خبرگزاری حوزه | فرهنگ را میتوان مثلثی دانست که متشکل است از باورها و شناختها، ارزشها و گرایشها و رفتارها و کردارهای انسان و تهاجم فرهنگی چیزی نیست جز تلاش برای دگرگونسازی هر یک از این امور سهگانه.
یکی از ابزارهایی که بهره بردن از آنها منجر به تغییر افکار و اندیشه انسان میگردد و یا ارزشها و گرایشهای انسان را تحت تأثیر قرار میدهد و همچنین رفتارهای او را عوض میکند، کالاهای فرهنگیاند. کالاهای فرهنگی قادرند در هر دو جهت مثبت یا منفی اثرگذار باشند.
بهرهگیری از کالاهای فرهنگی نیازمند سواد است تا انسان بهواسطه سواد مصرف کالاهای فرهنگی، دست به انتخاب درست بزند و برای تأمین خوراک فکری خود سر هر سفرهای ننشیند.
همانطور که ذکر شد کالاهای فرهنگی میتوانند گاهی در اندیشه انسان اثرگذار باشند، تا جایی که حتی شناخت انسان را نسبت به خود، خدا، جامعه و جهان تغییر دهند.
گاهی این تغییرات در ناحیه ارزشها انجام میگیرد و متناسب با نوع فرهنگی که در اندیشه نفوذ کرده، ارزشها و ضد ارزشها معنا پیدا میکنند. گاه نیز تأثیر فرهنگ، پا را فراتر از این امور نهاده و در رفتار و کردار انسان تجلی مییابد.
وقتی دشمن بخواهد از طریق تهاجم فرهنگی بر باورهای یک جامعه تأثیر بگذارد، کالاهای فرهنگی آن جامعه را ابزاری در جهت تضعیف باورهای آن جامعه بکار میگیرد. بهعنوانمثال کتاب، فیلم، موسیقی و ... که از مهمترین ابزارهای فرهنگی است بهگونهای ارائه میشود که محتوای آنها بر محوریت خدا ناباوری میچرخد و با افسانه دانستن امور اعتقادی، خرافه خواندن آنها و تنزل حقایق اعتقادی در حد تخیلات و خیالبافیهای انسانی، جوانان و نوجوانان را از اعتقاد به خداوند بازمیدارد.
کالاهای فرهنگی نیز قادرند ارزشها را به ضد ارزش تبدیل کنند و آنها را صرفاً مسائلی اعتباری و بدون پایه و اساس معرفی نمایند.
محتوای برخی از کالاهای فرهنگی که به بازار ارائه میگردد متأثر از اندیشه غربیها بر مبنای لذتجویی است تا جایی که میل به لذتهای حیوانی، امیال و شهوات و هوسها محور تولید این محصولات است.
بسیار دیده و شنیده و خواندهایم فیلمها و موسیقیها و کتابهایی را که موضوعشان صرفاً امور مادی است و استفاده از آنها هیچ لایهای به لایههای معنوی روح انسان نمیافزاید و نهتنها معنویت را افزون نمیکند، بلکه انسانیت را نیز تنزل میدهد و به ورطه هلاکت میکشاند.
امروزه ترفند تبلیغات در اشاعه فرهنگ منحط غربی بهره بردن از استدلال و منطق نیست چراکه دشمن خوب میداند در مباحث منطقی و استدلالهای عقلی در برابر استدلالهای دینی دچار ضعف است؛ لذا از طریق ترویج تخیلات و بهره بردن از ابزار عواطف و احساسات به تبلیغ میپردازد. درواقع کالاهای فرهنگی بهراحتی احساسات و عواطف جوانان را تحت تأثیر قرار میدهند تا جایی که آنها با الگوگیری از شخصیتهای داستانها، رمانها، فیلمها و موسیقیها کاملاً خود را شبیه آنها میسازند.
تهاجم فرهنگی با مدد گرفتن از کالاهای فرهنگی به اهداف خود جامه عمل میپوشاند و اگر والدین و خانوادهها و مربیان و همچنین نهادهای آموزشی، فرهنگی و هنری جامعه درک درستی از خطرات این امر نداشته باشند در آیندهای نهچندان دور با جوانانی روبهرو خواهند شد که بهشدت دچار بحران هویتاند.
آگاه کردن مردم از اهداف فرهنگسازان غربی، تثبیت پایههای دینی نوجوانان و جوانان بر مبنای یقین و نه شک، برخورد دوستانه و محبتآمیز با جوانان، باز کردن مسیر بحث، مناظره و استدلال و بیان فواید احیای ارزشها و مضرات ضد ارزشها در کنار پرورش هنرمندان دینی ازجمله راههای برونرفت از معضل بیهویتی در فرهنگ است.
زهرا ابراهیمی، مدیر گروه نویسندگی صریر