به گزارش خبرگزاری حوزه، یکی از پر فراز و نشیب ترین مراحل علمی برای یک طلبه یا دانشجو، پایان نامه نویسی است که مشکلات و چالش هایی را به دنبال دارد و به همین دلیل «نشست بررسی وضعیت پایان نامه نویسی در حوزه» را با حضور «حجت الاسلام والمسلمین کمال الدین مظلومی زاده، دکترای فلسفه تعلیم و تربیت» و «حجت الاسلام والمسلمین سید موسی موسوی، دکترای تخصصی مطالعات زنان» در رسانه رسمی حوزه های علمیه برگزار کردیم تا از نظرات پیشنهادی و کارشناسی این دو استاد راهنما و داور پایان نامه های حوزوی با هدف کمک و ارائه راهکار و پیشنهاد به طلاب و فضلا و همچنین مسئولان حوزوی استفاده نماییم.
ببینید:
نقش اساتید راهنما و مشاور در غنای پایان نامههای حوزوی
مطالبی که ملاحظه می فرمایید، مشروح سخنان این دو استاد حوزه است که تقدیم نگاه شما مخاطبان محترم می شود:
* در ابتدا تعریفی از پایان نامه ارائه نموده و بفرمایید که چرا باید پایان نامه نوشت؟
- حجت الاسلام والمسلمین مظلومیزاده
بسم الله الرحمن الرحیم
در طلیعهی سخن اولاً از برگزاری این نشست تشکر کنم، نشست خیلی بهجایی است و انشاءالله در ارتقای تحقیق و پژوهش حوزوی مایهی برکت باشد.
به نظر بنده میرسد که بحث را در سه محور کلی میتوان دنبال کرد؛ بحث چیستی، چرایی و چگونگی فضا و روند و فرآیند پایاننامهنویسی.
اگر این سه محور دقیق بررسی شود فکر میکنم یک بحث جامعی شود.
در بحث چیستی باید بگوییم که پایاننامه، بررسی موضوع یا سؤالی که از راه تجزیه و تحلیل علمی یا تجارب عملی یا آزمایشی به آن پاسخ میدهند.
پایاننامه کارشناسی ارشد گاهی میتواند ارائه نتایج پژوهشی توسعه گونه در مطالعات و تحقیقات پیشین باشد اما «تز» یا «رساله» که در مقطع سطح چهار حوزه یا دکتری دانشگاه است، لزوماً باید نتایج حاصل از پژوهش ایدهای نوین یا ارائه راه حلی برای مسئلهای که تاکنون حل نشده بودهاست، باشد و یک بحث اجتهادی و تحلیلی باید ارائه شود.
به طور کلی، هدف، پیشبرد علم از جهت توسعه و نوآوری است که عرض کردم توسعهی آن مربوط به فضای کارشناسی است و نوآوری هم مربوط به تز و دکتری و تعبیری که در حوزه داریم همان سطح ۴ خواهد بود.
* بسیاری از طلاب برای شروع پایان نامه نویسی با مشکلاتی مواجه بوده و اطلاعات دقیقی ندارند که از کجا باید این فرایند را آغاز نمایند. چه نکات و توصیه هایی در این راستا وجود دارد؟
- حجت الاسلام والمسلمین موسوی
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده هم در ابتدا به نوبهی خودم از شما و همکارانتان تشکر میکنم.
من در راستای فرمایش استاد مظلومی زاده، نکتهای را بگویم و به آن جوابی که شما از آن سؤال به دنبال آن هستید برسم.
پایاننامه در حوزهی علمیه یک پژوهشی غیر از بحث آموزشی است؛ به این معنا که ما در نظام آموزشی یک مرحله و مقطع آموزشی را داریم که از طریق استاد ارائه میشود و طلبه یا دانشجو آن را اخذ میکند و یک مرحله یا یک مقطع دیگر پژوهش است که از طرف دانشجو یا طلبه ارائه میشود. یعنی ارائهی آموزش از جانب استاد و ارائهی پژوهش از جانب طلبه و دانشجو صورت میگیرد و عناوین مختلفی را هم به این پژوهشها میدهند، شاید تحت عنوان پایاننامه باشد، شاید تحت عنوان یک مقاله باشد، شاید تحت عنوان یک رسالهی علمی باشد.
اینکه طلبه در حوزه چه کند که با این وظیفهی خودش آشنا شود؛ یعنی با آن بُعد پژوهش آشنا شود، یکسری پیشنهادات و راهکارها هستند که میتواند ناظر به حوزهی علمیه باشد و یکسری پیشنهادات میتواند برای خود طلبه باشد.
اولین راهکاری که از نظام آموزشی و از نظام حوزه باید اتفاق بیفتد، این است که آموزشهای خودمان را در حوزه باید پژوهشمحور کنیم. یکی از دلائلی که طلاب در مقطع پایاننامهنویسی دچار مشکل میشوند همین است.
به تعبیر روانتر عرض کنم؛ ما در حوزه، همانطور که برای آموزش سطحبندی قائل هستیم و میگوییم مقدمات، سطح ۱، سطح ۲، سطح ۳ و سطح ۴ و همهی اینها بُعد آموزشی را در نظر دارند، علی القاعده و بالتبع برای پژوهش هم باید همین سطحبندی را قائل شویم؛ یعنی پژوهش در سطح مقدمات، پژوهش در سطح ۱، سطح ۲، سطح ۳ و سطح ۴.
ما برای سطح مقدمات و سطح ۱ و ۲، صرفاً چون استادمحور و آموزشمحور کار میکنیم، این امر باعث میشود طلبهای که به سطح ۳ میرسد در ذهن خودش و در اطلاعات خودش و در دانشی که دارد، فکر کند که دانش پژوهشی لازم را برای پژوهش سطح ۳ ندارد، چون پژوهش سطح ۲ و سطح ۱ را طی نکرده است؛ لذا الحمدلله دوستان چند سالی است که آموزش پژوهشمحور را از همان مدارس شروع کردهاند و بنده هم اطلاع دارم؛ لکن با برنامهریزی دقیقتر میتوان هم به این امر سرعت بخشید و هم کیفیت آن را بالا برد.
اما اینکه طلبه باید چه کند؟ استاد مظلومی زاده بیان کردند که پژوهش در حقیقت پاسخ به یک سؤال است و اینکه یک سؤالی در ذهن پژوهشگر یا طلبه ایجاد میشود که میخواهد به آن پاسخ دهد.
یکی از کارهایی که طلبه در انتخاب موضوع در همان اول و اینکه از کجا شروع کند، باید این باشد که در طول تحصیلی که دارد ۱۰ سال در حوزه انجام میدهد، چون پایاننامهی حوزه از پایهی ۱۰ شروع میشود، او باید به خودش مراجعه کند که چه سؤالات علمی برای او مطرح شده که برای این سؤال علمی در مطالعه پاسخی پیدا نکرده است. چون تفاوت پژوهش و مطالعه هم همین است.
ما در پژوهش میگوییم که شما با نوشتن باید به پاسخ سؤال برسید ولی شاید سؤالی باشد که این سؤال را بتوان با یک روز مطالعه به دست آورد. این دیگر نیازی به کار پژوهشی ندارد و لذا در عناوین که بعضاً طلاب به مشکل برمیخورند به این علت است.
میگویند که این سؤال برای من ایجاد شده است. میگویم: خیلی خوب است که این سؤال برای شما ایجاد شده است. اما میتوانی جواب این سؤال را با یکی، دو روز مطالعه پیدا کنی یا نه؟ میگوید: بله. میگویم: پس نمیتوان برای آن پژوهشی انجام داد. چرا؟ چون جواب سؤال شما روشن است و برای شما مجهول است. یعنی نیازی به نوشتن نیست که جواب آن را پیدا کنید.
لذا پیشنهاد عینی و عملی من به طلبه این است که در طول تحصیل خودش حداقل در سطوح عالی - حالا مقدمات را کنار بگذاریم - آن سؤالاتی که برای خودش مطرح میشود و به تعبیر اساتید پژوهشی، مسئلههایی که برای او ایجاد میشود، آن مسائل را احصاء کند و هر ساله اینها را بهروزرسانی کند که در این سال درسی، چه مسائلی برای من ایجاد شد و هنوز به جواب آن نرسیدم. در ابعاد مختلف هم میتواند این قضیه باشد.
