جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۷ شوال ۱۴۴۵ | Apr 26, 2024
اعجاز قرآن

حوزه/ حق اين است كه تغييرناپذيري قرآن امري مسلم است و بهترين شاهد آن هم اين است كه نسخه‌هاي مختلف قرآن در هر جا كه باشند، همه از جهت الفاظ يكسان هستند و حتي در يك حرف نيز با هم اختلاف ندارند. ولي تغييرناپذيري ساير كتاب‌ها به شوخي شبيه‌تر است تا به واقعيت! شاهد آن هم ...

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، پاسخ به شبهات از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از شبهات و پاسخ های آن، برگرفته از «مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم» خواهد پرداخت.

* سؤال

قرآن، به اين دليل كه كسي نمي‌توانند مثل آن را بياورد و يا تا امروز تغيير نكرده و تحريف نشده است، نمي‌تواند معجزه باشد؛ زيرا هر نوشته‌اي، از هر کسي، منحصر به فرد است! لذا كسي مثل شعر حافظ و يا خيام و امثال اين ‌ها را هم نتوانسته است بياورد و همچنان اشعار آن‌ها و آثار علماي گذشته نيز تغيير نكرده ‌اند!

* جواب

در پاسخ به پرسش شبهه ‌آلود بالا توجه به نکته‌ هايي لازم و راه‌گشاست:

1. با دقت در عبارات پرسش، به دست مي‌آيد كه ايرادگر شبهه، به صورت ضمني و تلويحي پذيرفته است كه اولاً: قرآن مثل ندارد و كسي نتوانسته است مانند آن را بياورد و ثانياً: قرآن تغيير نكرده و الفاظ و عباراتش به همان صورت اوليه باقي مانده است. ولي اين دو امر را مختص به قرآن ندانسته و اظهار داشته است كه هر كتابي اين دو ويژگي را دارد ـ مثل ندارد و تغيير هم نمي‌كند ـ و بعد نتيجه گرفته است كه آن دو خصوصيت دليل بر معجزه بودن قرآن نيست. بنابراين لازم است اين دو مسأله مورد بررسي قرارگيرد تا روشن شود كه آيا واقعاً مثل نداشتن و تغيير‌ناپذير بودن، مخصوص قرآن است، يا اينکه ساير كتاب‌ها، مانند ديوان حافظ و ... هم آن دو ويژگي را دارند.

 

- مثل نداشتن ويژگي منحصر به فرد قرآن

قرآن كريم خود را کلام خدا، معجزه و بي‌مانند معرفي مي‌كند و همه علما و دانشمندان در تمام عصرها و مصرها تا قيامت را، به صورت‌هاي مختلف و با جديت تمام، به مبارزه و هماوردي دعوت مي‌كند:

الف: در يک آيه تمام جنيان و انسان‌ها را از آوردن كتابي مثل قرآن، عاجز معرفي مي‌كند و مدعي است كه حتي اگر همه آن‌ها دست به دست هم دهند و هم فكري كنند تا كتابي مثل قرآن را بياورند، نمي‌توانند چنين كاري كنند: "قل لئن اجتمعت الانس و الجن علي أن يأتوا بمثل هذا القرآن لا يأتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيراً" (1) يعني: " اي پيامبر! بگو: اگر جن و انس گردهم آيند تا همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد؛ هر چند يكديگر را ياري كنند."

ب: در آيه‌اي ديگر از منکران وحياني بودن قرآن خواسته شده است فقط ده سوره مثل سوره‌هاي قرآن بياورند: "ام يقولون افتريه قل فأتوا بعشر سور مثله مفتريات و ادعوا من استطعتم من دون الله ان كنتم صادقين" (2) يعني: "آيا مي‌گويند: او به دروغ اين (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگي است)؟! بگو: اگر راست مي‌گوييد، شما هم ده سوره ساختگي همانند اين قرآن بياوريد و تمام كساني را كه مي‌توانيد ـ به ياري بگيريد، غير خدا ـ (براي اين كار) دعوت كنيد!"

3. در آيه 23 سوره بقره و آيه 38 سوره يونس، به آوردن حتي يك سوره، مثل سوره‌هاي قرآن تحدي (هماورد طلبي) شده است که براي اختصار به ذكر آيه اول بسنده مي‌شود: "و ان كنتم في ريب مما نزلنا علي عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهداء كم من دون الله ان كنتم صادقين" يعني: "اگر درباره آنچه بر بنده ما (پيامبر) نازل كرده‌ايم، شك و ترديد داريد، (دست كم) يك سوره همانند آن بياوريد و گواهان خود را ـ غير خدا ـ (براي اين كار) فرا خوانيد، اگر راست مي‌گوييد."

