به گزارش خبرنگار « حوزه» صحیفه امام سجاد علیهالسلام یکی از میراثهای گرانسنگ اندیشه اسلامی است. مجموعهای از دعاها که از حیث سند و مضمون بسیار معتبر است و بعد از قرآن تنها اثری است که بهصورت کتاب از اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری در دسترس بوده است و پس از قیام عاشورا از نظر بار محتوایی عظیم، منحصربهفرد است.
این پژوهش بر اساس روشی تحلیلی-توصیفی و بهرهگیری از منابع موجود در این زمینه به بررسی جایگاه ضد استکباری و تلاش در راه بیداری اسلامی و زنده نگه داشتن یاد عاشورا از منظر دعاهای امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه پرداخته است.
بررسیها نشاندهنده آن بودند که امام سجاد چون به دلیل شرایط خاص زمانی امکان مبارزه تنبهتن را نداشت از سلاح دعا بهره گرفت و از این طریق تبعات معرفتی، اصلاحی، بیداری، ظلمستیزی و روشنگریهای عاشورایی بسیاری را در جامعه و تمدن اسلامی بر جای گذاشتند که تعمق بر ادعیه خود گویای این امر است.
امام سجاد (ع) نخواست که خود را آلوده دستگاه غاصب نماید و به همین جهت راه مبارزه علیه دشمنان خود و پدرانش را از طریقه ناگزیر دعا برگرفت و نشان داد زیر بار هیچ زورگویی نبوده و از تمامی تلاش خود در راه مبارزه با ظلم و استکبار و استبداد و روشن گری اسلام ناب و بیدار محمدی در قالب دعا بهره میگیرد تا بتواند اسلام بیدار را از منجلاب فساد دستگاه حاکم، سالم بیرون کشیده و به آیندگان هدیه داده و خود بهعنوان الگویی جهت مبارزه به استکبار زمانه و آینده باشد و نشان دهد که میتوان حتی از راه تقیه و دعا و ذکر به دشمنان زمانه و مستکبرین زمانه نیز پیروز گشت و نباید در راه این مبارزه از هیچ تلاشی فروگذار نمود و باید یاد و خاطره عاشورا را زنده نگه داشت و این امر مظهر لبیک یا حسین است.
مقدمه
امام سجاد (علیهالسلام)، فرزند برومند حسین بن علی بن ابیطالب (علیهالسلام)، بنا بر قول مشهور در نیمه جمادیالآخر سال 38 هـ. ق دیده به جهان گشودند (شیخ مفید، 1413 ه. ق، ج 2: 137). آن حضرت دو سال از دوران امامت امام علی (علیهالسلام)، ده سال از امامت امام حسن (علیهالسلام) و ده سال از امامت پدر بزرگوارشان امام حسین (علیهالسلام) را درک کردند و پس از آن، به مدت 34 سال امامت و هدایت جامعه اسلامی را بر عهده داشتند (همان: 140). نام آن بزرگوار «علی»، کنیهٔ مشهورشان «ابوالحسن» و لقبهای معروفشان «زینالعابدین»، «سید العابدین» و «سجاد» است (طبرسی، 1417 ه ق، ج 1: 480).
اهمیت صحیفه سجادیه، از آن جاست که امام معصومی، همچون حضرت سجاد (ع)، با خدای خویش با این دعاها راز و نیاز و نیایش کرده است. صحیفه که از آن، به زبور آل محمد نیز یاد میکنند، هم از نظر گوینده و هم از نظر مخاطب (که پروردگار است)، از ویژگی خاصی برخوردار است. آن حضرت بسیاری از معارف اسلامی را، در قالب دعاهای صحیفه بیان داشته است. در دعاهای این کتاب، ظریفترین مباحث خداشناسی، هستیشناسی، عالم غیب، رسالت انبیاء، فضائل و رذایل اخلاقی، شیوههای شیطان در گمراه ساختن مردم، گرامیداشت اعیاد، مسائل اجتماعی و اقتصادی، توجه دادن به مظاهر قدرت پروردگار. این کتاب ارزشمند، حاوی 54 دعاست. برخی از دعاها بلند و مفصل و برخی کوتاهترند. در تمام دعاهای مأثوره پیامبران و اولیای الهی، علاوه بر تجلی رابطه عاشقانه بندگان با معبود، نکات آموزنده و معرفتی دیگری نیز وجود دارد که با عبور از لایه نخست این دعاها به آن نکات عالی و عمیق دست مییابیم. صحیفه سجادیه و ادعیه امام سجاد (ع)، به سبب موقعیت تاریخی و وضعیت خفقان آمیز سیاسی زمان آن حضرت از نظر چندلایهای بودن منحصربهفرد است؛ زیرا برای آن امام (ع) زمینهای مناسب برای تبلیغ معارف اصیل دینی وجود نداشت و مردم از ترس حاکمیت جور نه فقط در پی آموختن، حفظ و انتقال دیدگاههای آن بزرگوار نبودند بلکه از هرگونه ارتباط با آن حضرت پرهیز میکردند. به همین دلیل امام سجاد (ع) بسیاری از آموزههای اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و سایر معارف دینی و یاد و خاطره عاشورا را با زبان دعا و در مقام راز و نیاز با معبود خویش ابراز مینمودند (فرزانه، 1374، 70). دعا از تعالیم و آموزههای اساسی اسلام است. دعا راه ارتباط مستقیم با خداوند است. در قرآن دعا کردن توصیه شده است و در سنت نبوی نیز بسیار مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است (غافر/23). دعا رابطه بین انسان و خدا را تقویت کرده، احساس تنهایی را برطرف مینماید. ارتباط با خدای بینیاز، موجب احساس عزت و لذت انسان میگردد که در ناملایمات زندگی، تکیهگاهی مطمئن به حساب میآید (بقره/45) هیچ کس نیست که در زندگی مشکل و گرفتاری نداشته باشد. همه ما در معرض انواع آسیبها قرار داریم. در این میان تنها راهکار دعا میتواند آرامبخش و تسکیندهنده باشد. صحیفه امام سجاد علیهالسلام یکی از میراثهای گرانسنگ اندیشه اسلامی است. مجموعهای از دعاها که از حیث سند و مضمون بسیار معتبر است و بعد از قرآن تنها اثری است که بهصورت کتاب از اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری در دسترس بوده است. در حالی که نهجالبلاغه در قرن چهارم بهصورت کتاب درآمده است (شهیدی، 1382:190). در نگاه اول وجه عرفانی و اخلاقی آن بیش از سایر وجوه جلب توجه میکند. این صحیفه از ادعیهای تشکیل شده که درواقع «قرآن صاعد» است (خمینی، 1364 ج 21:171).
