به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام رسول رضایی، پژوهشگر حوزه علمیه اصفهان در یادداشتی آورده است:
- درآمد
این روزها کم و بیش شاهد هستیم که در فضای رها شده مجازی (که اصلا نیاز به طرح صیانت و مدیریت و نظارت ندارد! و همینطور بی صاحب و سلّار باید باقی بماند تا روح لیبرالیسم و جانلاک از ما شاد و خرسند باشند) ،یک ویدئو کلیپ کوتاه مشتمل بر مناظره جالب و قابل تامل جناب آقای «آتاترک» (پدرجد اسلام سکولار) با چند آخوند دعاخوان و متحجر پخش و منتشر می گردد.
خالی از لطف نیست که به بخشهایی از این کلیپ سراپا روشنگری! (بخوانید اغواگری) نگاهی اجمالی انداخته ،و آنگاه در مقام پاسخ چند نکته را متذکر شویم.
مملکت به ملا و آخوند و دعاخوان نیاز ندارد! / اعتراف آخوند به ناکارآمدی دعا
«آتاترک مبلغان مذهبی را جمع کرد و گفت: کشاورزان برای ما گندم و برنج و ... کشت میکنند، دامداران گوشت و لبنیات، خیاطان لباس و کفاشان کفش... شما چه تولیدی دارید؟! ملاها و روحانیون گفتند: ما برای شما و مردم دعا می کنیم!. آتاترک برای متنبه کردنشان آنها را به یک سفر دریایی با کشتی مهمان کرد و به یکی از ملوانها سفارش کرد که تا از ساحل فاصله گرفتند، کشتی را سوراخ کند. او نیز چنین کرد. وسط دریا وقتی آقایان روحانی کشتی را سوراخ شده دیدند، ترسیدند و به خود لرزیدند و جانشان را در خطر یافتند!. از شدت ترس و غصه بر سر و صورت خود زدند که ای داد الان خواهیم مرد!. ملوانها به ملاها گفتند: جای نگرانی نیست! شما فقط دعا کنید! تا همه چیز اصلاح و درست شود! ملاها پاسخ دادند: دعا که باد هواست!. با دعا که چیزی درست نمیشود و فایدهای ندارد. باید آستین همت را بالا زده، سوراخ کشتی را تعمیر کرده و آب را از کشتی خارج کنیم تا نجات یابیم!. آتاترک دستور داد تا سطلها را به دست آقایان روحانی دادند و آنها از روی ناچاری بی وقفه آب را از کشتی تخلیه کردند و به سرعت و قبل از غرق شدن کشتی به ساحل برگشتند و از فرط خستگی همه به گوشهای افتادند. آتاترک لبخند استهزاء و تمسخر بر لب جاری کرد و رو به روحانیون گفت: حالا فهمیدید که ما به ملاها و روحانیون و دعاکنندگان هیچ نیازی نداریم. باید کار و تلاش کنید و بدانید که هیچ مملکتی با دعا کردن درست نمیشود. همه باید کار کنند. شما ملاها هم اگر خیلی علاقه به دعا و نیایش و نماز دارید، در خلوت و گوشه مساجد بروید دعا کنید، اما بدانید که سربار و انگل و مفت خور جامعه هستید و به هیچ دردی نمیخوردید و حتی مانع ترقی و پیشرفت و آبادانی جامعه هستید!.» (نقل به مضمون)
عقل در فرغون؛ آتاترک بر منبر وعظ و اندرز!