با توجه به آيات فوق نه تنها مجموع قرآن، بي‌نظير است، بلكه تك تك سوره‌هاي آن هم مثل و مانند ندارند. ظاهراً در متن شبهه بالا اين مطلب، دست كم درباره كل قرآن (به صورت مجموعي) پذيرفته شده است، منتهي ادعا شده است كه اين ويژگي، اختصاص به قرآن ندارد و ساير كتاب‌ها مانند ديوان حافظ و ... نيز مثل و مانند ندارند.

آري! اگر مقصود از "مثل" شباهت و همانندي در جميع جهات اعم از زبان، مكان و زمان تأليف و قرارگرفتن، نوع كاغذ، مؤلف، اندازه، الفاظ، معاني، نظم يا نثر بودن، مضامين و ... باشد اين ادعا درست خواهد بود؛ اصلاً هيچ چيزي كه مثل (شبيه كامل از جميع جهات) به چيز ديگري، در جهان وجود نخواهد داشت، حتي نسخه‌هاي مختلف از يك كتاب، هر چند از جهت مؤلف، لفظ، محتوا، نوع خط و ... يكسان باشند، باز مثل هم (به معني ذكر شده) نخواهند بود؛ زيرا از جهات متعدد ديگري مثل مكان و وضع قرارگرفتن، زمان چاپ و ... باز هم متفاوت خواهند بود و با اين حساب اصلاً هيچ چيزي كه با چيز ديگر شباهت كامل و از جميع جهات داشته باشد، در جهان وجود نخواهد داشت، اما روشن است كه چنين معنايي براي "مثل"، در اين بحث،  نادرست است؛ توضيح اينكه واژه مثل، يك كلمه عربي است و قرآن نيز به زبان عربي نازل شده است، بنابراين وقتي قرآن مدعي مي‌شود كه "مثل" ندارد و نخواهد داشت، بايد ديد مرادش چيست؟ و مثل به چه معنايي است؟

 

- معني واژه "مثل"

در كتاب التحقيق في كلمات القرآن پس از ذكر عبارات چند كتاب لغوي معتبر در زبان عربي، چنين نتيجه گرفته است كه اصل اين ماده به معني برابري چيزي با چيزي در ويژگي ‌هاي اصلي و برجستة مورد نظر است. (3)  بنابراين وقتي گفته مي‌شود قرآن بي "مثل" است، مقصود اين است كه هيچ نوشته‌اي و سخني در اوصاف اصلي، مانند فصاحت و بلاغت، مضمون عالي و ... مانند قرآن نيست، يعني نمي‌توان ارزش آن را در جهات مذكور بسان قرآن دانست، حتي نهج البلاغه امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ نيز با اين كه بسيار فصيح و بليغ و خارج از توان بشر عادي است و مضامين بسيار عالي دارد، باز توان برابري با قرآن را ندارد و در واقع معارف آن سخنان نيز از قرآن اخذ شده است. اما ساير كتاب‌ها، هر چقدر هم كه زيبا و پرمحتوا باشند، باز با قرآن قابل مقايسه نيستند و مشابه، بلکه نمونه بهتر، دارند؛ مثلا در بين كتاب‌هاي ادبي مسلماً ديوان حافظ اگر برجسته‌ترين نباشد، از جملة برجسته‌ترين‌ها است، اما اصلاً با قرآن قابل مقايسه نيست، بلکه به اعتراف خود حافظ، مضامين عالي آن از قرآن اقتباس شده است؛ چنانكه خود حافظ اين مطلب را گوشزد مي‌كند:

صبح خيزي و سلامت طلبي چون حافظ                     هر چه كردم همه از دولت قرآن كردم (4)

و در جاي ديگر مي‌گويد:

عشقت رسد به فرياد ار خود به سان حافظ                            قرآن ز بر بخواني با چهارده روايت (5)

به علاوه كتاب‌هاي ديگري ممكن است وجود داشته باشند، كه از جهت ارزش ادبي با ديوان حافظ قابل‌مقايسه باشند و بلكه در بعضي جهات، بالاتر از آن باشند؛ چنان كه اشعار و نثر سعدي در باب موعظه قوي‌تر و مؤثرتر از حافظ است و مثنوي معنوي مولوي، در بعد عرفاني با ديوان حافظ قابل مقايسه است. به عقيده بعضي از اهل فن، اشعار عرفاني ابن فارض، كه به عربي سروده شده است، قابل مقايسه با اشعار حافظ و بلكه قوي‌تر از آن است. (6)