صحیفه سجادیه یکی از بزرگترین آثار مدون قرن اول هجری است که دارای محتوای بسیار غنی درزمینهٔ مسائل عبادی، سیاسی، تربیتی و ... است. اگرچه ظاهر این کتاب بر مدار راز و نیاز و دعا و عرض حاجت است؛ اما در این پوشش دعایی و نیایشی بسیاری از مسائل و نکات دقیق، ظریف و حساس سیاسی، اجتماعی، تربیتی، عرفانی و انسانشناختی نیز مطرح شده است (مرزوقی، 1384، 91). این پژوهش بر اساس روشی تحلیلی-توصیفی و بهرهگیری از منابع مکتوب و در این زمینه به بررسی دعاهای امام سجاد (ع) و تلاش در راستای بیداری اسلامی و حفظ دستاوردهای عاشورا بهعنوان مظهر اساسی لبیک یا حسین پرداخته است.
بیداری اسلامی
در بین اندیشمندان و پژوهشگران، درباره تعریف بیداری اسلامی، نظر یکسانی وجود ندارد. آن چه در تعابیر برخی نوشتهها پیرامون این اصطلاح وجود دارد جریان سیاسی-فکری اسلامی است که در بخش اعظم ممالک اسلامی با واژههایی چون بنیادگرایی اسلامی، اسلامگرایی، رادیکالیسم اسلامی و اسلام سیاسی نام برده شده و از آن به «اصلاح دینی» و احیاگری تعبیر شده است. علاوه بر اینها، در زبان عربی نیز به اَلصُّحُوهْ الاسلامّیهْ، اَلبَعثُ الاسلامی، اَلتیارُ الاسلامی وَاَلحَرکَهْ الْاِسْلامیهْ خوانده میشود. پدیدهای اجتماعی که به معنای بازگشت بیداری و هوشیاری امت اسلامی است تا به خودباوری برسد و به دین و کرامت و استقلال سیاسی، اقتصادی و فکر خود مباهات کرده و در راستای ایفای نقش طبیعی خود بهعنوان بهترین امت برای مردم تلاش کند. منظور از بیداری اسلامی مجموعهای از باورهای دینی است که در دوره کنونی در میان مسلمانان عالم شیوع پیدا کرده است. برخی بیداری اسلامی را از مصادیق باورها و گرایش معنوی در جهان اسلام میدانند. حرکتی که هدف آن بازگشت به اسلام ناب و هویت فراموش شده دینی و رهایی از دست استکبار جهانی باشد. علیرغم تأکید این دسته بر بعد معنوی، امّا به نظر میرسد وجود یک تقابل و منازعه بین دو جریان اندیشه اسلامی و غرب ملموس و جدی است که بر این پدیده سایه میافکند. این روند تقابلی با تهاجم همهجانبه غرب به جهان اسلام و احیاگری اسلامی در برابر آن و ردّ آموزههای مدرنیسم غربی و تلاش احیاگران مسلمان برای احیای تمدن اسلامی و بازگردان اسلام به عرصه زندگی سیاسی آغاز شد و مفهوم اسلام سیاسی وارد ادبیات سیاسی گردید (عبدالهی، 1392).
چندی است که در جغرافیای پهناور امت اسلامی، تحولات نوین و سرنوشت سازی، در متن حاکمیتها، رخ نموده است که امت بزرگ اسلامی را در کانون توجهات جهانی و بینالمللی قرار داده است. این خیزشها که قلمرو آن، از غرب آفریقا تا آسیای جنوب شرقی گسترده است، از سوی دانشوران جهان، به بیداری اسلامی شهرت یافته است. علت این نامگذاری نیز آن است که پیروان آیین نجاتبخش اسلام، در چندین کشور- که کانون آن فعلاً کشورهای تونس، مصر، لیبی، بحرین، یمن و عربستان است- توانستهاند بعد از قریب دو یا سه قرن فراموشی، مجدداً در سده بیستم، به ایفای نقش مهم خود، در سرنوشت سیاسی و اقتصادی و به دست گرفتن حاکمیتشان، بپردازند. تردیدی نیست بیداری اسلامی که امروزه غربیها از آن به بنیادگرایی اسلامی نام میبرند (ملازاده، 1382: 387).
