به گزارش خبرگزاری «حوزه» پیشینه ایران اسلامی آمیخته با آموزههای دینی و تعالیم قرآنی است؛ اسلام برای تمام زندگی فردی و اجتماعی انسان برنامه زندگی ارائه داده است و راه روشن را برای او مشخص نموده است. با توجه به دستورات این دین مبین و سیره و روش زندگی بزرگان، روحیه قناعت و ساده زیستی به خوبی مشهود است. این فرهنگ در سراسر زندگی ائمه و بزرگان جریان داشته و قابل استفاده و بهرهبرداری در زندگی امروز جوامع نیز است. در این نوشتار سعی شده دو مفهوم قناعت و ساده زیستی مورد بررسی قرار گیرد و آثاری فراوان فردی و اجتماعی و نقش عمده آنها در اقتصاد مقاومتی بیان گردد.
مقدمه
قناعت به معنای بینیازی و اعتدال و میانهروی از صفات اخلاقی نیکو و پسندیدهای است که در تکامل فرد و اجتماع مؤثر است. یکی از فضیلتهایی که همواره مورد تأکید پیامبران و امامان علیهمالسلام بوده است و در تعالیم ایشان فراوان از این فضیلت یاد شده است؛ حضرت علی علیهالسلام فرموده است: القناعَةُ مالٌ لایَنفَدُ (نهجالبلاغه، حکمت 57.) «قناعت، ثروتی پایانناپذیر است». قناعت را سبب بینیازی و ثروتمندی میدانند و بیان میفرمایند در صورتی که این فضیلت حاصل گردد انسان را در جهت برخورداری از مواهب الهی و رشد و تعالی روزافزون سوق خواهد داد. همچنین فرمودند: کفی بِالقَناعَهِ مُلکاً و بِحُسنِ الخلقِ نعیما «پادشاهی در قناعت است و حسن خلق برای انسان کفایت میکند». (نهجالبلاغه، حکمت 220)
با توجه به مفهوم قناعت، راضی شدن به مقدار اندک که در مقابل واژه حرص و طمع قرار دارد برخی گمان میکنند به معنای مصرف نکردن و یا کم مصرف کردن است اما با تعاریف ائمه و روش آن بزرگواران اهمیت این موضوع در بطن زندگی افراد یک جامعه و رویارویی با مشکلات و چالشهای اقتصادی نمود پیدا میکند بهگونهای که میتوان کارکردهایی همچون ساده زیستی، آرامش، امنیت، فقرزدایی، مدیریت مصرف و استقلال اقتصادی و ... را از مهمترین کارکردهای پیادهسازی و الگوسازی فرهنگ قناعت نام برد. آنچه اسلام میگوید آن است که انسان راضی به قسمت خود باشد نه آنکه دست از تلاش و کوشش و فعالیت اقتصادی برکشد بلکه برای تولید تلاش کند و برای کفاف خویش و انفاق به دیگران فعالیت اقتصادی داشته باشد. قناعت علاوه بر آثار فردی بیشماری که به همراه دارد میتواند به عنوان یک عنصر مؤثر در جامعه بشری نیز مورد توجه قرار گیرد و همواره الگوها و راهکارهای مفید و سازندهای در حل مسائل اجتماعی ارائه دهد.
یکی دیگر از فضائل اخلاقی بیان شده که گاهی همراه قناعت و گاهی از آثار قناعت از آن نام برده میشود ساده زیستی است. فضیلتی که به وضوح در زندگی ائمه و بزرگان مشهود است و پیامبران و انبیاء و اولیای خداوند همه و همه نمونههای عملی ساده زیستی در زندگی هستند که با سرمشق گرفتن از زندگانی و روش آنها میتوانیم به جایگاه رفیع انسانی برسیم. در تمام دستورات کسی که دلبسته شد دچار حرص، طمع و آز میشود و تمام تلاش خود را در این زمینه صرف میکند و از به کمال رسیدن خود بهسوی حق تعالی باز میماند. لذا دین مبین اسلام رهنمودهایی و سفارشهایی در زمینه ساده زیستی، زهد و دل بریدن از دنیا پیش روی انسان قرار میدهد و این فضیلت را با الگو گیری از زندگی آن بزرگواران از جمله رسول اکرم صلیالله علیه واله وسلم حضرت ختمی مرتب، حضرت علی، ائمه هدی علیهماالسلام یک ارزش متعالی برای پاسخ به زندگی ناپایدار دنیا میداند که در پرتو آن آرامش درون و برون حاصل گردد. رهبر معظم انقلاب نیز در سخنان خود همیشه به قناعت و دوری از اسراف دعوت مینمایند و در جایی میفرمایند من مردم را به قناعت دعوت میکنم قناعت سرافرازانه، قناعت انسان عاقل و خردمندی که میداند آینده خود را با قناعت تأمین میکند و زندگی و روال اقتصادی کشور را تسهیل و به مسئولین کمک میکند که بتوانند تدابیر صحیح را در کار اداره مملکت اعمال کنند. (رهبر معظم انقلاب، 1377)
با این تعابیر مشخص میگردد فرهنگ قناعت و ساده زیستی به عنوان یک ضرورت و مسئله مهمی سبب رشد و شکوفایی فردی و اجتماعی میگردد، به این صورت که با نهادینه شدن این فرهنگ حرص و آز و بینیازی کنترل میشود و در پی آن مشکلات و فشارهای اقتصادی قابل تحمل میگردد، فرهنگ استفاده صحیح از منابع و دوری از اسراف ترویج مییابد. چراکه امروزه و در عصر حاضر نگاه افراطی به مادیات همه گیر شده و افراد گاها دچار زرق و برق دنیا گشتهاند و اسراف و تبذیر رواج یافته و در چنین جامعهای استفاده درست از منابع و اصلاح الگوی مصرف نیاز به این دو راهکار اساسی یعنی قناعت و ساده زیستی دارد تا استقلال و عزت و مقاومت کشور در مقابل تحریمها و تهدیدها حفظ گردد و بینیازی از دیگر دولتها حاصل گردد. همچنین ترویج قناعت و ذکر آثار و ضرورتهای آن بهترین راه بهسوی اقتصاد مقاومتی است، اقتصادی که همراه با مقاومت، استقامت و بینیازی است.