 

- تذکار

ممكن است كتابي در موضوعي نوشته شود و فعلاً نظير هم نداشته باشد، ولي اين به جهت عجز ديگران از نوشتن كتابي مثل آن يا بالاتر از آن نيست، بلكه به جهت بي‌اهميت بودن آن موضوع، يا به جهت نبودن انگيزه براي كسي در نوشتن آن و يا ... است اين در حالي است که با توجه به تحدي (مبارزه طلبي) قرآن، دشمنان، انگيزه‌اي بسيار قوي براي مقابله به مثل كردن داشته و دارند و اقداماتي نيز در اين باره كرده‌اند و رسوا شده‌اند؛ زيرا قرآن يک کتاب علمي معمولي نيست! قرآن کتابي است که سبک جديدي براي زندگي بشر معرفي کرده است، که در اين عرصه رقيبان سرسختي دارد. همچنين قرآن با ايده‌هاي اجتماعي و سياسي خود در مبارزه با ظلم و بي‌عدالتي، بسياري از منافع نامشروع و منافع بسياري از حکومت‌ها و جريان‌هاي نامشروع را به خطر انداخته و مي‌اندازد. بنابراين انگيزه‌هاي بسيار قوي و قدرتمندي براي بي‌اعتبار کردن آن و و تزلزل باور و ايمان مؤمنان، براي دشمنان قرآن وجود داشته و دارد. قرآن مدعي است که در آينده نيز اگر كل انسان‌ها جمع شوند تا كتابي مثل قرآن، يا متني مثل يك سوره از قرآن بياورند، نمي‌توانند چنين كاري كنند.

 

- تغييرناپذيري ويژگي قرآن

همان طور كه اشاره شد، در شبهة مورد بحث، با اذعان به تغييرناپذيري قرآن، ساير كتب نيز تغييرناپذير به شمار رفته‌اند؛ اما حق اين است كه تغييرناپذيري قرآن امري مسلم است و بهترين شاهد آن هم اين است كه نسخه‌هاي مختلف قرآن در هر جا كه باشند، همه از جهت الفاظ يكسان هستند و حتي در يك حرف نيز با هم اختلاف ندارند. ولي تغييرناپذيري ساير كتاب‌ها به شوخي شبيه‌تر است تا به واقعيت! شاهد آن هم اين است كه بسياري از كتاب‌ها در طول زمان دچار تغيير شده، يعني چيزي از آن كاسته شده يا چيزي به آن افزوده گرديده و يا مطالبش تغيير كرده است، بلكه گاهي چاپ دوم با چاپ اول تفاوت چشم‌گيري دارد كه اين تغييرات گاهي توسط مؤلف و گاهي توسط ديگران انجام مي شود.

 

- معجزه بودن قرآن

در مباحث قبل روشن شد كه اولاً : قرآن مثل ندارد و كسي نمي‌تواند مثل آن را بياورد و تغييرناپذير است ـ چنان كه در متن شبهه نيز به اين مطلب اعتراف شده است. ـ ثانياً: اين دو ويژگي مخصوص قرآن است و هيچ كتاب ديگري كه نوشته بشر است، چنين خصوصيتي ندارد؛ توجه به اين دو مطلب، براي تصديق معجزه بودن قرآن كافي است؛ چرا كه "معجزه به كار ويژه و خارق العاده‌اي گفته مي‌شود كه تنها فرستادگان الهي توان انجام آن را دارند و بشر عادي حتي اگر تمام قواي خود را به كار گيرد، از آوردن مثل آن عاجز و ناتوان است." (7) وقتي ثابت شد كه قرآن مثل ندارد و بشر عادي توان آوردن حتي مثل سوره‌اي از آن را ندارد معجزه بودن آن ثابت مي‌شود. معجزه بودن قرآن در آية 23 سوره بقره ـ كه متن آن گذشت ـ به صورت قياس استثنايي بيان شده است: "اگر شما در حقانيت قرآن ترديد داريد و آن را ساختة فكر بشر مي‌پنداريد، پس آوردن همانند آن بايد براي شما ممكن باشد؛ در صورتي كه اگر همه شما توان خود را به كار گيريد، قطعاً نمي‌توانيد مانند آن را بياوريد و همين ناتواني شما، نشانة كلام الله بودن قرآن است." (8)

تغييرناپذير بودن قرآن، معجزه بودن آن را تأكيد بيش‌تري مي‌كند، هر چند اين وصف، يكي از اوصافي است كه قرآن را بي‌مثل و مانند مي‌كند.