«در زمان ما به طور کلی در همه کشورهای اسلامی نوعی بیداری و به خود آمدگی اسلامی پیدا شده است. ملل مسلمان با سرخوردگی از معیارها و مکتبهای شرقی و غربی به جستوجوی هویت واقعی و اصیل خود برخاستهاند»(مطهری، 1367: ص 57). بیداری اسلامی در حال حاضر به قیامهای جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا اطلاق میشود که مبتنی بر آگاهی از آموزههای اسلامی و عمل سیاسی مقتضی است که بر بنیاد اسلامخواهی شکل گرفته و هدف آن استقرار نوعی نظام سیاسی است (افتخاری، 1391: 29).
محیط اجتماع بشری با مجموع حوادث بزرگ و کوچکی که در آن رخ میدهد، چون دریایی پر از موج و جنبش و طوفان است. امواج این دریا به تدریج رو به وسعت مینهند و در برخورد با هم یکدیگر را مغلوب میکنند. زندهترین امواج اجتماعی، جنبشهای دینی است که از جوهر حیات و فطرت انسانها سرچشمه میگیرد و لذا، از نیرویی عظیم و قدرت رشد و بالندگی برخوردار است. امواج بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه که با بانگ تکبیر همراه شده، نمونه بارز این جنبشها در برهه کنونی است. آنچه مسلم است، این بیداری در میان ملتها و کشورهای اسلامی یکشبه رخ نداده، بلکه بسترهای آن از قبل آماده شده است و عالمان و متفکران زیادی تمام هم و غم خود را در جهت استقلال ملتها و احیاء تفکر دینی به کار بردهاند. دشمنان که از سیطرهٔ آموزههای اسلامی در عالم به شدت احساس وحشت دارند، در طول سدههای متمادی تلاش کردند تا آموزههای اسلامی را ارتجاعی و واپسگرایانه معرفی نمایند و با همین شیوه، جوامع اسلامی را به تدریج از مفاهیم و آموزههای اصیل اسلامی، دور نگه داشتند و متأسفانه از این طریق به برخی از اهداف شوم خود نیز نائل آمدند. مفاهیم ارزشمندی از قبیل عدالت، قسط، جهاد، حج ابراهیمی، شهادت، امربهمعروف و نهی از منکر و...، به دلیل خطرآفرین بودن آن برای قدرتمداران، به بوته فراموشی سپرده شد و به جای آن مباحثی از قبیل جبر و اختیار، قضا و قدر، حدوث و قدیم بودن قرآن و مسائلی از این قبیل، سالها موضوع مهم تفکر دینی و اسلامی گردید تا اندازهای به مسائل بیروح پرداخته شد که بیشتر تحصیلکردهها و دانشجویان مسلمان، غافل از داشتهها و اندوختههای غنی فرهنگ اسلامی خویش، کلید توسعه و نجات جامعه را در اتخاذ علوم، ارزشها و فلسفهٔ غربی دیدند. این روند پرخطر، ادامه داشت تا اینکه به فرمودهٔ شهید مطهری، احیاگران فکر دینی و اسلام شناسان متعهد، همچون علامه سید جمالالدین، کواکبی، محمد عبده و اقبال لاهوری و... به میدان آمده و مسلمانان متوجه این خطر مهم نمودند (عادلی، 1390: 121).
استاد مطهری در کتاب «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی»، جوانههای نظام نیرومند و ناب اسلام را شکوفا میسازد و آن را دینی زنده و مستقل معرفی میکند که حرکت جامعهها و انسانها را بهسوی استقلال و آزادی سرعت میبخشد. به گواهی تاریخ، آئین پاک اسلام به دلیل همین ویژگی، قرن به قرن پیش رفته و بر عدد پیروانش افزوده شده است.
عامل دیگر بیداری از نگاه شهید مطهری اعتقاد و بینشی است که مردم را به حرکت و نشاط و مبارزه در برابر استعمار و استکبار فرامیخواند و مشوق آنها برای برقراری عدالت و امنیت در جامعه است. اعتقادی که دین و سیاست را به هم پیوسته و مرتبط بداند، ذلت، وابستگی و زورگویی را زیبنده پیروان خود نمیداند. او میگوید: «کار اساسی این است که مردم ایمان پیدا کنند که مبارزه سیاسی یک وظیفه شرعی و مذهبی است. تنها در این صورت است که تا رسیدن به هدف از پای نخواهند نشست»(مطهری، 1386، ج 24: ص 36). غرب - منظور تمام ابرقدرتهاست - از یک چیز وحشت دارد و آن بیداری خلق مسلمان است.
امواج زنده همانهاست که از جوهر حیاط سرچشمه میگیرد. مسیرشان مسیر حیاط و جهتشان رقا و تکامل است. پارهای از نهضتهای فکری، علمی، اخلاقی و هنری از آن جهت جاوید میمانند که خود زندهاند و از نیروی مرموز حیاط بهرهمندند. زندهترین امواج اجتماعی، امواج و جنبشهای دینی است. پیوند این امواج و این نهضتها با جوهر حیاط و فطرت زندگی از هر چیز دیگر اصیلتر است. در هیچ حرکت و هیچ موج دیگر این اندازه نیروی حیاط و قدرت رشد و بالندگی وجود ندارد (مطهری، 1385: ص 24).
