جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
کد خبر: 875488
۱۸ آذر ۱۳۹۸ - ۱۳:۲۷
حسن خلق

حوزه/ حسن خلق به معنای عام عبارت است از عموم خصلت های پسندیده ای که لازم است انسان روح خود را به آنها بیاراید.

به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «آداب معاشرت» به قلم آقایان «سید محمد مقدس نیا» و «محمد مهدی محمدی» به ابعاد مختلف معاشرت در موضوعات گوناگون پرداخته است که در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.

* کلّیـات

پیش از پرداختن به بحث آداب معاشرت و روابط انسانی، خوب است به تبیین دو واژه (آداب) و (معاشرت) بپردازیم.

واژه آداب جـمـع ادب و آن بـه مـعـنـای دانـش، هـنـر، حـسـن مـعـاشـرت، حـسـن احوال در قیام و قعود، حسن اخلاق و اجتماع خصال حمیده و مانند آن آمده است. (۱)

مـعـاشـرت نـیـز بـه مـعنای آمیختن، اُلفت، مصاحبت، همدمی، رفاقت و زندگانی با هم، نشست و برخاست و مانند آن می باشد. (۲)

معاشرت در معنای کلّی خود، از جمله اموری است که اولیای گرامی اسلام عنایت ویژه ای نسبت به آن مـبـذول داشـتـه اند و کتابهای روایی نیز حجم قابل توجّهی از احادیث را به آن اختصاص داده است.

جامعه و روابط انسانی

انسان، موجودی کمالجو و تعالی پذیر است؛ کمال آدمی، بر اثر حسن انجام وظایفی به دست مـی آیـد کـه بـه عـلّت روابـط گـونـاگـون او بـا خـود، خـداوند و همنوعان ایجاد شده است، این روابط، به ترتیب عبارتند از:

الف ـ رابـطـه انـسـان با خود؛ به این معنا که خود را بشناسد، ارزشها و استعدادهای بالقوّه و خدادادی خود را تشخیص دهد، هدف از خلقت و فلسفه وجودی خود را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد تا در نتیجه به قدر و قیمت واقعی گوهر وجود خویش واقف گردد.

ب ـ رابطه با خدا؛ کمال نهایی انسان، تقرب به پروردگار است. این مهم تنها از راه شناخت او و راههای تقرّب به درگاه او میسّر خواهد بود.

ج ـ رابـطـه بـا دیـگـران؛ انـسـان مـوجـودی اجـتـمـاعـی اسـت و بـسـیـاری، ایـن ویژگی را جزء خـصـوصیات ذاتی و طبیعی او دانسته و او را موجودی مدنیّ بالطبع به شمار آورده اند. برخی از نـظـریـه پـردازان عـلوم اجـتـمـاعـی نـیـز، ایـن خـصـیـصـه را، معلول نیازهای متنوّع آدمی دانسته اند؛ زیرا نیازهای او ـ با توجّه به استعدادهای مختلف نهفته در وجـودش ـ بـا مـعـاشـرت، تـبـادل افکار و ایجاد روابط نیکو با همنوعان، در یک اجتماع سازمان یـافـتـه انـسـانـی تـاءمـیـن مـی شـود. بـر اثـر هـمـیـن مـعـاشـرتـهـا و تبادل افکار، روابط انسانی شکل می گیرد و فرهنگ انسانی هویّت خود را آشکار می سازد.

در دیـدگـاه اسـلامـی، جـامـعـه و روابط انسانی آن، رنگ الهی و عبادی به خود می گیرد و همه جـنـبـه هـای گـونـاگـون رفـتـار آدمـی در جـهـت نـیـل بـه هـدف غـایـی کـه کمال مطلوب اوست، معنا و مفهوم می یابد.

بـر این مبنا، جامعه و روابط متنوّع آن، صحنه آزمون الهی است و انسان در این صحنه می تواند بـا ایجاد روابط صحیح و انسانی با همنوعان خود، صفات نیکویی را که مورد توجّه و رضایت حـق تـعـالی اسـت، در خـود پـرورش ‍ داده و صـفـحـه دل خـویـش را از رذایل اخلاقی و خصلتهای ناپسندی که باعث سخط ذات اقدس اوست، پالایش ‍ دهد.