بايد توجه کرد كه اعجاز قرآن، محدود به يك بعد نيست، بلكه در ابعاد مختلف، مانند ابعاد زير، معجزه است:

1ـ درس نخوانده بودن پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ

2ـ فصاحت و بلاغت

3ـ آموزه‌ها و معارف عالي

4ـ هماهنگي و عدم وجود اختلاف در كل آيات قرآن، با اينکه قرآن يک متن گفتاري است که در طول 23 سال گرد آمده است، نه يک متن نوشتاري!

5ـ وجود خبرهاي غيبي در قرآن

6ـ طرح مسائل دقيق علمي

7ـ آفرينش‌هاي هنري و ... كه تفصيل اين ابعاد اعجازي قرآن در اين مختصر نمي‌گنجد و در منابعي كه معرفي خواهد شد، مي‌توان جستجو كرد.

برخي از انديشمندان غيرمسلمان نيز، وقتي با ديده انصاف به قرآن نظر كرده‌اند، به عظمت، بلكه به اعجاز قرآن اقرار كرده‌اند (9) كه براي نمونه يك مورد ذكر مي‌شود:

بانو دكتر "لورا واكيا واگليري" استاد دانشگاه "ناپل" در كتاب "پيشرفت سريع اسلام" مي‌نويسد: "كتاب آسماني اسلام نمونه‌اي از اعجاز است ... قرآن كتابي است كه نمي‌توان از آن تقليد كرد، نمونه سبك و اسلوب قرآن در ادبيات، سابقه ندارد. تأثيري كه اين سبك در روح انسان ايجاد مي‌كند ناشي از امتيازات و برتري‌هاي آن است ... چه طور ممكن است اين كتاب اعجاز‌آميز، ساختة محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ باشد در صورتي كه او يك عرب درس نخوانده‌اي بود ... ما در اين كتاب، گنجينه‌ها و ذخائري از علوم مي‌بينيم كه فوق استعداد و ظرفيت با هوش‌ترين اشخاص و بزرگ‌ترين فيلسوفان و قوي‌ترين رجال سياست و قانون است. به دليل اين جهات است كه قرآن نمي‌تواند كار يك مرد تحصيل كرده و دانشمند باشد." (10)

 

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. آيت الله محمد هادي معرفت، التمهيد، قم: مؤسسة النشر الاسلامي، جلدهاي 4، 5 و 6.

2. همان، علوم قرآني، ناشر: مؤسسه فرهنگي انتشاراتي التهميد و سازمان مطالعه و تدوين كتب، علوم انساني دانشگاه ها (سمت)، چ دوم، 1379، ص 203 ـ 270.

3. آيت الله عبدالله جوادي آملي، قرآن در قرآن، قم: مركز نشر اسراء، چ دوم، 1378، ص 85 ـ 177.

4. همان، تسنيم، قم: مزكز نشر اسراء، چ اول، 1378، ج 2، ص 409 ـ 443.

5. شهيد آيت الله مرتضي مطهري، مجموعه آثار، تهران: صدرا، چ چهارم، 1377، ج 4، ص 426 ـ 617.

 

پي‌نوشت‌ها:

1 . سوره اسراء آيه 88 و در آيه 34 سوره طور از مخالفان خواسته شده تا سخني مانند قرآن بياورند

2 . سوره هود، آيه 13

3. حسن، المصطفوي، التحقيق في كلمات القرآن، بي جا: وزارة الثقافة و الارشاد الاسلامي، چ اول، 1369، ج 11، ص 25

4 . بيتي از غزل 319 ديوان حافظ

5 . بيتي از غزل 94 ديوان حافظ

6 . شهيد مرتضي مطهري، مجموعه آثار، تهران: صدرا، چ چهارم، 1377، ج 13، ص 221 و آيت الله محمد حسين حسيني طهراني، روح مجرد، تهران: حكمت، چ سوم، 1416 ه‍ ق، ص 628

7 . آيت الله عبدالله جوادي آملي، قرآن در قرآن، قم: مركز نشر اسراء، چ دوم، 1378، ص 89

8 . آيت الله عبدالله جوادي آملي، تسنيم، قم: مركز نشر اسراء، چ اول، 1378، ج 2، ص 413 ـ 414