قرآن کریم خاصیت رشد و نمو جنبش اسلامی را چنین توصیف میکند:
... و مثل آنها در انجیل مثل زراعتی است که اول فقط سبزه نازکی از آن از زمین بر میدمد، پس خداوند او را نیرومند میسازد، آنگاه ستبر میگردد، پس روی تنه خویش میایستد، رشد و نمو سریع و سبزی و خرمی این زراعت موجب شگفتی همه کشاورزان میشود تا خداوند کافران و بدخواهان را به خشم آرد. (فتح/ 29).
قرآن کریم، در اهمیت دشمنشناسی میفرماید: {یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَهً مِنْ دُونِکمْ لَا یأْلُونَکمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکبَرُ قَدْ بَینَّا لَکمُ الْآیاتِ إِنْ کنْتُمْ تَعْقِلُونَ} (سوره آلعمران، آیه 118)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نکنید! آنها از هرگونه شر و فسادی درباره شما، کوتاهی نمیکنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. (نشانههای) دشمنی از دهان (و کلام) شان آشکار شده؛ و آنچه در دلهایشان پنهان میدارند، از آن مهمتر است. ما آیات (و راههای پیشگیری از شر آنها) را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید!
مفهوم آیهٔ فوق آن است که مسلمانان باید در شناخت دین، دارای بصیرت و آگاهی باشند؛ یعنی نباید دوست را دشمن و دشمن را دوست بـپندارند. بیبصیرتی در جوامع اسلامی چنان خطرناک است که امیرالمؤمنین (ع) درباره آن، میفرماید: «وَلُبِسَ الْاسْلامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلوباً» (نهجالبلاغه، خطبه 107) مردم جامعه، اسلام را به تن میکنند ولی آنچنان که پوستین را وارونه به تن کنند.
شهید مطهری در تحلیل این فراز از فرمایش امیرالمؤمنین (ع) چنین مینویسد: «پوستین در زمستان برای دفع سرماست. یک وقت پوستین را میاندازند دور، لخت و عور در مقابل سرما ظاهر میشوند؛ و یک وقت پوستین را میپوشند اما نه آنطور که باید بپوشند، بلکه قسمت پشمدار را بیرون میگذارند و قسمت پوست را میپوشند. در این صورت نه تنها گرما ندارد و بدن را گرم نمیکند، بلکه به یک صورت مضحک و وحشتناک و مسخره هم درمیآید. امام علی (ع) میفرماید: اسلام را مردم چنین خواهند کرد، هم دارند و هم ندارند. دارند ولی چون آن را وارونه کردهاند، آنچه باید رو باشد زیر است و آنچه باید در زیر قرار بگیرد در رو قرار گرفته است. نتیجه این است که اسلام هست اما اسلام بیخاصیت و بیاثر، اسلامی که دیگر نمیتواند حرارت بدهد، نمیتواند حرکت و جنبش بدهد، نمیتواند نیرو بدهد، نمیتواند بصیرت بدهد.» (مطهری،1378، ج 25: 424).
نحوه تأثیرپذیری بیداری اسلامی از نهضت عاشورا
امام حسین (ع) در مقطع از زمان قرار گرفته بود که فردی ستمگر و ظالمی سرنوشت و تقدیرات جامعه اسلامی را در سلطه و اختیار خود گرفته، خویش را حاکم و خلیفه مسلمین میخواند و بر اساس خواستههای نفسانی و شهوانی خود، بدون توجه به اصول و قوانین شرعی و سیره نبوی فرمانروای میکرد و بدعتهای زیادی را به وجود آورده بود. درصدد بود با بیعت گرفتن آر امام حسین (ع) به رفتارهای غیری اسلامی و انسانی خویش مشروعیت بخشیده و قانونی جلوه دهد و پایههای حکومت ستم و بیداد خود را مستحکم کند، ولی فرزند زهرا (س) وقتیکه دید دین خدا و شریعت اسلام تحریف میشود و حقوق مردم تضییع میگردد احساس مسؤولیت نمود و بر خویشتن لازم دید که در برابر چنین افرادی باید به پا خاست، از دین و حقوق مردم دفاع کرد ولو خود و یارانش به شهادت رسیده و خاندانش اسیر شوند، نقشههای او را نقش بر آب نمود و به او همه درخواستهایش نه گفت.
یزید همان چیزی را از امام (ع) خواسته بود که امروز حاکمان ستمگر از مردمشان میخواهند؛ یعنی تسلیم در برابر خواستههای نامشروع و غیرقانونی آنان. امام حسین (ع) در برابر بدعتها و سایر خواستههای نامشروع یزید به پا خاست و با قیام خود به همه انسانهای مسؤولیت شناس و آزادیخواه درس آزادی و بیداری آموخت و راه رهای از استبداد و استکبار را به بشریت نشان داد.
امام حسین (ع) در نامه که به برادرش محمد حنفیه سپرد اهداف قیام و انقلاب خویش را بهروشنی تمام بیان فرمودند تا در تاریخ ثبت گردد، آزادمردان در آینده از این اهداف اطلاع یافته و در پی تحقق آن باشند و در مبارزه با بیعدالتی و ستم، انقلاب کربلا را الگو قرار داده و از حضرت ایشان پیروی نمایند. به طور اجمال اهداف اصلی نهضت عاشورا به موارد ذیل خلاصه میگردد (مجلسی، 1983 م، ج 44: 329).