مفهوم قناعت
معنای لغوی قناعت در فرهنگهای مختلف به معنای خرسندی، خرسند بودن به قسمت خود، بسنده کردن به مقدار نیاز، صرفهجویی، خشنودی نفس به آنچه از روزی و معاش قسمت او میشود. (لغتنامه، واژه قناعت) قناعت یعنی رضا دادن به سهم خویش. (لسان العرب، ماده قنع) قناعت وقوف به حد قلّت و کفایت و قطع طمع از طلب کثرت و زیادت، اکتفا به مقدار ناچیز از وسایل زندگی در حد ضرورت و نیاز و راضی شدن به مقدار اندکی از بخشش نیز آمده است. امام سجاد (ع) فرمودند: مَن قَنعَ بِما قَسمَ اللهُ لَهُ فهُو مِن اَغنَی النّاسِ؛ هر کس به آنچه خداوند برایش تقسیم کرده و روزی داده، قانع باشد، او از بینیازترین مردم است. (بحارالانوار، ج 75، ص 158)
در تفسیر قناعت تعبیرات مختلفی در منابع لغت و سخن بزرگان آمده است که تضادی باهم ندارند. بعضی قناعت را به معنای رضایت به آنچه خدا به انسان داده تفسیر کردهاند و برخی به راضی بودن به کمتر از نیازها و عدهای رضایت به حداقل زندگی و گاه گفتهاند قناعت آن است که انسان در برابر آنچه خدا به او داده است خشنود باشد و بیش از آن را طلب نکند و این همان حقیقتی است که بسیاری از بارها را از دوش انسان برمیدارد (پیام امام، ج 13 ص 753)
در حقیقت امام علی (ع) قناعت را بهرهمندی از دنیا به اندازه کفایت و رفع نیاز میداند. ایشان در بیان ویژگی انسان قانع میفرماید: کسی که به اندازه کفایت زندگی، از دنیا بردارد به آسایش دست یابد و آسودهخاطر گردد در حالی که دنیاپرستی کلید دشواری و مرکب رنج و گرفتاری است. (نهجالبلاغه، ح 74) پس برخلاف تعریفی که در کتب لغت آمده است، امام علی (ع) ملاک قناعت را مقدار و بهرهمندی کم از دنیا نمیداند، بلکه بهرهمندی به اندازه کفاف و رفع نیاز را ملاک قناعت بیان میفرماید. از نظر آن حضرت (ع) همانطوری که توجه به دنیا بیش از حد نیاز، رسیدن به مرحله دنیاپرستی است و این مرحله انسان را گرفتار مادیات و محبت دنیا و شهوات میسازد (آلعمران، آیه 14) پس آنچه اسلام میگوید آن است که انسان راضی به قسمت خود باشد نه آنکه دست از تلاش و کوشش و فعالیت اقتصادی برکشد.
امام سجاد (ع) در پاسخ به فردی که از ایشان جویای برترین اعمال شده بود، فرمودند: «هو ان یقنع بالقوت...» برترین عمل این است که انسان به آنچه در دست او است، قانع باشد. (مستدرک الوسایل، ج 15، ص 232) در روایتی دیگر، قناعت آن قدر مهم تلقی شده است که موجب سعادت انسان به حساب آمده است. (غرر الحکم و درر الکلم، ص 391) این صفت، علاوه بر آنکه از صفات ممتاز اخلاقی محسوب شده و به حسن رابطه فرد با مولای خود منجر میشود، در استحکام بنیاد خانواده نیز از اهمیت خاصی برخوردار است و آثار مهمی بر آن مترتب میشود.
قناعت در رفتار اقتصادی به معنای اکتفا کردن به اندک و ضد اسرافکاری است. قناعت به معنای مصرف از داراییهای خود در حد کفاف بیآنکه خود را گرفتار قرض کند و دست تمنا بهسوی این و آن دراز نماید، قناعت صحیح مصرف کردن است که در ادبیات اقتصادی امروز جهان با واژگانی نظیر بهرهوری، کارایی، بهینهسازی مصرف و مانند آن بیان شده و به عنوان یک رفتار هنجاری و درست، مورد ستایش و تشویق است. آنچه از مجموعه تعاریف به دست میآید این است که فرد قانع در بعد شناختی، معتقد است هر چه از سوی خدا به او برسد، فضل اوست. در بعد عاطفی به همه محدودیتها و مقدرات رضایت میدهد و در بعد رفتاری، بر وفق محدودیتها عمل میکند و با آن کنار میآید. گستره قناعت وسیع است و شامل لباس، مسکن، خوردن، آشامیدن، خواب و... میشود.
مفهوم ساده زیستی
ساده زیستی عدم دلبستگی به مظاهر دنیا و رهایی از تجملات و تشریفات زاید زندگی و بیپیرایه بودن که مقابل آن، تجملگرایی و رفاهزدگی است. ساده زیستی با مفهوم زهد و بیرغبتی، ارتباط تنگاتنگی دارد به عبارت بهتر میتوان گفت: زهد، مربوط به گرایش باطنی و قلبی انسان به دنیاست و ساده زیستی، ناظر به زندگی فردی و اجتماعی افراد است و نمیتوان بدون روحیهٔ ساده زیستی، به زهد رسید. ساده زیستی یکی از موضوعاتی که در زندگی فردی و اجتماعی و مادی و معنوی انسان تأثیر بسزایی دارد، ساده زیستی، پاسخ انسانهای دانا به زندگی ناپایدار دنیاست که در پرتو آن، آرامش درون و برون حاصل میشود؛ بنابراین، ساده زیستی با نوع شناخت انسان و نگرش او به زندگی دنیا مرتبط است.