9 . ر.ك: آيت الله محمد هادي معرفت، التمهيد، قم: مؤسسة النشر الاسلامي، چ اول، 1411 ه‍ ق، ج 4، ص 191 ـ 202 و آيت الله ناصر مكارم و ديگران، تفسير نمونه، تهران: دارالكتب الاسلاميه، چ بيست و دوم، 1366، ج 1، ص 135 ـ 138

10 . تفسير نمونه، همان، ص 138

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • RO ۰۸:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۰
    1 1
    سراسر جوابتون سفسطه بود هیچ دلیل محکمی نداشتید
    • سید محمد علی حکیم زاده IR ۱۱:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۲
      0 0
      سلام عليكم به شما حق ميدهم كه ميفرمائيد (سفسطه) اما خواهشمندم بفرمائيد چرا عرب به قرآن شعر گفتند وحال اینکه میدانند شعر نیست؟! تاکنون جوابی قانع کننده در این زمینه دریافت نکردم، لطفا پاسخ تکرار مکررات نباشد .
    • حكيم زاده IR ۱۰:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۵/۲۴
      1 0
      لطفا اگر حجتی دارید برای رد این سفسطها بفرمائید بیان کنید شما را به تحدی دعوت میکنم
  • سید محمد علی حکیم زاده IR ۱۷:۴۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۴
    0 0
    سلام عليكم بي نظير بودن وعجيب بودن قرآن فقط وفق در نوع ساختار وتركيب عروضي آن ميتوان يافت امريست كه فقط با علم عروض ميتوانيم به آن دست يابيم، سخني كه با اوزان وپاره اوزان به شکلی عچیب صورت گرفته وساختاری که هرگز در بیان عرب یافت نمی شود. واژه ی (مثانی)که در لغت به معنای دوتا دوتا و طا شدن دو طرف شیء بر دیگری میباشد مصداقی صریح واضحی برای این بافت وساختار عجیب میباشد، سخن مولی امیر المؤمنین (علیه السلام) که میفرمایند (بعضه ینطق ببعض وبعضه شاهد علی بعض)دلالت صریح وآشکاری بر پیچیدگی این ترکیب دارد، آیات قرآن (لم نجعل به عوجا) و(غیر ذی عوج) مفهومی بسیار روشن بر وجود این ترکیب وساختار عجیب زیرا هیچ شاعری نمیتواند بین اوزان گوناگون وبین فصاحت وبلاغت جمع کند ودر صورت تلاش سخن او بسیار سست ونا استوار خواهد بود وبهمین منظور استه که خداوند میفرماید (ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاٌ کبیرا) . مخفی نماند که آیات سوره حاقه إنّه لقول رسول کریم 40) (وما هو بقول شاعر قلیلاٌ ما تؤمنون 41) (ولا بقول کاهن قلیلاٌ ما تذکّرون 42) شاهدی دیگری بر وجود سه ساختار که دو ساختار آن مربوط به سخن بشر است (مقصود سخن عرب) ودیگری که خداوند فرموده (إنّه لقول رسول کریم 40) مربوط به نوع سخن قرآن که نسبت به آن دو نوع سخن بسیار متفاوت ومتمایز میباشد . در صورتی که آیات قرآن با علم عروض بررسی وتجزیه وتحلیل شوند شگفتی این بیان روشن وزیبا ودل نشین نمایان خواهدشد وخواهیم دانست که چرا عرب به قرآن شعر گفتند وبسیاری از شبهات واعتراضات واهی زدوده میشوند . به (دکشنری آبادیس) ودر واژه (مثانی) مطالبی ذکر شده که این معنی را بیشتر توضیح میدهد با مثالهای قرآنی وشواهدی گوناگون که می توانند برای اهل نظر مفید باشند .
  • سید محمد علی حکیم زاده IR ۰۹:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۵
    0 0
    سلام علیکم عرض ادب واحترام از اینکه آیه را اشتباه ذکر کردم پوزش میطلبم وجه صحیح آن : (أفلا يتدبّرون القرآن ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافاً كثيرا) سورة النساء الآية (82) . صدق الله العلي العظيم
  • سید محمد علی حکیم زاده IR ۱۰:۳۱ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۵
    0 0
    (الحمد لله الّذي أنزل على عبده القرآن ولم يجعل له عوجا) سورة الكهف الآية (1) (قرآناً عربيّاً غيرَ ذي عوجٍ لعلّهم يتّقون) سورة الزمر الآية (27) آيات مثاني (ولقد آتيناك سبعاً من المثاني والقرآن العظيم) سورة الحجر الآية (87) (الله نزّل أحسن الحديث كتاباً متشابهاً مثاني تقشعرّ منه جلود الذين يخشون ربّهم ...) سورة الزمر الآية (23)
    • سید محمد علی حکیم زاده IR ۱۸:۲۴ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۵
      0 0
      (الحمد لله الذي أنزل على عبده الكتاب ...) صحيح است
  • سید محمد علی حکیم زاده IR ۱۱:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۶
    1 0
    سلام علیکم پژوهش عروضی آیات قرآن گرچه پژوهشی جدید به حساب می آید أما در واقع حاکی از یک حقیقت تاریخی به شمار می آید، چون عرب هنگام نزول قرآن متوجه شدند که قرآن از اوزان وپاره اوزان به وجود آمده وچون دیدند قرآن بسیار روان است وبیانشان در شعر از واژه های سختر شکل گرفته وخود نیز به اوزان تسلط کامل دارند لذا گفتند میتوانیم مانند قرآن بیاوریم اما در حین بیان سخن آنها یا شعر ویا سجع بوده است وبیانی ضعیف ورکیک نیز بوده است. اما با گذشت زمان وضعف ادبی وضعف شناخت اوزان شعری وعدم تسلط بر آنها این اعجاز رفته رفته به فراموشی سپرده شده وبا پیدایش ابحاث اعجاز قرآن کسی از آن اطلاعی نداشته وپژوهشهای اعجاز قرآن به معانی دیگری روی آوردند به طوری که هرگز ایفای غرض نمیکردند وحتی سکاکی در مفتاح العلوم به رد نظریات پیش گفته پرداخته وبنت الشاطیء در کتابش از نگرانیهایش در باره اضطراب اقوال وتحامل دانشمندان به یک دیگر نیز سخن گفته است، البته مخفی نماند آیاتی که در آنها واژگانی مانند (فصّلت)،(فصّلناها)،(صرّفنا) به کار رفته است میتوان اشاره ای آشکار نیز یه این ترکیب عجیب داشته باشند چون در واژه (فصّل) معنای قطعه قطعه شدن نیز دارد ودر واژه (صرّف) معنای تغییر وتبدیل نیز دارا می باشد . به امید روزی که به این (سفسطه ها) با جدّیّت پرداخته شود .
  • سید محمد علی حکیم زاده IR ۱۱:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۶
    0 0
    سلام علیکم پژوهش عروضی آیات قرآن گرچه پژوهشی جدید به حساب می آید أما در واقع حاکی از یک حقیقت تاریخی به شمار می آید، چون عرب هنگام نزول قرآن متوجه شدند که قرآن از اوزان وپاره اوزان به وجود آمده وچون دیدند قرآن بسیار روان است وبیانشان در شعر از واژه های سختر شکل گرفته وخود نیز به اوزان تسلط کامل دارند لذا گفتند میتوانیم مانند قرآن بیاوریم اما در حین بیان سخن آنها یا شعر ویا سجع بوده است وبیانی ضعیف ورکیک نیز بوده است. اما با گذشت زمان وضعف ادبی وضعف شناخت اوزان شعری وعدم تسلط بر آنها این اعجاز رفته رفته به فراموشی سپرده شده وبا پیدایش ابحاث اعجاز قرآن کسی از آن اطلاعی نداشته وپژوهشهای اعجاز قرآن به معانی دیگری روی آوردند به طوری که هرگز ایفای غرض نمیکردند وحتی سکاکی در مفتاح العلوم به رد نظریات پیش گفته پرداخته وبنت الشاطیء در کتابش از نگرانیهایش در باره اضطراب اقوال وتحامل دانشمندان به یک دیگر نیز سخن گفته است، البته مخفی نماند آیاتی که در آنها واژگانی مانند (فصّلت)،(فصّلناها)،(صرّفنا) به کار رفته است میتوان اشاره ای آشکار نیز یه این ترکیب عجیب داشته باشند چون در واژه (فصّل) معنای قطعه قطعه شدن نیز دارد ودر واژه (صرّف) معنای تغییر وتبدیل نیز دارا می باشد . به امید روزی که به این (سفسطه ها) با جدّیّت پرداخته شود .
  • سید محمد علی حکیم زاده IR ۱۷:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۷
