به گزارش خبرگزاری حوزه، ، کتاب «آداب معاشرت» به قلم آقایان «سید محمد مقدس نیا» و «محمد مهدی محمدی» به ابعاد مختلف معاشرت در موضوعات گوناگون پرداخته است که در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.
* آثار و فواید حُسن خلق
حـسـن خـلق دارای آثـار و فـوایـد فـراوانـی اسـت. بـا بـهـره گـیـری از فرموده های پیشوایان بزرگوار اسلام به شمّه ای از آنها اشاره می کنیم:
- آثار دنیوی
۱ ـ پیوندهای دوستی را محکم و پایدار می کند.
پیامبر گرامی اسلام فرمود:
حُسْنُ الْخُلْقِ یُثْبِتُ الْمَوَدَّةَ/ خوشخویی دوستی را پایدار می کند. (۱۹)
۲ ـ موجب آبادی سرزمینها و طول عمرمی گردد.
امام صادق (ع) دراین باره فرمود:
(اِنَّ الْبِرَّ وَ حُسْنَ الْخُلْقِ یَعْمُرانِ الدِّیارَ وَ یَزیدانِ فِی الاَْعْمارِ) (۲۰) بدرستی که نیکوکاری و خوش خلقی، سرزمین ها را آباد می کند و بر عمرها می افزاید.
۳ ـ روزی را زیاد می کند.
علی علیه السلام فرمود:
(فی سِعَةِ الاَْخْلاقِ کُنُوزُ الاَْرْزاقِ) (۲۱) گنجینه های روزی در نرمخویی و گشاده رویی است.
۴ ـ موقعیت اجتماعی انسان را بهبود می بخشد.
همان حضرت می فرماید:
(کَمْ مِنْ وَضیعٍ رَفَعَهُ حُسْنُ خُلْقِهِ) (۲۲) چه بسیار فرد بی مقداری که خوشرویی اش او را برتری بخشیده است.
۵ ـ مشکلات و ناهمواری های زندگی را هموار می سازد.
همان امام فرمود:
(مَنْ حَسُنَ خُلْقُهُ سَهُلَتْ لَهُ طُرُقُهُ) (۲۳) هر کس خلقش نیکو شد، راه های زندگی برایش هموار می گردد.
- آثار اخروی
۱ـ موجب نیل به درجات عالی می شود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
(اِنَّ الْعـَبـْدَ لَیـَبـْلُغُ بـِحـُسـْنِ خـُلْقـِهِ عـَظـیـمَ دَرجـاتِ الاْ خـِرَةِ وَ اَشـْرَفَ الْمـَنـازِلَ وَ اِنَّهُ ضـَعیفُ الْعِبادَةِ) (۲۴) بـدرسـتی که بنده، در سایه خوش خلقی خود به درجات بزرگ و مقامات والایی در آخرت می رسد، با آنکه عبادتش ضعیف است.
۲ ـ حساب را آسان می کند.
امام علی علیه السلام فرمود:
(حَسِّنْ خُلْقَکَ یُخَفِّفِ اللّهُ حِسابَکَ) (۲۵) اخلاقت را نیکو کن تا خداوند حسابت را آسان کند.
۳ ـ آمرزش گناهان
امام صادق علیه السلام فرمود:
(اِنَّ الْخُلْقَ الْحَسَنَ یُمیثُ الْخَطیئَةَ کَما تُمیثُ الشَّمْسُ الْجَلیدَ) (۲۶) بدرستی که اخلاق نیکو، لغزش ها را ذوب می کند. همان گونه که آفتاب یخ را.
۴ ـ ورود به بهشت
رسول خدا صلی اللّه علیه وآله فرمود:
(اَکْثَرُ ما تَلِجُ بِهِ اُمَّتِیَ الْجَنَّةَ تَقْوَی اللّهِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ) (۲۷) بیشترین امتیازی که امّت من به سبب داشتن آن به بهشت می روند، تقوای الهی و حُسن خلق است.
- احترام به دیگران
انـسـان مـوجـودی اسـت کـه از هـر جـهـت قـابـل احـتـرام مـی بـاشـد، زیـرا او از یـک کـرامـت و شـرافـت ذاتـی بـرخـوردار اسـت تـا جـایـی کـه گـل سـرسـبـد مـوجـودات و جـانـشین خدا در روی زمین گردید و فرشتگان به کرنش و خضوع در بـرابـر او مأمور شدند و به احترام وی، در برابرش سجده کردند.
این عظمت و بزرگی به انـدازه ای اسـت که جبرئیل امین در شب معراج، هنگام نماز به نبی اکرم (ص) اقتدا می کند و او را بـرخـود مـقـدم مـی دارد، وقـتـی آن حـضـرت مـی فـرمـایـد: شـمـا جـلو بـاشـیـد، جبرئیل می گوید:
(اِنّا لا نَتَقَدَّمُ اْلادَمِیّینَ مُنْذُ اُمِرْنا بِالسُّجُودِ لاَِّدَمَ عَلَیْهِالسَّلامُ) (۲۸) ما از هنگامی که مأمور شدیم بر آدم (ع) سجده کنیم، بر آدمیان پیشی نمی گیریم.