استاد مطهری میگوید: «زهد، حالتی است روحی و زاهد از آن نظر که دلبستگیهای معنوی و اخروی دارد، به مظاهر مادی زندگی بیاعتناست. این بیاعتنایی و بیتوجهی تنها در فکر و اندیشه و احساس قلبی نیست و در مرحلهٔ ضمیر پایان نمییابد. زاهد در زندگی عملی خویش، سادگی و قناعت را پیشهٔ خود میسازد و از تنعم تجمل و لذتگرایی پرهیز مینماید. زهاد جهان آنها هستند که به حداقل تمتع و بهرهگیری از مادیات اکتفا کردهاند.» (سیری در نهجالبلاغه، ص 214)
با این توصیف، مفهوم زهد دو مرحلهٔ قلبی و عملی دارد: مرحلهٔ قلبی آن، عدم دلبستگی به دنیا و مرحلهٔ عملی آن، اکتفا کردن به حداقل ابزارهای زندگی و ساده زیستی است. پس میتوان گفت: ساده زیستی راستین راه را برای تحصیل زهد حقیقی همواره میسازد؛ چنان که در روایتی از امام علی (ع) آمده است: «التزهد یؤدی الی الزهد واداشتن خود به زهد و ساده زیستی، منتهی به حالت درونی زهد میگردد» (غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 291). در جای دیگر میفرماید: «اول الزاهد التزهد نخستین گام زهد، تزهد (ساده زیستی) است.» (غرر الحکم و درر الکلم، ج 2، ص 384)
مفهوم اقتصاد مقاومتی
اقتصاد از ریشه قصد گرفته شده به چندین معنی آمده است از جمله: میانجی شدن، میانهرو بودن، به اعتدال خرج کردن و ... رسول خدا فرمودهاند: ما عالَ مَنِ اقتَصَد هرکسی میانهروی کند محتاج نشود. به این معنا که جامعهٔ بشری با اقتصاد، برپا میایستد (اصول کافی، ج 3، باب کفاف، حدیث 3). خداوند دربارهٔ نقش اقتصاد در جامعهٔ بشری میفرماید: «و لا توتوا السفهاء اموالکم آلتی جعل الله لکم قیاما: اموال خود را (که خداوند آن را وسیلهٔ قوام زندگی شما قرار داده) به سفیهان و بیخردان مدهید.»(نسا، آیه 5)
امام علی علیهالسلام هم در تعریف اقتصاد میفرماید: در مصرف آنچه به دست آوردی نیکو عمل کن زیرا تلاش بیاندازه برای دنیا منجر به تاراج رفتن اموال میشود. بپرهیز از آن که مرکب طمعورزی تو را بهسوی هلاکت به پیش راند. امام در نامهٔ 31 نهجالبلاغه میفرمایند در طلب روزی حریص نباشید و به دو کلمهٔ خفُّض وأجمل به معنای آرام بودن و راه اعتدال پیش گرفتن اشاره کردهاند و این فرمایش امام مغایرتی با تلاش و کوشش ندارد بلکه منظور همان معنای اصلی اقتصاد یعنی اعتدال و میانهروی است.
تعاریف بسیاری از علم اقتصاد بیان شده اما چند تعریف رایجتر از بقیه است: اقتصاد علمی است که رفتار انسانها را بهصورت رابطهای میان خواستهها و منابع کمیاب با کاربردهای مختلف مطالعه میکند. علم اقتصاد عبارت است از: مطالعه اینکه جوامع چگونه تصمیم میگیرند که با استفاده از منابع محدود و کمیاب، چه کالایی با چه روشی و برای چه کسی تولید شود. اقتصاد علمی است که چگونگی تصمیمگیری جامعه درباره تخصیص منابع کمیاب برای تولید کالا و خدمات جهت ارضای خواستههای نامحدود را بررسی میکند. اقتصاد عبارت است از: شناخت، ارزیابی و انتخاب روشهایی که بشر برای تولید و توزیع کالا و خدمات از منابع محدود بهمنظور مصرف به کار میبرد. (علوی، بی تا ص 3) اما در مورد اقتصاد مقاومتی و قید مقاومت که اضافه شده میتوان گفت اولین بار در دیدار کارآفرینان با مقام معظم رهبری در شهریور سال 1389 مطرح گردید (ما باید یک اقتصاد مقاومتی واقعی در کشور به وجود بیاوریم. امروز کارآفرینی معنایش این است). در همین دیدار، رهبر معظم انقلاب «اقتصاد مقاومتی» را معنا و مفهومی از کارآفرینی معرفی و برای نیاز اساسی کشور به کارآفرینی نیز دو دلیل «فشار اقتصادی دشمنان» و «آمادگی کشور برای جهش» را معرفی نمودند (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور، 16 / 6 / 89.) و در جلسات بعدی نیز مکرر به کار رفت و در این بین تعاریف دیگری نیز به کار رفت اما تعریف جامع و کامل از اقتصاد مقاومتی را خود رهبر فرزانه انقلاب ارائه دادهاند. ایشان در دیدار با دانشجویان فرمودند: اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که در شرایط فشار، در شرایط تحریم، در شرایط دشمنیها و خصومتهای شدید میتواند تعیینکننده رشد و شکوفایی کشور باشد. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان، 16 / 5 / 91) گرایش به اقتصاد مقاومتی، مخصوص ما هم نیست امروز در بسیاری از کشورها - بخصوص در این سالهای اخیر - با تکانههای شدید اقتصادی که در دنیا به وجود آمد، کشورهای متعددی به دنبال مقاومسازی اقتصاد خودشان برآمدند. البته هر کشوری شرایط خاص خودش را دارد. این اقتصاد سرمایهداری با مشکلاتی که ناشی از این اقتصاد بود، از غرب و از آمریکا سرریز شد به بسیاری از کشورها؛ و اقتصاد جهانی درمجموع، یک کل مرتبط به یکدیگر است. طبعاً کشورها از این مشکلات کم و بیش متأثر شدند؛ بعضی بیشتر، بعضی کمتر؛ بنابراین، خیلی از کشورها درصدد برآمدند که اقتصاد خودشان را مقاومسازی کنند؛ به تعبیری، همین اقتصاد مقاومتی را به شکل متناسب با کشورهایشان برنامهریزی کنند، تحقق ببخشند (مقام معظم رهبری، 1392).