در ادامه کلیپ بعد از اینکه قصه پرعبرت «آتاترک و روحانیون دعاگو» به پایان میرسد، گوینده محترم از پلههای منبر بالا رفته، بر کرسی وعظ و اندرز نشسته، عقل مخاطب را در فرغون گذاشته، درجه آی کیو و میزان فهم ملاها و روحانیون را به اسفل سافلین تقلیل داده، مشتی اراجیف و تهمت را به ناف اسلام بسته، فاز روشنفکری از نوع سکولار به خود گرفته، ریشپروفسوری خود را جنبانده، همنوا با شبهروغنفکران غربزده در مقام تعلیم و تربیت جامعه برآمده و از «دیالوگ آتاتورک و ملاها» اینچنین استننتاج و استنباط میفرمایند که:
"کشورهای مترقی جهان از زمانی که دعاکنندگان و ملاها و نماز و روزه و عبادت و قرآن و ... را کنار گذاشتند، و از زمانی که دست به کار و فعالیت و صنعتگری شدند تا کشورشان را برای رفاه بسازند، به موفقیتهای چشمگیری نائل آمدند. تا زمانیکه آخوندها و فرهنگ اسلام و مکتب قرآن بر سر کار باشند، مردم به مفتخوری و آمادهخوری و مال مردمخوری و ... عادت پیدا کرده، تنها اکتفا به نماز و روزه و دعا می کنند و از تلاش و فعالیت و عرقریختن فراری هستند. در این هنگام است که کشور بتدریج به فساد و اختلاس و انحطاط کشیده شده، نه تنها ترقی نکرده، بلکه فقر و بیکاری و اعتیاد و طلاق و تبعیض و نکبت و بدبختی رو به اشتداد گذاشته و کشور را زمینگیر خواهد ساخت. پس اگر میخواهید کشوری عزیز و آباد و متمدن داشته باشید باید غل و زنجیرهایی به نام «ملاها و روحانیون و آخوند و قرآن و اسلام و دین و معنویت و نماز و روزه و عبادت و مسجد و بسیج و نمازجمعه و خمس و زکات و ... » را از پای خود باز کنید. به قول شاعر «بندبگسل باش آزاد ای پسر/ چند باشی بند سیم و بند زر». بند «ایمان و دعا و آخوند و مذهب» را از پای خود بازکنید تا از نردبان آبادانی و ترقی بالا روید و به بام مدرنیته دسترسی پیدا کنید! فقط به کار و تولید و صنعت بپردازید و دین را از خود جدا کنید. یادتان باشد که «حقوق بشر»، «رعایت حقوق شهروندی» و «انسانیت» بالاترین دین و مذهب است"!!!.
هست این را خوش جواب ار بشنوی / بگذری از کفر و در دین بگروی
در پاسخ به این مطالب سراپا روشنایی و بصیرتبخش (بخوانید سراسر گمراهی و ضلالت و تحریف و تهمت و دروغ و وارونه نمایی حقایق) تذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد :
۱_ تز «جدایی دین از سیاست»، «انفکاک آخوند از دین»؛ حربه دشمن علیه انقلاب
همزمان با ماه مبارک رمضان که ماه ارتقاء معنوی و اوج گرفتن دعا و توسل و راز و نیاز با پروردگار است، و نیز متناسب با نزدیک شدن به لیالی قدر و شبهای دعا و مناجات و تقویت ارتباط با پروردگار، پادوهای اسلام آمریکایی و سکولار، عوامل «جریان تحریف»، برخی کانالهای فضای بیدر و پیکر مجازی، شبکه های ماهوارهای لندننشین و ... که سخت دلسوز ارتقاء اندیشه ایرانیجماعت هستند! و سودای آن دارند تا با تولید تحلیلهای سیاسی مغرضانه، با پخش فیلمهای سینمایی هالیوودی آغشته به خشونت و شهوت، با انعکاس آخرین آوازهای لسآنجلسی، با پخش موسیقیهای هنجارشکن، با تبلیغ مشروبات الکلی و موادمخدر، با وارونهنمایی حقایق، و ... شبانهروز در تلاش هستند تا بال ایمان و اراده و آگاهی جوان ایرانی را شکسته، او را زمینی و زمینگیر کرده، میل به ارتقاء و آسمانیشدن را در او کمرنگ نمایند.
به عبارت رساتر دشمن با آگاهی از قدرت «دعا، نماز، طهارت روح» و نقش آن در پیشرفت کشور؛ تمام نیروی خود را متمرکز نموده تا جوانان آیندهساز این مرز و بوم درگیر هواپرستی، حیوانیت، شهوترانی، میگساری، هرزگی و لاابالیگری نموده و مانع از توجه مردم به معنویت شوند.
غایت هدفگزاری دشمن آنست که با سیاهنمایی و واژگونه نمایی گزارههای دینی، تعلیمات انبیاء الهی را مخدوش و ناکارآمد و مانع ترقی مملکت وانمود ساخته، بر طبل «جدایی دین از سیاست» زده، شیپور «انفکاک آخوند از دین» را نواخته، و از این رهگذر از سرعت رشد کشور بکاهد و مانع آبادی این آب و خاک شود.
۲ _ اتهامی ناروا به اسلام
به نظر میرسد که غرض پیدا و پنهان از انتشار این دست مطالب اغواکننده اینست که از فرهنگ «دعا و مناجات» اعتبارزدایی شده، «دین و مذهب» را امری مسخره و بیهوده معرفی کرده، معنویت ماه رمضان را به استهزاء گرفته و جامعه را بر مشی اسلامستیزی و دینگریزی تشویق و تحریک کنند!.
