به گزارش خبرگزاری «حوزه»، پاسخ به سؤالات و شبهات موجود در جامعه از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از پرسش ها و شبهات و پاسخ های آن، برگرفته از «مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم» خواهد پرداخت.
- سؤال
آیا بدنی که در قیامت روح به آن تعلق می گیرد، عین بدن دنیوی است یا مثل آن؟
- پاسخ
یکی از مسائل مهم پس از اثبات معاد جسمانی، تعلق روح به بدن دنیوی یا بدن مثالی است که مورد اختلاف میان دانشمندان قرار گرفته است و از سوی فلاسفه اسلامی و مکاتب فلسفی، انظار مختلفی ارائه گردیده است.
در اینجا به سه دیدگاه اشاره می کنیم:
۱ـ دیدگاه شیخ اشراق: روح به بدن برزخی که لطیفتر از بدن دنیوی است، تعلق می گیرد[۱].
۲ـ دیدگاه طرفداران فلسفه مشاء: در جهان پس از مرگ و عالم قیامت، تنها روح محشور میشود و از حشر ابدان خبری نیست.[۲]
۳ـ دیدگاه و نظر صدرالمتألهین: روح به بدن مثالی که مخلوق خود روح بوده، او را ابداع و اختراع می کند، تعلق می گیرد.[۳]
با توجه به آیات و روایات هر سه دیدگاه مردود و باطل است. برخلاف این انظار و دیدگاه ها، قرآن مجید، تعلق روح را به بدن دنیوی می داند که به طور نمونه به چند آیه اشاره می شود:
۱ـ «قل یحییها الذی انشأها اوّل مرّه و هو بکل شیء علیم؛[۴] کسی که اولین بار استخوان های پوسیده را خلق کرده دوباره آن را زنده خواهد نمود، او به هر چیز آگاه و داناست».
از این آیه استفاده می شود که مجموع عناصری که بدن دنیوی را تشکیل می دهد، بار دیگر تبدیل به بدن گردیده، با روح همراه می گردد.
۲ـ «اَیَحْسَبُ الانسانُ اَن لَنْ نَجْمَع عِظامَه بَلی قادِرینَ عَلی اَن نُسوّی بَنانَه[۵]؛ آیا انسان می پندارد که استخوان های او را جمع آوری نخواهیم کرد، بلکه خداوند قادر و تواناست که بند انگشتان او را هماهنگ بازسازی نماید».
۳ـ «و نفخ فی الصور فاذا هم من الاجداث الی ربّهم ینسلون[۶]؛ در واپسین روز هنگامی که در صور دمیده شود، آدمیان از جایگاهشان برخاسته، به سوی پروردگارشان می شتابند».
و اما روایات، از روایاتی که راجع به معاد جسمانی وارد است، نیز استفاده می شود، که تعلق روح به بدن دنیوی امر مسلّم است، به طور خلاصه به ذکر سه روایت اکتفا می شود:
۱ـ «اُخْرَجَهُم مِن ضَرائحِ القُبُور وَ اوْکارِ الطُّیور وَ اوجَرَهِ السَّباع وَ مَطارِح الْمَهالِک، سِراعاً اِلی اَمْرِهِ مُهْطِعینَ اِلی مَعادِه[۷]؛ خفتگان وادی مرگ از دل گورها و لانه های پرندگان و خانه های درندگان و جایگاه و محل نابودیشان بیرون شده، به فرمان الهی به سوی جایگاه ابدی می شتابند».
۲ـ «وَاعْلَموا اَنَّهُ لَیْسَ لِهذا الْجِلْدِ الرَّقیق صَبْرٌ عَلَی النّارِ فَأرْحَموا نُفوسَکُم[۸]؛ آگاه باشید پوست نازک بدن تاب و توان آتش سوزان جهنم را ندارد. پس جان هایتان را پاس دارید».
۳ـ امام صادق ـ علیه السلام ـ در جواب ابن ابی العوجا که درباره عذاب شدن بدن دوم در قیامت سؤال کرد، می فرماید:
«بدن دوم مانند خشت خشک شده ای میماند که پس از نرم شدن و مخلوط کردن با آب به صورت اوّل در می آید».[۹]
از مجموع آیات و روایاتی که تذکر داده شد، به این نتیجه می رسیم که، تعلق روح به بدن دنیوی امری ضروری و مسلّم است.