اگر این اتفاق بیفتد، در زمانی که به مقطع پایاننامه میرسد، یعنی پایهی ۱۰ را که تمام کرد، مجموعهای از مسائل برای این شخص پیش آمده که میخواهد الان برای آنها با نوشتن پاسخ پیدا کند. این شخص تا سه مورد از آن مسائل را میتواند برای مدارج علمی و حوزهی علمیه ارائه دهد و پایاننامهاش را با یک موضوع مشخص و مسئلهی مشخص تقدیم نماید.
لذا برای این سؤال شما یک جواب برای خود نهاد حوزه و آموزش میتوان داد که عرض کردم دروس پژوهشمحور شود و یک پیشنهاد هم برای فضلای گرامی بود که بتوانند از این حالت سردرگمی درآیند و مراجعه بسیاری از طلاب در خصوص همین موضوع است.
برخی از طلاب عزیز ما متوجه نیستند که من الان باید چه کنم و چه موضوعی بدهم. دلیل این است که مسائل برای او روشن نیست. مسئله برای او ایجاد نشده است و یا اگر مسئلهای هم ایجاد شده است، از کنار آن رد شده است. اگر این اتفاق بیفتد مطلوب خواهد بود.
* برای انتخاب استاد راهنما و استاد مشاور هم طلاب معمولاً دچار مشکلاتی میشوند. راهنماییهای خودتان را در این خصوص به طلاب بفرمایید.
- حجت الاسلام والمسلمین مظلومیزاده
عرض میکنم که این شاید به سیستم برنامهریزی خود حوزه برگردد، یعنی خود ما هم این مشکلات را داریم و سؤال اساسی خود ما هم هست که متأسفانه وقتی فرد در یک مرکز آموزشی خاصی مثل دانشگاه، مؤسسات آموزش عالی و غیره که مراجعه میکنند، این شخص چون با آن اساتید بزرگ شده، اساتید خودش بودهاند، از کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری آشناست، استاد او را میشناسد و او هم اساتید را کاملاً میشناسد.
متأسفانه یک ضعف جدی که الان در حوزهی ما وجود دارد، این مسئله است که اگر هم طلبه دسترسی به استاد داشته باشد، این استاد را در یک فضای خلأ انتخاب میکند و هیچ آشنایی ندارد، یعنی مجبور است که انتخاب کند. نه از قابلیتهایش، نه از توانمندی و نه از تخصص آن فرد خیلی اطلاع چندانی ندارد.
بله، افراد معروفی در حوزه تدریس می کنند و شناخته شده هستند؛ اما این بزرگواران، درصد کمی را به خود اختصاص میدهند، ولی از آن طرف میبینید که معمولاً طلاب وقتی که استاد راهنما یا مشاوری را میخواهند انتخاب کنند، چه میکنند؟ روند حوزه این است که اینها یک لیستی را در اختیار طلبه قرار میدهند و اینها فقط با اسامی آشنا هستند. یکسری شماره تلفنی هم میدهند و آنها هم به ترتیب تماس میگیرند تا یک استادی فرصت داشته باشد و انتخاب کند.
این بد است، خوب نیست. یعنی طلبهی ما در این روند پژوهش، انتخاب استاد را به صورت روشمند انجام نمیدهد. اصلاً این استاد میتواند یا نمیتواند؟ این توانمندی را دارد یا ندارد؟ نتیجهی آن کجاست؟ نتیجهی آن در جلسهی داوری خودش را نشان میدهد که گاهی اوقات میبینید که متأسفانه خود آن استاد، تخصص لازم را ناظر به آن موضوع ندارد.
* درصد افرادی که شناخت از استاد ندارند، بالاست؟
- استاد مظلومیزاده
بله، درصد بالاست. در این چندین سال که ما مواجه بودیم درصد بالایی اینطور بودهاند. چه بسیار افرادی که با بنده تماس میگیرند و اصلاً هیچ شناختی ندارند و میگویند که؛ مدارج علمی حوزه، شمارهی شما را به ما داده و تماس گرفتهایم. میگویم: بنده را میشناسید؟ میگویند: نه، شناختی نداریم. این آمار بالاست، مگر اساتید مشهور که طلاب از آنان شناخت داشته باشند و سوال اینجاست که چه مقدار استاد مشهور داریم؟ و تازه کسانی که مشهور هستند هم دسترسی به آنها خیلی سخت است و یقیناً قبول نمیکنند.
به همین خاطر من فکر میکنم مسئولین باید یک فکر اساسی برای این کار بکنند. یعنی طلبه در این قضیه به نظرم هیچ کاری نمیتواند بکند.
ببینید در این طرف یک محدودیتی هم هست. یعنی اگر طلبهای یک استادی را پیدا کند، شناخت کامل هم داشته باشد، اگر نام او در لیست اساتید نباشد به مشکل برمیخورد، نام استاد حتماً باید در آن لیست باشد، در حالی که چه بسا این استادی که در خارج پیدا کرده که استاد خودش است، بسیار قویتر از خیلی از اساتیدی هستند که اسامی آنها در آنجا هست.
* سؤال دیگر هم این است که نزدیک به دوسال است که به طلاب این اختیار داده شده که استاد مشاور انتخاب نکرده و فقط استاد راهنما داشته باشند؛ آیا این تصمیم به نفع طلاب و پایان نامه نویسی در حوزه است؟
- استاد مظلومیزاده
بله؛ اعلان شده که استاد راهنما کفایت می کند و با دو نگاه می توان به این مسئله نگاه کرد.
در یک نگاه برای تسهیل روند پایاننامه اگر یک استاد باشد خیلی بهتر است. از جهت تسهیل هم به نفع طلبه و هم به نفع استاد راهنماست. روند کار، تسهیل و سرعت آن بیشتر میشود ولی یقیناً برای قوّت تحقیق، وقتی که دو استاد روی یک پایاننامه اشراف داشته باشند، یقیناً پایان نامه قویتر میشود؛ البته دو استادی که در یک تخصص و در یک ردیف باشند.
* ترجیح شما کدام است؟
ترجیح بنده این است که هم راهنما و هم مشاور باشد که قوّت کار بالا برود. فعلاً سطح پایاننامهی حوزوی ما رضایتبخش نیست. چرا رضایتبخش نیست؟ یک بخشی از علت به اساتید راهنما و مشاور برمیگردد.
بخش عمدهی دلیل هم به خود محقق برمیگردد که آن توانمندیها را ندارد که بعداً مفصل در این زمینه خدمتتان عرض میکنم. نکتهی دوم هم نگاه مهارتی و روشی به این قضیه است که اگر قرار باشد یک پژوهشی واقعاً عمیق و پخته و اساسی و اصولی باشد یقیناً دو استاد باید باشند.
آن افرادی که در آییننامههای اولیه دو استاد گذاشتهاند یقیناً با این سازوکار بوده است؛ چون پژوهش است و اگر دو نفر کارشناس روی این پژوهش کار کنند یقیناً قوی تر میشود.
در دکتری میبینید که حتی تا دو مشاور و دو راهنما هم مجوزش را دارند که میتوانند استفاده کنند، حداقل این است که راهنما و مشاور باشد ولی برخی برای قوّت کار مشاورین و راهنماهای دیگری را هم در نظر میگیرند.
* طلاب بعد از انتخاب موضوع و استاد راهنما، شروع به نوشتن پایاننامه میکنند اما میبینند که خیلی آشنا نیستند، نمیدانند که از چه کتابهایی باید استفاده کنند و یا اصلاً به کدام کتابخانه مراجعه کنند و در این فضا خیلی سردرگم میشوند. در این خصوص هم نکاتتان را بفرمایید.
- حجت الاسلام والمسلمین موسوی
من یک جمله در خصوص سؤال قبلیتان عرض کنم و بعد به این پرسش شما پاسخ میدهم.