اگرچه از آتاترکِ طرفدار سکولاریسم، چنین دیدگاهی نسبت به روحانیت بعید نیست؛ اما به نظر میرسد این داستان هم مانند بسیاری از داستانسراییهای منتشر شده در فضای مجازی رنگ و بویی از واقعیت نداشته و صرفا تخیّلی آغشته به اغراض سیاسی و بمنظور «اسلامگریزی» بوده باشد. اما به قول منطقیون «فرض محال که محال نیست». فرض را بر این میگیریم که این حکایت کذایی، مشکوک و منقول از اعلیحضرت مستطاب جناب «آتاتورک»، صحت و واقعیت داشته باشد (که البته جای بررسی تاریخی دارد) و بالفرض که جناب آتاترک در این داستانسراییها این پرسش را از برخی آخوندهای ترکیه داشته و اتفاقا برخی روحانینماهای سادهلوح و احمق نیز چنین پاسخی داده باشند(که بعید است از یک روحانی باسواد و آگاه که چنین پاسخ مزخرف و مسخرهای گفته باشد) ؛حال آیا اهل فن و مخاطبین باهوش امروزی براستی باور میکنند که مسئولیت یک روحانی و مبلغ اسلام منحصر و محدود در "دعا کردن" است و بس؟!! نخبگان و فرهیختگان که هیچ، آیا حتی عوام الناس کم سواد و بیسوادِ کوچه و بازار که تنها اندک آشنایی با تعالیم اسلام و محتوای قرآن دارند آیا این داستانپردازیهای چندشآور و «لایَتَچَسْبَک» را قبول خواهند کرد؟!!! آیا واقعا اسلام و تعالیم وحیانی، جامعه را به «دعا و نماز» منهای «کار و کوشش» دعوت میکند؟!
۳_ سرقفلی «دعا» به نام هیچ صنفی نخورده
آیا بهتر نیست «جریان تحریف» و شبهه افکنان مجازی و تروریستهای فکری و ضدانقلابهای محترم! اندکی برای فهم و شعور مردم احترام قائل شوند؟! اگر هم خیلی حریص و مشتاق هستند که عرض ارادت و نوکری و جاننثاری خود را هرچه زودتر و بهتر به اربابان جبهه «غربی،عبری،عربی» خود برسانند و از رهگذر تهمتپراکنی و سیاهنمایی و آسمان ریسمان کردن، سر مردم را شیره مالیده و «اسلامهراسی» را تئوریزه نموده و حقالعمل مزدوری خود را چربتر کنند ، لااقل یک چیزی بگویند که بچسبد و قابل هضم برای عموم جامعه باشد و به ریش شما اغواگران سادهلوح نخندند. آیا فکر نمیکنید که با این لجنپراکنیها «عرض خود میبرید و زحمت ما میدارید؟!»
میشود لطف کنید و بفرمائید چه کسی گفته که وظیفه ملا و آخوند و روحانی فقط دعا کردن است؟! آیا واقعا در منطق قرآن، سرقفلی دعا و نماز فقط به اسم آخوندها و ملا خورده است و مردم کوچه و بازار _ اعم از کارگران، کارمندان، مهندسین ، کاسبان، کشاورزان ، صنعتگران، و ... _ حق دعا کردن و مناجات و راز و نیاز با پروردگارشان را ندارند؟! کجای قرآن یا روایات آمده است که در بین اصناف و مشاغل گوناگون، فقط و فقط صنف روحانیون حق دعا کردن دارند و لاغیر؟!!! آیا این حد از زودباوری و سادهلوحی جای تعجب ندارد؟!!!
۴_ «دعا» لازم است اما کافی نیست
مروجان مکتب سکولاریسم و تهیهکنندگان این نوع کلیپهای سراپا مغالطه و اعوجاج، اگر اندکی اهل تحقیق و پژوهش بودند و حداقل یک بار متن ترجمه قرآن را یک نگاه سطحی میانداختند، یا مروری ساده بر متن کتب روایی و فقهی میکردند به راحتی متوجه میشدند که در هیچ کجای قرآن و سنت نگفتهاند که با "دعا کردن" همه چیز درست میشود و مملکت گل و بلبل میگردد. کدام انسان منصف و محققی هست که هنوز نفهمیده باشد در منطق اسلام ناب، اولا: دعا و نماز و مناجات و ارتباط با پروردگار اختصاص به قشر روحانیون نداشته و همه از این حق برخوردارند. ثانیا: «دعا و عبادت» در عین اینکه برای سعادت فردی و اجتماعی لازم است، اما هیچگاه کافی نبوده و نیست.
اتفاقا ماه رمضان به ما میآموزد که گرسنگی معده و تشنگی لبها هدف نهایی نیست. ادعیه حیاتبخش رمضانیه به ما تعلیم میدهد که «دعا و نماز و عبادت و درونگرایی» میبایست توام با کار علمی و عملی و برنامهریزی و مجاهدت و سختکوشی و برونگرایی و تلاش برای حل مشکلات معیشتی جامعه و فقرزدایی و احسان به خلق و ... باشد تا فرد و جامعه به کمالات عالی و سعادت نائل گردد.
دعای معروف «اللهم اغن کل فقیر، اللهم اشبع کل جائع، اللهم اشف کل مریض، اللهم اقض دین کل مدین، اللهم فرج عن کل مکروب و ...» به جهانیان اعلام میکند که اسلام ناب پیروان خود را به گونهای تربیت می کند که تنها به فکر پر کردن آخورخود نباشند، و تنها گلیم خود را از آب بیرون نکشند، بلکه نجات غریق همه افراد و کمکرسان همه بینوایان بوده، نسبت به محنت دیگران بیغم نباشند. اسلام ناب از مسلمانان میخواهد علاوه بر آبادی خانه خود، در فکر آبادانی همسایه و شهر و کشور و جهان نیز بوده، انرژی و همتشان را مصروف گرهگشایی از مشکلات مردم و آباد کردن همه دنیا و خدمت به جامعه و عدالتخواهی و مبارزه با ظلم و تبعیض و دادگری و ترویج ارزشهای انسانی در سراسر گیتی نمایند.
۵_ دعای منهای عمل؛ به مثابه کمان بدون تیر
از باب آنکه مشت نمونه خروار است ، و از آنجائیکه «در خانه اگر کس است یک حرف بس است» ، در ادامه به برخی از آیات و روایاتی که در کنار «دعا و عبادت»، انسانها را به «تلاش و کوشش و فعالیت» تحریک کرده و از تنبلی، مفتخوری، گوشه خانه نشینی، عزلتگزینی، کار نکردن، تکدی گری و .... احتراز میدهد، اشارهای میکنیم:
(لیس للانسان الا ما سعی) (نجم/ ۳۹) ؛ (انّ الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم) (رعد/ ۱۱)
(ان اکرمکم عندالله اتقیکم) (حجرات/ ۱۳) و ...
همچنین روایات بسیار صریح و صحیح و هشداردهندهای در متون اسلامی آمده است که جوامع تنبل، رفاهطلب، لوس و نازکنارنجی که اهل کار و کوشش و جدیت و عمل و نظم و برنامهریزی و قاطعیت و ... نبوده و آن افرادی که از دین اسلام فقط «دعا و نیایش و توسل و هیات و عزاداری و سینهزنی و زیارت رفتن و پلو خوردن و ...» را یاد گرفته و کاری به ابعاد اجتماعی اسلام ندارند، چنین جامعه یا چنین انسانهایی منفور درگاه الهی بوده و دنیا و آخرتشان سرشار از خسارت و ذلت و تباهی خواهد بود.