کارکردهای فردی و اجتماعی قناعت و ساده زیستی
قناعت و ساده زیستی از ویژگیها و امتیازات انسانهای بافضیلت است. افراد خودساخته و آراسته دارای روحیه قناعت و عزتاند و در پرتو این روحیه عالی هیچ گاه چشم به مال و منال دیگران ندوخته و برای کسب مال و مقام شخصیت والای خویش را خرد نمیکنند. افراد قانع و ساده زیست در زندگی به مقدار ضرورت و کفاف بسنده کرده و به کمتر از آن نیز خشنودند. مهمترین بارزه آنها همان رضایت خاطر و روحیه بالای انسانهای قانع نسبت به مقدرات عالم است. (نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص 635) الکفاف مایکف عن المسالة و یستغنی کفاف آن اندازه از امکانات زندگی است که انسان را از دیگران بینیاز کند و او را از سؤال و دریوزگی باز دارد. البته مرتبه دوم مهمتر از مرحله اول است زیرا انسان قانع در این مرتبه علاوه بر قناعت از روحیه ایثار و گذشت نیز برخوردار است. (نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص 637) قناعت در بعد مثبت و منفی دارای آثار متفاوتی است به عبارت دیگر چنانچه در انسان روحیه قناعت حکمفرما باشد و به دنبال آن آثار بسیار خوبی مشاهده میشود اما در بعد منفی یعنی اگر به جای قناعت ضد آن یعنی روحیه حرص و طمع حاکم باشد آثار متضاد قناعت پدید میآید. در اینجا به برخی از آثار و کارکردهای قناعت و ساده زیستی اشاره میکنیم و احادیثی از امام سجاد (ع) نیز ذکر میگردد.
1. دوری از طمع و اصلاح نفس
چشم طمع به مال و منال مردم داشتن موجب ذلت و قطع طمع باعث عزت است بهترین راه این است که به آنچه خدای متعال روزی و مقرر فرموده است راضی باشیم و آنگونه که امام سجاد (ع) از خدا میخواهد ما نیز بخواهیم: واجعَل ذلک سبباً لقناعتی بما قضَیتَ پروردگارا به من کمک کن تا بر قسمت خویش که با رضای تو مقدور است قناعت کنم و نیز بگوییم: الهمانی اعوذ بکَ من هیجان الحرص وَ سورة الغضبِ و غلبة الحَسَدِ وَ ضعفِ الصبرِ و قِلة القناعةِ پروردگارا! به تو پناه میبرم از هیجان و صولت خشم و حمله حسد و ضعف صبر و کمی قناعت. (صحیفه سجادیه دعای 14) خداوند در قرآن کریم میفرماید: هرگز چشم خود را به نعمتهای مادی که به گروههایی از مردم دادهایم میفکن که اینها شکوفههای زندگی دنیا است و برای آن است که آنان را با این بیازماییم و روزی پروردگارت پایدار است. (سوره طه آیه 31) فردی که حرص و طمع دارد همیشه احساس ناامنی در معیشت و زندگی میکند. فکر میکند باید هر چه بیشتر به دست آورم برای روز مبادا در حالی که غافل از این است که خداوند روزی همه را تضمین کرده است و دوری از این حرص و طمع جز با قناعت و ساده زیستی حاصل نمیگردد. این صفات عوامل خودسازی قلمداد میشوند و ریشهکن کردن حرص نقطه آغازی برای آراسته شدن به مکارم اخلاق خواهد بود. بر این اساس، امیرالمؤمنین (ع) قناعت را عامل مقابله با حرص شمرده و فرمودهاند: «انتقم من حرصک بالقنوع کما تنقم من عدوّک بالقصاص؛ از حرص خود با قناعت انتقام بگیر همانگونه که از دشمن خود با قصاص انتقام میگیری». (غررالحکم و دررالکلم، ص 391) در جایی دیگر، از قناعت به عنوان بیشترین یاریدهنده فرد در جهت اصلاح نفس یاد کردهاند: «اعون شییء علی صلاح النفس القناعة؛ کمک کارترین عامل بر اصلاح نفس قناعت است». (همان) مسلّم است فردی که توفیق خودسازی پیدا کرده و از نفس صالحی برخوردار گشته است، از توانایی ایجاد آرامش در جامعه و به حداقل رساندن تنشها و ناسازگاریها برخوردار خواهد بود.
2. هم دردی با محرومان
فلسفه ساده زیستی و قناعت، هم دردی و شرکت عملی در غم مستمندان است. اگر افراد جامعه به خصوص مدیران و رهبران جامعه زندگی سادهای را برگزینند، هم درد و رنج محرومان را لمس میکنند و هم با آنان هم دردی کردهاند. ازاینرو امام علی (ع) میفرماید: اگر میخواستم میتوانستم از عسل خالص و مغز گندم و بافتهٔ ابریشم برای خود خوراک و پوشاک تهیه کنم، اما هرگز هوا و هوس بر من چیره نخواهد شد و حرص و طمع مرا به گزیدن خوراکها نخواهد کشید. در حالی که ممکن است در سرزمین «حجاز» یا «یمامه» کسی باشد که حسرت گردهٔ نانی برد و یا هرگز شکمی سیر نخورد، آیا من سیر بخوابم و پیرامونم شکمهایی باشد از گرسنگی به پشت دوخته و جگرهایی سوخته؟ یا چنان باشم که آن شاعر گفته است:
و حسبک داء أن تبیت ببطنه
و حولک اکباد تحن الی القد
این درد تو را بس که شب سیر بخوابی و گرداگردت شکمهایی گرسنه به پشت چسبیده با شد. آیا بدین بسنده کنم که مرا امیر مؤمنان گویند و در ناخوشایندیهای روزگار شریک آنان نباشم؟(نهجالبلاغه، نامه 45)
یکی از عوامل مهم درزمینه برقراری عدالت فراگیر اقتصادی که زمینهٔ لازم برای بهرهمند شدن همهٔ اقشار جامعه از ثروت و امکانات یکسان را فراهم میکند نیز قناعت ورزی است. قناعتی که در مقابل اسراف و تبذیر قرار گرفته است و مسرفین با حیف و میل کردن نعمتهای الهی سبب فقر بیشتر افراد کمدرآمد جامعه میشوند حضرت در یکی از کلامهای ارزشمند خود میفرمایند: «التُبذیر عنوانُ الفاقة» ولخرجی نشانه و سرآغاز فقر و نیازمندی است. در بحارالانوار نیز از آن حضرت نقل شده است که فرمود «طَلبتُ الغنی فما وَجَدتُ الّا بالقناعةِ علیکم بالغناعةِ تَستَغنُوا» من در جستجوی توانگری برآمدم ولی آن را جز در قناعت نیافتم بنابراین قناعت پیشه کنید تا غنی شوید. این نکته نیز حائز اهمیت است که سرچشمه بسیاری از نارضایتیهای مردم و شکایت آنها از وضع زندگی، کمبودها و فقر نیست، بلکه گاه میبینیم همه چیز دارند، اما باز ناله و فریاد میکنند که عامل اصلیان عدم قناعت و توقعات بی حد و حساب است و اگر همگی به قدر نیاز قانع باشند همه افراد جامعه طعم عدالت را خواهند چشید و آرامش بیمانندی در جامعه حکمفرما میشود و کرامت انسانی و پاکی دامن فراهم میشود.
3. عزت و سرافرازی
امام علی (ع) میفرماید: القناعة عزٌ قناعت وسیله عزت است. القناعة ابقی عزٍ قناعت پایدارترین عزت است. (نقطههای آغاز در اخلاق عملی، 643) شهید مطهری میگوید: «افرادی را میبینید که در دنیا ساده زندگی میکنند، بدون این که لذتهای خدا را بر خودشان حرام کرده باشند و بدون این که از کارهای زندگی دست بکشند. اینها در متن زندگی واقع هستند ولی دلشان میخواهد ساده زندگی کنند. چرا؟ میگوید برای این که من نمیخواهم آزادیام را به چیزی بفروشم، به هر اندازه خودم را به اشیا مقید کنم، اسیر آنها هستم و وقتی اسیر اشیا باشم، مثل کسی هستم که هزار بند به او بسته است. چنین آدمی نمیتواند راه برود و سبکبار و سبکبال باشد و لهذا زندگی پیامبران عظام و رهبران بزرگ اجتماع، همواره زندگی سادهای بوده، زیرا اگر زندگی پر تجمل میداشتند دیگر از رهبری میبایست دست میکشیدند. زندگی پرتجمل با رهبری که لازمهٔ آن سبکباری و سبکبالی و جنبش زیاد و آزادی و آزادگی است، نمیسازد.»
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
زهر چه رنگ تعلق پذیر د آزاد است
مگر تعلق خاطر به ماه رخساری
که خاطر از همه عالم به مهر او شاد است
استاد مطهری (ره) دلبستگی نداشتن به دنیا را شرط لازم برای آزادی میداند، اما میگوید: این شرط کافی نیست. عادت به حداقل برداشت از نعمتها و پرهیز از عادت به برداشت زیاد، شرط دیگر آزادگی است. (سیری در نهجالبلاغه، ص 234) عزت و نفوذناپذیری اثر ارزشمند قناعت است. فردی که به آنچه دارد، قانع نیست، همواره درصدد است که کمبودهای مادّی خود را برطرف سازد و چون تأمین این نیازها در موارد زیادی مستلزم درخواست از دیگران است و از سوی دیگر، این کمبودها بیانتها است، نیل به آنچه فرد در اختیار ندارد، مستلزم ابراز نیاز مداوم به دیگران است. این همان چیزی است که عزت و نفوذناپذیری فرد را به شدّت به خطر میاندازد. ازاینرو، در روایات بسیاری قناعت موجب عزت دانسته شده است. «عن امیرالمؤمنین (ع): من تجلبب الصبر والقناعة عزّ و نبل؛ هر کس لباس صبر و قناعت بر تن کند، عزیز و با فضیلت میشود». (غررالحکم و دررالکلم، ص 284)
4. قناعت گنجی بیپایان
رسول خدا (ص) فرمود: القناعة کنزٌ لایفنی قناعت گنجی است که فانی نمیشود. القناعة مالٌ لاینفد قناعت مالی است که تمام نمیشود. (نقطههای آغاز در اخلاق عملی، 644) «والتقلل ولا توسل» قناعت به مقدار کم آری ولی دست نیاز بهسوی دیگران دراز کردن نه (نهجالبلاغه حکمت 396) روشن است که اگر انسان در زندگی قانع باشد هرگز نیاز ندارد که هر کسی سرخم کند، تملق بگوید و عزت و کرامت خود را پایمال سازد ولی اگر قناعت در زندگی فراموش شود و انسان میل به زندگی پرزرق و برق و تجملات پیدا کند؛ اداره کردن چنین زندگی غالباً با عزت و سربلندی ممکن نیست و یا باید آلوده به انواع گناهان شود و به تعبیر امام به غیر متوسل شود و این شیوه آزادگان و رادمردان نیست (پیام امام، ج 15، ص 231) امام سجاد (ع) میفرمایند: هرکه بدان چه خداوند واجب کرده عمل کند از بهترین مردمان است و هرکه از آنچه خداوند حرام کرده اجتناب کند از عابدترین مردمان است و هرکه به آنچه خداوند روزی کرده است قانع باشد از بینیازترین مردمان است. مسند امام سجاد (ع) ج 1 ص 469.