ببینید در حوزه بعضی از عناوین پایاننامهها بین رشتهای است. به نظر من عزیزان اگر استاد مشاور را برای سطح ۳ اختیاری گذاشتهاند... - البته برای سطح ۴ که هست، یعنی هم راهنما و هم مشاور باید باشند-، یک عنایتی باید به این قضیه داشته باشند که در جایی حتی الزام به مشاور داشته باشند. یعنی مثلاً موضوعاتی که فرضاً یک بُعد آنها قرآنی است و یک بُعد هم مربوط به مطالعات زنان است، یک بُعد نگاه جامعهشناختی دارد و یک بُعد دیگر مثلاً... . حالا نمیخواهم عنوان مطرح کنم که مثلاً چه باشد ولی هستند که اصطلاحاً به اینها بین رشتهای میگوییم که یک استاد در حوزهی مطالعات زنان و یک استاد در حوزهی قرآن باید در اختیار باشد و بتواند هدایت کند و الّا کار ابتر میشود. لذا مطلقانگاری... میخواهم این را عرض کنم که این قانون در حوزهی پایاننامه برای انتخاب استاد راهنما و مشاور در سطح ۳ هم خیلی جالب به نظر نمیرسد.
قانون ما باید اینقدر منعطف باشد به این معنا که یک جایی را الزام کند. یعنی در واقع کمیته بگوید که شما ملزم به انتخاب مشاور هستید، نه اینکه صرفاً بگوییم این مسئله در اختیار محقق است.
این مسئله خیلی جالب به نظر نمیرسد. همانطور که حاجآقای مظلومی زاده هم بیان کردند یک جاهایی هست که اتقان کار با این است که دو نفر در کنار کار باشند.
اما در مورد اینکه طلبه باید چه کند؛ ببینید ما باید در دو سطح در این زمینه صحبت کنیم.
یک سطح، سطح تدوین است، یعنی در واقع در حوزهی مطالعات تدوینی است. یعنی موضوع پایاننامه انتخاب شده است، طرحنامه و به تعبیر دانشگاهیان پروپوزال نوشته شده است و الان هندسه مشخص است و شما میخواهید بنویسید. این در حوزهی تدوین است که معلوم است باید به دنبال آن کتابخانهها، آن سایتها و آن نرمافزارهایی که مربوط به همان عنوان و مربوط به آن مسئله است، بروند. کتابها را مطالعه کنند و فیشبرداری کنند و یا مدلهای جدیدی که در این کار هست اتفاق بیافتد.
لکن قبل از آن ما تقریباً یک فرصت زمانی را داریم که طلبه درگیر با انتخاب موضوع، تدوین طرحنامه و اینها هست که در خصوص اینها هم طلبه اطلاعاتی ندارد. اخیراً یک کار خوبی که حوزهی علمیه و مرکز مدیریت انجام داده است این است که هر کسی که ثبتنامه پایاننامه میکند، یک کلیپهایی را آماده کردهاند که اینها را باید ببینند و آزمون آنها را هم بزنند. ۱۷-۱۸ جلسه بیشتر نیست و هر کدام در حد نیم ساعت است. باید این کلیپها را ببینند و آزمون آنها را هم انجام دهند و بعد انتخاب موضوع کنند. این کار، کار خوبی است، لکن مکفی نیست.
باز اگر بخواهم سطحبندی کنم که حوزه و طلبه چه کنند. به حوزه عرض میکنم که ما در حوزه اگر پایاننامه را داریم که داریم، بایستی - من این را خدمت عزیزان هم عرض کردم - واحد آموزشی تحت عنوان اصول و مهارتهای پایاننامهنویسی داشته باشیم؛ یعنی وقتی پایاننامه را در حوزه داریم باید به این طلبه آموزش دهیم. ما کفایه، رسائل و مکاسب میخوانیم که خوب است، همهی اینها دروس حوزه است و باید خوانده شود و لکن شما میخواهید پایاننامه هم بنویسید. لذا تعبیر من این است و میگویم: طلبهای که دو واحد یا حتی یک واحد درسی روش تحقیق نگذرانده، چطور میتواند بیاید و به این عرصه وارد شود؟ لذا یک پیشنهاد برای عزیزان دارم که در یکی از مقاطع - حالا چه در پایهی ۹ و یا در پایهی ۱۰ بگذارند، روی این مسئله باید کار کارشناسی انجام داد - دو واحد درسی تحت عنوان روش تحقیق و پایاننامهنویسی برای اینها گذاشته شود. این امر در آن مقطع و فاصلهی زمانی که اینها میخواهند پایاننامه بنویسند، یعنی موضوع بدهند و پروپوزال بنویسند، خیلی به طلاب کمک خواهد کرد.
طبیعتاً خود طلبه هم وظایفی دارد، حالا این فعلاً در سیستم نیست. اینکه در سیستم نیست من بگویم که: پس من الان باید چه کنم؟ هیچ کاری نمیتوانم بکنم. نه، خود طلبه هم باید... . یکسری کتابهایی هست که بعضاً عزیزان حوزوی هم این کتب را نوشتهاند که در حوزهی روش تحقیق و پایاننامهنویسی است و طلاب خودشان را الزام کنند که اینها را بخوانند.
بعضاً دوستان که مراجعه میکنند میبینم که اینها اصلاً در این فضا نیستند. میگویم که: شما فلان کتاب و فلان کتاب را مطالعه بفرمایید و بعد بیایید و من در خدمت شما هستم. برای آنها سخت است و فکر میکنند که من میخواهم آنها را رد کنم. میگویم که این قضیه برای شما الزام است. چون شما حتی مثلاً تفکیک سؤال اصلی و فرعی را بلد نیستید. یعنی شما اصلاً نمیدانید که سؤال اصلی و سؤال فرعی چیست. شما فرضیه را با مفروض نمیتوانید تفکیک کنید که الان این جملهای که گفتید فرضیه است یا پیشفرض یا مفروض است؟ چطور است؟ متغیر اصلی و فرعی را متوجه نیستید. الزاماً باید این را بخوانید و تا زمانی که نخوانید، کار خودتان هم سخت میشود و کار استاد راهنما هم سخت میشود. من همینجا باید از تمامی اساتید راهنما تشکر کنم؛ به این جهت که غیر از اینکه کار پژوهشی انجام میدهند، کار آموزشی هم انجام میدهند. البته شاید به ندرت استادی هم باشد که وقت نگذارد ولی استادی که تعهد دارد که کار را بر عهده بگیرد... . آن اساتید متعهد ما که در حوزه هم کم نیستند، واقعاً چنین کارهایی انجام میدهند، هم کار آموزشی برای طلبه میکنند و به آنها آموزش میدهند و هم راهنمایی تدوین انجام میدهند.
لذا جواب شما را فقط دو جمله خلاصه کنم؛ یکی اینکه حوزه باید یک واحد آموزشی برای اینها بگذارد. دوم اینکه طلبه هم بایستی اهل مطالعه برای روش تحقیق و روش پایاننامهنویسی باشد که کتابهایی در این زمینه وجود دارد و طلاب می توانند استفاده کنند.
* نکاتی در مورد موضوع پایاننامه، انتخاب استاد راهنما یا مشاور، بحث کتابخانه و این مباحث گفته شد. نکات دیگری باقی مانده که برای پایاننامهنویسی به طلبهها کمک کند؟ یعنی توصیهی دیگری هم برای طلاب دارید؟
- حجت الاسلام والمسلمین مظلومیزاده
در امتداد فرمایش جناب آقای موسوی عرض میکنم که اتفاقاً یکی از مسائل و خلأهایی که الان ما به صورت جدی میبینیم، مقدمهی پایاننامهنویسی است، یعنی مرحلهی اول و گام اولی است که پژوهشگر میخواهد بیاید و وارد این فضا شود. این قدم خوبی است استاد موسوی بیان کردند. کلیپهایی برای یادگیری طلاب هست، ولی با کلیپ، کار خیلی اساسی نمیشود. این خوب است، بد نیست. حالا شاید هم این به خاطر فضای مجازی بوده که اینها مجبور به این کار شدهاند. ببینید مهارتهای اولیهی تحقیق و پژوهش در سه محور است. در مرحلهی اول نویسندگی است. یک کارگاه نویسندگی باید ببینند. اینکه استاد موسوی بیان می کنند که استاد راهنما و مشاور، هم آموزش میدهد و هم کار پژوهش را دارد، گاهی اوقات هم مجبور است که خودش ویراستاری کند و قلم بزند. گاهی اوقات شما میبینید که فردی که قلم میزند، یعنی آن گزارهها و آن جملهبندیهای اولیه را هم بلد نیست و این سخت است. در ابتدا باید یک کارگاه نویسندگی برای اینها بگذارند. در مرحلهی بعد باید کارگاه تحقیق بگذارند و در مرحلهی سوم باید کارگاه پایاننامهنویسی گذاشته شود. مثل مجوز تلبس که چطور باید مجوز را بگیرند، این هم باید الزامی شود که کارگاه ببیند. کلیپ فقط یک برنامهی آموزشی است که میتواند سریع ببیند و بعد هم تیک بزند و مجوز را بگیرد. این فایدهای ندارد، این فرد پژوهشگر هم نمیشود. چون فضای پژوهش، فضای کارگاهی است، فضای آموزشی هم نیست. آموزش به اضافهی کار... . یعنی در فضای کارگاهی معنا پیدا میکند. به همین خاطر باید این سه سطح کارگاه نویسندگی، کارگاه تحقیق و کارگاه پایاننامهنویسی باشد.
این سه محور باید به صورت کارگاهی گذاشته شود، ۲۰-۳۰ جلسه و یا هر مقداری که میخواهد باشد، یعنی فرد این دوره را بگذراند، مجوز را بگیرد و بعداً وارد انتخاب موضوع شود.
خیلی از طلاب اینطور هستند که اصلاً استعدادیابی افراد در همین فضاها معلوم میشود که من باید با چه محور و ملاکی و با چه سنجهای موضوع انتخاب کنم.
بسیار پیش آمده که طلبه میآید و میگوید: آقا! میتوانید به من موضوع بدهید؟ این بدترین مواجهه با موضوع است. این حرف یعنی فرد اصلاً با ملاکها و سنجههای اولیه آشنا نیستید که شما طبق چه ملاکی باید انتخاب کنید؟ نباید از من موضوع بگیرید. من فکر میکنم که یک کار جدی و اساسی که باید الان صورت بگیرد و الزام هم بکنند در این سه سطحی است که کمک شایان و بزرگی هم هست. همهی مؤسسات و دانشگاهها این کار را دارند، یعنی این چیزی نیست که ما بخواهیم ابداع کنیم و یا بدعتی باشد. نه، در مؤسسات عالی و در دانشگاهها این روند هست. تا زمانی که فرد چندین واحد نویسندگی و روش تحقیق و روش پایاننامهنویسی نبیند، اصلاً به او اجازه نمیدهند که وارد پایاننامهنویسی شود.
- حجت الاسلام والمسلمین موسوی
حتی جسارتاً در کنار این کار، خود دروس هم پژوهشمحور است. یعنی خود استاد هم یک پژوهشی را از دانشجو میخواهد. یعنی میخواهم بگویم که چون دروس ما هم پژوهشمحور نیست، صرفاً طلبه به کلاس میرود و استاد از طلبه خروجی نمیخواهد. در دانشگاه اینطور هست، یعنی در واقع دانشجو را الزام میکند که خروجی داشته باشد؛ ولو اینکه سطح آن هم پایین باشد ولی این یک تمرینی است.
میخواهم بگویم که هم این الزام باید باشد و هم اینکه دروس را به سمتی ببریم که اساتید هم یک چیزی از طلبهها بخواهند و یک مدل الزامی باید برای آن تعریف شود.
* هر دو بزرگوار سالهای سال هم استاد داور، راهنما و هم مشاور بودهاید، بالأخره در خیلی از پایاننامهها یکسری اشکالات رایجی وجود دارد که معمولاً به چشم میخورد. در این خصوص بفرمایید که چه اشکالاتی هست که طلاب باید بیشتر دقت کنند و به قول خودمان چه ریزهکاریهایی وجود دارد؟ بالاخره پایاننامهنویسی یک لِمی دارد، اگر این نکات را هم بفرمایید به نظرم خیلی قابل استفاده است.
- حجت الاسلام والمسلمین موسوی
به نظرم با این سؤالتان وارد بحث تدوین شدید که در تدوین چه مشکلاتی وجود دارد. یک مشکل رایجی که اگر من اغراق نکنم، در ۹۸ یا ۹۹ درصد پایاننامهها دیدهام، این است که وقتی یک موضوع و عنوانی برای پایاننامه بعد از تأیید کمیته انتخاب میشود و فصل بندی برای آن صورت می پذیرد، طلبه وقتی میخواهد فیشبرداری کند - تعبیر من این است و در جلسات دفاع هم عرض میکنم - به صورت جزیرهای هر کدام از این عناوین را جدا از عنوان میبیند. این قضیه خیلی اتفاق میافتد.
برای مثال خدمت شما عرض کنم که یک عنوان کلی مثل «عوامل وحدت در بین مسلمانان در اندیشهی امام خمینی(ره)» را انتخاب نموده و خواسته مطابق با این موضوع، پایاننامه بنویسد و این عوامل را به عوامل اخلاقی و تربیتی و غیره جدا کرده است. بعد وارد عناوین سیاسی میشود. یک عاملی که برای وحدت مسلمین وجود دارد مثلاً دوری از حزبگرایی است. به جای اینکه این «دوری از حزبگرایی» ارتباط با اصل موضوع پایان نامه پیدا کند، یک بحث مستقل می شود.
اینجا بحث وحدت است، شما باید حواستان باشد که این را میخواهید بگویید به آن ارتباط بدهید که با وحدت مسلمین چه ارتباطی دارد. در صورتی که طلبه ۵ یا ۱۰ صفحه در مورد حزبگرایی مینویسد، یعنی حالت جزیرهای دارد. شاید کار خوبی هم انجام داده است، یعنی اگر آن بخش جدا شود، کار خوبی است ولی ارتباط آن با عنوان خیلی مشهود نیست. لذا تعبیر من در جلسات این است که میگویم: پردازش خوبی نمیشود. عمدهی دلیل آن هم همان نکتهای است که استاد مظلومی زاده بیان کردند که طلبه نویسندگی بلد نیست. یعنی مطالب را جمع کرده و در کنار هم قرار داده است. فیشها را در کنار هم قرار داده است. تازه کارهای خوب اینطوری هستند، کارهای ضعیفتر که در محتوا مشکل دارند، در ساختار مشکل دارند، در ویراست مشکل دارند، بعضاً جملهبندیها خیلی اشکال دارد. ولی عمدهی اشکال در تدوین این است.
غیر از اینکه اسلوب کار که در پایاننامه چه شکلی است، طلبهها متأسفانه با این هم آشنا نیستند، مثلاً نمیدانند که در چکیده چه محورهایی باید رعایت شود، لذا در عمدهی جلسات پایاننامه اساتید میگویند که چکیده ایراد دارد. چه محورهایی باید در نتیجهگیری بیاید، متوجه این نیست. اینها عدم آشنایی طلبه با بحث و موضوع است.
* اصلاً یک معضلی است که مقدمه، چکیده و نتیجه به چه نحو باید نوشته شود؟ تفاوت آنها چیست؟
- استاد موسوی
احسنتم. در واقع عدم آشنایی باعث شده که مقدمه، چکیده و نتیجه خوبی نوشته نشود.
اگر مقدماتی که تا به الان بیان شده، رفع شود، بسیاری از این مشکلات کم می شود.
البته تعبیر بنده این است: در حوزهی علمیه با تمام نقصهایی که وجود دارد و با تمام ایراداتی که ما برای پایاننامهها میتوانیم لیست کنیم و بشمریم، الحمدلله محتوای پایاننامههای حوزهی علمیه در مقایسه با سایر مراکز علمی قویتر است. من این را به ضرس قاطع عرض میکنم ولی از جهت اسلوب، شکل و روش ضعیفتر هستیم. این را قبول کنیم. چقدر خوب میشود که ما بتوانیم این محتوای خود را با اسلوب و شکل و روش قوی تر ارائه کنیم.
ببینید طلبه با متون دینی آشناست، طلبه با ادبیات عرب آشناست و به راحتی میتواند دسترسی به منابع عربی داشته باشد، این طلبه محتوای خوبی میتواند ارائه بدهد. چقدر خوب میشود که ما یک اسلوب، یک روش و یک قالب و فرمت را هم برای این تعریف کنیم که بتواند اینها را کنار هم بگذارد.
گاهی که به دانشگاه برای دفاع پایان نامه میرویم، مشاهده می کنیم که قالب به خوبی رعایت شده است، چکیده خوب است، ولی محتوا و اینکه خروجی چه شد، میبینید که آنچنان مطلوب نیست؛ ولی در حوزه ممکن است در یک بخشی، در یک صفحه و در یک پنج صفحهای از این پایاننامه یک مطلب نابی آورده باشد که اگر این به عنوان یک تز در دکتری هم مطرح میشد جا داشت، ولی چون طلبه آن اسلوب را بلد نبوده، نتوانسته به خوبی ارائه دهد.