1- حقطلبی و مبارزه با ظلم و بیدادگری
2- اصلاح امور امت اسلامی
3- امربهمعروف و نهی از منکر
4- احیای سیره نبوی و علوی
5- ترسیم الگو و شیوه مبارزه با حاکمان ستمگر
صحیفه سجادیه و مبارزه با استکبار و زنده نگه داشتن یاد عاشورا
امام سجاد (ع) که عمری در تنگنای ظلمت حکومت امویان بار اندوه مصیبت لالههای پرپر کربلا و عاشورا را بر دوش کشید، جز مناجات و دعا با پروردگار، مجالی برای تسکین دل دردمند خویش نیافت. امام سجاد (ع) که صحیفه نورانی سجادیهاش، از صحیفه پردرد زندگانی وی حکایت دارد، جز دعا، سلاحی برای مبارزه با طاغوتیان و دشمنان دین و خدا نداشت. هرچند ظالمان، نور وجودش را با زهر کینه خاموش کردند، ولی راه او و عاشورا و صحیفه نورانیاش، هرگز بیفروغ نشد و اکنون این صحیفه قرنها که بهعنوان منشور اعتقادی و اخلاقی اسلام، مورد توجه قرار گرفته است. امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه، از استکبار به خداوند پناه میبرد؛ خداوندا! تو خود فرمودی مرا بخوانید تا اجابت کنم. آنان که از عبادت من (دعا کردن) تکبر ورزند، به زودی با خواری، وارد دوزخ میشوند. پس نیایش و دعا را عبادت و ترک آن را کبر و خودخواهی نامیدی و بر ترک دعا به رفتن به دوزخ با ذلت و خواری تهدید فرمودی. نیز از آن حضرت است؛ «محبوبترین بندگان نزد تو کسی است که در پیشگاهت، از تکبر و سرکشی دست بردارد و من از اینکه در برابر تو تکبر کنم، بیزاری میجویم»(نوری همدانی، 1390).
انسان آرمانی صحیفه، تنها برای خود زندگی نمیکند بلکه نسبت به مردم و جامعه خود احساس مسؤولیت میکند و همانگونه که قرآن کریم برتری امت پیامبر (ص) را منوط به رواج امربهمعروف و نهی از منکر در بین آنان میداند، امام سجاد (ع) نیز در موارد چندی ضمن نیایشهای خود بر اهمیت این موضوع تأکید نموده است. «بار خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را در این روز و این شب و همه روزهایمان توفیق عطا فرما برای انجام نیکی و دوری از بدی و سپاسگزاری از نعمتها و پیروی از سنتها (واجبات و مستحبات) و ترک بدعتها (احداث چیزهایی در دین که از دین نیست) و امربهمعروف (واداشتن به امر پسندیده: واجب و مستحب) و نهی از منکر (بازداشتن از زشتیها: حرام و مکروه) و حفظ (اصول و فروع) اسلام و نکوهش باطل و نادرستی و خوار نمودن آن و یاری حق و گرامی گردانیدن آن و راهنمایی گمراه و کمک ناتوان و به فریاد ستم دیده رسیدن»(دعای 60، 18 و 19).
حضرت به دفعات از خداوند میخواهد که نه فرصت جور به دیگران بیابد و نه خود زیر بار ستم دیگران قرار گیرد، «بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست و مرا در پناه رحمت خود حفظ فرما تا مورد ستم واقع نشوم (در حالی) که تو بر جلوگیری از ستم به من توانایی و نه من (به دیگری) ستم کنم (در حالی) که تو میتوانی مرا (از ستم) باز داری»(دعای 20، 14)؛ بنابراین صحیفه سجادیه صحیفه نورانیه الهیه است که از اسمای عرفان عارف بالله و عقل نورانی سید ساجدین (ع) برای رهایی بندگان خدا از سجن طبیعت و فهماندن ادب عبودیت و قیام در خدمت و ربوبیت، نازل شده است.
کارکرد ضد استکباری و روشنگری عاشورایی دعا از منظر دعاهای امام سجاد (ع)
در همه مکاتب، نیایش و دعا حرکت دهنده انسان در همه ابعاد وجودی او است؛ ولی در مکتب اسلام، نیایش زبان ویژهای پیدا میکند و نهایت شکوه، نیاز و محبت در نیایشهای دینی یافت میشود که بر اسرار نهفته در عالیترین مقام وجود و امکان وصول به آن اشاره میکند. صحیفه سجادیه یکی از منابع مهم نیایشهای دینی و یک مکتب انسانساز است (جعفری، 1375، 46).
