. در این صورت نیز زندگی و عبادت در این خانه اشکال دارد، بچه‌دار شدن و تربیت فرزند در این خانه، با مشکل مواجه می‌گردد.  

نوع دیگر غصب، غصبی است که معمولاً در املاک موروثی اتفاق می‌افتد. مثلاً خانۀ ارثی، سهم همۀ ورثه است، امّا بعضی از آنها سهم سایر ورثه را نمی‌دهند. نظیر اینکه سهم همسر متوفی که یک هشتم است را به وی ندهند. اگر آن خانم راضی به زندگی کردن آنها در این خانه راضی نباشد، غصب است. عبادت کردن در این خانه و زندگی کردن در این خانه صحیح نیست و بالاخره همین یک هشتم، در روز قیامت طوقی از آتش می‌شود و به گردن غاصب می‌اندازند و باید اعمال خوبش را به آن خانم بدهد تا راضی شود.

متأسفانه در موضوع ارث، غصب و حقّ‌النّاس زیاد دیده می‌شود، که مثلاً برادر حق خواهرش را نمی‌دهد. خواهرش هم مظلوم است و نمی‌تواند کاری کند یا آبرودار است و نمی‌خواهد آبروی پدر و مادر و برادرش ریخته شود و ساکت می‌ماند، اما راضی نیست. ولو یک دانگ هم از این خواهر باشد، زندگی کردن و عبادت در این خانه اشکال دارد. خورد و خوراک و استراحت و خواب در این خانه و تربیت اولاد در این خانه اشکال دارد و بالاخره این خانه مبارک نیست.

مسألۀ دیگری که گاهی در موضوع ارث اتفاق می‌افتد، این است که بعضی‌ از افراد در مقابل قانون ارث قد علم می‌کنند، مثلاً یکی یا بعضی از فرزندان را از ارث محروم می‌کنند. این گناهش خیلی بزرگ است. خداوند متعال برای ارث قانون وضع کرده و فرموده است که باید بین فرزندان، دختروار و پسروار تقسیم شود. اما بعضی، یک دختر یا همۀ دخترها یا یک پسر یا همۀ پسرها را محروم می‌کنند و در مقابل قانون قرآن قد علم می‌کنند. معلوم است که گناهش خیلی بزرگ است. البته وصیّت تا ثلث اموال قبول است، اما محروم کردن از ارث گناه است و گناهش هم خیلی بزرگ است. در اثر این کار غلط، معمولاً بین ورثه اختلاف پیدا می‌شود که این اختلاف همیشه هست و هرچه این اختلاف ادامه پیدا کند، برای ورثه گناه دارد و به همان اندازه برای آن پدر یا مادر نیز گناه ثبت می‌شود که این‌طور وصیّت غلط کرده است. مسلّم است که خداوند تعالی خیلی بهتر از من و شما می‌داند، حال ما بخواهیم در مقابل قانون خدا و حکم قرآن قد علم کنیم و بگوییم پسر و دختر مساوی ارث ببرند یا دختر اصلاً نبرد، گناهش خیلی بزرگ است.

نوع دیگر از غصب، اِشراف‌ راجع به خانۀ دیگران است که سال‌هاست به مصیبت بزرگی بدل شده است. متأسفانه شهرداری‌ها اجازۀ انبوه‌سازی و ساخت خانه‌های چندین طبقه را در محلّه‌ها و در میان خانه‌ها می‌دهند و با این کار محله را از بین می‌برند. شهرداری نباید اجازه دهد. انبوه‌سازی که خانه‌های مردم را از بین می‌برد و نور و آفتاب آنها را می‌گیرد، غصب و حرام است. ساکنان محله می‌خواهند از نور خورشید و هوا استفاده کنند، اما یک ساختمان بلند در بین خانه‌ها می‌سازند و آفتاب همۀ محله را از بین می‌برند و بالاخره به خانه‌ها اشراف پیدا می‌شود. درون خانه‌ها هم از بیرون دیده می‌شود که باعث ناامنی خانه است. این غصب است و گناهش بزرگ است. برای کسی که می‌سازد حرام است و برای کسی که اجازه می‌دهد حرام است و بالاخره حق نداریم اشراف به خانۀ مردم پیدا کنیم. ما حق نداریم در زمین غیر مناسب، انبوه سازی کنیم و امنیّت خانه‌ها را بگیریم. همۀ این کارها حرام است و باید مواظب باشیم، دنیا ارزش این‌گونه کارها و اذیّت‌ها را ندارد، اما باید بدانیم که این ظلم‌ها دنیای انسان را نیز تباه می‌سازد. در جلسات قبل گفتم که قرآن کریم می‌فرماید: ظلم به دیگران، حتماً دست و پا پیچ خود ظالم می‌شود: «یا أَیُّهَا النَّاس إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلَی أَنْفُسِکُمْ»[۵]

بر این اساس، گاهی ورشکسته و بدبخت می‌شود، گاهی آبرویش می‌رود، گاهی پسر و دخترش لاابالی و نااهل می‌شوند؛ و بالاخره این‌گونه مال‌ها برکت ندارد، طوقی از آتش می‌شود و در روز قیامت به گردنش می‌اندازند و با آنچه به‌وسیلۀ آن ظلم کرده، به صف محشر می‌آید.