    0 0
    1ـ آيا حضرت عيسى على نبينا وآله وعليه السلام درس خوانده بود كه طبق آيه 30 سوره مريم خداوند از او چنین حکایت منکند (قال إنّي عبد الله آتاني الكتاب وجعلني نبيّا) اما انجيل حضرت عيسى به عنوان يك اعجاز ويا تحدّي از او ياد نشده است . وانگهی شواهد تاریخی نشان مندهند که حضرت پیغمبر در صلح حدیبیه با دست مبارک خودشان (رسول الله) پاک کردند وبه جای آن (من محمد بن عبد الله) نوشتند بس معلوم میشود که حضرت سواد داشتند وخواندن ونوشتن را خوب بلد بودند اما چه بهتر است که معلم او خداوند باشد همانطور که معلم حضرت عیسی و سائر پیغمبران خود خداوند است . 2 ـ آموزه ها ومعارف عالی: این مطلب نیز شیوه همه کتابهای آسمانی وحضرت پیغمبر آنچه دیگر پیغمبران آوردند خود نیز درباره ی همان مطالب با مردم سخن میگفتند مگر جز توحید وعبادت پروردگار وشریعت آسمانی که دعوت به تقوی والتزام به دین حق وترک هوای نفس وتزکیت آن و... چیزی غیر از آن میتواند باشد . 3 ـ هماهنگی وعدم وجود اختلاف در کل آیات قرآن (؟!): این امریست بسی عجیب است ونیاز به توضیح دارد، آیا یعنی آیه کرسی مانند آیه قصه بقره است آیاتی که در ابعاد مختلف نازل شدند چگونه با هم هیچ اختلافی ندارند در حالی که مواضیع باهم اختلاف دارند ؟ اما اینکه گفته شود همه ابعاد برای یک هدف واحد نازل شدند وبازگو شدند وتناقض بین آنها در اصل موضوعیت که هدایت است وجود ندارد با تمام ابعاد مختلف که آیات قرآن داراست؛ آری این مفهوم درست است . در این صورت نیز میتوانیم بگوئيم که دیگر کتابهای آسمانی نیز چنین بعدی دارند ونمی توان فقط خصوصیت قرآن باشد . 4ـ غیب گوئي وطرح مسائل علمي دقيق : با وجود آياتي كه دلالت صريح دارد كه دیگر پیغمبران نیز در باره امور علمی وغیبی سخن گفتند واین شیوه ومنطق رسالتهای آسمانی میباشد در آیه 105 سوره أنبیاء چنین آمده است : (ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أنّ الأرض یرثها عبادی الصالحون) . 5ـ آری فقط فصاحت وبلاغت میماند که متأسفانه برخی اعجاز قرآن را بشکل یک اعجاز مرکب وچند جانبه مطرح میکنند ومیگویند فی المجموع اعجاز است یا تحدی وفصاحت وبلاغت را در زمان نزول قرآن میدانند والآن هیچ خاصیتی ندارد چون مورد خطاب همه انسانها به دلیل (وما أرسلناک إلا رحمة للعالمين)الأبياء آيه 107، در اين صورت قرآن ميبايستي به همه زبانها نازل شوى وحال اينكه (ادامه دارد)
  • سید محمد علی حکیم زاده IR ۱۷:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۷
    0 0
    1ـ آيا حضرت عيسى على نبينا وآله وعليه السلام درس خوانده بود كه طبق آيه 30 سوره مريم خداوند از او چنین حکایت منکند (قال إنّي عبد الله آتاني الكتاب وجعلني نبيّا) اما انجيل حضرت عيسى به عنوان يك اعجاز ويا تحدّي از او ياد نشده است . وانگهی شواهد تاریخی نشان مندهند که حضرت پیغمبر در صلح حدیبیه با دست مبارک خودشان (رسول الله) پاک کردند وبه جای آن (من محمد بن عبد الله) نوشتند بس معلوم میشود که حضرت سواد داشتند وخواندن ونوشتن را خوب بلد بودند اما چه بهتر است که معلم او خداوند باشد همانطور که معلم حضرت عیسی و سائر پیغمبران خود خداوند است . 2 ـ آموزه ها ومعارف عالی: این مطلب نیز شیوه همه کتابهای آسمانی وحضرت پیغمبر آنچه دیگر پیغمبران آوردند خود نیز درباره ی همان مطالب با مردم سخن میگفتند مگر جز توحید وعبادت پروردگار وشریعت آسمانی که دعوت به تقوی والتزام به دین حق وترک هوای نفس وتزکیت آن و... چیزی غیر از آن میتواند باشد . 