احـتـرام بـه انسان در دو بُعد اساسی قابل بررسی است؛ یکی خودداری از هتک حرمت او و دیگری تـکـریـم و احـتـرام گذاشتن به او که در این درس با عنوان (گونه های احترام) و (روش های احترام) بیان می گردد.
- گونه های احترام
در اسـلام، بـرای حـفـظ حـرمـت انـسـان و زنـدگـی اجـتماعی او، قوانین ویژه ای وضع گردیده، بـگونه ای که اگر کسی جان، مال و ناموس دیگران را مورد تجاوز قرار دهد و یا آبروی آنان را خـدشـه دار سـازد تحت پیگرد قانونی قرار می گیرد و در مواردی حدود الهی در مورد او به اجرا درمی آید.
چـنـیـن فـردی عـلاوه بـر ایـنـکـه مـمـکـن اسـت عـده ای را بـی سـرپـرسـت یـا خـجـل و شـرمـسـار سـازد، خود نیز به خاطر ناراحتی های روانی و انزوای از جامعه، آرامش و قرار نـخـواهد داشت.
بالاتر از همه سرافکندگی اوست به هنگام پاسخگویی نزد پروردگاری که پـنـاهـگـاه و امـیـدی بـجـز سـایـه رحـمـت او نـیـسـت.
حـضـرت عـلی (ع) بـه نقل از رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید:
(فـَمـَنِ اسـْتـَطـاعَ مِنْکُمْ اَنْ یَلْقیَ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ هُوَ نَقِیُّ الرّاحَةِ مِنْ دِماءِ الْمُسْلِمینَ وَ اَمْوالِهِمْ، سَلیمُ الِّلسانِ مِنْ اَعْراضِهِمْ، فَلْیَفْعَلْ) (۲۹) کـسـی از شما که توانا باشد خدای سبحان را ملاقات کند در حالی که دستش از خون مسلمانان و دارایی آنان پاک و زبانش از هتک آبروی آنان سالم باشد. باید چنین کند.
بـا تـوجـه بـه آنـچـه بـه اجـمـال بـیان گردید و عنایت به اینکه اندیشه و نظر دیگران نیز قابل احترام می باشد، گونه های احترام عبارتند از:
- احترام به جان
در اسلام، جسم انسان از همان ابتدای آفرینش که نطفه ای بیش نیست مورد حمایت قرار می گیرد و کـسـانـی کـه جـان دیگران را به خطر می اندازند، بشدت نکوهش شده اند، قرآن کریم در این باره می فرماید:
(مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ اَوْ فَسادٍ فِی الاَْرْضِ فَکَاءَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ اَحْیاها فَکَاءَنَّما اَحْیاَ النّاسَ جَمیعاً) (۳۰)
هـر کـس انـسـانـی را بـدون ارتـکـاب قـتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انـسـانـهـا را کشته؛ و هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است.
- احترام به مال
اهـمـیـت امـوال مردم نیز در ردیف جانشان است. از این رو، پیشوایان دینی در کنار سفارش به حفظ خـون دیـگـران احـتـرام بـه مـال آنـان را نـیـز مـتـذکـر شـده انـد.
چـنـان کـه رسول گرامی اسلام در اجتماع بزرگ عید قربان فرموده است:
(اِنَّ حـُرْمـَةَ اَمـْوالِکُمْ عَلَیْکُمْ وَ حُرْمَةَ دِمائِکُمْ، کَحُرْمَةِ یَوْمِکُمْ هذا فی شهرکُمْ هذا وَ فی بَلَدِکُمْ هذا اِلی اَنْ تَلْقَوْا رَبَّکُمْ، فَیَسْاءَلُکُمْ عَنْ اَعْمالِکُمْ...(۳۱)) همانا حرمت اموال و خونهای شما بر یکدیگر همانند حرمت این روز، در این ماه و این سرزمین است تا پروردگارتان را ملاقات کنید و شما را از کردارتان پرس و جو کند.
احـتـرام بـه امـوال مـردم، شـامـل امـانـتـداری، تـصـرف مـجـاز و بـا رضـایـت خـاطـر صـاحـب مال، پرداخت حقوق مالی و بدهی مردم، حفظ و نگهداری و مانند آن می شود. این حریم ها برای آن اسـت کـه امـوال تباه نگردد، انسانها کشته نشوند، کینه توزی و نزاع در جامعه رواج پیدا نکند، کسب و کار ترک نگردد و مردم با آسودگی خاطر اموالشان را برای دفع نیازهای یکدیگر به جریان بیندازند.
- احترام به ناموس
دیـن مـبـین اسلام احترام به ناموس دیگران را یکی از امور بسیارمهم می داند، ازاین رو، با وضع مـقـررات و مـحـدودیـت هایی همانند دستور به (پوشش) برای زنان و بازداشتن مردان از (چشم چرانی) و... حریمی را برای ناموس دیگران تعیین نموده و هتک آن را مورد نکوهش قرار داده است.