* حاجآقای مظلومیزاده! جنابعالی هم دربارهی اشکالات رایجی که در پایان نامه ها به چشمتان خورده، بفرمایید و در مورد تفاوت پایاننامههای حوزه و دانشگاه هم نظر خود را بفرمایید.
فکر میکنم نکتهی اساسی این است که ما باید یک بازنویسی نسبت به آییننامهی خود حوزه داشته باشیم. این را چندین بار خود بنده در جلسات هم گفتهام.
میدانید که چندین بار نسخهی آییننامهی موجود تغییر کرده است که اخیرا به صورت کتابچهای درآمده است. این، استاندارد نیست.
این بازنویسی چه فایدهای دارد؟ در دو محور میتواند به ما کمک کند: یکی یکدست شدن پایاننامههاست. یعنی وقتی این بازنویسی تحت نظر کارشناسانی در این رشته انجام شود و بازنویسی جدی شود و استاد راهنما، مشاور، داور و پژوهشگر را ملزم کنیم که ما دیگر بر اساس همین قرار است پیش برویم، در این صورت پایاننامهها یکدست میشود.
مورد دوم هم جلوگیری از سلیقهای برخورد کردن با پایاننامهها از نگاه راهنما، مشاور و داور میشود. استاد محترم میدانند که در خیلی از جلسات اینطور است، مثلاً استاد موسوی بیان می کنند که به نظر من باید بالای صفحات به این صورت باشد. بندهی مظلومی میگویم که این سلیقهای است. اتفاقاً نظر من این است که شماره باید در پایین بخورد و در بالا نیازی نیست. چرا باید این کار شود؟ علت این است که آییننامه نه دست بنده و نه دست جناب استاد است. اگر یک آییننامهی دقیق نوشته شود و همه ملزم شوند طبق همان آییننامه پیش بروند، خیلی از مشکلات کم می شود.
الان در خیلی از جلسات ایراد گرفته میشود که چرا پایاننامهی شما مقدمه ندارد؟ پژوهشگر میگوید: در آییننامه برای من ننوشته بود. بعد آییننامه را میبینید و مشاهده می کنید که در آنجا بحث را متشابه و دو پهلو مطرح کرده است. نه میفهمید که مقدمه را گفته و نه میفهمید که نگفته است و آیا کلیات را جزء مقدمه میداند یا نمیداند، یعنی شفاف نیست.
پس جمعبندی بنده این است که باید یک بازنویسی اساسی برای آییننامهی حوزه صورت بگیرد و همه ملزم شوند که طبق همین آییننامه پیش برود و نتیجهی آن هم یکدست شدن و جلوگیری از سلیقهای برخورد شدن است. من چندین جلسه داشتم که چقدر از اساتید همین تعبیر را به بنده گفتهاند که اینها که شما میگویید بحث ویراستاری و شکلی است و همهی اینها سلیقهای است. سلیقهای است یعنی چه؟ یعنی علمی نیست؟ خود این قضیه حتی در فضای حوزوی ما جا نیفتاده است ولی وقتی این الزام شود، این بحث هم دیگر برطرف میشود و افراد کتاب آییننامه را جلوی خودشان میگذارند و میگویند که ما طبق همین آییننامه داریم پیش میرویم. حالا سلیقهای هست یا نیست، سلیقهی این کتاب است و ما ملزم هستیم که طبق همین پیش برویم.
در بحث چکیده هم این نکته را عرض کنم که همین چند شب پیش ما یک پایاننامهای داشتیم، بنده گفتم که چکیده باید با این عناصر باشد. یک آقایی گفت: اتفاقاً بنده آییننامهی حوزه را نوشتهام و من در آنجا این را نگفتهام. گفتم: کدام آییننامه؟ این آقا مثلاً آییننامه را ۲۰ سال پیش نوشته بود و خودش خبر نداشت که آییننامهی جدید آمده است. چرا؟ ببینید الان خیلی از مراکز در هر پایاننامهای که تحویل میگیرند، آییننامه را در پاکت میگذارند و میگویند: جناب آقای داور! جناب آقای راهنما! ما بر طبق این آییننامه از شما میخواهیم، نه بر اساس سلیقه و یا علم و یا تجربهی شما. این خیلی مهم است. بنده این را در چندین جلسه گفتهام ولی متأسفانه هنوز فکری برای آن نشده است. آییننامهی موجود هم آییننامهی استانداردی نیست و باید فکر اساسی برای آن شود.
* و اگر بخواهید مقایسهای بین کیفیت پایان نامه های حوزوی و دانشگاهی داشته باشید
در مورد سؤال دوم، بنده فکر میکنم قیاس مع الفارق است. چون از جهت محتوا، همانطور که جناب آقای موسوی گفتند، ما یک مبانی متقنی داریم، مخصوصاً با رویکردهای اسلامی، قرآن و سنت، یقیناً هیچ مرکزی مثل حوزه که روی طلبه ۱۰-۲۰ سال کار میکند، اینقدر سرمایهگذاری نکرده است. یعنی واقعاً طلبه با یک برآیند قوی پایاننامه را مینویسد.
به نظرم اگر میخواهید مقایسه کنید، باید حوزه را به دو دسته تقسیم کنید که یکی مؤسسات حوزوی و دیگری خود حوزهی سنتی و دیگری هم دانشگاه است. در بحث مؤسسات حوزوی، هم مهارت و روش و شکل قوی است که یقیناً قویتر از دانشگاه است و هم از جهت محتوا قویتر است. در بحث حوزهی سنتی بحث محتوا قوی است و از جهت شکلی ضعیف است. در دانشگاه به نظر بنده، با این مقدار تجربهای که بنده بودم و داشتم... . هر چند بیانصافی هم نباید بکنیم و آن اینکه در دانشگاه هم ما اگر فردمحور باشم واقعاً پژوهشهای بسیار قوی و قابل توجهی داریم ولی به صورت کلی صحبت میکنیم.
مؤسسات حوزوی انصافاً هم از جهت شکلی و هم از جهت محتوایی قوی کار میکنند. حوزهی سنتی ما باید به راستای همان مؤسسات عالی برود که از نظر شکلی هم قوی شود، با همین توضیحاتی که هم جناب استاد دادند و هم بنده عرض کردم.
* از گذشته مشاهده شده که برخی از اشخاص و مؤسسات وجود دارند که برای افراد پایاننامه مینویسند و تبلیغات آنان در فضای حقیقی و مجازی وجود دارد؛ آیا در حوزه هم شاهد چنین چیزهایی هستیم؟
- حجت الاسلام والمسلمین موسوی
شاید انسان به صورت عینی و به ضرس قاطع نتواند بگوید که چنین چیزی هست ولی بعضاً در جلسات دفاع حداقل ظن آدم به این سمت میرود که یک چیز جمعآوری شده است. البته ضعف این کارها خودش را کاملاً نشان میدهد که اگر بوده باشد هم ضعف این کارها خودش را نشان میدهد، چون هم عدم تسلط نویسنده بر محتوایی که ارائه میشود و هم آشفتگی که بعضاً در متن هست، بعضاً ظن غالب انسان میرود که این اتفاق افتاده است ولی یک بحثی است که نیاز به یک کار میدانی دارد که ببینیم چطور است. خود حوزه یا از طریق مدارج علمی و یا در امور صیانتی تدبیری اندیشیده شود که ببینند چنین موردی هست یا نیست، ولی ممکن است اتفاق بیافتد و این کار صورت بگیرد. من به ضرس قاطع نمیتوانم بگویم که این قضیه هست.
* آیا پایان نامه می تواند معیاری برای سنجش علمی باشد؟ آیا پایان نامه های حوزوی نشان دهنده سطح علمی یک طلبه هست؟
- حجت الاسلام والمسلمین مظلومیزاده
من فکر نمیکنم رابطهی تنگاتنگی وجود داشته باشد، چون با مواردی مواجه شدهایم که فرد مصاحبههای چهارگانهی درس خارج را هم داده و قبول شده است، یعنی کأنّه یک تأییدیهای به او داده اند و انتظار میرود که او وقتی وارد پایاننامهی سطح ۴ میشود، با همان تعریفی که در پایاننامهی رسالهای عرض کردیم، نوآوری داشته باشد؛ ولی چنین چیزی اتفاق نیفتاده است و نمونه هایی نیز وجود دارد
* یعنی معیارهای دیگری هم حتماً باید در کنار پایان نامه باشد؟
یقیناً همینطور است، معیارها همان بحثهای مهارتی است. یکی هم بحث توانمندی شخص در آن رشته است. این خیلی مهم است. نمیدانم شاید در سؤالات بعدی شما هم باشد و من همینجا خدمتتان عرض کنم.
ببینید وقتی که یک طلبه میخواهد وارد یک پژوهش شود، یک سطح محتوایی و یک سطح مهارتی دارد. سطح مهارتی را مفصل بحث کردیم، در سطح محتوایی باید دو عنصر اساسی دیده شود؛ یکی توانمندی شخص ناظر به موضوعی است که میخواهد کار کند و دوم علاقهمندی نسبت به آن موضوع هست. هر دو باید در کنار هم باشد. خیلی از موضوعات را میبینید که این نکات رعایت نشده است.
بنده در یکی از جلسات دفاعیه از آن فرد پرسیدم: شما درباره این موضوعی که نوشتید، چه مقدار مطالعه داشتید؟ چقدر کلاس رفتید؟ میگوید: هیچی. فقط خوشم میآمده و علاقه داشتم. علاقه داشت ولی توانمندی نبود، سطح ۴ هم بود. یعنی شاید در موضوعات رشتهی خودش، فقه و اصول خیلی قوی بوده و آمده و مصاحبهها را هم داده است ولی الان در این موضوع پایاننامه به طور خاص که آمده ضعف بسیار جدی دارد، چون توانمندی ندارد. یا آن موضوع که میخواسته انتخاب کند برای او راحتتر بوده است. مثلاً اگر میخواسته فلسفه یا کلام انتخاب کند، خیلی سخت بوده و به همین خاطر به سراغ موضوع تربیتی و اخلاقی رفته که خیلی راحتتر باشد ولی میبینید که توانمندی ندارد و در آن میماند.
* بحث موضوعات پایاننامهها هم خیلی مهم است که بالأخره کاربردی باشد. آیا چنین معیاری، یعنی کاربردی بودن در حوزه رعایت میشود؟
- حجت الاسلام والمسلمین موسوی
این هم به محقق و هم به عزیزانی که این موضوعات را تأیید و تصویب میکنند بستگی دارد. به نظر میرسد که محققین دو دسته هستند. بعضی از آنها صرفاً میخواهند یک موضوعی را اخذ کنند و کار تمام شود.
همچنین بخشی از عزیزان طلبه و محققین هستند که واقعاً نسبت به مسائل روز و کاربردی بودن موضوع دغدغهمند هستند و موضوع میدهند و لذا به صورت کلی شاید نتوان گفت که همهی آنها کاربردی هستند یا نیستند. میتوان احصاء کرد، درصدی از اینها کاربردی هستند و درصدی هم اصلاً کاربردی ندارند. لکن پیشنهاد من نوعاً به طلبهها وقتی که مراجعه میکنند این میشود که میگویم در حوزهای که خودتان فعالیت دارید، در همان حوزه موضوعی را مطرح کنید و کار کنید. یعنی یکی از راههای کاربردیسازی پایاننامهها همین است. مثلاً عزیزی هست که ۱۰ سال است ادارهی مسجدی را در تهران بر عهده دارد. آمده و میگوید: من نمیخواهم موضوع فقهی ارائه دهم، به تعبیر حوزوی ما، میخواهم یک موضوع معارفی ارائه دهم. من عرض میکنم: شما که الان ۱۰-۱۵ سال است که مسجدداری میکنید، یک کاری در خصوص نقش مسجد در فلان پدیده را کار کنید و اهل مطالعه هم باشید و تجربیات خودتان هم هست و در جایی شاید کار شما نیاز به پیمایش و کارهای آماری هم داشته باشد و میتوانید انجام دهید. این کار را انجام دهید که یک جایی هم به درد شما میخورد.
پیشنهاد بنده به طلاب بزرگوار این است که شما در حوزهی کاری که خودتان مشغول هستید، دغدغه دارید، علاقهمندی دارید و توانمندی دارید مشغول شوید و کار را انجام دهید که به این شکل میتواند موضوعات کاربردی باشد.
البته یک پیشنهاد دیگری هم برای بخش مدارج علمی و حوزهی علمیه هست. ببینید به نظر بنده، یک سامانهای باید طراحی شود که طرح آن هم نوشته شده است و خود حقیر مجری کار بودم و نوشتیم و به شورای عالی هم از طریقی تقدیم شده است.
یک سامانهی جامعی تحت همان سامانهی نجاح - نمیگوییم که سامانهی مجزا باشد - باید طراحی شود که یکسری از مشکلات با طراحی همان سامانه حل خواهد شد. مثلاً در خصوص انتخاب موضوع دیگر نیازی نباشد که شما حضوراً به آنجا بروید و یک فرمی بگیرید و یک برگهای پر کنید. آنجا موضوعات نوشته شده به تفکیک رشتهها و گرایشات در آنجا موجود است. آنها نوشته شده هستند و به تعبیری سوخته هستند و نمیتوان آنها را ارائه داد. در کنار این یک فایلی برای شما باز کند که: موضوع پیشنهادی خودتان چیست؟ یک فایل دیگری هم تحت عنوان اولویتهای پژوهشی موجود باشد که آن دسته از طلابی که به ما مراجعه میکنند که من چه موضوعی انتخاب کنم.
فرض کنید اعضای هر کمیته پایان نامه اگر فقط یک جلسه بنشینند، میتوانند اولویتهای پژوهشی آن رشته را تا ۱۰۰ یا ۲۰۰ مورد درآورند. این کار سختی نیست.
شما فرض کنید که ما ۱۰-۱۲ کمیته در حوزهی علمیه داریم، هر کدام از اینها ۱۰۰ عنوان پژوهشی تحت عنوان اولویتهای پژوهشی بدهد، ۱۰۰۰ عنوان پژوهشی میشود و سپس طلبه مختار است که از این اولویتهای پژوهشی انتخاب کند که مصوب است و یا خودش عنوان پیشنهادی بدهد که به کمیته بدهد. دیگر این قضیه در سامانه ثبت میشود. وقتی از آنجا انتخاب کرد، تأیید موضوع او میخورد. بلافاصله فرمت بعد برای او باز میشود که انتخاب استاد است. آنجا هم اساتید به تفکیک رشتهها، گرایشات و اینکه تا چه میزان انتخاب کردهاند... . بعضاً طلبه نزد بنده و سایر اساتید میآید و اصرار میکند و امضا میکنیم که استاد راهنما یا مشاور او باشیم؛ بعد که این طلبه به مدارج علمی مراجعه می کند، به او می گویند که ظرفیت این استاد تکمیل است. این مسئله را از ابتدا به طلبه بگویید که طلبه وقت خودش و وقت ما را نگیرد و این همه انرژی صرف نکند. بعد آنجا طراحی شود که با این موضوع فرضاً ۴۰ استاد هست. مرتبط با این موضوع ۴۰ استاد هست. این آقای استاد الف، چهار پایاننامه دارد و بیش از یکی نمیتواند انتخاب کند، آن یکی سه تا دارد و آن یکی اصلاً ندارد. همهی اینها روشن شود. طراحی نرمافزار است، خیلی کار سختی نیست. این در مرحلهی انتخاب موضوع به طلبه خیلی کمک میکند که میتواند انتخاب موضوع کند.
در آن اولویتهای پژوهشی هم میتوان این نکته را لحاظ کرد که خود اساتید معزز که پیشنهاد موضوع میدهند و یا به تعبیری اولویتهای پژوهشی را میآورند، اولویتهای پژوهشی را مطرح کنند که کاربردیتر هست و این خلأ جبران شود و به نظر من اگر این اتفاق بیافتد، اکثر طلاب هم به همان سمت میروند؛ چون موضوع مصوب است.
این یکی از راهکارهایی است که به نظرم هم روند را سریعتر میکند و هم اینکه خروجی آن، خروجی کمیته است.