دعا و اظهار عجز و نیاز به درگاه حضرت حق، تجلیگاه شیفتگی و دلدادگی انسان به معبود حقیقی جهان است و از جان بیقرار کسی برمیخیزد که دل درگرو محبت دوست نهاده و جز از آستان بندهپرور او تمنا و خواهشی ندارد. دعا یعنی خواستن؛ خواستنی که از روی فقر و نیاز است و آنکه به حقیقت عجز و فقر خویش در برابر بینیازی پروردگار پی برده باشد، دعایش مستجاب است و تمنایش پذیرفته میشود. خدای متعال نیز فقر و نیازمندی بندگان و غنا و بینیازی خویش را به آنان گوشزد میکند و میفرماید: «یا أَیها النّاسُ أنتُمُ الفُقَراءُ إلَی اللهِ وَ اللهُ هُوَ الغَنِی الحَمیدُ؛ ای فرزندان آدم! همه شما نیازمند خدا هستید و او بینیاز مطلق و ستوده صفات است». حضرت امام سجاد (ع) نیز در پاسخ به ندای این آیه شریفه، فقر خویش را اینگونه پیشکش درگاه معبود میکند؛ «ای بینیازترین بینیازها! اینک ما بندگان توییم بر درگاهت و من نیازمندترین نیازمندان تواَم. پس تهیدستی ما را به توانگریات چاره کن و رشته امید ما را با منع کردن لطفت قطع مکن، اگر چنین کنی، کسی را که از رحمتت نیک بختی خواسته است، بدبخت کردهای و آن را که از فضلت عطا خواسته است، محروم ساختهای. در این حال، از پیشگاهت بهسوی چه کسی رو کنیم و از در رحمتت به کجا رویم؟ ناامیدی از درگاه پروردگار در هیچ حال پسندیده نیست و از گناهان بزرگ به شمار میآید. کسی که بهترین محبوب را برای خویش برگزیده و از محضر پروردگار، درخواستی را تمنا دارد، هرگز از لطف و کرم و عنایت او ناامید نمیشود و همواره به عنایتهای همیشگی و لطف پایدارش دلخوش میدارد. خدای بینیاز، محبوبی است که جز خیر و صلاح بندگانش نمیخواهد، هرچند ایشان از روی نادانی، شر و فساد برای خویش بخواهند. امام زینالعابدین (ع) میفرماید؛ «بار خدایا! بر محمد و آلش درود فرست و مرا از اجابت دعایم، گرچه به تأخیر افتد، نومید مساز؛ در خوشی باشم یا ناخوشی، در سختی یا رفاه، در سلامت یا بلا، در شدت حاجت یا آغوش نعمت، در دارایی یا تنگدستی و در فقر یا توانگری» امام سجاد (ع) بیتوجهی به غیر خدا را در دعای خویش اینگونه بیان میکند؛ «خداوندا! تو را میخوانم... و هر حاجتی که دارم، از تو میخواهم و هر جا باشم، رازم را پیش تو میسپارم. پس غیر تو کسی را نمیخوانم و به غیر حضرتت، به هیچ کس امید ندارم. لبیک! لبیک! تو شکایت شاکی را به درگاهت میشنوی و به کسی که به تو اعتماد کند، رو میآوری و هر که به دامان رحمتت درآویزد، رهایی میدهی و غم هرکه را به تو پناهنده شود، میزدایی. تکبر، از صفات زشت و گناهان کبیرهای است که مانع پدیدار شدن هر خیری در وجود انسان میشود و بدترین نوع تکبر، تکبر در مورد خداوند است؛ بنابراین امام سجاد (ع) از استکبار پناه بر خداوند برده و از آن دوری میجوید (نوری همدانی، 1390).
امیرالمؤمنین علیهالسلام بزرگترین مجاهد اسلام است که توانست اسلام را از دست کفار و مشرکین نجات دهد. ولی فرزندش امام سجاد گرچه در کربلا کشته نشد اما وجودش، بقایش و اسارتش عامل بقای اسلام و یاد و خاطره عاشورا بوده است. قیام ابیعبدالله الحسین (ع) درختی بود که در کربلا کاشته شد و آبیاری و به ثمر رساندن و نگاهداری از آن به دست امام سجاد (ع) به دست زینب کبری انجام گرفت.
تدبیر امام سجاد در اسارت، گریههای امام سجاد در مدینه، نوحهخوانی و روضهخوانیهای آن حضرت در مدت سیوپنج سال سخنرانیاش، به موقع جهادی بود فوقالعاده مفید و ثمربخش که تحلیل سیاسی تاریخ، این مطالب را نشان میدهد. برخی از فرضهای دعا در مخالفت با ظلم:
خدایا پناه میبرم به تو از اینکه ظالمی را کمک کرده باشم (صحیفه، دعای 8).
خدایا از تو معذرت میخواهم در مواردی که حضور داشته و به مظلومی ستم کردهاند و من به فریاد او نرسیدهام (صحیفه، دعای 38).
تأکید امام در صحیفه به بیداری اسلامی
امام (ع) عزت واقعی را تنها در پرتو عبودیت و تذلل به درگاه الهی دانسته و میفرماید: «وذلّلنی بین یدیک و اعزّنی عند خلقک و ضعنی اذا خلوت بک و ارفعنی بین عبادک»(دعای 47، 118). مرا در درگاهت خوار و در نزد آفریدگانت عزیز و ارجمند گردان؛ و چون با تو خلوت کرده تنها به سر برم فروتن و در میان بندگانت بلند مرتبه و سرافرازم نما. بدین ترتیب در سایه عبودیت، با دست یازیدن به عزت پروردگار و تکیه بر ذات عزیز و قدرتمند او دست از مردم کوتاه میکند و در پرتو عزت الهی به بینیازی از خلق میرسد (میرشاه جعفری و مقامی، 1384، 109)؛ بنابراین تأکید امام در دعاهای خویش درزمینهٔ مبارزه با ظلم، ابتدا کسب عزت و استقلال در پرتر عبودیت خالق و سپس رسیدن به بینش و بیداری اسلامی و در نهایت مبارزه با ظلم و استکبار و استعمار.