 به هر حال، باید بدانیم که غصب فقط زمین و خانه نیست، بلکه گاهی آفتاب و سایۀ مردم و مهم‌تر، امنیّت مردم هم غصب می‌شود که روایات مربوط به غصب و اثر وضعی که مال غصبی دارد، برای این نوع از غصب نیز جاری است.

نوع بعدی غصب، غصب آرامش با ایجاد مزاحمت و صداهای بلند است. نظیر اینکه برخی در خانه سر و صدا راه می‌اندازند و مزاحم همسایه‌ها می‌شوند. در بین عوام مشهور است که می‌گویند: چهاردیواری، اختیاری است. این جمله شرعی نیست. تو مگر می‌توانی بگویی چهاردیواری اختیاری است؟ عروسی دارد و بلندگو می‌گذارد و صدای آن محله را می‌گیرد، این حرام است. همچنین اگر جلسۀ عزاداری و روضه با آن همه ثوابی که دارد، برگزار کند، حق ندارد بلندگو بگذارد تا صدای آن در خانه‌های دیگران برود. حتی راجع به مسجد نیز همین است، تنها صوتی که باید از مسجد خارج شود و صدای آن را همه بشنوند، صوت اذان برای نماز است، اما صوت روضه‌خواندن در مساجد و روضه‌خواندن در خانه‌ها با صدای بلند، باید همراه با مزاحمت نباشد. روضه است و ثواب دارد، اما الان که مزاحم مردم است، ثواب ندارد. اگر صدای موسیقی شهوت انگیز توسط افراد لاابالی، ‌ مزاحم باشد یا صدای مراسم عزاداری توسط افراد مقدّس، ایجاد مزاحمت کند، هر دو غصب است و همۀ اینها گناه دارد. مگر ما می‌توانیم مزاحم دیگران شویم و بگوییم چهاردیواری، اختیاری است؟

مثلاً در مسجد، آقا می‌خواهد اظهار تقدّس کند، بلند بلند نماز می‌خواند. همین مزاحم اطرافیان و مخصوصاً مزاحم امام جماعت است. این غصب و حرام است. لذا به ما گفته‌اند حتی الله اکبر اوّل نماز را نیز لازم نیست بلند بگویید. امام جماعت به وظیفه رفتار می‌کند و تو هم آهسته عمل کن. حال اگر کسی بخواهد تشهد را بلند بخواند و مزاحم دیگران گردد، نمی‌شود.

این‌گونه کارها امنیّت اجتماعی را از بین می‌برد و هرچه امنیت اجتماعی را از بین ببرد، غصب است، ولو روضه باشد با آن همه ثواب‌ها، ولو عزاداری باشد و آن همه ثواب‌ها. اگر قضیۀ مزاحمت برای همسایه‌ها جلو آمد، نمی‌شود. اگر سر بلندگو در خانه باشد و همسایه اذیّت نشود، اشکال ندارد. اما این سر و صداها چنانچه موجب آزار و اذیّت شود، غصب است و امنیّت اجتماعی را از بین می‌برد.

به طور کلّی گناهِ ضربه زدن به امنیّت اجتماعی بزرگ است. مثلاً گسترش فساد اخلاقی در اجتماع، امنیّت اجتماعی را از بین می‌برد و گناه آن بسیار بزرگ است، اثر وضعی هم دارد. قرآن می‌فرماید:

«إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»[۶]

اگر بدحجابی و بی‌حجابی و بی‌عفتی در جامعه زیاد شد، کسی که این کار را کرده در همین دنیا عذاب می‌بیند و در آخرت هم عذاب می‌بیند. بعد قرآن می‌فرماید: خیال نکن عذابش کم است، بلکه عذاب الیم است، یعنی دل حسابی می‌سوزد. ناگهان سوء ظنّی برای شوهر جلو می‌آید و این خانم بدبخت و بیچاره می‌شود و آبرویش می‌رود. بی‌بند و باری او، عذاب دردناک در دنیا و عذاب دردناک در آخرت می‌شود: «لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»

فساد اخلاقی به امنیّت اجتماعی ضربه می‌زند. اشاعۀ فحشاء و شیوع بی‌بندوباری، غصب امنیّت اجتماعی است و این نوع غصب، از غصب هر باغ و خانه‌ای بالاتر است. من نمی‌دانم غیرت بعضی آقایان و عفّت بعضی خانم‌ها کجاست؟ چرا فکر آیندۀ خود و فرزندان خود را نمی‌کنند!؟ مسلّماً کسانی که فساد اخلاقی ایجاد می‌کنند، عاقبت به‌خیر نخواهند شد. آنچه الان مورد بحث است، اینست که اینها موجب ضربه زدن به امنیّت اجتماعی است و غصب است. گاهی امنیّت اجتماعی است و گاهی امنیّت اقتصادی است و گناه کسی به اقتصاد جامعه ضربه بزند نیز بزرگ است.

----------

پی نوشت ها:

[۱]. تفسیر القمی، ج‏۱، ص: ۵۱

[۲]. وسائل الشیعة، ج‏۲۵، ص۳۸۶

[۳]. الکافی، ج‏ ۸، ص ۱۰۶

[۴]. نهج البلاغة، ص۵۱۰

[۵]. یونس‏، ۲۳:«ای مردم، سرکشی شما فقط به زیان خود شماست. »

[۶]. النور، ۱۹: «کسانی که دوست دارند که زشتکاری در میان آنان که ایمان آورده‏اند، شیوع پیدا کند، برای آنان در دنیا و آخرت عذابی پر درد خواهد بود. »

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha