خبرنگار خبرگزاری حوزه - تهران، روشن جدیدترین ساخته روح الله حجازی، درباره مردی به نام روشن با بازی رضا عطاران است که توانایی اداره زندگیاش را ندارد و هر چه تلاش میکند تا همه چیز را درست کند بیشتر ویران میشود و فیلم نمایشی از این ویرانی و سوختن است.
اگر به خیال تماشای یک فیلم که قصهای دارد و قرار است برای ما ماجرایی تعریف کند به سینما بروید سخت پشیمان می شوید، روشن روایتی از ملال و پژمردگی یک مرد است که به صورت ملال آوری توضیح داده میشود، مردی که به ظاهر عقل درست و حسابی هم برای حساب و کتاب زندگی ندارد.
روشن می خواهد نمایشی از رسیدن یک انسان به مرز خودزنی باشد مردی که در جامعه سرد و یخ زده ای گیر افتاده و راه چاره ای برای خود پیدا نمی کند جز با سوختن.
فیلم عملاً در شخصیت پردازی ها موفق عمل نکرده و سوار بر کلیشه ها از با کفش پاشنه بلند و موی رنگ کرده می خواهد زن فاحشه بسازد و با تجمع های کاریکاتوری مردم معترض جلوی ساختمان های نیمه کاره مردمT سفیه و ابله بسازد که وقتی کسی که پولشان را خورده با ماشین جدید و شاسی بلندش رد می شود فقط نگاهش می کنند و از همه فاجعه تر با چند فیلم قدیمی و چند پوستر روی کمد هم میخواهد مردی عشق سینما بسازد که این هم نمی تواند عملاً چیزی به مخاطب بدهد.
روشن از آن جایی که فیلمنامه کلاسیک مرسوم هم ندارد، احتمالا تلاش داشته در خرده روایتهایش قصه ای بسازد و عملاً در آن خرده روایت ها هم نمی تواند صحنهای بکر و در خور توجه و قابل تحمل خلق کند، همانند صحنه حضور عطاران در خانه سیامک انصاری و تماشای بازی او و مواد کشیدنش یا مواجهه اش با زنش در خانه ای که به او خیانت کرده و مخاطب نمی فهمد که این دو از هم طلاق گرفته اند یا نه با دیالوگ به شدت بر روی کار ننشته.
تنها نقطه قوت فیلم توانایی خلق اتمسفر ذهنی شخصیت اصلی فیلم یعنی روشن (رضا عطاران) است، مردی که همانند صحنه هایی که حجازی به زیبایی توانسته آن را خلق کند، دنیا را روشن و پر از رنگ و نور میبیند، اتمسفری که در نهایت هم به کار نمی آید و در حد یک خودنمایی تکنیکی باقی می ماند.
محمدرضا پورصفار