امام سجاد (ع) حماسه کربلا و عاشورا را به عرفان، آگاهی و معرفت تبدیل کرد. ایشان درواقع پس از فرازهای متعددی که در نیم قرن حیات جامعه اسلامی گذشت، نتیجه گرفتند که جامعه باید بیدار شود؛ بنابراین خودسازی و ارتباط با خدا را در قالب دعا انتخاب کردند. صحیفه سجادیه آداب زندگی صحیح انسانی و نوعی انسانسازی است. امام سجاد (ع) خود الگوی عملی از دعاهای صحیفه سجادیه است (لیالی، 1385).
کتاب صحیفه سجادیه از بهترین ابزارهای فرهنگی برای مقابله با جنگ نرم دشمنان اسلام است و میتواند بسیاری از مشکلات فرهنگی جامعه را برطرف کند. امام سجاد (ع) در کتاب صحیفه سجادیه در قالب دعا با فرهنگهای فاسد بنیامیه مبارزه میکردند و همواره به عاشورا متذکر شده که نتایج بسیار مطلوبی به همراه داشته است و اکنون نیز این کتاب میتواند بسیاری از مشکلات فرهنگی جامعه را برطرف کند. کتاب صحیفه سجادیه از گنجینههای ارزشمند دعاهای اهل بیت (ع) است که امام سجاد (ع) با انجام دادن کارهای فرهنگی از جمله دعا در این کتاب توانست دین اسلام را از بسیاری آسیبها و تحریفهای دشمنان اسلام حفظ کند. ترویج فرهنگ فاسد، جهل و نادانی و ساختن احادیث دروغ و تدریس این احادیث در مراکز فرهنگی از سیاستهای فرهنگی بنیامیه بود که این حکومت با انجام دادن این اقدامات جعل احادیث را بین مردم به شدت افزایش داده بود. امام سجاد (ع) در این دوران با برنامهریزی دقیق در زمینههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و اقدامات هوشمندانه و مدبرانه بهخصوص با سخنرانی کردن در مکانهای مختلف از جمله مساجد توانست از اقدامات ضد اسلامی حکومت بنیامیه نقاب بردارد و از ترویج احادیث دروغین بین شیعیان جلوگیری کند. امام سجاد (ع) با بهکارگیری این راهکارها علاوه بر زنده نگه داشتن یاد کربلا با فرهنگ فاسد حکومت بنیامیه مبارزه میکرد و نقشهها و فتنههای آنان را خنثی میکرد (نظری، 1391).
نتیجهگیری
میدانیم که شرایط هر یک از امامان معصوم جهت تبلیغ دین اسلام و همچنین محافظت از اسلام بیدار ناب محمدی تحت حکومتهای غاصب زمانه بسیار متفاوت است و هر کدام طریقهای را در پیش گرفتند. امام سجاد (ع) با دورهای پس از حوادث کربلا و شرایط بسیار خفقانی روبرو بودند که درواقع دنیای اسلام از دین مبین محمدی بسیار فاصله گرفته بود و تفاسیر و تحریفهای بسیاری را در سر میپروراند و هرگونه عکسالعملی خلاف حکومت وقت با جریترین پاسخها روبرو میگشت، بنابراین با توجه به چنین شرایطی امام معصوم باید شیوهای را در پی بگیرد که ضمن داشتن کوچکتری نماد ظاهری در بین دشمنان و مردم دارای بیشتری بار معرفتی و عملکردی در هویت اجتماع و در روح و روان مردم داشته باشد. این امر چیزی نخواهد بود جز داشتن دعاهای سوزناک و تأثیرگذار. البته بیان این مطلب لازم است که روش دعا بهعنوان ابزاری جهت دست یافتن به خواسته و هدف و همچنین روش مبارزاتی در بین تمامی ادیان وجود داشته و همواره از آن استفاده میشده است. قابل ذکر است که در این میان دو گونه دعا وجود دارد؛ یکی گونهای است که فردی دعا کرده و دارای بار ساده و تأثیر چندانی در اجتماع نبوده و تنها یک تأثیر شخصی و فردی دارد و از طرفی برخی از دعاها وجود دارند که علاوه بر تأثیر فردی به لحاظ محتوا بسیار عمیق بوده و تأثیرات شگرف و طولانیمدت و حتی همواره داشته و در مدت زمانهای طولانی میتواند تأثیرات عظیمی را بر جامعه، حکومتها و کل تاریخ داشته باشد. دعا در دین مبین اسلام دارای حالتی خاص و همهجانبه بوده و در این میان ادعیه امامان معصوم (ع) از جامعیت خاص و ویژگی دوم برخوردار است که در بین این ادعیه صحیفه امام سجاد (ع) و دعاهای ایشان دارای بار عظیمی است که از چندین جنگ تنبهتن و جهادهای عظیم نیز در طولانیمدت پربهاتر و سوزناکتر است. امام سجاد چون به دلیل شرایط خاص زمانی امکان مبارزه تنبهتن را نداشت از سلاح دعا بهره گرفت و از این طریق تبعات معرفتی، اصلاحی، بیداری، ظلمستیزی و روشنگریها و یاد عاشورا را در جامعه و تمدن اسلامی بر جای گذاشتند که تعمق بر ادعیه خود گویای این امر است.