5. قناعت و بینیازی
امام سجاد (ع) میفرمایند: رایت الخیر کله قَد اِجتمَعَ فی قطعِ الطَمَعِ عما فی ایدی الناس تمامی خیر و سعادت را در این دیدم که انسان به آنچه در دست مردم است چشم طمع نداشته باشد. (اصول کافی. ج 2 ص 148) زیرا طمع خواه ناخواه انسان را خوار و ذلیل میسازد. امام سجاد «علیهالسلام» طَلَبُ الْحَوائِجِ إلی النّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَیاةِ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیاء، وَ اسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَ هُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرِ، وَ قِلَّةُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَی الْحاضِر. (بحارالانوار: ج 75، ص 136، ح 3) اغنی الغنی القناعة برترین بینیازیها قناعت است و یا اینکه القناعة رأس الغنی قناعت سرآمد بینیازیهاست (نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص 645) دست نیاز بهسوی مردم دراز کردن، سبب ذلّت و خواری در زندگی و در معاشرت خواهد بود؛ و نیز موجب از بین رفتن حیا و کاهش وقار خواهد گشت؛ و همین خود فقر بالفعل است (که گریبانگیر شخص شده) و (اما) کم بودن نیازمندیها از مردم خود غنا و توانمندی بالفعل است (که شخص به آن آراسته است). همچنین امام زینالعابدین علیهالسلام میفرمایند: لقمان به پسرش گفت: «ای پسرم! ... مفیدترین ثروت، بینیازیِ دل است؛ بنابراین، در همه این موارد، درنگ کن و قناعت پیشه کن و به آنچه خداوند قسمت کرده، خشنود باش». (قصص الأنبیاء: ص 196 ح 246) بینیازی و عزت انسان در احساس اوست. چه بسیار افرادی که با همه سرمایهای که دارند، روحیه گدایی بر آنها حاکم است. فیض کاشانی از وجود پیامبر (ص) اکرم (ص) نقل میکند که حضرت فرمود: «بینیازی به فراوانی ثروت نیست، بلکه به روحیه بینیازی است». رهایی از اسارت نفس به قناعت وابسته است. کسی که قناعت پیشه نسازد، به اسارت نفس گرفتار میشود و عزت خود را از دست میدهد. علی (ع) میفرماید: «الحریص عبد المطامع؛ حریص بنده هواهای نفسانی است».43
6. ایثار
یکی دیگر از فلسفههای ساده زیستی، ایثار و مقدم داشتن دیگران بر خود است. ایثار از پرشکوهترین مظاهر جمال و جلال انسانیت است و فقط انسانهای بسیار بزرگ به این قلهٔ شامخ صعود میکنند. ایثارگر از این که نیازمندان را بخوراند و بپوشاند و به آنان آسایش برساند بیش از آن لذت میبرد که خود بخورد و بپوشد و استراحت کند. کمک به فقرا از جمله ویژگیهای امام سجاد (ع) است. ساده زیستی و کمک به افراد طبقه پایین از جمله ویژگیهای آن حضرت بود تا جایی که امام سجاد علیهالسلام در دل شب با سختی و مشقّت بدون جلب نظر دیگران به افراد مستمند کمک میکرد نمونهٔ بارز ایثار امام علی (ع) و خاندان پیامبر (ص) در سورهٔ انسان منعکس شده است. آن بزرگواران برای رضای خدا طعام خود را به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند. مشهور است که امیر مؤمنان علی (ع) باغی را که پیامبر (ص) درخت نشانده و با دست خود آب داده بود، به دوازده هزار درهم فروخت و وقتی نزد خانوادهاش آمد، از آن هیچ نمانده بود و همه را در راه خدا داده بود. حضرت فاطمه (س) به وی گفت: میدانی چند روز است که ما خوراک نخوردهایم و گرسنگی بر ما چیره گشته است، پس چرا قدری از آن را نگه نداشتی؟ حضرت فرمود: چهرههایی زرد و دردمند را که نمیخواستم ذلت خواهش را در آنها ببینم، مرا بازداشت از این که چیزی از آن را نگه دارم. در جای دیگر نقل شده که حضرت علی بن حسین (ع) میفرمایند: هر که سیر بخوابد و در کنار او مؤمن گرسنهای باشد خدای تبارک و تعالی به فرشتگان بگوید: من شمار را بر ضد این بندهام گواه میگیرم که من او را دستور دادهام ولی او نافرمانی کرده بنابراین من او را به خودش واگذارم به عزت و جلالم سوگند هرگز او را نیامرزم. مسند امام سجاد (ع) ج 1 ص 471. امام سجاد (ع) میفرمایند: هرکس جامه اضافی داشته باشد و مؤمن نیازمندی در کنار او باشد و آن جامه را به او ندهد خداوند او را به زور در آتش اندازد. (مسند امام سجاد (ع) ج 1 ص 493)
7. آسایش، راحتی و رضایتمندی
انسان بهصورت فطری طالب راحتی و آسایش است. گاهی به اشتباه مصداق رفاه و آسایش را تشخیص میدهد. برای اینکه اشتباه نکند و حریص نباشد، باید بداند اولین ثمره شیرین قناعت، آسایش و راحتی است برای کسی که این ویژگی را دارا است. هنگامی که فرد به آنچه در اختیار دارد، اکتفا میکند و در زندگی، خود را با در نظر داشتن امکانات موجود، اداره میکند، سختی بسیاری از امور همچون فعالیتهای طاقتفرسا، نگرانی از کمبودها، اظهار نیاز به دیگران و... را از خود دور میسازد. ازاینرو، رسول خدا (ص) قناعت را عین راحتی دانسته و فرمودهاند: «القناعة راحة؛ قناعت راحتی است». امام سجاد (ع) میفرمایند: پارسایی ده جزء دارد که بالاترین درجه زهد و دوری از دنیا، پایینترین درجه ورع و پرهیزگاری است و بالاترین درجه ورع پایینترین مرتبه یقین است و بالاترین درجه یقین پایینترین درجه رضاست. (مسند امام سجاد (ع) ج 1 ص 473)