از برخی آیات استفاده میشود که بدن اخروی، مثل بدن دنیوی است، نه عین آن، مانند این آیه شریفه:
«اَ وَ لَیْسَ الّذی خَلَقَ السّمواتِ و الارْضَ یقادِرٍ عَلی اَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلی وَ هُوَ الْخَلاّقُ العَلیم[۱۰]؛ آیا کسی که آفریدگار آسمانها و زمین است، قدرت ندارد مانند و مثل انسانها را بیافریند، چرا که او آفریدگار دانا و آگاه است».
در این آیه به جای (عینهم)، (مثلهم) آورده شده است. در آیه دیگر چنین آمده است:
«کُلَّما نَضِجَتْ جُلودَهُمْ بَدَلْناهُم جُلوداً غَیْرَها[۱۱]؛ هرگاه پوست بدن کفار در آتش سوزان جهنم بسوزد، پوست دیگری جایگزین آن خواهیم نمود».
به حسب ظاهر بین این دو دسته از آیات، منافات و ضدّیت دیده میشود، ولی با دقت و توجه، منافات، برطرف میشود، زیرا بدن دوم به یک معنی و اعتبار، عین بدن اول و به یک اعتبار، مثل و مانند است، از این نظر که روح و ماده هر دو بدن یکی بوده و بدن اخروی از همان عناصری آفریده و تشکیل شده که بدن نخست و دنیوی بدان تبدیل گردیده، بدن اخروی عین بدن اولی است، و اما از این جهت که این عناصر و مواد برای بار دوم آفریده میشود، و آفرینشی پس از آفرینش است، باید گفت مثل و مانند بدن اول است نه عین آن.
مرحوم علامه طباطبائی(ره) در این مورد می فرماید:
پس از پژوهش و تحقیقات علمی به اثبات رسیده که اجزاء بدن انسان در طول عمر در معرض تحلیل و تغییرات است و هر چند سال یک بار، همه اعضای بدن به کلّی عوض می گردد.
در عین حال شخص انسان، به عینه همان شخص سابق می باشد و تغییر اجزای بدن هیچ تأثیری در بطلان شخصیت وی ندارد.
به عبارت روشنتر، هر یک از انسانها ۵۰ و یا ۶۰ سال عمر می کنند، روزی کودک و روزی جوان بوده و روزی قدم به پیری می گذارد؛ اما حقیقتی که با لفظ «من» تعبیر میشود و آن را نفس می نامیم، هیچ گونه تغییری نیافته و ثابت و استوار است.
بنابراین شخصیت انسان با نفس اوست نه با بدن و از میان رفتن مقداری از مادّه بدن با فرض تعلق همان نفس، شخصیّت انسان را تغییر نمیدهد و اگر روز رستاخیز، نفس انسان به هر کدام از بدنها که اجزاء آن عوض شده، تعلق یابد و یا کمبودی داشته، با اجزاء دیگری کامل گردد، بدن انسان همان بدن دنیوی و انسان به عینه، همان شخص خواهد بود.[۱۲]
با نظر داشت این مطلب، هیچ گونه تنافی بین آیات وجود نداشته، تعلق روح به بدن دنیوی اثبات میگردد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱ـ معاد انسان و جهان، آیت اللَّه جعفر سبحانی.
۲ـ معاد و جهان پس از مرگ، آیت اللَّه مکارم شیرازی.
۳ـ اسلام و انسان معاصر، علامه طباطبائی(ره).
پی نوشت ها:
[۱] . اسفار، ج ۹، ص ۱۹۸.
[۲] . همان.
[۳] . همان.
[۴] . یس/ ۷۶.
[۵] . قیامت/ ۳ و ۴.
[۶] . یس/ ۵۱.
[۷] . نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۶، خطبه ۸۲.
[۸] . نهج البلاغه، صبحی الصالح، خطبه ۱۸۳.
[۹] . کتاب حق الیقین، مؤلف: عبداللَّه شبّر، ص ۷۲.
[۱۰] . یس / ۸۱.
[۱۱] . نساء / ۵۶.
[۱۲]. اسلام و انسان معاصر، علامه طباطبائی، ص ۱۰۲.