یک مشکلی در روند وجود دارد، بعضاً طلبه میآید و موضوعی میدهد و آشنا نیست و به هر دلیلی موضوع او رد میشود. بار دوم هم موضوع میدهد. هر کدام از این موضوعات هم که میرود و برمیگردد یک فرآیندی دارد، بعضاً یک فرآیند ۲-۳ ماهه از طلبه وقت میگیرد. چند ماه میرود و یک موضوع دیگری میآورد. ما طلبهای داشتیم که ۶ موضوع داده بود و هر ۶ بار هم رد میشد، یعنی شما شش تا ۳ ماه را کنار هم بگذارید ببینید که چقدر زمان از طلبه میگیرد. در نهایت بعضیها ۲ بار موضوع میدهند و بعد منصرف میشوند؛ چون مثل دانشگاه نیست که بگوییم شما مؤظف هستید که این پایاننامه را بنویسید. در دانشگاه میگویند که اگر ننوشتید واحد درسی شماست و اگر پاس نکردید جریمه و فلان میشوید و مباحث انضباطی برای آنها وجود دارد؛ ولی حوزه اینطوری نیست.
حوزه میگوید که شما اگر دوست داشتید پایاننامه بنویسید و اگر دوست نداشتید ننویسید؛ لذا طلبه با اختیار خودش آمده پایاننامه بنویسد و الان که وارد شده، یک بار رد میشود، دو بار رد میشود و سه بار رد میشود و بعد دیگر منصرف میشود. برای خیلیها در پروپوزالشان این اتفاق میافتد که یکی، دو بار رد میشود و منصرف میشوند و یا یک دلسردیهای اینچنینی ایجاد میشود؛ ولی با طراحی چنین سایت و نرمافزاری در همان تحت وب نجاح که این اتفاق بیافتد، به نظرم این مشکل میتواند حل شود.
* بخشی از نقاط قوّت و ضعف طلاب در پایاننامهنویسی در این نشست بیان شد؛ میخواهم بدانم نقش استاد راهنما و مشاور در غنای پایاننامههای حوزوی به چه میزان است؟
- حجت الاسلام والمسلمین مظلومیزاده
ما در بستهی تربیتی میگوییم که دو عنصر اساسی در فضای تربیت نقش بازی میکند. یک عنصر اثرگذار و یک عنصر اثرپذیر.
عنصر اثرگذار همان معلم و مربی و عنصر اثرپذیر متربی است. نقش اولی با خود متربی است ولی این متربی باید نسبت به اساتید راهنما و مشاور تبعیت داشته باشد و استاد مشاور و راهنما، چون این فضا را رفتهاند و تجربه کردهاند، قابلیت و ظرفیت خودشان را در اختیار آن متربی و پژوهشگر قرار میدهند.
پس نقش اول را خود پژوهشگر بازی میکند ولی در اینجا استاد راهنما و استاد مشاور با تجاربی که داشتند، خودشان تحصیل کردهاند، پایاننامه نوشتهاند، نه در یک سطح، در دو سطح و چه بسا برخی از اینها پایاننامهها و مقالات متعدد نوشتهاند. نقش استاد راهنما و مشاور در اینجا از این جهت پررنگ میشود؛ به همین دلیل است که معمولاً در بحث پایاننامهها در آن کارگاههای پایاننامهای توصیه میکنند که استاد راهنما و مشاوری که میخواهید انتخاب کنید بسیار مهم است.
در بحث جهتدهی به آن فضا، هم از جهت علمی و محتوایی و هم از جهت شکلی بسیار نقش بهسزایی دارد.
* بالأخره نوشتن پایاننامه شاید به نوعی تولید علم هم محسوب شود. سؤال من این است که اگر به عنوان مثال، پایاننامههای حوزوی حذف شود، آیا ما نقصانی در تولید علم احساس میکنیم، یا چنین چیزی نیست؟ میخواهم به این نتیجه برسم که آیا کیفیت در پایاننامههای ما به آن معنا وجود دارد یا خیر؟
- حجت الاسلام والمسلمین موسوی
بله، عرض میکنم. ببینید ما با یک سامان دادنی در وضعیت موجود میتوانیم در تولید علم کوشاتر و بهتر و پویاتر باشیم، ولی اینکه بخواهیم نتیجهی این کار این شود که بگوییم ضعفهایی وجود دارد و تولید علم کمرنگ است، پس حذف کنیم، من این نتیجه را نمیپسندم، به جهت اینکه سالیانی هست که بالأخره این تجربه در حوزهی علمیه به دست آمده که در سابق نبود.
از اوایل دههی ۷۰ این پایاننامه وارد حوزهی علمیه شد. بالأخره این یک تجربهای است که الان چند سالی است که در حوزه دارد اتفاق میافتد و غالب خروجیهای پژوهشی از طریق پایاننامه صورت میگیرد و لذا به نظر من میرسد که ما به جای اینکه این تصویر را ایجاد کنیم که اگر حذف کنیم تولید علم میشود یا نه، باید فکر دیگری کنیم؛ اگر حذف شود باید یک جایگزینی برای آن وجود داشته باشد. الان حوزه با ساختار فعلی خودش که نظاممند شده و به تعبیری آموزشها سطحبندی شده است و ترم مشخص است و اینکه چه واحدی را باید بگذرانند، دیگر آن سنتی به معنای کلی خودش که بگوییم اینها اتمام کفاتین دارند نیست. آنها اگر تولید علم داشتند بر اساس این ساختار و این نظام نبود که تولید علم داشتند. بزرگانمان را عرض میکنم که مثلاً الان کفایه میخوانیم، کفایه تولید علم بوده، مکاسب تولید علم بوده و بقیهی کتابهایی که از بزرگانمان داریم که البته کتاب درسی نیستند، تولید علم و تولید محتوا کردهاند، ولی با نظام سنتی خودشان.
ما آن نظام سنتی محض را نداریم. میخواهم این را عرض کنم که نظام سنتی محضی که در گذشته داشتیم را نداریم و یک نظامی را تعریف کردهایم که این نظام به شکلی است که لازمهی آن یک خروجی پژوهشی است که باید تحت عنوان مثلاً پایاننامه باشد؛ لذا پیشنهاد من برطرف کردن این نقیصهها است که به خیلی از این موارد در اینجا اشاره کردم.
استاد عزیزمان گفتند و من هم استفاده کردم و برخی دیگر که شاید به ذهن اساتید دیگر هم برسد و خود ما هم شاید اگر بیشتر صحبت کنیم، برخی از این موارد اعلام شود؛ لذا به نظرم اگر حذف شود به جهت ساختار فعلی حوزه تولید علم آسیب خواهد دید و لکن برای تقویت کار که تولید علم بهتر صورت بگیرد تقویت همین سیستم موجود یعنی پایاننامهها و رفع نقایص باید باشد.
* سؤالات دیگری هم وجود داشت؛ اما به جهت ضیق وقت، فرصت بیان تمام سؤالات فراهم نیست؛ در پایان جمع بندی خود را بیان کرده و اگر خاطره ای از جلسات دفاعیه در ذهنتان باقی مانده، برای ما بفرمایید.
- حجت الاسلام والمسلمین مظلومیزاده
بنده فکر میکنم اگر بخواهیم روند فضای پایاننامهنویسی را یک مقداری نهادینه کنیم و به سمت و سوی خوبی سوق دهیم، پیشنهاد بنده این است که در ابتدا همانطور که عرض کردیم اولاً یک بازنویسی جدی برای آییننامه شود.
دوم اینکه در راستای آن آییننامه، کارگاههای نویسندگی، تحقیق و پایاننامهنویسی گذاشته شود. چون ابتدا باید آییننامه نوشته شود و به آن استاد مربوطه هم که کارگاه پایاننامهنویسی میگذارد، باید بگوییم که آن پایاننامه را ناظر به آن آییننامه توضیح دهد و کارگاهش را بیان کند.
نکتهی سوم بحث تعیین موضوع است که بر اساس توانمندی و علاقهی پژوهشگر باید باشد.
نکتهی دیگر بازنگری در انتخاب و تعیین اساتید راهنما و مشاور است. بخش مدارج علمی حوزه باید در انتخاب اساتید راهنما و مشاور و حتی داور در مرحلهی بعد یک فکر جدی بکنند؛ چون ما میبینیم که گاهی اوقات این تناسب بین موضوع و اساتید وجود ندارد و مشکل ایجاد میکند.