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: « اَلدّاعی بِلاعَمَلٍ کالرّامی بِلا وَتَرٍ » (بحارالانوار، ج ۹۳ / ص ۳۱۲). مفهوم این روایت شریف اینست که آن شخص راحتطلب و لذتران و مفتخوری که اهل کار و کوشش و عمل نبوده، درد جامعهاش را نداشته و فقط دعا میکند و قرآن تلاوت میکند و گوشه خانهاش سجاده پهن کرده و رکوع و سجده میرود، و از عزاداری سیدالشهدا فقط گریه و سینهزدن را یاد گرفته و درسهای دیگرش نظیر مجاهدت، قیام در برابر باطل، نهی از منکر، عدالت خواهی، ظلمستیزی و ... را از روی مصلحت یا غفلت یا تغافل فراموش کرده؛ چنین اشخاصی نه تنها عبادتشان مقبول نیست، بلکه وجود نحسشان مایه خرابی و خسران است. «دعاکننده منهای کار و عمل» مانند کسی میماند که با کمانی که زه ندارد میخواهد تیراندازی کند. مفهوم این جمله آنست که «عمل و دعا»، «علم و ایمان»، «درونگرایی و برونگرایی» ، «حب و بغض»، «جاذبه و دافعه» ، «یتیم نوازی و دشمن گدازی»، باید توام با هم بوده و مکمّل یکدیگرند. همانطور که دعای بدون عمل اثر ندارد، کار منهای دعا هم چندان کارگر نیست. دعا نباید جانشین فعالیت قرار گیرد و فعالیت هم نباید جانشین دعا شود. به قول شاعر: (جهان چون خط و خال و چشم و ابروست / که هر چیزی به جای خویش نیکوست)
۶_ توأمانی «دعا و کوشش» سیره تغییرناپذیر اولیاء الهی
در سیره پیامبر، امیرالمومنین و سایر اهل بیت علیهم السلام آمده است که همگی علاوه بر اینکه بخشی از شب را به مناجات و دعا و نیایش میگذراندند، روزها اهل کار و مجاهدت و تقوا و کشاورزی و صنعت و تجارت و جنگاوری و خدمت به خلق و ... بودهاند و اتفاقا از تنبلی و مفتخوری و تکدیگری و هرزگی و ... به شدت پرهیز مینمودند. همچنین در تاریخ اسلام روحانیان زیادی را دیده ایم و احوالشان را خواندهایم که برای برقراری عدالتگستری، ظلمستیزی، استقلالطلبی کوشش وافر نموده و برای حفظ مرزهای میهن علیه ظلم حاکم و علیه دشمن خارجی قیام کرده اند. سیره زندگانی بزرگانی همچون شیخ فضل الله نوری، سید محمدعلی طباطبایی، سید عبدالله بهبهانی، آخوند خراسانی، میرزا محمدحسین نائین، میرزای شیرازی، سیدجمال الدین اسد آبادی، میرزا کوچک خان جنگلی، نواب صفوی، آیت الله کاشانی، شهید مطهری، امام خمینی، و هزاران روحانی مبارز دیگر که در راه احیای حق، استکبارستیزی، زحمات طاقتفرسایی کشیدند، شاهد براین است که پیروان اسلام ناب از یک طرف اهل دعا و عبادت و نماز بودهاند و از طرف دیگر دغدغه عدالت، پیشرفت، ترقی، کار، کوشش، مجاهدت، خدمت به خلق، رهایی مستضعفان از چنگال مستکبران و ... را داشتهاند.
۷ _ بیاعتنایی به هشدارهای روحانیت آگاه و متعهد ؛ به مثابه توقف در مسیر پیشرفت
اتفاقا تجربه و تدقیق در تاریخ نشان میدهد آن چیزی که سبب رکود تولید، توقف مسیر آبادانی، افزایش فقر و بیکاری و تورم و فساد و طلاق و اعتیاد و انحطاط ملتها میگردد، همین تز مسموم «جدایی سیاست از دیانت»، «علم منهای ایمان» و «تخصص منهای تعهد» و بر سر کار آمدن تکنوکراتهای منفعتگرا و نفوذ فرصتطلبان دنیازده بوده است. به تعبیر روشنتر آنچه بدبختی آور است پشت کردن مردم به مکتب اسلامِ نابِ استکبارستیز است. آنچه نکبتزا و عزتزداست اطاعت نکردن از توصیههای روحانیون متعبد متعهد، و بی اعتنایی به هشدارهای رهبران مصلح و بیدار و عدم التفات به نصیحتهای عالمان ربانی و آگاه و دشمنشناس است.
به عنوان یک نمونه واضح و ملموس باید عرض کنیم که بی توجهی به نصیحتها و انذارهای ناخدا باخدای انقلاب و در عوض اعتماد به کدخدایِ بیخدا در هشتسال گذشته سبب شد که کشور از مسیر آبادانی و ترقی جدا افتاده و از وادی فقر، ذلت و تورم افسارگسیخته سردرآورد.
شوربختانه باید بگوییم که برخی از خواص بیبصیرت و عوام ظاهر بین و سطحینگر در انتخابات سنوات گذشته نسبت به رای خود دقت لازم را نکرده، هشدارهای امامین انقلاب را فراموش کرده و مدیرانی غیرانقلابی ، اشرافی، کاخنشین، کدخدا پرست، برجامزده، نفوذی، غربگدا، دارای آلودگی اقتصادی، اعتماد کننده به امریکا،خودباخته، مرعوب، ترسو، غیرمتعهد و ... ، را برای اداره مسئولیتهای اجرایی کشور برگزیده و در یک کلام تفکر"مانمیتوانیم" را بر قوه مجریه و مدیریتهای کلان کشور مسلط نمودند. لذا این شد که وضعیت اسفناک کنونی بوجود آمد.