حضرت میفرماید: «حرم الحریص القناعه، فافتقد الراحه؛ حریص چون از قناعت محروم است، راحتی ندارد». در حدیثی دیگر میفرماید: «القناعه مال لاینفد؛ قناعت ثروتی پایان نایافتنی است که به دنبال خود عزت میآورد». (وسایل الشیعه، ج 15، ص 278) در بُعد خانوادگی نیز اکتفا کردن فرد به امکانات موجود، بسیاری از نگرانیها را از زندگی مشترک دور میسازد. مرد یا زنی که به همسر خود به عنوان دارایی موجود خود نگاه میکند و او را بدون مقایسه با نقاط قوت دیگران مینگرد، در حقیقت آرامش و راحتی خود را تأمین کرده است. همچنان که افرادی که تنها نقاط ضعف همسر خویش را در نظر میگیرند و آن را با نقاط قوت دیگران مقایسه میکنند، همواره روحی ناآرام دارند. سایر امکانات زندگی نیز همینطور است. کسانی که به آنچه دارند، راضیاند و خود را برای به دست آوردن آنچه ندارند، به زحمت نمیاندازند، یا در افسوس نداشتن آن به سر نمیبرند، زندگی را با روحی آرام و به دور از دغدغه و نگرانی میگذرانند. در حدیثی از امیر مؤمنان (ع) آمده است: «الرضا ینفی الحزن؛ رضایت و قناعت اندوه را از بین میبرد». (غررالحکم و دررالکلم، ص 103) انسان به دلیل اینکه فکر میکند هرچه بیشتر داشته باشد، رضایتمندی زیادتری خواهد داشت، حرص میزند. اگر شناخت خود را اصلاح کند و بداند احساس رضایت چیزی نیست که آن را از بیرون به دست آورد، بلکه باید نوع نگاه خود را اصلاح کند، کمتر حرص خواهد زد. ما ممکن است با مقداری ثروت رضایت مختصر و کوتاهی را پیدا کنیم، امّا بیشک پس از آن، عطش ثروت در ما زیادتر خواهد شد. هر چه زیادتر تلاش کنیم، قدرتطلبی و شهرتطلبی ما ارضا نخواهد شد. قدرت و شهرت ما را خشنود نخواهد ساخت. ابتدا انسان احساس رضایت خود را در چیزی میبیند که وقتی به آن رسید، به آن بسنده نمیکند و برتر از آن را مطالبه میکند. گاهی یک جوان فکر میکند اگر شغلی پیدا کند، خانهای تهیه کند و همسری گزیند، خیالش راحت میشود. با خود میگوید: همین که شغل پیدا کنم، پولدار شوم و ازدواج کنم، راحت میشوم، وقتی به اینها رسید، حس میکند داراییهای بزرگتر و خیرهکنندهتری ندارد و خود را برای رسیدن به آن به زحمت فراوان میاندازد.
8. برخورداری از زندگی شیرین
راحتی و آسایش ناشی از قناعت، زمینه برخورداری همسران از زندگی دلپذیر و گوارا را فراهم میسازد. این نتیجه ارزشمند با تعابیر گوناگونی در متون دینی بیان شده است. در روایتی از قناعت، به زندگی گوارا تعبیر شده است: امام صادق (ع) خمس من لم یکن فیه لم یتهنأ العیش الصحة و الا من و الغنی و القناعة و الانیس الموافق؛ کسی که پنج چیز در او نباشد، زندگی برایش گوارا نیست. سلامتی، امنیت، بینیازی، قناعت و همسر موافق، (بحارالانوار، ج 1، ص 183) در برخی از روایات، قناعت را گواراترین زندگی به شمار آورده است: امام علی (ع): القناعة اهنأ العیش؛ گواراترین زندگی قناعت است. در تعبیری دیگر قناعت مصداق حیات طیبه دانسته شده است: «سئل علی (ع) عن قوله تعالی «فلنحیینّه حیاةً طیبةً، فقال هی القناعة؛ از امیر مؤمنان (ع) درباره سخن خداوند متعال که فرمود: ما به او حیات طیبه عطا میکنیم، سؤال شد. پس حضرت فرمودند: حیات طیبه قناعت است. نه تنها قناعت حیات طیبه است، بلکه پاکترین زندگی قناعت است». عن علی (ع): اطیب العیش القناعة؛ پاکترین زندگی قناعت است». (غررالحکم و دررالکلم، ص 391) در جای دیگر حضرت امیر (ع) زیبایی زندگی را قناعت دیده، فرمودهاند: «جمال العیش القناعة؛ قناعت زیبایی زندگی است». همه این تعابیر بیانگر آن است که فرد قانع، از همسر خود راضی، از امکاناتی که در اختیار دارد، راضی و از همه مهمتر از خدای خود راضی است؛ و بر اساس این رضایت، ضمن آنکه از باطنی آرام برخوردار است، اعضا و جوارح خود را نیز برای دسترسی به آنچه ندارد، به زحمت نمیاندازد. آیا حیات طیبه چیزی جز این است؟