خطوط کلّی در روابط اجتماعی

بـا چـه کـسانی ارتباط داشته باشیم؟ از معاشرت و همنشینی با چه گروهی دوری جوییم؟ در نـشـسـت و برخاستها، چه نکات اصلی و اساسی را مراعات کنیم تا بتوانیم به وظیفه خود چنان که باید عمل نموده و از خطرها و خسارتهای احتمالی ایمن باشیم؟

نـخـسـتین گروهی که اسلام، روابط با آنها را توصیه کرده، اعضای خانواده، ـ پدر و مادر و سایر بستگان حسبی و نسبی ـ است.

در مـرحـله بـعـد، کـلّیـه کـسـانـی کـه به طریقی می توانند انسان را در مسیر تکاملی اش یاری رسـانـنـد و در ایـن راه تـاءثـیـر مـثـبـت و سـازنده ای در ابعاد مختلف تربیتی و معنوی او دارند، شـایسته معاشرت و همنشینی هستند. از این رو، در روایات اسلامی معاشرت با افراد مؤ من، عالم، عـاقـل، نـیـکـوکار و...سفارش شده و آدابی درباره چگونگی همنشینی با آنها تعلیم داده شده است.

این آداب را می توان در دو مرحله اندیشه و عمل خلاصه کرد:

مرحله اندیشه

از دیـدگـاه اسـلام روابـط اجـتـمـاعـی انـسـان هـا در مـرحـله انـدیـشـه، بـر اصـول (خـیـر خـواهـی)، (مـحـبـّت و مـودّت)، (حـسـن ظنّ) و مانند آن مبتنی است؛ بدین معنا که مسلمانان باید صفحه اندیشه و نیّت خود را نسبت به برادران دینی خود نیکو و زیبا گردانند؛ انـدیـشـه خـیـرخـواهـی، نـصـیحت، دوستی و سعادت آنها را در سر بپرورانند و از نقشه کشی و تـوطـئه چـیـنی بر ضرر آنان بپرهیزند؛ این همان صبغه و رنگ الهی است که پیش از این بدان اشاره شد.

امیرمؤمنان صلوات اللّه علیه می فرماید:

(اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ یُحِبُّ اَنْ تَکُونَ نِیَّةُ الاِْنْسانِ لِلنّاسِ جَمیلَةً) (۳)

خدای سبحان دوست دارد که نیّت انسان درباره همنوعانش نیکو و زیبا باشد.

مرحله عمل

اسـلام در مرحله عمل برای تنظیم روابط اجتماعی انسانها آداب و وظایفی قرار داده و پایه آن را بـر ایـمـان به خدا و تقویت روح فضیلت و انسانیت بنا نهاده است. تعالیم اسلام در این زمینه بـقـدری دقـیـق و هـمـاهـنـگ بـا فـطـرت انـسـان اسـت کـه اگـر بـه آن عمل شود و معاشرتها رنگ انسانی الهی به خود گیرد، سیمای زندگی عوض ‍ می شود.

بسیاری دوست دارند در ارتباط با همنوعان خویش زندگی موفّقی داشته باشند، ولی به جهت نـاآگـاهـی از چـگـونـگـی مـعـاشرت و آداب آن و نیز رعایت نکردن آن آداب، توانایی برقراری روابط مناسب و اسلامی را از دست می دهند و بناچار منزوی می شوند. بنابراین، شناخت این آداب در مـرحـله عمل و توانایی ایجاد ارتباط مناسب با قشرهای مختلف جامعه بر اساس بینش مکتبی از اهمیّت بسیاری برخوردار است.

خـطـوط کـلّی آداب معاشرت در مرحله عمل این است که انسان رفتار خود را با دیگران نیکو سازد؛ انـصـاف را رعـایـت کـرده، آنچه برای خود می پسندد، برای دیگران نیز بپسندد و آنچه برای خود دوست نمی دارد، برای دیگران نیز نپسندد؛ با آنان مدارا کند؛ به امور آنها اهتمام ورزد؛ به نفع آنها حرکت کند؛ از تکروی بپرهیزد؛ با آنها همکاری داشته باشد و ...

امیرمؤ منان صلوات الله علیه در وصیّت خود به امام حسن علیه السلام به بخشی از این خطوط کلی اشاره کرده، می فرماید:

(اِجْعَلْ نَفْسَکَ مِیْزاناً فی ما بَیْنَکَ وَ بَیْنَ غَیْرِکَ فَاَحْبِبْ لِغَیْرِکَ ما تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَاکْرَهْ لَهُ ما تَکْرَهُ لَها، وَ لا تَظْلِمْ کَما لا تُحِبُّ اَنْ تُظْلَمَ وَ اَحْسِنْ کَما تُحِبُّ اَنْ یُحْسَنَ اِلَیْکَ) (۴)

خـویـشـتـن را مـیـان خـود و دیـگران میزان قرار ده؛ آنچه را برای خود می خواهی، برای دیگران بـخـواه و آنـچـه را برای خود خوش نمی داری، برای دیگران نیز خوش ندار. [به کسی] ستم نـکـن، چـنـان کـه دوسـت نداری به تو ستم شود و نیکی کن همان گونه که دوست داری به تو نیکی شود.