3 ـ هماهنگی وعدم وجود اختلاف در کل آیات قرآن (؟!): این امریست بسی عجیب است ونیاز به توضیح دارد، آیا یعنی آیه کرسی مانند آیه قصه بقره است آیاتی که در ابعاد مختلف نازل شدند چگونه با هم هیچ اختلافی ندارند در حالی که مواضیع باهم اختلاف دارند ؟ اما اینکه گفته شود همه ابعاد برای یک هدف واحد نازل شدند وبازگو شدند وتناقض بین آنها در اصل موضوعیت که هدایت است وجود ندارد با تمام ابعاد مختلف که آیات قرآن داراست؛ آری این مفهوم درست است . در این صورت نیز میتوانیم بگوئيم که دیگر کتابهای آسمانی نیز چنین بعدی دارند ونمی توان فقط خصوصیت قرآن باشد . 4ـ غیب گوئي وطرح مسائل علمي دقيق : با وجود آياتي كه دلالت صريح دارد كه دیگر پیغمبران نیز در باره امور علمی وغیبی سخن گفتند واین شیوه ومنطق رسالتهای آسمانی میباشد در آیه 105 سوره أنبیاء چنین آمده است : (ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أنّ الأرض یرثها عبادی الصالحون) . 5ـ آری فقط فصاحت وبلاغت میماند که متأسفانه برخی اعجاز قرآن را بشکل یک اعجاز مرکب وچند جانبه مطرح میکنند ومیگویند فی المجموع اعجاز است یا تحدی وفصاحت وبلاغت را در زمان نزول قرآن میدانند والآن هیچ خاصیتی ندارد چون مورد خطاب همه انسانها به دلیل (وما أرسلناک إلا رحمة للعالمين)الأبياء آيه 107، در اين صورت قرآن ميبايستي به همه زبانها نازل شوى وحال اينكه (ادامه دارد)
  • سید محمد علی حکیم زاده IR ۱۸:۱۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۷
    0 1
    وحال اينكه مخاطب اصلي ورتبه اول زمان حضرت پیغمبر اسلام (ص) قوم عرب واصحاب ادیان (یهود ونصاری) بودند واینها قبل تولد وبعثت حضرت پیغمبر حدود چهار صد یا پانصد سال قبل به سر زمین عرب هجرت کردند وطبق بشارتهایی که در کتابهای آسمانی آنها منتظر حضرت پیغمبر که آخرین فرستاده خدا هستند بودند وبدین وسیله سخن عمومیت پیدا میکند زیرا بیشتر بشریت امروز به همین ادیان گرایش دارند. گرچه زبان عربی وشناخت آن آهمیت والایی دارد اما فصاحت وبلاغت به تنهائی نمیتواند اعجاز باشد ومعنی ومفهوم شعر در آن وجود ندارد بس چرا قوم عرب به قرآن شعر گفتند وچرا نتوانستند ما نند این بیان بیاورند وحال اینکه در ده مورد آیات قرآن تأکید بر عربی بودن زبان قرآن شده است ودر موردی این بیان را (قرآن) بسیار آسان وسهل دانسته که پاسخ به این سؤالات را قبلا دادیم > با تشکر
  • سید محمد علی حکیم زاده IR ۱۱:۱۴ - ۱۴۰۲/۰۷/۰۳
    1 0
    یقین بدانیم که سراسر آیات قرآن نظم شده اند همانگونه که شعر نظم میشود، اما با این تفاوت که فکر وهوش بشر هیچ راهی به نظم قرآن نمیتواند پیداکند وهیچ گونه دخل وتصرّفی در آن نمی تواند داشته باشد . واین امر نشان میدهد که هوش قرآن بالاتر از هوش بشر است همانگونه به اثبات می رساند که اعجاز قرآن در تصرّف است نه در صرفه می باشد. بافت بیانی قرآن تنها دلیلی است که نشان میدهد که این بیان نمی تواند از آن بشر باشد وهمه شواهد قرآنی، تاریخی، وأدبی دلالت بر همین امر دارند، همانگونه که دلالت بر صحّت تمام مطالب قرآنی (محتوی) میکند. بابررسی نظم قرآن به این مطلب عجیب نیز پی خواهیم برد که مطالب قرآن نیز دارای یک نظم خاص می باشد، علاوه بر آن خود مواضیع قرآنی اعم از علمی تاریخی تشریعی قصصی غیبی و... با بافت عجیب قرآن از هماهنگی خاصی برخودار شدند که هرگز شعرا نمی توانند بین بافت واین مطالب انبوه جمع کنند . در صورت لزوم می توانم یافته های قرآنی را وجگونه رسیدن به این نتیجه در اختیار پژوهش گران عزیز علوم قرآنم بگزارم .