امام سجاد (ع) نخواست که خود را آلوده دستگاه غاصب نماید و به همین جهت راه مبارزه علیه دشمنان خود و پدرانش را از طریقه ناگزیر دعا برگرفت و نشان داد زیر بار هیچ زورگویی نبوده و از تمامی تلاش خود در راه مبارزه با ظلم و استکبار و استبداد و روشن گری اسلام ناب و بیدار محمدی و بیان مصائب کربلا در غالب دعا بهره میگیرد تا بتواند اسلام بیدار را از منجلاب فساد دستگاه حاکم، سالم بیرون کشیده و به آیندگان هدیه داده و خود بهعنوان الگویی جهت مبارزه به استکبار زمانه و آینده باشد و نشان دهد که میتوان حتی از راه تقیه و دعا و ذکر به دشمنان زمانه و مستکبرین زمانه نیز پیروز گشت و نباید در راه این مبارزه از هیچ تلاشی فروگذار نمود.
انتهای پیام/
جعفر علون آبادی
منابع
1. قرآن کریم.
2. نهجالبلاغه، 1385 ش، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات قدس.
3. صحیفه سجادیه، 1381، ترجمه سپهر خراسانی، انتشارات اشراقی، تهران.
4. احسنی، لیلا و سهیلا پرستگاری، 1393، تبیین مبانی تربیتی در بیداری اسلامی از منظر صحیفه سجادیه، مجموعه مقالات اولین کنگره ملی تفکر و پژوهش دینی.
5. افتخاری، اصغر،1391، بیداری اسلامی در نظر و عمل، تهران: دانشگاه امام صادق (ع).
6. الهی قمشهای، م، 1387 ق، ترجمه صحیفه سجادیه، انتشارات اسلامی، تهران.
7. جعفری، محمدتقی، 1375، فلسفه و هدف زندگی، انتشارات قلیانی، تهران.
8. چوپانی، یدالله و کامران نظری، 1392، واقعهٔ کربلا، امام سجاد (ع)، تدبیر و مدیریت بحران، مجموعه مقالات دومین کنفرانس بینالمللی مدیریت، کارآفرینی و توسعه اقتصادی.
9. خمینی [امام]، روحالله، 1364، صحیفه نور، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.
10. شهیدی، سید جعفر، 1382، زندگانی علی بن حسین (ع)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
11. شیخ طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن،1417 هـ ق، اعلام الوری، موسسه آل البیت الاحیاء التراث، قم، ج 1.
12. شیخ مفید، ابوعبدالله محمد بن النعمان،1413 هـ ق، الارشاد، مؤسسه آل البیت الاحیاء التراث، قم، ج 2.
13. عادلی، عبدالعلی، 1390، رسالت رسانههای در بیداری اسلامی، سخن جامعه، سال اول، شماره دوم.
14. عبدالهی، مجید، 1392، امواج بیداری اسلامی و غرب در گذر زمان، پایگاه تحلیلی-تبیینی برهان، 6 آذر.
15. فرزانه، عبدالحمید، 1384، انسانشناسی در صحیفه سجادیه، فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز، پیاپی 15، تابستان.
16. کتابی، شهرزاد، 1392، سبک زندگی امام سجاد (ع) در مقیاس حکومتی با رویکرد به: موضوع مقاله: سیره امام سجاد (ع) در برخورد با سلاطین اموی، مجموعه مقالات همایش سبک زندگی امام سجاد (ع).
17. لیالی، محمدعلی، 1385، صحیفه سجادیه حماسه کربلا را به عرفان، آگاهی و معرفت تبدیل کرد، خبرگزاری فارس در نشست خبری دومین جشنواره صحیفه سجادیه دانشگاهیان کشور، اردیبهشتماه.
18. مجلسی، محمدباقر (1983 م)، بحارالانوار، تحقیق محمدباقر بهبودی، ج 46 موسسه الوفاهٔ، بیروت.
19. مرزوقی، رحمت اله، 1384، انسان و تربیت از منظر صحیفه سجادیه، فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز، پیاپی 15، تابستان.
20. مطهری، مرتضی، 1367، پیرامون انقلاب اسلامی، انتشارات صدرا، قم.
21. مطهری، مرتضی، 1385، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، جلد 20، انتشارات صدرا، قم.
22. مطهری، مرتضی، 1386، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، جلد 24، انتشارات صدرا، قم.
23. ملازاده، محمود، 1382، جهانشمولی اسلام و جهانیسازی (3) [مجموعه مقالات]، بیجا، انتشارات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.
24. میرشاه جعفری، ابراهیم و حمید مقامی، 1384، رهیافتی به نظام تربیتی اسلام از نگاه صحیفه سجادیه، فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز، پیاپی 15، تابستان.
25. نظری، عباس، 1391، صحیفه سجادیه از بهترین ابزار مقابله با جنگ نرم است، خبرگزاری فارس، تیرماه.
26. نوری همدانی، محمدجواد، 1390، صحیفه سجادیه؛ ابزاری برای ارتقای آگاهی سیاسی و افزایش روحیه ستمستیزی، بخش خبری تبیان نیوز، آذرماه