نکتهی دیگر، آییننامهی خود جلسهی دفاعیه است. ببینید در فرآیند و روند جلسهی دفاعیه ما تقریباً ۶ مرحله داریم، ارائهی پژوهشگر را داریم، نظرات استاد داور را داریم، دفاعیهی اساتید راهنما و مشاور را داریم، دفاعیهی پژوهشگر را داریم، مرحلهی نمرهدهی و مرحلهی اعمال اصلاحات و ارجاع به استاد راهنما و داور را داریم.
یک ضعفی که الان میبینیم این است که جلسات به تعارف تمام میشود و میرود؛ نشستند و گفتند و برخاستند. یعنی در بحث نمرهدهی، واقعاً این باید در همان بحث آییننامهی جلسات دفاعیه نوشته شود و جدی گرفته شود که وقتی میخواهیم نمره دهیم، بندهای که پژوهشگر هستم و کار من تمام شد، استادی که داور هستند، ایشان زحمت کشیدهاند و وقت گذاشتهاند و این را دیدهاند. این زحمات در کجا باید خودش را نشان دهد؟ در مرحلهی اصلاحات. ولی با این نکته که: آقا! انشاءالله یک تعهد اخلاقی میدهیم، تمام میشود و میرود. آن استاد محترم را دیگر در کجا میبینید؟ دیگر تمام شد، فقط یک زحمتی کشید، آمد و رفت. خود ایشان یک کارشناس است و باید حتماً به تأیید این استاد داور برسد.
الان جلسات به گونهای شده که مگر اینکه منِ مظلومی بگویم که من باید امضاء کنم، ولی من آنجا بد میشوم که چرا ایشان سختگیر است. باید در آییننامه باشد که در خود آن جلسهی دفاعیه بگویند که این بحث اعمال اصلاحات، حتماً باید به امضا استاد داور برسانید و وقتی ایشان تأیید کرد باید مجوز بگیرید. مخصوصاً بخش مدارج علمی باید این مرحلهی آخر را جدی بگیرند. هر چند این قضیه هست ولی متأسفانه اعمال نمیشود. یا حتی در نمرهدهی هم همینطور است. در نمرهدهی هم معمولاً با تعارفات میگذرد. این یک مقدار باید نظام پیدا کند و دقیق شود و یک ملاک جدی قرار بگیرد. آن هم به آییننامهی جلسهی دفاعیه برمیگردد.
در پایان هم تنها خاطرهای که فعلاً به ذهن من میرسد این است که یک رسالهی سطح ۴ بود که هم بنده و هم داور دیگری که در خدمت ایشان بودیم، هر دو پایاننامه را رد کردیم، چون سطح آن خیلی پایین بود، کأنّه رونویسی کرده بود، همان آسیبی که جناب استاد موسوی بیان کردند، کلاً این پایاننامه رونویسی بود. ما خیلی هم با احترام گفتیم که ما اتفاقاً قصد تنقیص نداریم و میخواهیم به شما کمک کنیم ولی این اصلاً هیچ وزانی از مسائل اولیهی یک پایاننامه آن هم در سطح ۴ را که ندارد هیچ، حتی در حد کارشناسی هم نیست، چه رسد به کارشناسی ارشد. این بندهی خدا خیلی ناراحت و عصبانی شد و اساتید راهنما و مشاور هم او را آرام میکردند و میگفتند: درست میشود. این بنده خدا رفت و دو سال بعد آمد. آن پایاننامه خیلی ضعف داشت ولی به او کمک کردیم و گفتیم که باید چه کند. بعد از دو سال آمد و خیلی تشکر کرد. ما میدانستیم و آن زمان تحمل کردیم و فقط در جلسه میخندیدیم. میدانستیم که اینطور میشود. از این موارد زیاد اتفاق افتاده است که طلبه در جلسه از داور خیلی ناراحت شده است و نگاه او نگاه شرمگونه به داور بوده است ولی از آن باب «أحَبُّ إخوانی إلَیَ مَن أهدی إلَیَ عُیوبی/ دوست داشتنی ترینِ دوستان من، کسی است که عیب هایم را به من هدیه دهد» واقعاً با این نگاه اگر باشد من فکر میکنم کمک شایانی به طلاب هست و از این موارد زیاد هم دیدهایم.
* جناب استاد موسوی، در پایان جمع بندی جنابعالی را هم بشنویم
بزرگوارید. من هم از شما و هم از استاد مظلومی تشکر میکنم. خیلی استفاده کردم. من یک تعبیری از پایاننامه در جلسات البته برای سطح ۳ میآورم و میگویم که: عنوان پایاننامه برای پایاننامههای حوزوی سطح ۳ شاید زیبندهتر این است که بگوییم آغازنامه است؛ چون اولین کار پژوهشی که یک طلبهی حوزوی دارد انجام میدهد همین است، یعنی خود شما هم اگر الان ورود کنید، این پایاننامه یک آغازنامه برای شماست؛ لذا توصیهای که به طلاب بزرگوار دارم این است که با همین نگاه که میخواهند آغاز کنند، خیلی نگران این موضوع نباشند که دیگر تمام شد. نه، آغاز کنند و کار را شروع کنند انشاءالله که موفقیتهایی به دست خواهد آمد؛ البته با رعایت نکاتی که استاد محترم توصیه کردند و بنده هم استفاده کردم و نکاتی به ذهن بنده هم رسید و عرض کردم.
در مجموع من نکات جناب استاد مظلومی زاده را تأیید میکنم. یک جملهی پایانی هم برای تقویت کار عرض میکنم. یک انسجامبخشی در مدارج علمی در کمیتهها ضرورت دارد؛ یعنی همانطور که حاجآقای مظلومی زاده بیان کردند: در بخش آییننامه و روش کار نیاز است که بازنگری صورت بگیرد، شیوهنامه تغییر کند، در خود کمیتهها هم به نظرم این اتفاق باید بیافتد. اگر یک مثال عینی بخواهم برای شما بزنم، ما برای کمیتهی معارف و تبلیغ یک تعریف ایجابی در حوزهی علمیه نمیتوانیم مطرح کنیم. این ضعف کار است. یعنی مثلاً فرض کنید میگوییم که کمیتهای هست که کمیتهی کلام است و معلوم است که موضوعات کلامی به آنجا میرود و یا کمیتهی اخلاق و تربیت، کمیتهی تفسیری، کمیتهی فقه ما، چه معاملات و چه عبادات که هست. به کمیتهی معارف که میرسد، میگوییم که کمیتهی معارف چه موضوعی بدهد؟ خود اساتید کمیته هم نمیتوانند تعریف ایجابی بیاورند، نهایتاً یک تعریف سلبی میآورند که هر آنچه که کلامی نباشد، اخلاقی نباشد، فلسفی نباشد، تفسیری نباشد، معارفی است. لذا این نکتهی مهمی است و لذا در این کمیته یک موضوعات مثلاً مدیریتی با نگاه اسلام، جامعهشناسی از نگاه اسلام، روانشناسی از نگاه اسلام میآید، چون در کمیته های دیگر جا نمیشود و به این حوزه میآید و در اینجا جا میگیرد. لذا یک انسجامبخشی و یک نظمدهی خاصی نیاز است که این کمیتهها مجدداً بنشینند و ببینند که کمیتهها بر چه اساسی باید تنظیم شوند و طلبه هم ببیند که کجا میخواهد موضوع بدهد.
بر ضرورت آن سامانه هم خیلی تأکید دارم که عرض کردم، هم به جهت اینکه طلبه برای رفت و آمد هزینه نگذارد و هم اینکه هزینهی زمانی اتفاق نیافتد، در این صورت خیلی کار راحتتر میشود و اساتید در آنجا معرفی میشوند.
در حال حاضر، بعضی از مراکز آموزشی و حتی حوزوی مثل حوزهی خواهران دقیقاً همین کار را انجام میدهند. الان حوزهی خواهران شاید به این وسعت نیست ولی اگر استاد را بخواهند انتخاب کنند باید استاد را در سامانه انتخاب کنند و در سامانه است که به پرتال استفاده پیام میرسد و برای من پیامک میآید که؛ یک طلبهای شما را انتخاب کرده است. بعد من به پرتالم مراجعه میکنم و رزومه و سوابق ایشان را میبینم، موضوع ایشان را میبینم و تأیید و یا رد میکنم. اگر این اتفاق در حوزه بیافتد، کار طلاب هم راحتتر شکل خواهد گرفت. از شما ممنونم و تشکر میکنم.
گفت و گو: محمد رسول صفری عربی