امام صادق علیه السلام در ترسیم آن خطوط کلّی می فرماید:

(خـالِطُوا النّاسَ وَ اتُوهُمْ وَ اَعینُوهُمْ وَ لا تُجانِبُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ کَما قالَ اللّهُ تَعالی : وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً) (۵)

بـا مـردم بیامیزید، در اجتماعشان شرکت کنید و آنها را در کارها یاری نمایید، منزوی نشوید و از جـامـعـه کـنـاره نگیرید و با آنان چنان سخن بگویید که خدا فرموده است : (با مردم به خوبی سخن بگویید.)

در جـای دیـگـر نـیـز پس از ابلاغ سلام به پیروان فرمانبردار خود، بازتاب رعایت آن را چنین توضیح می دهد.

(... فَاِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ اِذا وَرَعَ فی دینِهِ وَ صَدَقَ الْحَدیثَ وَ اَدَّی الاَْمانَةَ وَ حَسُنَ خُلْقُهُ مَعَ النّاسِ قیلَ هـذا جـَعـْفـَرِیُّ فَیَسُرُّنی ذلِکَ وَ یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ السُّروُرُ وَ قی لَ هذا اَدَبُ جَعْفَرٍ وَ اِذا کانَ عَلی غَیْرِ ذلِکَ دَخَلَ عَلَیَّ بَلاؤُهُ وَ عارُهُ وَ قیلَ هذا اَدَبُ جَعْفَرٍ...(۶))

بدرستی که هرگاه مردی از شما در دین خود ورع داشته باشد، راست گوید، امانت را بپردازد و بـا مـردم خـوش رفـتـاری کـنـد، مـی گـویـنـد این (جعفری) است، این امر مرا مسرور می سازد و خـوشـحـال مـی شـوم و گـفـتـه مـی شـود این، ادب [امام] جعفر [صادق علیه السلام] است؛ ولی چـنـانچه غیر از این باشد، ننگ و عارش نصیب من می شود و می گویند این، ادب و (تربیت امام) جعفر [صادق علیه السلام] است!

حُسْن خُلق

حسن خلق دو معنا دارد: معنای عام و معنای خاص. (۷)

حسن خلق به معنای عام عبارت است از عموم خصلت های پسندیده ای که لازم است انسان روح خود را به آنها بیاراید.

حـُسـن خـلق بـه معنای خاص عبارت است از خوشرویی، خوشرفتاری، حسن معاشرت و برخورد پسندیده با دیگران. امام صادق علیه السلام در بیان حسن خلق به معنای خاص فرمود:

(تُلَیِّنُ جانِبَکَ وَ تُطَیِّبُ کَلامَکَ وَ تَلْقی اَخاکَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ) (۸)

حـُسـن خـلق آن اسـت کـه بـرخـوردت را نـرم کـنـی و سـخـنـت را پـاکـیزه سازی و برادرت را با خوشرویی دیدار نمایی.

در کتابهای اخلاق و روایات اسلامی هر جا سخن از حسن خلق است، اغلب مراد، همین معنای دوّم است.

پی نوشت ها:

۱- لغت نامه دهخدا، واژه ادب.

۲- همان، واژه معاشرت.

۳- شرح غرر الحکم، ج ۲، ص ۶۶۷.

۴- نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه ۳۱، بند ۲۸.

۵- مـسـتـدرک الوسـائل، مـیـرزا حـسـیـن نـوری طـبـرسـی، ج ۸، ص ۳۱۴، آل البیت، قم.

۶- اصـول کـافـی، کـلیـنـی، ج ۲، ص ۶۳۶، دار صـعـب و دار التعارف، بیروت، چاپ چهارم، ۱۴۰۱ ه‍ ـ ق.

۷- جامع السعادات، ج ۱، ص ۳۴۲ـ۳۴۳، مؤ سسه اعلمی، بیروت، تلخیص.

۸- بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۸۹، اسلامیه.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • IR ۰۰:۱۷ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۲
    0 0
    نحل ایه ۸۲