۸_ پیامد تلخ فراموشی حافظه تاریخی
شوربختانه باید گفت در سنوات گذشته حافظه تاریخی مردم از کار افتاد و به طاق نسیان سپرده شد که امام خمینی بارها در وصیتنامه و بیانات روشنگرانه و حکیمانه خود فرمودند: «من در میان شما باشم یا نباشم، نگذارید غربزدهها، غربگراها، خودتحقیرها، مرفهینبیدرد، لیبرالها ، کاخنشینها، اشراف، و ... در صحنه مدیریت کشور نفوذ کنند» (قریب به مضمون) ؛ اما متاسفانه زمانی این جملات را به یاد آوردیم و بیدار شدیم که کار از کار گذشته، تیرمان به سنگ خورده و متوجه شدیم که با رای غلط خود دولتی را بر سر کار آوردهایم که دقیقا همین مشخصات را برخوردار بود!.
رهبر انقلاب بارها با بیانات گوناگون به آحاد ملت ایران هشدار دادند که اگر در انتخاب خود دقت نکنید، اگر بیخیال و بیتفاوت باشید ، اگر به گزینه مطلوب رسانههای بیگانه رای بدهید ، اگر کاندیدای مورد علاقه شبکههای ضد انقلاب (نظیر: BBC _ CNN _ VOA ، رادیو آمریکا، رادیو فردا، شبکه منوتو، ایراناینترنشنال، فاکس نیوز ، آمدنیوز، و ...) را بر کاندیدای انقلابی ترجیح بدهید، دودش به چشم خودتان خواهد رفت و به طور حتم کشور دچار آسیبهای متعدد اقتصادی خواهد شد. اما متاسفانه خواص بیبصیرت نفوذزده و عوام الناس آنچنان در خواب غفلت به سر برده و آنچنان مفتون کلید قلابی برخی شخصیتهای سیاسی خوش سابقه اما بدلاحقه گشتند که نفهمیدند با انتخاب اشتباه خود تیشه به ریشه خود زدند!.
پیامد انتخاب مسموم و جاهلانه این شد که تفکری را برای اداره کشور برگزیدیم که نگاهش به بیرون بود نه درون، اعتمادش به کدخدا بود نه خدا، تدبیرش (خواسته یا ناخواسته، از روی جهالت یا خیانت) منحصر در گره زدن اقتصاد به توافقات بیحاصل برجامی، دیپلماسی التماسی و تمسک به میز مذاکره بود، و نهایتا نتیجهای جز رکود تولید، افزایش فقر و بیکاری، تنگ شدن سفره مردم، سقوط ارزش ریال ، دامن زدن به سیاست ناراضی تراشی، رساندن مردم به نقطه جوش و دلسرد کردن جامعه از انقلاب و اسلام، و ... به ارمغان نیاورد!.
۹_ بیسواد اما با تحصیلات عالیه!
سخن آخر اینکه : خوانندگان محترم باید در فضای هرز و یله مجازی، مراقب عملیات روانی دشمن و پروژه اسلامهراسی باشند. جوانان و آینده سازان مملکت میبایست مراقب افکار انحرافی و اسلام آمریکایی و اسلام سکولار و دروغ پراکنیها و شایعه سازیها باشند. لطفا برای عقل و فهم خود اندکی ارزش و شخصیت قائل باشید. دست از تقلید کورکورانه بردارید و هر مطلبی که میبینید و میخوانید را بدون تحقیق فوروارد و منتشر نکنید. سواد رسانهای خود را بطور مداوم ارتقا دهید و هرچه شبکههای ماهوارهای و کانالهای فضای بی در و پیکر مجازی میگویند را زود باور نفرمایید؛ و الا شما یک بیسواد رسانهای خواهید بود حتی اگر دارای تحصیلات عالی باشید. نتیجه سادهلوحی و نشستن پای حرف رسانههای اغواگر دشمن اینست که احیانا رمضانی با طعم آتاتورک، سکولاریزه، گریزان از معنویت و دعا، فراری از روحانیون متعهد و آگاه، و یک زندگی سرد و بی انگیزه نسبت به معنویت خواهید داشت.