نتیجه این مطالب را میتوان در این دانست که کسی که قناعت دارد و به دور از تجملات ساده زیستی را پیشه خود نموده است دین و ایمانش از رذایل اخلاقی و آفات و خطرات بیماریهایی همچون حرص، طمع، آز، افزونخواهی، ایمان کردن حق دیگران و ... در امان میماند، میتواند نفس خود را اصلاح کند و چه چیزی بالاتر از این که نفس سالم باشد و به آنچه خداوند به او داده است خشنود و راضی باشد چراکه در مقابل خداوند نیز به عمل کم او هم خشنود و راضی میشود و عزت و سربلندی در بین مردم به دست میآورد. احساس بینیازی نسبت به مردم میکند. میتواند زندگی پاک داشته باشد و از راه حلال و مشروع روزی خود را به دست آورد؛ و آسودگی خاطر دارد دیگر فکر حفظ پول، خانه و ثروت را ندارد که بعد از مرگ او چه خواهد شد یا در اثر معاملهای آن را از دست بدهد. در اجتماع نیز همهٔ اضطرابها و نگرانیها از دنیا و مظاهر آن است که با ساده زیستی میتوان آنها را برطرف کرد و به آسودگی دست یافت اگر افراد جامعه فرهنگ غنی قناعت رواج داشت باشد به مدینه فاضلهای که مد نظر اسلام است میرسیم. دیگر حق محرومان، مستضعفین و بقیه مردم ضایع نخواهد شد. در سایه چنین فرهنگی با جامعه معتدل و میانهرو دست پیدا میکنیم. همه به حق و حقوق فردی راضی هستند و دیگر ولع و طمع آنها را در دام خود اسیر نمیکند که باعث ناامنی در جامعه یا رکود اقتصادی و یا مشکلات فراوان دیگر شوند. چراکه هدف از زندگی اجتماعی رعایت حقوق دیگران و عمل کردن به وظایف اجتماعی است که با عمل کردن به دستورات دین انسانساز اسلام میتوانیم به سرمنزل مقصود برسیم.
انتهای پیام/
فاطمه منصوری فیاض، کارشناس ارشد فقه و حقوق دانشگاه تهران
منابع
صحیفه سجادیه
محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 32.
مهدوی کنی. محمدرضا.1373. نقطههای آغاز در اخلاق عملی. تهران. دفتر نشر فرهنگ اسلامی
حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1409 ق.
حکیمی، محمدرضا، الحیاة، ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376.
دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، 1377.
راغب اصفهانی، حسین، مفردات قرآن، مکتبه البوذر جمهری، 1373.
فیض کاشانی، محمد، تفسیر صافی، تهران، اسلامیه، 1375.
قمی علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم، دفتر تبلیغات، 1366.
کریس. آل. کلینکه، مهارتهای زندگی، ترجمه شهرام محمدخانی، تهران، اسپند هنر، 1383.
کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365 ق.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، 1404 ق.
نوری، حسین، مستدرک الوسایل، قم، مؤسسة آلالبیت، 1408 ق.
نهجالبلاغه، 1379 ش، ترجمه محمد دشتی، تهران، مؤسسهٔ تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیهالسلام
آمدی، عبدالواحد،1378 ش، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه و شرح: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی
مسند امام سجاد (ع)، ج 1 و 2
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، بی تا مفردات فی غریب القرآن، تهران: انتشارات مرتضوی
مطهری، مرتضی، سیری در نهجالبلاغه
امام خمینی، صحیفهٔ امام، ج 20
ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، 30/11/1392، در: khamenei.ir
مقام معظم رهبری (1393)، سخنرانی در حرم مطهر رضوی، 1/1/1393، در: khamenei.ir
مقام معظم رهبری (1393)، سخنرانی در حضور جمعی از مسئولان دستگاههای مختلف، فعالان اقتصادی و مدیران مراکز علمی و رسانهای و نظارتی، 20/12/1392، در: khamenei.ir
مقام معظم رهبری (1393)، سخنرانی در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز 19 دی، 19/10/1390، در: khamenei.ir
حسین زاده بحرینی، محمدحسین، 1392، اقتصاد مقاومتی؛ راه کاری برای توسعه، مشکوه، ش 118، ص 138-159.
سعادتمند، رسول، درسهایی از امام قناعت و ساده زیستی. قم. تسنیم. 1389.
سکوی پیشرفت و عدالت. تهران. نشر خیزش نو. 1393. بیانات مقام معظم رهبری.
سیفلو، سجاد، مفهوم شناسی اقتصاد مقاومتی مقاله، دوفصلنامه معرفت اقتصادی، سال پنجم، شماره دوم، پیاپی 10، بهار و تابستان 1393
ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، 30/11/1392، در: khamenei.ir
مقام معظم رهبری (1393)، سخنرانی در حضور جمعی از مسئولان دستگاههای مختلف، فعالان اقتصادی و مدیران مراکز علمی و رسانهای و نظارتی، 20/12/1392، در: khamenei.ir
علوی، سید اسحاق، بی تا کلیات علم اقتصاد، بیجا، بی نا.
میرمعزی، سیدحسن، 1391، اقتصاد مقاومتی و ملزومات آن (با تأکید بر دیدگاه مقام معظم رهبری)، اقتصاد اسلامی، ش 47، ص 49-76.
[1] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور، 16 / 6 / 89.
[2] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان، 16 / 5 / 91.
[3] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیسجمهوری و اعضای هیئت دولت، 2 / 6 / 91.
-