رسول گرامی اسلام (ص) در این باره می فرماید:
(لَیْسَ مِنّا مَنْ خانَ مُسْلِماً فِی اَهْلِه وَ مالِهْ(۳۲))
از ما نیست کسی که به اهل و مال مسلمانی خیانت کند.
- حرمت آبرو
حـیثیت و آبرو محوری است که بیشتر روابط انسان با مردم و توجه آنها به او، بر گرد آن می چـرخـد، بـدیـن جـهـت دیـگـران نـسـبت به آبروی مؤ من دو وظیفه مهم دارند : یکی حفظ آبروی او و دیگری دفاع از آن.
۱ ـ حفظ آبرو
مـهـمـتـریـن راه حـفـظ آبـروی برادر دینی، پوشیدن کاستی ها و زشتی های اوست. از این رو، خدای بـزرگ بـا ایـنـکـه از عـیـان و نـهـان بـشر آگاه است، عیوب او را برملا نمی سازد. پس برای انـسـانـی کـه خـود از کاستی و عیب خالی نیست : چگونه رواست که به جستجوی عیوب و نواقص دیـگـران بـپـردازد و یـا با سخن چینی و غیبت و ...در پی بدنام کردن و آشکار ساختن لغزش های آنان باشد؟
راه دیـگـر ایـنـکـه از سـبـک کردن و تحقیر او بپرهیزد؛ بنابراین، مسخره کردن مؤمن، برجسته نمودن نقصهای ظاهری او، سرزنش وی به خاطر خطاهایی که خواسته یا ناخواسته مرتکب شده اسـت، تـنـدی و خشونت در برابر درخواست وی و همچنین نگاه حقارت آمیز به او، بویژه اگر در جمع دیگران باشد، هتک آبروی او محسوب می شود.
نـتـیـجـه ایـنـکـه هـرگـونـه بـرخـورد و سـخـن سـرایـی کـه مـوجـب تـزلزل شـاءن و مـرتبه برادر دینی بشود، از نظر اسلام نکوهیده است.
امام صادق (ع) در این باره می فرماید:
(مـَنْ رَوی عَلی مُؤْمِنٍ رِوایهً یُریدُ بِها شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِه لِیَسْقُطَ مِنْ اَعْیُنِ النّاسِ اَخْرَجَهُ اللّهُ مِنْ وِلایَتِه اِلی وِلایَةِ الشَّیْطانِ فَلا یَقْبَلُهُ الشَّیْطانُ) (۳۳) آنـکـه بـر ضـدّ مؤمنی به قصد آبروریزی و از بین بردن آقایی او سخنی گوید تا از چشم مـردم بـیـفـتـد، خداوند او را از ولایت خود خارج و به طرف ولایت شیطان رها می کند، ولی شیطان نیز او را نمی پذیرد.
گـفـتـنـی اسـت کـه چـنانچه این برخورد ناپسند با توهین نیز همراه باشد، مانند القاب زشت و نسبتهای ناروا چه بسا که موجب (قذف) (۳۴) دیگران نیز بشود که این خود علاوه بر آثار و عواقب اخروی، مجازاتهایی را نیز به دنبال دارد که به وسیله حاکم اسلامی بر شخص قاذف به اجرا درمی آید.
۲ ـ دفاع از آبرو
هـر مـسـلمـانی وظیفه دارد به اندازه توان خویش، نگذارد که دیگران آبروی برادر دینی اش را خـدشـه دار سـازنـد. در ایـن بـاره نـوشـتـه انـد کـه مـردی در حـضـور رسـول اکـرم (ص) از آبروی کسی سخن به میان آورد و در همان جا فردی دیگر در مقام دفاع از آن برآمد، حضرت فرمود:
(مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ اَخیهِ کانَ لَهُ حِجاباً مِنَ النّارِ) (۳۵) کسی که جلوی آبروریزی برادر مؤ منش را بگیرد، از آتش دوزخ در امان است.
پی نوشت ها:
۱۹- بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۵۰
۲۰- همان، ص ۳۹۵.
۲۱- همان، ج ۷۸، ص ۵۳.
۲۲- شرح غررالحکم، ج ۴، ص ۵۵۸
۲۳- شرح غررالحکم، ج ۴، ص ۵۵۸.
۲۴- محجة البیضاء، ملاّ محسن فیض کاشانی، ج ۵، ص ۹۳، دفتر انتشارات اسلامی، قم.
۲۵- بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۸۳ .
۲۶- همان، ص ۳۷۵.
۲۷- اصول کافی، ج ۲، ص ۱۰۰ .
۲۸- بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۴۰۴ .
۲۹- نهج البلاغه، خطبه ۱۵۷، ص ۵۷۱ .
۳۰- مائده (۵)، آیه ۳۲ .
۳۱- مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۸۷ .
۳۲- اختصاص، شیخ مفید، ص ۲۴۸ .
۳۳- وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۶۰۸ .
۳۴- در کـتـب فـقـهـی بـابـی اسـت بـه نـام قـذف؛ و آن شـامـل نسبتهایی مثل زنا، لواط، فجور، کفر و ... می شود که در بعضی موارد تا ۸۰ ضربه شلاق مجازات دارد.
۳۵- وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۶۰۷ .