خبرگزاری حوزه | نه امروز و دیروز که چندین سال است منتقدان و کارشناسان سینما و تلویزیون نسبت به ضعف فیلمنامه نویسی در آثار سینمایی و تلویزیونی، هشدار داده و به ابراز گلایه مندی می پردازند.
با این حال گویا، در همچنان بر همان پاشنه سابق می چرخد و تحولی در این بخش بر اساس آنچه مورد انتظار است، رخ نمی دهد.
در رسانه ملی به خصوص که بنابر اقتضای خود، مخاطبان انبوه تری هم دارد، نیاز است که به مساله سناریو اهمیت لازم داده شود و داستان هایی برآمده از زندگی واقعی مردم با در نظر گرفتن تعلیق ها و جذابیت های دراماتیک مورد توجه باشد.
متاسفانه وضعیت کنونی به نحوی است که بخش عمده ای از مخاطبان احساس می کنند صرف پُرکردن آنتن تلویزیون برای مدیران این رسانه کافی است و حال آن که در دنیای کنونی و در رقابت با شبکه های ماهواره ای، شبکه های اجتماعی و به خصوص شبکه نمایش خانگی، ضرورت دارد که سریال ها و برنامه های باکیفیت و جذاب و در عین حال دارای محتوای مناسب بر اساس شاخصه های سبک زندگی ایرانی و اسلامی تولید و پخش شود.
به تعبیر یکی از منتقدان سینما و تلویزیون، گویا سریال سازی و پرکردن آنتن شبکه های سیما بیشتر با هدف تأمین گزارش کاری مدیران و ارایه به مسئولان بالادستی صورت می گیرد و گرنه چنانچه اتاق فکر واقعی در این زمینه وجود داشته باشد و از خروجی های آن بهره لازم بُرده شود، به وضوح مشخص می گردد که ایراد کار کجاست و برای اصلاح آن باید چه کرد.
از سویی بارها گفته ایم درست است که کمبود بودجه و اعتبارات تلویزیون مانع از انجام وظایف حداکثری این رسانه می شود اما از آن سو باید برای این مشکل نیز راه چاره ای اندیشیده شود نه این که سراغ آسان ترین راه یعنی کاستن از کیفیت آثار نمایشی رفت.
این شب ها از شبکه اول سیما، سریال " دخترم نرگس" در ژانر ملودرام خانوادگی پخش می شود که گرچه سوژه جذابی دارد اما پرداخت رسانه ای قوی به خصوص در بخش فیلمنامه و دیالوگ نویسی ندارد.
این سریال که محصول صدا و سیمای مرکز آذربایجان غربی است هر چند که از تلفیق بازیگران شناخته شده تلویزیون درکنار بازیگران بومی این استان بهره می برد اما آن طور که باید و شاید فاقد جذابیت لازم برای رقابت در جذب مخاطب آن هم در قیاس با سریال های شبکه نمایش خانگی همچون"آقازاده" و "هم گناه" است.
در این سریال گرچه لوکیشن های تکراری پایتخت را دیگر شاهد نیستیم و این مساله جزو نقاط قوت آن است، اما بی شک با حمایت بیشتر سازمان صدا و سیما می توانست اثر به مراتب بهتر و کیفی تری باشد.
همچنین سریال شبکه سوم سیما یعنی" آخر خط" نیز با وجود مضمون کمدی و بهره گیری از چهره های شناخته شده اینستاگرامی، بر اساس نظرسنجی های رسانه ملی نتوانسته چندان رضایت مخاطبان انبوه تلویزیون را به دست آورد که این مساله نشان می دهد صرف کمدی سازی و استفاده از افراد شناخته شده و محبوب در این دسته از آثار نمی تواند ضامن موفقیت یک اثر تلویزیونی باشد، کما این که در سینما نیز بارها و بارها این مساله به اثبات رسیده که یکی از رموز مهم موفقیت، برخورداری از سوژه جذاب در کنار فیلمنامه قوی است.
به هر صورت باید توجه داشت آن چه مردم را بهسمت سریالهای شبکه نمایش خانگی سوق می دهد، ریشه در میل و گرایش آن ها به تمایز و تفاوت است؛ چه آن که کمبود سریالهای جریانساز مطرح و بهنوعی جذاب در تلویزیون، بخشی از جامعه علاقهمند به قصهگویی را بهسمت شبکه نمایشخانگی می کشاند و این یعنی بسیاری از آثار تلویزیونی در این سال ها فاقد جذابیت لازم در بخش قصه و داستان و فیلمنامه بوده و هستند و همین مساله نیز باعث نارضایتی مخاطبان از رسانه ملی شده است.
سید محمد مهدی موسوی